< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدايي

89/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتیم اگر کسی برای مجازات، حد شرعی(زنا یا لواط و غیره) محکوم به اعدام شد و قبل از دستور حاکم و یا اجرای حکم شخص دیگری غیر از ولی دم بدون اجازه حاکم، محکوم به اعدام را کشت مرحوم محقق فرمود: «لاقود علیه و لاقصاص» قصاص و دیه ندارد.

مرحوم محقق به روایت سعید بن مسیب[1] استدلال کرد که گفت معاویه به ابوموسی اشعری نوشت مردی در حال زنا با زن ابن ابی الجسرین بود و او زانی را کشت و اکنون حکم مسأله برای من مشکل شده است و تو مخفیانه از علی بن ابی طالب بپرس ابوموسی در راه با امیرالمؤمنین ملاقات کرد از حکم مسأله پرسید امیرالمؤمنین فرمودند که اگر چهار شاهد عادل بر زنا شهادت دهند قاتل قصاص ندارد. اما اگر شاهد نیاورد دفع برمته از بین می‌رود کنایه از هلاکت اوست یعنی حکمش قتل به عنوان قصاص است.و دیروز در بررسی روایت گفتیم روایت از نظر سند ضعیف است و دو راوی مجهول در آن وجود دارد و یک راوی هم با منقول‌عنه فاصله زمانی دارد که قرینه بر افتادن یک واسطه است و لذا روایت علاوه بر ضعف سند مرسله هم می‌شود.اکنون در ادامه بررسی روایت می‌گوییم گرچه روایت از نظر سند مرسله و ضعیف است اما از نظر دلالت روشن و صریح است که حضرت فرمود اگر بر ادعای خودش بینه اقامه کند قصاص نمی‌شود و اگر بینه نداشته باشد او را می‌کشیم.ولی اشکال عمده روایت این است که در مورد خصوص زوج وارد شده است و می‌گوید اگر مردی ببیند کسی با عیال او همبستر شده است می‌تواند زناکار را بکشد. و این حکم مورد خاص است.

حتی‌مرحوم‌شهیداول‌دردروس[2]روایتی رانقل می‌کند[3] که می‌فرماید اگر معلوم شود زن به زنا راضی بوده است «له قتلهما» زوج می‌تواند(در همان حال زنا) هر دو را بکشد این اجازه به زوج است و ربطی به حکم محکوم به اعدام حدی ندارد.

درتأیید اشکال وارده و اینکه روایت مسیب مربوط به حکم مورد خاص است روایتی[4]داریم که برخی در مسجد مدینه از سعد بن عباده پرسیدند که اگرببینی‌یک‌مردی‌باعیالت‌هم‌بستراست‌چه‌می‌کنی؟ گفت«اقتله بالسیف» باشمشیراو را می‌کشم پیامبر از راه رسید و فرمود بحث چه بود؟ سعد بن عباده جریان پرسش اصحاب را مطرح کرد پیامبر فرمود تو چه جوابی دادی؟ گفت من گفتم او را با شمشیر می‌کشم حضرت فرمود «این الشهود الاربعة» پس شهود اربعه‌ای که میزان اثبات زناست چه می‌شود؟ یعنی خواستند بفرمایند نمی‌توانی این کار را بکنی.لذا مشهور علما بین ظاهر و باطن قضیه از نظر حکم فرق گذاشتند و به این نتیجه رسیدند که اگر مردی ببیند مردی اجنبی با عیالش همبستر است در باطن حق دارد او را بکشد یا به فرمایش شهید هر دو را بکشد و قصاص و دیه هم ندارد «لا اثم علیه» معصیت هم نکرده است اما از نظر حکم ظاهر برای جلوگیری از فساد در جامعه که هر کسی انسانی را بکشد و بعد بگوید متعرض عیال من شده بود من او را کشتم می‌گویند در ظاهر حرفش پذیرفته نیست باید در محکمه اقامه بینه کند و اگر اقامه بینه نکرد قصاص می‌شود.

حضرت امام در تحریرالوسیله باب امر به معروف و نهی از منکر در فصل دفاع در مسأله28 حکم واقع را بیان می‌کند و در مسأله29 حکم ظاهر را بیان‌می‌کندومی‌فرماید.مسأله28:«لو وجد مع زوجته رجلا یزنی بها»اگر شخصی مردی اجنبی را در حال زنا با زنش دید«و علم بمطاوعتها له» و قرائن هم نشان بدهد که زن هم راضی است«فله‌قتلهما»آن مرد می‌تواند(هم زن خودش و هم اجنبی)هردورابزندبکشد«و لا اثم علیه و لاقود»و اگر هردورا کشت هیچ گناهی مرتکب نشده و قصاص هم ندارد«من غیر فرق بین کونها محصنین»(بایدتوجه‌داشت این اجرای حد نیست زیرا حد شرعی زنااگرزنای‌محصنه باشد قتل استواگر محصنه نباشد صد ضربه شلاق است ولی در اینجا حتی اگر مرد محصن نباشد اجازه قتل داده شده است)«و لاکون الزوجة دائمة او منقطعة»وفرقی نیست که زن متعه باشد یا دائمی «و لا بین کونها مدخولا بها او لا» و نیز فرقی نیست که زن فقط عقد بسته باشد یا علاوه بر عقد شوهردیده نیز باشد.و در مسأله29 می‌فرماید «من الموارد التی جاز الضرب و الجرح و القتل انما یجوز بینه و بین الله» مواردی که گفتیم بعنوان دفاع از حق خودش یا دفاع از ناموسش می‌تواند کسی را بزند و مجروح کند و یا کسی را بکشد این اجازه بینه و بین الله است«و لیس علیه شیئ» یعنی واقعاً قیامت او را برای کشتن دو نفر عقوبت نمی‌کنند.«لکن‌فی‌الظاهر»درظاهرشرع«یحکم القاضی علی میزان القضا» اگردونفر(زن خودش و مرد اجنبی)را در حال زنا دید و هر دو را کشت باید در محکمه روی میزان قضا بیّنة بیاورد «فلو قتل رجلا و ادعی انه رآه مع امرئته و لم‌تکن له شهود علی ما قرره الشارع یحکم علیه بالقصاص» بنابراین اگر مردی را بکشد و ادعا کند چون با همسرم زنا کرد او را کشتم ولی طبق قانون شرع چهار شاهد حاضر نکرد قصاص می‌شود «و کذا فی الاشباه و النظائر» در دیگر موارد نیز همین گونه حکم می‌شود دیگران هم متعرض این مسأله و مانحن فیه شدند.

مرحوم آقای خویی صریحا فتوی می‌دهد و می‌فرماید«ولکن الاظهر ثبوت القود»[5]اگر شخصی که ولی دم نیست بدون اذن حاکم شرع در مورد انسانی که محکوم به مرگ است مثلاً اجرای حد کند و او را بکشد قتل عدوان و ظلم است و قصاص می‌شود.

اقول:به‌نظر می‌رسدفتوای‌مرحوم‌آقای‌خویی‌درست‌است‌مرحوم آقای خویی درادامه‌فرمودند«او الدیة»یعنی اگر اولیاء دم آن محکوم به قتل حدی، گفتند ما قصاص نمی‌خواهیم و دیه قبول می‌کنند قاتل باید دیه بدهد.

وجه تردید امام خمینی در مسأله:بعید نیست بگوئیم دلیل اینکه امام هم می‌فرماید «فیه التردد» ظاهر روایت مسیب است که گفتیم مربوط به مورد خاص است و با محل بحث تطبیق ندارد.

الشرط الثالث تاکنون دو شرط از شروط قصاص مورد بحث قرار گرفت.

(شرط اول تساوی در حریت و عبدیت بود و شرط دوم تساوی در دین)

شرط سوم «انتفاء الابوة» شرط سوم از شرائط قصاص این است که قاتل پدر مقتول نباشد اگر پدری فرزند خودش را کشت شرط قصاص محقق نیست بنابراین برای قتل پسر پدر را قصاص نمی‌کنند.

مرحوم صاحب جواهر[6]می‌فرماید«بلاخلاف اجده و لااشکال»در مسأله مخالفی‌نیست«بل الاجماع بقسمیه علیه» مسأله اجماعی است پدر قصاص نمی‌شود(بعد می‌رسیم و در حدود هم گفتیم اگر پدری فرزند خودش‌را قذف کردونسبت زنا به او داد برای قذف فرزند پدر را حد نمی‌زنند) برای شرافت و احترامی که شرع برای پدر قائل است در برابر قتل یا قذف؛ پدر به قصاص یا حد محکوم نمی‌شود علاوه بر عدم خلاف در مسأله و اجماع و فتوای علماء روایات مستفیضه بل المتواترة در ابواب مختلف به مناسبت‌های مختلف وارد شده است:

الف:قصاص نفس، و اینکه پدر را برای کشتن فرزند قصاص نمی‌کنند هم در مورد اینکه فرزند را برای کشتن پدر قصاص می‌کنند.

1-صحیحه حمران[7] عن احدهما(ع) قال «لایقاد والد بولده» بطور کلی پدر بسبب کشتن فرزند قصاص نمی‌شود و یقتل الولد اذا قتل والده عمدا اما فرزند اگر پدر را کشت قصاص می‌شود. این روایت حکم هر دو را مطرح فرمود هم پدر برای کشتن فرزند قصاص نمی‌شود و هم فرزند برای کشتن پدر قصاص می‌شود.

2- صحیحه حلبی[8] عن ابی عبدالله(ع) قال «سألته عن الرجل یقتل ابنه ایقتل به» آیا پدر را برای اینکه فرزندش را کشته قصاص می‌کنند «قال لا» پدر را قصاص نمی‌کنند.

در روایت قبلی با تعبیر والد و ولد حکم پدر و پسر هر دو بیان شد. اما در این روایت با تعبیر به ابن فقط حکم پدر را بیان می‌کند.

3- مرسله فضیل بن یسار[9]عن‌ابی عبدالله(ع) قال«لایقتل الرجل بولده اذا قتله»کسی را برای کشتن فرزندش قصاص نمی‌کنند «و یقتل الولد بوالده» ولد برای کشتن والد قصاص می‌شود.

4- صحیحه علاء بن فضیل[10] قال قال ابوعبدالله(ع)«لایقتل الوالد بولده و یقتل الولد بوالده و لایرث الرجل الرجل اذا قتله و ان کان خطائا»

بررسی روایت فضیل:

1- پدر برای قتل فرزند قصاص نمی‌شود.

2- فرزند برای کشتن پدر قصاص می‌شود.

3-(یک فقره اضافه هم دارد)اگر کسی کسی را کشت از مقتول ارث نمی‌برد بنابراین اگر والد فرزند خودش را کشت از مال فرزند ارث نمی‌برد ارثش به دیگران می‌رسد زیرا قتل از موانع ارث است.

5- ابی بصیر عن ابی عبدالله(ع)[11] قال «لایقتل الاب بابنه اذا قتله و یقتل الابن بابیه اذا قتل اباه» نکته‌ای جدید در این روایت وجود دارد که با عنوان اب و ابن بیان حکم دارد و در دیگر روایات عنوان والد و ولد مطرح بود(و همین تعبیر اب و ابن منشأ حکم جد و نوه می‌شود که به زودی بحثش می‌رسد).

6- موثقه اسحاق بن عمار[12]عن جعفر عن ابیه امام صادق(ع) از پدرشان امام باقر(ع) نقل کردند که«ان علیا(ع) کان یقول» امام باقر از امیرالمومنین نقل می‌کند که امیرالمؤمنین فرمود«لایقتل والد بولده اذا قتله و یقتل الولد بالوالد اذا قتله»طرفین را بیان می‌کند پدر برای کشتن فرزند قصاص نمی‌شود ولی فرزند وقتی پدر را بکشد قصاص می‌شود«ولایحد الوالد للولد اذا قذفه»در بیان قذف هم آورده است پدر اگر فرزند را قذف کند حد نمی‌خورد یعنی قذف، تنها حدی است که حق الناس و نیاز به درخواست مقذوف دارد که می‌گوید پسر نمی‌تواند بگوید پدرم مرا قذف کرده است و چون ثابت نکرد پس درخواست حد دارم.«و یحد الولد للوالد» اما اگر فرزند پدرش را قذف کرد پدر می‌تواند درخواست حد بکند و او را حد قذف بزند.

در همه این حالات که گفتیم پدر معاف از قصاص یا حد است؛ به مجازات تعزیر یا پرداخت دیه به دیگر وراث مقتول و محرومیت از ارث؛ محکوم می‌شود.

ب: قصاص طرف:

ظریف[13]عن امیرالمومنین(ع)قال«و قضی انه لاقود لرجل اصابه والده فی امر یعیب علیه من قطع و غیره»امیرالمومنین فرمود فرزندی که پدرش یک ضربه و لطمه‌ای به او وارد کرد عیبی به آن فرزند اصابه کرد با این ضربه دستش و یا پایش را شکست یا چشمش را کور کرد؛ دست پدر را قطع نمی‌کنند یا اگر پایش را شکست پای پدر را نمی‌شکنند (یا بر فرض اگر فرزند را کشت او را نمی‌کشند)«و یکون له الدیة و لایقاد»دیه دارد اگر دست او را قطع کرد دیه دست را باید بدهد قصاص نمی‌شود.

ملاحظه می‌فرمایید چون عنوان پدر بودن باقی است رفتارش خوب یا بد باشد قصاص ندارد. حتی در همان صورتی که پدر علیه پسر جنایت کند فرزند نمی‌تواند با پدر بدرفتاری کند چون عاق پدر می‌شود.

بنابراین روایات متعدد در بخش‌های مختلف داریم که مرحوم صاحب جواهر[14]فرمود«مستفیضه بل المتواتره»روایات در حد تواتر دلالت بر این مطلب دارد.

پرسش: اگر پدر نسبت به فرزند یا فرزندان چند قتل یا چند جنایت کرده باشد حکم چیست؟

پاسخ: در اینگونه موارد حاکم شرع می‌تواند تعزیر بکند اگر سه تا بچه را کشته تعزیر شدیدی دارد ممکن است حبس طولانی بدهند شلاق بدهند جریمه بدهند سه تا دیه از او بگیرند اینگونه عقوبتها نظیر کفاره و غیره وجود دارد.

حکم حد قاتل نوه: آیا معافیت از قصاص و حد و ثبوت دیگر مجازات شامل جد هم می‌شود یا فقط پدر معاف است؟

می‌گوییم ظاهرا شامل جد هم می‌شود و دلیلش روایت است.

صحیحه ابی بصیر عن ابی عبدالله «لایقتل الاب بابنه اذا قتله» با توجه به عنوان اب می‌توان گفت بر جد نیز اب صادق است پس پدر با واسطه همان حکمی را دارد که برای پدر بدون واسطه گفته شد. «و یقتل الابن بابیه اذا قتل اباه» در این صورت عنوان فرزند بر نوه نیز صادق است و لذا اگر نوه‌ای جدش را بکشد یا نقصی در او ایجاد کند قصاص نفس یا طرف دارد. و ظاهراً فرقی بین اب و جد و ابن و نوه نیست.

امام در مسأله بعدی می‌فرماید «لاتسقط الکفارة» برای فردا انشاءالله.

و صلی الله علی سیدنا محمد و ال محمد

[1] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج10، ص314.

[2] شهید اول، الدروس، ج2، ص48: « لما روي أنه لو وجد رجلا يزني بامرأته فله قتلهما»

[3] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج28، ص149، باب45، ابواب حد زنا، ح2، ط آل البیت: «محمد بن مكي الشهيد في (الدروس) قال: روي أن من رأى زوجته تزني فله قتلهما»

گفتنی است چنانچه در پاورقی یک و دو در فوق ملاحظه می‌فرمایید متن شهید «رجلا یزنی» آمده است اما در متن وسائل به نقل از شهید «من رأی زوجته تزنی» آمده است بعید نیست که رضایت زوجه بر زنا را از «تزنی» استفاده کنیم.

[4] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج28، ص14، باب2، ابواب مقدمات حدود، ح1: «عن داود ابن فرقد، قال: سمعت أبا عبدالله (عليه‌السلام) يقول: إن أصحاب رسول الله (صلى الله عليه وآله) قالوا لسعد بن عبادة: أرأيت لو وجدت على بطن امرأتك رجلا ما كنت صانعا به؟ قال: كنت أضربه بالسيف، قال: فخرج رسول الله (صلى الله عليه وآله) فقال: ماذا يا سعد؟ فقال سعد: قالوا: لو وجدت على بطن امرأتك رجلا ما كنت صانعا به، فقلت: أضربه بالسيف، فقال: يا سعد، فكيف بالأربعة الشهود؟ فقال: يا رسول الله (صلى الله عليه وآله) بعد رأي عيني وعلم الله أن قد فعل؟ قال: اي والله بعد رأي عينك وعلم الله أن قد فعل، إن الله قد جعل لكل شئ حدا و جعل لمن تعدى ذلك الحد حدا»

[5] السید الخویی، مبانی تکملة المنهاج، ج2، ص70.

[6] شیخ جواهری، جواهرالکلام، ج42، ص169.

[7] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج10، ص236، ح13/941.

حر عاملی، وسائل الشیعة، ج29، ص77، باب32، ابواب قصاص نفس، ح1.

[8] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج29، ص77، باب32، ابواب قصاص نفس، ح2.

[9] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج29، ص77، باب32، ابواب قصاص نفس، ح3.

[10] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج29، ص78، باب32، ابواب قصاص نفس، ح4.

[11] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج29، ص78، باب32، ابواب قصاص نفس، ح6.

[12] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج29، ص79، باب32، ابواب قصاص نفس، ح8.

[13] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج29، ص79، باب32، ابواب قصاص نفس، ح10.

[14] شیخ جواهری، جواهرالکلام،

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo