< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدايي

88/07/13

بسم الله الرحمن الرحيم

گفتیم مرحوم امام; فرمودند: در صدق ارتداد فطری علاوه بر لزوم اسلام ابوین، یا احدهما، عند انعقاد نطفه؛ اظهار اسلام بعد از بلوغ نیز شرط است. بچه‌ای که نطفه‌اش از پدر و مادری که هر دو یا یکی از آن دو مسلمانند بسته شد و متولد گردید بعد از آنکه به حد بلوغ رسید باید اسلام را انتخاب کند تا مسلم اصلی شود و پس از اظهار اسلام بعد از بلوغ، اگر مرتد شد ارتدادش فطری است.

مرحوم آقای گلپایگانی فرمودند: نمی‌توانیم بطور کلی بگوییم غیربالغ مسلم تبعی است و در صورتی که بعد از بلوغ اظهار اسلام نماید مسلم اصلی می‌شود بلکه ممکن است فرد غیربالغی عاقل و ممیز باشد و خوب و بد را بفهمد یعنی ولو غیربالغ است اما اعتقاد به خدا و رسالت و معاد و احکام اسلام دارد. در این صورت چرا بگوییم مسلم حقیقی نیست؟

مرحوم گلپایگانی با تعجب فرمود گاهی همین بزرگان که می‌گویند غیربالغ مسلم تبعی است اگر طفلی به حد اجتهاد رسید قبول می‌کنند و می‌گویند این غیربالغی است که فقیه و مجتهد شده است تعجب اینجاست که می‌پذیرند کسی که مسلمان حقیقی نیست؛ فقیه و مجتهد و دارای قدرت استنباط و صاحب نظر باشد.

تفاوت گفتار امام و گلپایگانی:

روی مبنای امام همین غیربالغ عاقل و ممیز باید بعد از بلوغ اظهار اسلام کند تا مسلم حقیقی شود و بعد از آن اگر ارتداد پیدا کرد مرتد فطری است. و اگر بعد از بلوغ بدون اظهار اسلام بلافاصله کفر را انتخاب کرد مرتد ملی است چون سابقه اسلامش تبعی است.

روی مبنای آقای گلپایگانی این غیربالغ عاقل و ممیز مسلمان حقیقی است و اگر به مجرد بلوغ کافر شد مرتد فطری است.

اقول: «لابأس به» بین فرمایش مرحوم آقای گلپایگانی و امام تنافی جدی نیست. زیرا کلام مرحوم گلپایگانی کلی نیست بلکه گاهی یک غیربالغ، عاقل و فهمیده و ممیز است و در این مورد خاص می‌گوییم اگر بالغ شد و ارتداد پیدا کرد گرچه بعد از بلوغ اظهار اسلام نکند مرتد فطری می‌شود و کلام امام نیز ممکن است مورد استثناء داشته باشد و موردی که آقای گلپایگانی فرمود می‌تواند یک استثناء از کل فرمایش امام باشد.

مرتد ملی: مرحوم امام; در تعریف مرتد ملی فرمودند «من کان ابواه کافرین» مرتد ملی کسی است که در حین انعقاد نطفه پدر و مادرش کافر باشند و پس از تولد تا غیربالغ است محکوم به کفر است و کفرش کفر تبعی است یعنی آثار کفر بر او بار می‌شود. وقتی بالغ شد باید اظهار کفر کند تا کافر اصلی شود «اذا بلغ و ابرز الکفر» اگر بالغ شد و ابراز کرد که خدا و پیغمبر را قبول ندارم کافر اصلی می‌شود «ثم اسلم» این کافر تمام عیار اگر بعد از بلوغ اظهار کفر کرد و سپس مسلمان شد در زمره‌ی مسلمانان است.

در این صورت اگر مجدداً برگردد و کافر شود مرتد ملی است. یعنی علی ملة الکفر بود مسلمان شد دوباره برگشت به همان کفر اول این ارتداد ملی است در نتیجه همان دو قیدی که در ارتداد فطری داشتیم اینجا هم آوردیم.

1-    شرط است در حال انعاد نطفه پدر و مادر کافرباشند چون در حال انعقاد نطفه است که مسلمان بودن پدر و مادر یا کافر بودنشان روی این بچه تأثیر دارد چون این نطفه جزیی از اینهاست و یک جزیی از اینها جدا شده است همان طور که خودشان کافر بودند این جزء هم محکوم به کفر است.

2-    وقتی به حد بلوغ هم رسید در صورتی که اول کفر را انتخاب کند و بعد مسلمان شود و پس از اسلامش مجدداً کافر شود مرتد ملی است.

دلیلش همان است که در مرتد فطری گفته شد.

صور اسلام و کفر تبعی و اصلی:

فرزند به دنیا آمده‌ای که پدر و مادرش هر دو مسلمان یا هر دو کافرند یا یکی از آنها مسلمان و دیگری کافر است از نظر حکم اسلام یا کفر سه صورت دارد:

صورت اول: اگر در حال انعقاد نطفه‌اش (یا در حال ولادتش بنابر قولی) پدر و مادرش هر دو کافر باشند بچه بلاشبهه محکوم به کفر است و هیچ اختلافی هم نیست و محکوم بودن بچه‌ی متولد شده از دو کافر مجمع علیه و متفق علیه است.

صورت دوم: اگر بچه‌ای از پدر و مادری که هر دو مسلمانند متولد شود محکوم به اسلام است و حکم اسلام بر او بار است مثلاً قاتلش در قتل عمد قصاص می‌شود و در غیرعمد باید دیه‌ی مسلمان را بدهد نه دیه‌ی کافر را این نیز متفق علیه است. بلکه مرحوم آقای خویی[1] می‌فرماید «والضرورة» علاوه بر اجماع ضرورت قائم است که بچه‌ی متولد شده‌ی از پدر و مادر مسلمان محکوم به اسلام است.

صورت سوم: اگر بچه‌ای از پدر و مادری که یکی مسلمان و دیگری کافر است متولد شود به نظر اغلب فقها تابع اشرف والدین است یعنی اگر پدر کافر و مادر مسلمان باشد تابع مادر و محکوم به اسلام است و اگر پدر مسلمان و مادر کافر باشد تابع پدر مسلمان است. اینصورت نیز تقریباً اتفاقی است.

حتی مرحوم آقای خویی[2] می‌فرماید «بل لایعبد ان یکون من الواضحات» بعید نیست که این هم از امور واضحه باشد که بچه تابع اشرف ابوین است.

شاهدی از روایات: به علاوه از بعضی روایات نیز استفاده می‌شود که متولد شده‌ی از یک مسلمان و یک کافر محکوم به اسلام است.

در باب ارث آمده است اگر پدر مسلمان بمیرد و زن او (همسر دائم یا موقت یا امة) حامله باشد هنگام تقسیم ارث باید یک سهم برای حمل بگذاریم اگر بچه زنده به دنیا آمد سهم ارث او را می‌دهند و اگر زنده به دنیا نیامد مال باقی مانده را هم بین وراث تقسیم می‌کنند.

بررسی روایت: روایت می‌فرماید اگر مسلمانی بمیرد و امرئه یا امه‌ی او حامله باشد یک سهم برای حمل کنار می‌گذارند. در اینجا حامله بودن امة یا امرئة اطلاق دارد یعنی آن امرئه حامله چه مسلمان باشد چه کافر فرقی نمی‌کند؛ لازم است که یک سهم ارث برای آن حمل بگذاریم. از اینکه در صورت کافر بودن مادر سهم بچه را کنار می‌گذارند معلوم می‌شود بچه‌ی در رحم محکوم به اسلام است زیرا اگر محکوم به کفر باشد نمی‌تواند از پدر مسلمانش ارث ببرد[3] که اگر یک مادر مسلمانی بمیرد و فرزندی از یک کافر داشته باشد این فرزند از مادر مسلمان ارث می‌برد.

پرسش: چگونه ممکن است زن مسلمان از مرد کافر فرزند دار شود در حالیکه مرد کافر نمی‌تواند با زن مسلمان ازدواج کند بعد بچه‌دار شوند؟

پاسخ: در جواب باید گفت فرض این است که وطی شبهه‌ای بین یک مرد کافر و یک زن مسلمان واقع شد و یک بچه به دنیا آمد و مادر فوت کرد این بچه که پدرش کافر است از مادر مسلمان ارث می‌برد. بدیهی است اگر بچه در حکم اسلام نباشد نمی‌تواند از مادر مسلمان ارث ببرد پس این روایت شاهد است که اگر احد ابوین مسلمان باشند بچه در حکم اسلام است[4].

خلاصه صور سه گانه

1-  اگر بچه‌ای از پدر و مادری که هر دو کافرند متولد شد بالاجماع محکوم به کفر است.

2-  اگر بچه‌ای از پدر و مادری که هر دو مسلمانند متولد شد بالاجماع محکوم به اسلام است.

3-  اگر یکی از پدر و مادر مسلمان و یکی کافر بود فرزند تابع پدر یا مادر مسلمان است. این صورت نیز رأی اکثریت فقها را همراه دارد.

المطلب الثالث فی احکام المرتد

گفتیم در ضمن بحث ارتداد از مسائلی بحث می‌کنیم.

مطلب اول در مورد معنای ارتداد بود که گذشت.

مطلب دوم در اقسام ارتداد بود که آنهم مورد بررسی قرار گرفت.

مطلب سوم بحث جدیدی است که تحت عنوان احکام مرتد مورد بررسی قرار می‌گیرد انشاءالله از فردا.

[1] السید الخوئی، مبانی تکملة المنهاج، ج1، ص325.

[2] السید الخوئی، مبانی تکملة المنهاج، ج1، ص325.

[3] گفتنی است؛ ممکن است در استدلال به این روایت مناقشه شود و بگویند اطلاق روایت در مقام بیان این است که حمل مانع ارث نیست ولی در مقام بیان مسلمان یا کافر بودن مادر نیست. به هر حال در صورت پذیرش اطلاق در هر دو جهت؛ و اینکه روایت در مقام بیان مسلمان یا کافر بودن مادر نیز هست؛ این روایت می‌تواند دلیل مدعای ما باشد. (منه دام ظله)

[4] روایت مشابهی نیز در این باب موجود است.

وصلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo