< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مقتدايي

88/07/12

بسم الله الرحمن الرحيم

گفتیم در معیار صدق ارتداد در مرتد فطری سه قول است. و ما قول امام خمینی (ره) یعنی قول سوم را تایید کردیم[1] و گفتیم مسلم بالاصالة بودن در صدق مرتد فطری شرط است. و از سه روایت که دیروز خوانده بودیم استظهار کردیم مسلم بالاصالة بودن در صدق مرتد فطری شرط است.

اکنون در ادامه استظهار شرط مسلم بالاصالة از روایات به بررسی مجدد می‌پردازیم. 1- موثقه‌ی عمار ساباطی[2] «قال سمعت اباعبدالله(ع) یقول کل مسلم بین مسلمَین» هر مسلمانی که از دو تا مسلمان متولد شده باشد «ارتد عن الاسلام» و بعد، از اسلام برگردد؛ «و جهد محمدا(ص) نبوته» و نبوت پیغمبر را انکار «وکذبه» پیغمبر را تکذیب کند به این صورت که یا اصل پیغمبری‌اش را قبول نکند یا کلامش را قبول نکند و بگوید پیامبر در فلان مورد دروغ گفته است. «فان دمه مباح» یک چنین کسی خونش مباح است «لمن سمع ذلک منه» هر کسی که بشنود می تواند او را بکشد «و امرئته بائنة منه یوم ارتد» از همان روزی که ارتداد پیدا کرد، زنش باید از او جدا شود و طلاق نمی خواند؛ بلکه بینونت خود به خود حاصل می شود «و یقسم ماله علی ورثته» مالش بین ورثه تقسیم می شود «و تعتد امرئته عدة متوفی عنها زوجها» و زنش هم باید از آن روزی که جدا شدند عده وفات نگه دارد.

کیفیت استدلال؛ اکنون در بررسی  روایت می خواهیم ببینیم آیا کل مسلم ظهور در مسلم بالاصالة دارد؟ تا شرط اسلام بعد از بلوغ ثابت شود یا صغیر را هم شامل می شود؟ بدیهی است وقتی می گوئیم یک مسلمان اگر از اسلام دست برداشت یا پیغمبر را انکار یا تکذیب کرد خونش مباح است و زنش باید از او جدا شود مالش باید بین ورثه تقسیم شود؛ شامل یک بچه‌ی دوازده ساله نمی شود. بلکه ظهور قوی و روشنی دارد در اینکه مراد فرد بالغی است که تشکیل زندگی داده است و بعد از بلوغ اظهار اسلام کرد و در بین مسلمانان زندگی می کند و اسلامش اسلام اصلی شده است.

2- صحیحه‌ی حسین بن سعید[3] «قرات بخط رجل الی ابی الحسن الرضا(ع)» حسین ابن سعید می گوید متن نامه ای را خواندم که شخصی به حضرت امام رضا(ع) نوشت «رجل ولد علی الاسلام» مردی بر فطرت اسلام متولد شده یعنی در زمان ولادت پدر و مادرش مسلمان بودند. (شرط اول مرتد فطری را دارد) «ثم کفر و اشرک و خرج عن الاسلام» این رجل پس از آن کافر و مشرک  شد و از اسلام خارج شد.

کیفیت استدلال؛ هر چند مجازا بر صبی اطلاق رجل می شود و گاهی ممکن است به زن هم اطلاق رجل شود؛ برای نمونه در مورد شک، از امام پرسیدند مردی در نماز بین دو و چهار شک کرده است[4] همان جوابی را که امام بیان می فرماید بر مرئه نیز صادق می دانند چون اطلاق دارد شامل امرئه هم می شود و زن هم اگر شک کند همین حکم را دارد این حکم حکم اسلام است هر مسلمانی اگر بین نماز شک کرد باید این کار را بکند. یا در مورد روایت «رجل اصاب ثوبه دم»[5] یک مردی خون به لباسش اصابه کرده است تکلیف چیست؟ امام در یک فرض دستور شست و شوی پیراهن را داده است این حکم شرعی برای کل است چه زن باشد یا مرد باشد بچه و صغیر باشد یا کبیر.

اما محل بحث (مرتد فطری) با این جور موارد تفاوت دارد. زیرا امام(ره) می فرماید «رجل ولد علی الاسلام ثم کفر و اشرک خرج عن الاسلام» در اینجا نمی توانیم بگوییم مراد از رجل صبی نیز هست زیرا در اینجا به قرینه ذیل روایت، کلمه رجل اختصاص به مرد دارد و این حکم برای بالغ است و شامل غیر بالغ نمی شود چون شرعا در صبی شرک و خروج از اسلام مصداق ندارد[6].

3- مرفوعه‌ی عثمان بن سعید «انی اصبت قوما من المسلمین زنادقة» با جمعی از مسلمانان که  زندیق شدند و اعتقادات کفر آمیزی دارند برخورد کردم که دراین شهر زندگی می کنند تکلیف چیست؟ امام در جواب فرمود «اما من کان من المسلمین ولد علی الفطرة ثم تزندق» آن مسلمانانی که در حین ولادتش پدر و مادرش مسلمان بودند و بعد اعتقاد به زندیق بودن پیدا کرد.

کیفیت استدلال؛ این روایت نیز گرچه می گوید «من کان من المسلمین» اما بدیهی است مراد مسلمینی است که با اعتقاد زندیقی زندگی می کنند و روشن است این مردان هستند که دارای زندگی هستند و الا صبی سرپرست خانه و خانواده نیست پس روایت ظهور در بالغ دارد.

ملاحظه می فرمایید روایات سه گانه ظهور روشن بر قول سوم دارد  پس فرمایش امام (ره)؛ هم از نظر قید اول که فرمود مرتد فطری آن کسی است که در حال انعقاد نطفه اش پدر و مادرش یا احدهما مسلمان باشند نه در حال ولادت؛ دلیل دارد و مستند به روایات است و شرط دوم یعنی اظهار اسلام بعد از بلوغ؛ نیز دلیل دارد و مستند به روایات است.

تفاوت فتوای امام و دیگر بزرگان و ثمره آن؛

فرض اول؛ نظر مرحوم محقق و دیگران این است که اگر کسی در حال انعقاد نطفه اش پدر و مادر مسلمان داشته باشد اما در طول حمل، پدر و مادر هر دو مرتد شدند وقتی بچه به دنیا آمد ولادتش با مبنای معیار بودن تولد باید حکم کفر داشته باشد ولی بنابر مبنای امام (ره) چون در حین انعقاد نطفه پدر و مادرش مسلمان بودند بچه هم مسلمان است. این بچه الان در تحت حمایت پدر و مادر کافر زندگی می کند تا بالغ شود اگر بالغ شد و خودش اسلام را انتخاب کرد و بعد مرتد شد روی فتوای امام مرتد فطری است. چون حین انعقاد نطفه اش پدر و مادر مسلمان بودند و میزان و ملاک حین انعقاد نطفه است اما روی فتوای مرحوم محقق مرتد ملی می شود.

فرض دوم؛ اگر چنانچه یک کسی در حین ولادت یا انعقاد نطفه پدر و مادرش مسلمان بودند این بچه محکوم به اسلام است و اسلام تبعی دارد و احکام اسلام بر او مترتب است و تا وقت بلوغ استمرار دارد اگر بعد از بلوغ گفت  خدا را قبول ندارم معاد را قبول ندارم و مرتد شد روی فتوای امام ارتداد او ملی است زیرا شرط مرتد فطری این بود که بعد از اسلام اصلی مرتد بشود و اسلام اصلی این بود که بعد از بلوغ بگوید من مسلمانم و بعد کافر شود اما این شخص  بعد از بلوغ کفر را اختیار کرد یعنی در حالی که اسلام تبعی داشت کافر شد پس روی مبنای امام در موردش مرتد فطری صادق  نیست.

مرحوم آقای گلپایگانی(رض) تبعی بودن اسلام صبی را مورد مناقشه قرار داده و فرمود «یظهر من العبائر» از عبارات علما بدست می آید «ان نظرهم من اسلام الصبی هو التبعية» اسلام صبی اسلام تبعی است«و کونه فی حکم المسلم» یعنی صبی مسلمان نیست بلکه در حکم مسلمان است آثار اسلام بر او بار می شود اگر کسی او را کشت قصاص می شود چون مسلمان را کشته است در قتل غیرعمد باید برابرش دیه مسلمان بدهند «و یعتبرون وصف الاسلام بعد بلوغه» و چون اسلامش تبعی است بعد از این که بالغ شد باید ابراز بکند مسلمان است تا مسلم اصلی بشود «والحال ان الصبی اذا کان مما یعقل» (با بچه کوچک و دیوانه کاری نداریم) اما اگر یک بچه باهوش و با ذکاوتی است «واعترف بالتوحید» اعتراف می کند که خدا هست خدا را قبول دارم خدا یکی است «و الرساله» اعتقاد به رسالت پیامبر دارد «واعتقد بذلک» اعتقاد پیدا کرد به احکام اسلام عمل می کند «و هو مسلم حقیقتا» یک چنین صبی ولو بالغ نیست ولی اعتقادش روی مبنا است اسلام اصلی دارد «لانه قد اعتقد بالله اعتقد بالنبی(ص) والمفروض انه اقر بالشهادتین» فرض این است که شهادتین هم می گوید «فی حال کونه متمیزا» تمیز هم می دهد می فهمد که چه می گوید و قبول دارد که چه می گوید «ولم یکن ممن لایعقل لایتمیز» از کسانی نیست که قدرت تعقل و تمییز را نداشته باشد. «حتی لایصدق علیه المسلم» تا بگویید عنوان اسلام بر او صادق نیست  «و علی الجمله فانه و ان لم یکن معاقبا لو لم یعتقد» گر چه اگر اعتقاد نداشت معاقب نبود «الا انه لو اعتقد واعترف فانه یقبل منه و یکون مسلما» اما اگر اعتقاد به اسلام پیدا کرد و معتقد شد اسلامش پذیرفته است «وقد افتی جمع من العلماء الاعلام بصحه عبادات الصبی» زیرا بسیاری از علما فتوی دادند که عبادات صبی صحیح و مشروع است

مناقشه در کلام گلپایگانی و جواب آن؛

1-      ممکن است کسی بگوید حدیث رفع القلم می فرماید قلم تکلیف از صبی برداشته شد پس اعترافش هم کلا اعتراف است اعتقادش هم کلا اعتقاد است.

 ایشان در جواب می فرماید مراد از رفع القلم یعنی قلم تکلیف به گردنش نمی اندازند از او نمی خواهیم که باید نماز بخوانی و اگر نخواندی عقاب می شود اما اگر خواند این روایت نمی گوید باطل است پس اینکه می گوییم عبادات و اعتقادش صحیح است با اینکه بگوییم رفع القلم عن الصبی منافات ندارد.

2-      روایت داریم که «عمد الصبی خطأ صبی» اگر کار عمدی انجام دهد حکم خطا دارد در حالی که اگر از روی عمد و توجه اعتقاد پیدا کرد که خدا یکی است هرگز نمی توانیم بگوییم عمد الصبی خطأ

ایشان در جواب می گوید مراد از عمد الصبی خطأ آنجایی است که عقوبتی در کار باشد مثلا انسانی را کشته است می گوییم حکم خطا دارد و قصاص نمی‌کنیم اما در عبادات مأجور و ثواب می برد.

ایشان در ذیل می فرماید «والعجب» همین بزرگان که می گویند اگر صبی مسلمان شد و اقرار به شهادتین گفت مسلمان حقیقی نیست بلکه در حکم اسلام است. در عین حال در مورد بعضی از بزرگان فقهای شیعه می گویند قبل از تکلیف مجتهد شدند مثلا در مورد مرحوم علامه حلی نقل می کنند هنوز بالغ و مکلف نبود مجتهد شده بود و یک قضیه ای هم نقل می کنند که روی حالت بچگی یک شیطونی کرده بود پدرش چوب را برداشت دنبالش کرد که او را بزند مرحوم علامه حلی دید الان پدر به او می رسد فورا آیه سجده را خواند خودش که مکلف نبود بر او سجده واجب نبود اما پدر بیچاره مجبور شد بیافتد روی خاک سجده کند تا آمد سجده را انجام بدهد علامه فرار کرد.

یا در مورد فاضل اصفهانی که قبرش هم الان در تخت فولاد اصفهان است و یک مدت رفت هند لذا معروف شد به فاضل هندی، صاحب کشف اللثام می‌گویند ایشان قبل از بلوغ مجتهد بوده است.

مرحوم گلپایگانی می فرماید چطور ما بگوییم این آقای ده چهارده ساله مجتهد و فقیه است اما مسلمان اصلی نیست بلکه مسلمان تبعی است؟

اقول: کلام گلپایگانی حرف بدی نیست و انصافا می شود انسان بپذیرد که صبی ممیز و دارای تشخیص و عاقل و باهوش و باذکاوت اگر اعتقاد به اسلام پیدا کرد مسلم حقیقی است نه مسلم تبعی البته این بیان ثمره‌ای نیز دارد که انشاءالله فردا.

[1] تفصیل اقوال در درس قبل مورد بررسی قرار گرفت؛ که خلاصه آن به صورت زیر است.

قول اول: در صدق ارتداد فطری، اسلام ابوین یا احدهما حین تولد؛ ملاک است.

قول دوم: در صدق ارتداد فطری، اسلام ابوین یا احدهما حین تولد به شرط اظهار اسلام بعد از بلوغ؛ ملاک است.

قول سوم: در صدق ارتداد فطری، اسلام ابوین یا احدهما حین انعقاد نطفه به شرط اظهار اسلام بعد از بلوغ؛ ملاک است.

[2] الحرالعاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص324، باب 1 از ابوباب حد مرتد، ح 1

[3] الحرالعاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص325، باب 1 از ابوباب حد مرتد، ح 6

[4] الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج8، ص190، باب1 از ابواب بطلان صلاه بالشک ،ح11

[5] الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج3، ص476، باب 40 از ابواب نجاسات،ح10

[6] حکم ارتداد زن بعدا می آید

وصلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo