درس خارج فقه استاد مقتدايي
88/01/31
بسم الله الرحمن الرحيم
تعریف محارب
در تعریف محارب یک خصوصیات و قیودی وجود داشت که برخی از آنها را بررسی کردیم و جملاتی نظیر المحارب هو کل من «جرد سلاحه» او «جهزه لاخافة الناس» و «ارادة الافساد فی الارض» را تقریباً توضیح دادیم.
اکنون به بررسی ادامه تعریفی که امام(ره) وفاقاً للمشهور، از محارب داشتهاند میپردازیم.
حضرت امام در ذیل تعریف محارب پنج مورد قید تعمیمی آورده است.
1- قید تعمیمی اول: «فی برّ او فی بحر» این محاربه و تجهیز و تجرید سلاح لاخافة الناس و «ارادة الافساد فی الارض» ممکن است در خشکی انجام گیرد که نمونههای آنرا مطرح کردیم. و ممکن است در دریا باشد؛ مثلا حمله میکنند در دریا اسلحه میکشند جلو کشتی را میگیرند و مردم را میترسانند. چنین کاری مصداق محارب است.
دلیل عدم تفاوت تشهیر سلاح در خشکی یا دریا: عموم آیه که فرمود «انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله»[1] (آنهایی که با تجهیز سلاح با خدا و رسول محاربه میکنند) دلیل عدم تفاوت تشهیر سلاح در خشکی و دریا است. این تجهیز سلاح و اراده فساد و افساد عام است؛ میخواهد در خشکی باشد یا در دریا و آیه قید خشکی را نیاورده است تا بگوییم دریا را شامل نمیشود.
2- قید تعمیمی دوم: «لیلاً او نهاراً» تعمیم دیگر این است که آن شخصی که اسلحه بدست میگیرد و به قصد اخافة ناس و افساد فی الارض تهاجم و حمله میکند، سروصدا راه میاندازد آدم میکشد مال غارت میکند میخواهد در شب این کار را بکند یا در روز باشد فرقی ندارد.
دلیل عدم تفاوت تشهیر سلاح در شب یا روز اطلاق آیه که میفرماید «الذین یحاربون الله» کسانی که با خدا و رسول محاربه دارند و به این کیفیت تجهیز سلاح میکند و حمله میکنند و تهاجم میکنند دلیل عدم تفاوت تشهیر سلاح در شب یا روز فرق نمیکند روز باشد یا شب باشد.
3- قید تعمیمی سوم: «فی مصر او فی غیره» ممکن است این تجهیز سلاح و اسحله بدست گرفتن و حمله کردن، در شهر باشد مثلاً میروند در یک محلهای در شهر سروصدا را راه میاندازند و به قصد افساد مردم را میترسانند؛ اینها محاربند. و ممکن است در بیابان و سر راهها جلوی ماشینها را بگیرند (چنانچه سابق جلوی قافلهها را میگرفتند). یک جمعی اسلحه بدست؛ میریزند وسط جاده و جلوی ماشینها و قافلهها را میگیرند مسافرها را پیاده میکنند میکشند اموالشان را میبرند. اینها همان محارب هستند.
ان قلت: شأن نزول آیه برای قطّاع الطریق است در تفسیر هم در مجمع البیان[2] و بعضی از تفسیرهای دیگر میگویند در زمان پیامبر(ص) جمعی وسط راه به قافلهای حمله کردند و اموالشان را غارت کردند بعضی از آنها را هم کشتند. آیه نازل شد و پیامبر حکم محارب را اجراء کردند پس آیه برای آن کسانی که قطع طریق میکنند و جاده را میبندند و مردم را میکشند و اموالشان را میبرند چهار نوع مجازات مشخص کرد. بنابراین حکم محارب مربوط به تشهیر سلاح در شهر است و دیگر موارد نظیر بیابان را شامل نمیشود.
قلت:
اولاً: شان نزول موجب اختصاص آیه به مورد نمیشود زیرا نمونههای زیادی داریم که برای یک مورد پیش آمده، آیه نازل میشود ولی آیه اختصاص به مورد شأن نزول ندارد بلکه تعمیم دارد. اینجا هم شان نزول آیه که برای قطاع الطریق نازل شده است؛ بر اختصاص حکم به مورد، دلالت ندارد. لذا میگوییم «فی مصر او فی غیره» میخواهد در بیابان قطاع الطریق باشد میخواهد در شهر این کار را بکند.
ثانیاً: روایاتی داریم که بعضی تصریح دارد و بعضی تعمیم دارد. و دلالت دارد که حکم محارب عام است و شهر و غیر شهر را نیز شامل است.
1- صحیحه محمد بن مسلم عن ابی جعفر(ع)[3] «من شهر السلاح فی مصر من الامصار» کسی که در شهری از شهرها تشهیر سلاح بکند «فعقر» و مردم را مجروح کند «اقتص منه» در مورد زخمی که در افراد ایجاد کرده است قصاص میشود «و نفی من تلک البلد» نفی بلد هم می شود (حدکامل را بعد میگوییم)
ملاحظه میفرمائید روایت صریح است و شهر را نام میبرد.
2- عن ابی جعفر(ع) «من حمل السلاح باللیل فهو محارب»[4] تصریح به «مصر» ندارد اما پیداست که حمل سلاح در شهر را نیز شامل است زیرا روایت اطلاق دارد میخواهد در مصر باشد یا در غیر مصر تفاوتی ندارد. هرچند خصوص باللیل را نام میبرد؛ اما اطلاق ایات و روایات این محدودیت به شب را از بین میبرد و معنایش این نیست که در روز اگر تشهیر سلاح شد مصداق محارب نیست.
3- سوره بن کلیب[5] قال قلت لابی عبدالله(ع) «رجل یخرج من منزله» (عنوان منزل میرساند در شهر و محل سکونت است نه در بیابان) «یرید المسجد او یرید الحاجه» میخواهد برود مسجد نماز بخواند یا حاجتی دارد میخواهد برود دنبال شغلش دنبال کارش «فیلقاه رجل» یک شخصی او را ملاقات میکند «و یستعقبه» او را تعقیب میکند «فیضربه» او را کتک میزند «و یاخذ ثوبه» میآید پیراهنش و مالش را از او میگیرد. اینجا تصریح ندارد که حمل سلاح کرده است البته با کمک بقیه روایات میگوییم مشروط به اینکه اسلحه داشته باشد. قال امام فرمود «ای شیئ یقول فیه من قبلکم» آن علماء اهل تسنن که نزد شما هستند؛ در این مورد چه فتوایی میدهند؟ «قلت یقولون هذه دغّاره معلنه» علماء اهل تسنن میگویند این یک غارتگری است یک اختلاس است که شبانه میآید حمله میکند و کسی را کتک میزند لباسش را در میآورد. دغاره یعنی همان غارتگری و اختلاس و گرفتن مال و انما المحارب فی قری المشرکه علما اهل تسنن میگویند محارب اختصاص دارد به روستاها و جاهایی که کفار مینشینند در شهر و بلاد اسلام اگر کسی حمله کند مصداق محارب نیست. فقال امام فرمود ایهما اعظم حرمة دارالاسلام او دارالشرک این هجوم آوردن به افراد و زدن و کشتن آنها و بردن مالشان، در بلاد اسلامی اهمیتش بیشتر است یا دارالشرک؟ قلت دارالاسلام اینکار در دارالاسلام اعظم است فقال امام فرمود هؤلاء من اهل هذه الأیه این گروه که در دارالاسلام شبانه حمله میکند مردم را کتک میزند مالشان را میبرند لباسشان را میبرند اینها از مصادیق این آیه هستند که فرمود «انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله» اینها مصداق محارب هستند و چون در روایت قید اسلحه در دست داشتن نیامده است لذا باید این قید را بزنیم و بگوییم بشرط اینکه با اسلحه حمله بکند. مورد روایت هم خروج از منزل و در شهر است یعنی گرچه شان نزول آیه قطاع الطریق و بیابان است ولی اختصاص به بیابان ندارد و جمله «یخرج من بیته» ظهور در این دارد که علاوه بر تشهیر سلاح در بیابان در شهر هم اگر تشهیر سلاح شود محاربه صدق میکند.
4- قید تعمیمی چهارم: «لایشترط کونه من اهل الریبه» آیا آن محاربی که اسلحه بدست میگیرد و حمله میکند شرطش این است که من اهل الریبه باشد اهل ریبه یعنی افراد مشکوک یعنی افرادی که اینجور کارها از آنها میآید و شناخته شدهاند که اهل شر و فساد و افساد فی الارض هستند یک وقت یک چنین اشخاصی هستند یک فردی که در محل همه او را میشناسند یک آدم شروری است یک دفعه میبینیم که شبانه اسلحه بدست گرفته یا در روز آمده و دارد حمله میکند به منازل و به اطراف اما همه میدانند آدم شروری است از او اینکار میآید و ایجاد خوف و وحشت میکند و قصد او هم افساد است میگوییم این محارب است اما یک وقت آدم صالحی است آدمی است که هیچوقت اهل فساد نبوده اهل شر نبوده حالا یک دفعه دیده میشود که اسلحهای بدست گرفته و حمله کرده است آیا این محارب نیست؟ دو قول است.
قول اول: (قول مشهور) امام در تحریر وفاقاً للمشهور میفرماید قیدی نداریم که حتما سابقه شرارت داشته باشد تا پس از تشهیر سلاح مصداق محارب باشد بلکه اگر هیچ سابقهی شرارت نداشت حتی سابقه پاکی هم دارد اما حالا اسلحه بدست گرفته و با یک گروهی تهاجم کردند هم ایجاد خوف میکند و هم میدانیم قصد و اراده فساد فی الارض دارند اینها هم محاربند.
مرحوم محقق در شرایع[6] میفرماید «و هل یشترط کونه من اهل الریبه» آیا این شرط در محارب ثابت است که باید از اهل ریبه باشد و سابقه شر و فساد داشته باشد «فیه تردد» در آن تردید است که آیا این شرط هست یا نیست «و اصحه انه لایشترط مع العلم بقصد الاخافه» اصح این دو احتمال این است که بگوییم در صورتی که بدانیم قصد اخافه و شرارت دارد اهل ریبه بودن و سابقه شرارت داشتن شرط نیست. وقتی پیداست که این بقصد اخافه الناس اراده افساد فی الارض این کار را میکند ولو سابقه ندارد و شرارتش از حالا شروع شده است و به جان و مال مردم هجوم کرده است؛ مصداق محارب است.
دلیل قول اول (قول مشهور)
1- عموم آیه «الذین یحاربون الله و رسوله» کسانی که محاربه با خدا و رسول دارند حکمشان و حدشان و جزایشان و عقوبتشان این است. (در بحثهای بعدی حکم محارب بحث میشود) اعم از اینکه اهل ریبه باشد یا نباشد میخواهد سابقه شرارت داشته باشد میخواهد نداشته باشد.
2- عن ابی جعفر(ع) [7] «من شهر السلاح فی مصر من الامصار» این روایت نیز اطلاق دارد و بین شرور و غیرشرور فرق نگذاشته است.
قول دوم: مرحوم شیخ در نهایه[8] و مرحوم شهید در کتاب دروس[9] صریحا میگویند شرط صدق محارب این است که از اهل ریبه باشد اگر اهل ریبه و شک و شبهه نیست و سابقه ندارد او را محارب نمیگویند.
5- قید تعمیمی پنجم: «و یستوی فیه الذکر و الانثی» آیا فقط مردی که اسلحه بدست میگیرد اخافه ناس میکند و قصد افساد فی الارض دارد محارب است؟ یا اگر زنی همین کار را کرد یعنی یک یا چند زن راه افتادند اسلحه بدست گرفتند سر و صدا کردند حمله کردند خانه را خراب کردند اموال را غارت کردند و کشتند اینها نیز محاربند؟ دو قول است:
قول اول: قول مشهور؛ امام وفاقاً للمشهور میفرماید اختصاص به مرد ندارد اگر زن هم یک چنین حرکتی کرد محارب است و حکم حد محارب بر او جاری می شود اکثر اصحاب بلکه مشهور اینگونه میگویند.
برای نمونه مرحوم شیخ طوسی هم در کتاب خلاف[10] و هم در کتاب مبسوط[11] حکم محارب را برای زن و مرد هر دو ثابت میداند.
دلیل قول اول: اجماع؛ صاحب کنزالعرفان[12] این قول را به قدماء اصحاب نسبت میدهد از این جهت که میگوید: «و عند الفقهاء كلّ من جرّد السلاح لإخافة الناس في برّ أو بحر، ليلا أو نهارا، ضعيفا كان أو قويّا، من أهل الريبة كان أو لميكن، ذكرا كان أو أنثى فهو محارب» از عبارتش استشمام اجماع میشود و نشان میدهد نظر قدمای اصحاب بر عدم تفاوت زن و مرد است ولی در عین حال مخالف هم دارد.
قول دوم: از مرحوم ابن جنید و مرحوم ابن ادریس که هر دو از قدما هستند نقل شده است که میگویند حکم مجازات محارب اختصاص به مرد دارد.
دلیل قول دوم: آنهایی که میگویند برای صدق عنوان محارب مرد بودن شرط است از ظاهر آیه إن الذین یحاربون الله استفاده میکنند و میگویند؛ الذین جمع مذکر است و یحاربون جمع مذکر است یعنی هم ضمیر موصول که الذین است و هم جمعی که آورده هردو مذکر است از این جهت میگوییم اختصاص به مرد دارد و تعمیم آن به زنها دلیل میخواهد و دلیل نداریم.
جواب از دلیل قول دوم: قبول داریم الذین و یحاربون جمع مذکر است اما هم قرینه و هم دلیل بر تعمیم داریم اگر ما بودیم و خود آیه میتوانستیم این حرف را بزنیم اما وقتی کنار آیه هم دلیل پیدا کنیم هم قرینه وشواهد و نظائرش را پیدا کنیم که مراد از الذین اعم از زنان و مردان است نمیتوانیم بگوییم مقید به مردان است.
شواهد و قرائن عدم اختصاص حکم محارب به مردان میدانیم شارع مقدس با این آیه که حد محارب را بیان کرد میخواهد قطع ماده فساد بکند و لذا در مجازات آنها میفرماید «ان یُقتّلوا» آنها را با شدت بکشند «او یُصلّبوا» به دار آویخته شوند که بماند تا بمیرد یعنی زجرکش بشود. از این حکم پیداست که شارع مقدس میخواهد با شدت عملی که نشان میدهد ماده فساد را از بین ببرد تا کسی جرأت نکند امنیت مردم را بهم بزند و اغتشاش بکند عامل این کار میخواهد مرد باشد میخواهد زن باشد تفاوتی نمیکند اینکار در شرع قبیح است و یک کار زشتی است و عمل قبیح از هرکسی صادر بشود قبیح است میخواهد زن باشد میخواهد مرد باشد به تعبیر بعضی میگویند این یک عمومی است که عاری از تخصیص است اصلا خودش قبول تخصیص نمیکند.
در آیات دیگر هم نظیر آن را داریم که الذین فرمود ولی قطعا تعمیم دارد هم زن را شامل میشود هم مرد را.
نمونه اول: «الذین یأکلون اموال الیتامی ظلماً»[13] آن کسانی که مال یتیم را از راه ظلم بخورند الذین یعنی مردها اما پرسش این که اگر زنی مال یتیم را بخورد طوری نیست؟ بلاشک هیچکس نگفته اگر مردی مال یتیمی را خورد عقوبت بشود اگر زنی مال یتیم را خورد عقوبت نشود.
نمونه دوم: «الذین یأکلون الربا لایقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان»[14] آنهایی که ربا میخورند عقوبت میشوند الذین مذکر است اما هیچکس نگفت اختصاص به مرد دارد شامل زنها نمیشود و زن اگر ربا بخورد این حکم را ندارد.
نمونه سوم: «من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض»[15] من موصوله است مثل همان الذین است که مذکر است هر کسی که بکشد نفسی را «کانما قتل الناس جمیعا» باز اینجا تعمیم دارد میخواهد قاتل مرد باشد میخواهد قاتل زن باشد.
آیات دیگر هم داریم که با عنوان مذکر آمده است و تعمیم دارد.
تأملی در کلام ابن ادریس: ابن ادریس[16] که از قدما نیز هست و قول دوم را پذیرفته و میگوید این حکم محارب اختصاص به رجال دارد عبارتی دارد که مرحوم صاحب جواهر[17] مفصل آن عبارت را نقل میکند و در ذیل کلام ابن ادریس یک توهین و هتکی نسبت به مقام شامخ شیخ طوسی شده است[18] و این کلام مرحوم ابن ادریس مورد ملامت قرار گرفته است. یعنی ابن ادریس ضمن بیان نظر خود مبنی بر اختصاص حکم مجازات محارب به رجال متعرض مرحوم شیخ طوسی شده است و با لحن توهینآمیزی نسبت به مطالب کتاب النهایه و المبسوط اظهار نظر کرده است. به همین خاطر جمعی از بزرگان ابن ادریس را ملامت میکنند و یک تناقضی هم در کلام ابن ادریس هست[19] که مرحوم علامه میگوید این تناقضگویی که در کلام ایشان آمده است عقوبت همان هتکی است که نسبت به مرحوم شیخ کرده است یعنی چون نسبت به مرحوم شیخ طوسی بیاحترامی کرده است دچار تناقضگویی شد و این دلیل بر بی تأملی و کمسوادی است که اینگونه تعبیر بکنیم و چون عبارت ابن ادریس و تناقضی که مرتکب شد یک مقداری درسآموزی دارد خوب است فردا بخوانیم و عبرت بگیریم که نسبت به بزرگان سوء ادب و سوء تعبیر صحیح نیست.
یک تذکر: خدا رحمت کند مرحوم امام(ره) را که در تعبیراتشان از بزرگان به قدری احترام میکردند که گاهی غیرمعمول میشد یعنی از ذات پاک پروردگار تا امامان و پیامبران و بزرگان همواره با احترام یاد میکردند. مثلاً میفرمود «خداوند تبارک و تعالی» این عبارت هیچ موقع از ایشان دیده نشد که بفرمایند «خداوند» هرجا تعبیری داشت «خداوند تبارک و تعالی» بود یا نسبت به حضرت امیر سلامالله و صلواته علیه یا بعضی ائمه دیگر حتما این قید «سلام الله» یا «صلوات الله و سلامه علیه» را ذکر میکردند و نسبت به علما هم اینگونه بود.
فردا این تأملات کلام ابن ادریس را بیشتر توضیح میدهیم.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آل محمد
[1] سوره مائده، آیه33.
[2] الشیخ الطبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج3، ص291، سوره مائده، ذیل آیه33: «و قيل نزلت في العرينيين لما نزلوا المدينة للإسلام و استوخموها و اصفرت ألوانهم فأمرهم النبي أن يخرجوا إلى إبل الصدقة فيشربوا من ألبانها و أبوالها ففعلوا ذلك فصحوا ثم مالوا إلى الرعاة فقتلوهم و استاقوا الإبل و ارتدوا عن الإسلام فأخذهم النبي (ص) و قطع أيديهم و أرجلهم من خلاف و سمل أعينهم»
[3] الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص307، باب1، ابواب حد محارب، ح1.
[4] الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص313، باب2، ابواب حد محارب، ح1.
[5] الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص314، باب2، ابواب حد محارب، ح2.
[6] المحقق الحلی، شرایع الاسلام، ج4، ص959.
[7] الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج28، ص307، باب1، ابواب حد محارب، ح1.
[8] الشیخ الطوسی، النهایه، ص720.
[10] الشیخ الطوسی، الخلاف، ج5، ص470، کتاب قطاع الطریق، مسأله15. (أحكام المحاربين تتعلق بالرجال و النساء، سواء)
[11] همان، المبسوط، ج8، ص56، کتاب قطاع الطریق. (النساء و الرجال في أحكام المحاربين سواء)
[12] الشیخ البهایی، کنزالعرفان، ج2، ص351.
[13] سوره نساء آیه 10
[14] سوره بقره آیه 275
[15] سوره مائده آیه32
[16] ابن ادریس الحلی، السرائر، ج3، ص506.
[17] الشیخ الجواهری، جواهرالکلام، ج41، ص568.
[18] متن عبارت مشعر به توهین نسبت به شیخ منقوله از ابن ادریس عبارت است از: « هذا اختيار شيخنا أبي جعفر الطوسي، في مسائل خلافه و مبسوطه و هذان الكتابان معظمهما فروع المخالفين، و هو قول بعضهم اختاره (رحمه الله)» (السرائر، ج3، ص508)
[19] ملاحظه میفرمایید با اینکه در عبارت فوق مرحوم ابن ادریس قول به اختصاص حکم به رجال را انتخاب کرده بود پس از گذشت حدود یک صفحه از بحث به ترتیبی که در عبارت ذی میآید با توجه به عموم آیه حد محارب را برای نساء نیز تثبیت کرده است «قد قلنا إن أحكام المحاربين تتعلق بالنساء و الرجال سواء على ما تقدم من العقوبات، لقوله تعالى «إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ یحاربون الله و رسوله» و لم يفرق بين الرجال و النساء، فوجب حملها على العموم». (السرائر، ج3، ص510)