< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خبر واحد

بحث امروز به بعد راجع به خبر ثقه مهمترین بحث ها در اصول است حالا یا از مهمتر یا این که خود مستقلا مهمترین بحث هاست لذا تقاضا دارم به آن یک مقدار اهمیت بدهید از شما بتوانیم استفاده بکنیم، چند مطلب را عرض بکنم تا وارد بحث بشویم
مطلب اول خب فرض کرده اند خبر واحد یعنی خبر ثقه خبر صحیح السند گفته اند این ظنی است یقینی نیست واگر بخواهی حجتش بکنییک دلیل خاصی می خواهد به قاعده الاصل عدم حجیته الظن الا ما اخرجه الدلیل
لذایک دسته گفتند دلیل نداریمیک دسته گفتند دلیل داریم بالاخره مشهور شد این که خبر واحد حجت است همه من جمله آن که همه چیز را به همه نشان داده شیخ بزرگوار در فرائد همین جور وارد می شوند الاصل حرمه العمل بالظن الا ما اخرجه الدلیل، دلیلیکی ظهوررا بیرون کرده این که این ظنی است اما حجت است یکی هم خبر ثقه را بیرون کرده ظنی است اما حجت است.
سابقا راجع به ظهور صحبت کردم راجع به خبر ثقه هم همان که در ظهور گفتم این جا هست وآن این است که ما اصلا ظهور وخبر ثقه را ظنی نمی دانیم علمی می دانیم حجت عرفی می دانیم ووقتی حجت عرفی شد الاصل حرمه العمل بالظن الا ما اخرجه الدلیل اصلا این جمله از بحث ما بیرون است.
به عبارت دیگر خبر واحد و ظهور تخصصا از این قاعده الاصل حرمه العمل بالظن الا ما اخرجه الدلیل بیرون است وعرف ظهور را علمی می داند نه ظنی چناچه خبر صحیح السند خبر موثق خبر معتمد علیه این را علمی می داند نه ظنی.
الانیک کسی که مشهور به تقوی ومشهور به تقدس است پیش شما عزیزان الان وارد سالن شد به شما گفت که فلانی در وسط مدرسه ایستاده منتظر شماست، بگوییم این اطمینان نمی آورد یک امر ظنی است چون مثلا آیه نبأ گفته حجت است حجت است چون عقلاء گفته اند حجت است حجت است والا من حیث هو هو نه، این ظنی است و الظن لیس بحجه.
راجع به ظهورش هم اگر یادتان باشد می گفتم من الان دارم با شما حرف می زنم شما هم دارید الان حرفهای من را گوش می دهید خب شما احتمال بدهی من این حرفهایی که دارم می زنم از روی عقیده نمی زنم هیچ کس این احتمال را نمی دهد بلکه این گفنگوی من وشما علمی است اسمش را می گذاریم اطمینان اسمش را می گذاریم ظن متأخم با علم اسمش رامی گذاریم حجت و معنای حجت هم یعنی می شود به آن احتجاج کرد واما ظنی باشد به قول مرحوم شیخ الغ احتمال الخلاف تعبدا یعنی عقلاء می گویند احتمالش را بینداز بگو که این حجت است تعبدا.
ما می گفتیم نه، می گفتیم این گفتگوها همه اش علمی است همه اش اطمینان آور است وخبر ثقه هم صحیح السند این جوری است اطمینان آور است، ظنی نیست تا بگوییم الاصل حرمه العمل بالظن الا ما اخرجه الدلیل من جمله خبر واحد، یک روایتیک سلسله سند اما صحیح خب از این روایت انسان اطمینان پیدا می کند امام علیه السلام این را فرموده، شما یک نامه به من می نویسید توی نامه هم می گویید که آقا حسین به من گفت که فردا می آیم من نامه را که دارم می خوانم هم ظهورش را حجت می دانم پیش خودم یعنی علمی نه ظنی هم حسین فردا می آید هم خبرتویآن که خبر واحد است علمی است هم خود نامه که من دارم می خوانم.
اگرحرف من درست باشد معنایش این جور می شود که الظهور و خبرالثقه این ها علمییوجب الاطمینان و وقتییوجب الاطمینان القطع حجه، از مصادیق القطع حجه یکی ظهوراست یکی خبر ثقه است، البته کسی نگفته، شیخ انصاری 21 ورق علیه من گفته اند یعنی 21 ورق راجع به حجیت خبر واحد با آن دقتهای شیخی که در فرائد هست این مطلب اول.
لذا اگر حرف من را قبول بکنید بحثمان همه سالبه به انتفاء موضوع است و بحثمان بر می گردد به اول که گفتیم القطع حجه لا تناله ید الجعل اثباتا و لا نفیا واگرحرف من را قبول نکنید دیگرباید بحث بکنیم الظن لیس بحجه خبر واحد ظن است لیس بحجه مگر این که یک دلیل بیاید بگوید خبر واحد حجت است اینیک مطلب.
مطلب دوم دیروزاشاره کردم و این خیلی به درد می خورد وآن این است که در میان قدماء خبر واحد که می گفتند اراده می کردند از خبرواحد یعنی خبر ضعیف السند ضعیف الدلاله لذا مثلا مرحوم شیخ در تهذیبین هم در تهذیب هم در استبصار خیلی جاها وقتی که روایت را نقل می کند ومی خواهد روایت را رد بکند می فرماید هذا خبر واحد لیس بحجه یعنی خبر ضعیفیعنییا دلالتش یا صدورش و یا سندش، معمولا وقتی می گفتند، سندش. لذا این ها که نسبت داده اند به مثلا سید مرتضی به ابن ادریس به ابن براج به خیلی ها که این ها می گویند خبر واحد حجت نیست اینیک تهمت است حتی مثلا از سید مرتضی رضوان الله تعالی علیه نقل می کنند سید مرتضی فرموده همین طور که قیاس بطلانش ضروری است در میان شیعه حجیت خبر واحد هم مثل قیاس است ومرادشان چیست؟ یعنی خبر ضعیف، معمولا هم مرادشان عامه بوده چون اخبار عامه در میان ما فراوان بوده و می گفتند این خبر عامی است گاهی می گفتند خبر ضعیف است گاهی می گفتند خبر عامی است گاهی می گفتند خبر مخالف با روش اهل بیت است گاهی می گفتند خبرواحد، مشهور می گفتند خبر واحد، توی کلمات سید مرتضی این خبر واحد زیاد آمده و مخصوصا شیخ طوسی که خبر واحد را ایشان حجت می دانند دیگر نمی شود نسبت داد که ایشان خبر واحد را حجت نمی داند خیلی جاها در تهذیبین می فرمایند این خبر مردود است برای این که خبر واحد است یعنی خبر ضعیف السند است لذا آنها هر خبری که مورد اعتمادشان بوده می گفتند خبر معتمد علیه و می گفتند این حجت است حالا یا سندش خوب بوده یا جبر سند به عمل اصحاب بوده یایک قرینه توی کار بوده وبالاخره روایت مورد اعتماد اصحاب بوده، ممکن است ضعیف السند هم باشد اما یک قرائنی توی کار بوده اصحاب به روایت عمل کرده اند که دیروز می گفتیم جبر سند به عمل اصحاب، به آن می گفتند روایت معتمد علیه ای عمل الاصحاب بهذه الروایه وهر روایتی که معتمد علیه نبوده به آن می گفتند خبر واحد، بله خبر ضعیف هم به آن میگفتند اما مشهور و اصطلاح می گفتند خبر واحد لیس بحجه یعنی خبر معتمد عند الاصحاب نیست این معتمد علیه هم روی سند نه، گاهی سند وگاهی دلالت و گاهی صدور وگاهی قرینه برای عدم حجیت.
به عکسش هم خیلی جاها خبرضعیف السند بود اما قرائنی توی کار بود که آن قرائن روایت معتمد علیها عند الاصحاب بود به آن عمل می کردند به آن هم می گفتند روایت معتمد علیه به آن هم می گفتند روایتی که می شود روی آن فتوی بدهیم، ضعیف السند بود.
این کامل الزیارات این خیلی به درد ما هم می خورد بعضی از کتابهای ما این کتابها این جوری است که پیش صاحب کتاب روایت معتمد علیه بوده لذا مثلا کامل الزیارات این جوری است همه سندهایش خوب نیست اما اول مرحوم ابن قولویه وارد کامل الزیارات که می خواهد بشود یک فصلیدرست می کند می فرماید روایتی که در این کامل الزیارات است همه اش پیش من حجت است بینی وبین الله من عمل به آن می کنم بینی وبین الله این ها پیش من حجت است بعضی اوقات توی همین کامل الزیارات سند سند عامی هم هست حتی مثلا بعضی اوقات کامل الزیارات سند را از جیش بنی امیه گرفته از همان لشکری که آمده بودند کربلا حسین بکشند اما یک قرینه ای توی کار بوده یک حرفهایی توی کار بوده مورد اطمینان ابن قولویه بوده لذا می فرمایند که از اول تا آخر کامل الزیارات این حجت است.
از همین جهت هم مرحوم آقای خویی رضوان الله تعالی علیه در حالی که سخت گیرند اما این قضیه کامل الزیارات را توی فقه حتی در معجم میفرمای که روایات کامل الزیارات از اول تا آخر درست است چرا؟ مرد اعتماد ابن قولویه است، بله بعضی اوقات هم یک اشکالهایی در فقه مرحوم آقای خویی کرده اند. بنابراین خبرواحد که می گوییم حجت است یا حجت نیست این خبر واحد حالای ما غیر از خبر واحد زمان شیخ طوسی به آن طرف بوده، خبر واحد زمان شیخ طوسی هر خبری که ضعیف السند بوده قابل اعتماد نبوده معتمد علیه نبوده به آن می گفتند خبر واحد، خبر ضعیف هم به آن می گفتند، خبر غیر معتمد هم به آن می گفتند وهرخبری که مورد اعتماد بوده یا سند خوب بوده، دلالت خوب بوده، قرینه بوده جبر سند به عمل اصحاب بوده به آن می گفتند روایت معتمد علیه وبه آن عمل می کردند.
اما ای کاش مرحوم علامه رضوان الله تعالی علیه این کار را نمی کردند همین جوری که قدماء عمل کرده بودند اگر مرحوم علامه هم عمل کرده بودند و الان در میان ما بود خیلی مشکل ها حل می شد ولی علی کل حال مرحوم علامه آمدند خبر واحد را مقسم قرار دادند، آنها خبر ضعیفرا می گفتند خبر واحد ایشان آمدند گفتند نه، خبر واحد در مقابل خبر مستفیض در مقابل متواتر، آن وقت آن خبری که مستفیض نیست آن خبری که متواتر نیست به آن می گوییم خبر واحد واین منقسم می شود به چهار قسم یا ضعیف است یا ثقه است یا حسن است یا صحیح.
بعد علامه در خلاصه می فرمایند اگر یک عادل آن هم امامی احراز بکنیم هم عدل است و هم امامی این را می گوییم خبر صحیح، واگر به دست بیاوریم احراز بکنیم امامی است اما نمی دانیم آیا ثقه است یا نه؟ می گوییم حسن، واگر می دانیم که عقیده خوب نیست امامی نیست اما میدانیم موثق است می گوییم خبر ثقه، و اگر این سه تا هیچ کدام نیست به آن می گوییم خبر ضعیف، دیگر آن جبر سند به عمل اصحاب و امثال این ها را هم علامه رضوان الله تعالی علیه در خلاصه نفرموده اند واینیک شهرت به سزایی هم توی فقه ما هم توی رجال ودرایه ما پیدا شده. گرچه در رجال ما الان معمولا این جوری است که می خواهند توثیق بکنند می گویند انه ثقه یک معنای عامی از آن اراده می کنند اما بالاخره می بینیم مثلا صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه این تقسیم مرحوم علامه را قبول کرده اند وگاهی می فرمایند روایت ضعیف است برای این که مثلا راوی مجهول است یکی از راوی ها مجهول است گاهی می فرمایند روایت ثقه است بعد می فرمایند و لواین که امامی نیست اما موثق است اهل رجال آن را توثیق کرده اند واین خیلی در روایات ما هست شاید نصف روایات ما از همین ثقه است، لذا مرحوم نجاشی قاعده ایشان همیناست می خواهند تأیید بکنند روایت را می گویند انه ثقه.
وبعضی از روایت ها هم حسن است واین جا دیروزهمیک اشاره ای کردم این جا هم نمی دانم یعنی چه؟روایت اگرموثق نباشد ولو امامی چرا این حجت باشد؟ می شود روایت ضعیف دیگر.
اما در مقابل روایت ضعیف روایت حسن درست کردند آن هم حسن آقا برای این که روایت را گفته اند روایت صحیح وحسن وموثق، روایت حسن را مقدم انداخته اند بر روایت موثق درحالی که به عکس باید باشد آن که می شود به آن عمل کرد این ثقه بودن در گفتار است نه ثقه بودن در دین، اما حالا یک رسمی شده، از نظرفقهمان نه، از نظر فقهمان روایت حسن را مثل این که مثلا صاحب جواهر یا دیگران عمل روایت ضعیف می کنند، آن که پیش آنها اهمیت دارد در فقه ما الان یکی روایت صحیحه عدل امامی، یکی هم روایت موثقه آن که عدل در گفتار اما غیر امامی، این مشهور در میان اصحاب است.
بله بعضی روایت ثقه راحجت نمی دانند حتی مثل شهید می فرماید که علاوه بر این که باید امامی عدل باشد باید امامیین عدلین باشد، صاحب معالم هم پسر مرحوم شهید همین جور فرموده منتقی را هم نوشته روی همین باب اما عمل به فرمایششان نکرده، در منتقی خیلی روایت ها هست که آمده واین صحیحی که اول منتقی فرموده اند به آن عمل نکرده اند، خب این خلاصه خبر واحد.
پس حالا که ما می خواهیم حرف بزنیم خبر واحد حجت است یا نه؟ مرادمان خبر ضعیف نیست که قدماء می گویند مرادمان خبر ثقه است یعنی راوی ها از نظر گفتار عادلند به آن می گوییم ثقه، به عبارت قدماء معتمد علیه.
این روایت ثقه آیا حجت است یا نه؟ اختلاف است نسبت می دهند مشهور در میان قدماء گقته اند حجت نیست تمسک کرده اند به ادله اربعه، مشهور در میان متأخرین که کم کم باید بگوییم ضرورت شده گفته اند حجت است تمسک کرده اند به ادله اربعه، بحث بعد ما انشاءالله راجع به آن ادله اربعه ای که آورده اند برای این که خبر ثقه عدل در گفتار این خبر حجت نیست ان‌شاءالله برای جلسه بعدمان.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo