< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظهور قرآن و قرائات سبع

از روایات عامه خاصه خوب استفاده می شود که پیامبر اکرم درس قرآن داشتندو طرزش هم این بوده که آنها سواد الفبا نداشتند و پیامبر اکرم 10 تا آیه برای این ها می خواندند معنا می کردند آنها هم باید این 10 تا آیه را هم حفظ کنند هم معنایش را در نظر داشته باشند از همین جهت عامه و خاصه گفته اند که غالب مسلمانها حافظ قرآن بودند و حتی در آن جنگ یمامه که جلو آمد تاریخ نویس ها می نویسند که 700 نفر حافظ قرآن شهید شدند این معنای 700 نفر آن وقت ها معنایش این است که همه حافظ قرآن بودند الا شاذا هم زنها حافظ قرآن بودند هم مردها حافظ قرآن بودند.
و خود قرآن خیلی سفارش می کرد در خواندن قرآن فاقرؤا ما تیسر من القرآن علم ان سیکون منکم مرضی و آخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل الله و آخرون یجاهدون فی سبیل الله فاقرؤا ما تیسر منه. پیامبر اکرم هم خیلی مقید بودند یک ثوابهای عجیبی که به آن می گوییم ثواب تفضلی به قول حضرت امام می فرمودند که دانه می ریزند کبوتر بگیرند این جا نمی فرمودند در جاهای دیگر، ثواب تفضلی، ثواب تفضلی می دهند برای این که ترغیب و تحریص بکنند روی محتوی.
هر که قرآن بخواند خدا از بلاها حفظش می کند هر که حافظ قرآن باشد هر که قاری قرآن باشد بهشت برایش واجب است با من در روز قیامت محشور است و خصوصیاتش را هم قبلا گفتم هر که اول سوره بقره را بخواند هر که 7 مرتبه سوره حمد بخواند اگر مرده زنده شد تعجب نکند 70 سوره حمد برای هر مرضی خوب است کسی که اول سوره بقره را بخواند چه؟ کسی که آمن الرسول بخواند ثواب نماز شب دارد کسی که اول سوره آل عمران بخواند چه، کسی که سوره نور بخواند نورانیت در روز قیامت به اندازه ای است که صف محشر را نورانی می کند کسی که اذا وقعت را بخواند روزی او به طور ناخودآگاه من حیث لا یحتسب می رسد کسی که آخر سوره حشر را بخواند چقدر ثواب دارد ثواب شهید دارد ثواب مجاهد دارد کسی که چهار قل بخواند از همه بلاها حفظ می شود کسی که چهار قل را پیش خودش نگه بدارد از بلاها حفظ می شود اگر سحرش کرده اند با چهار قل سحر را باطل بکند، خواندن قرآن موجب می شود که سحر نتواند تأثیر بکند این حرف ها را هم پیامبر اکرم خیلی داشتند خیلی، هم عامه نقل می کند هم خاصه.
خب همه این ها به ما دو چیز می گوید یک ) قرآن جمع شده در زمان پیامبر اکرم است ما بین الدفتین بوده از همین جهت روایت داریم هم از سنی هم از شیعه وقتی که سوره ای می آمد می فرمود این سوره را بگذارید بین فلان سوره و فلان سوره، آیات می آمد می فرمود از طرف خدا این آیات را بگذارید در فلان سوره و این ذلک الکتاب ان هذا القرآن و کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون خب این ها همه دلیل بر این است که قرآن در میان مسلمانها بوده و مسلمانها این قرآن را می خواندند.
یکی از فضلای جلسه اصرار داشت بعد هم بدش آمده خیلی تعجب هم می کنم اول به من گفت من گفتم نه، دو دفعه دیروز یک نامه نوشته آمد پیش من گله هم کرد جدا که چرا قبول نمی کنید؟ حالا چه می گوید؟ می گوید که این کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون مراد لوح محفوظ است ان هذا القرآن ذلک الکتاب لا ریب فیه یعنی آن لوح محفوظ، خب معلوم است این ها که نیست.
این کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون خود همین دلیل بر این است که ما قرآن در میان مردم داشتیم و می گفت این کتابی است خیلی دقیق، مکنون یعنی دقیق، خیلی سردار کلام الله و بدون وضو دست روی این نگذارید لا یمسه الا المطهرون، حالا یک معنای دقیق تر هم دارد این که کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون یعنی دل می خواهد قرآن را تحمل بکند مراد آن هدایت عنائیه قرآن است.
لذا ما بگوییم ذلک الکتاب یعنی لوح محفوظ این اصلا نمی دانم لوح محفوظ یعنی چه؟ اصلا راستی نمی دانم، لوح محفوظ داریم؟ نداریم؟ حالا داشته باشیم هم، ظاهرا لوح محفوظ همان علم الله است دیگر یعنی قرآن علم الله است دیگر در ذات پروردگار عالم این قرآن نهفته بود و شب قدری همه قرآن نازل شد بر پیامبر اکرم بعد هم خطاب شد تدریجا باید به مردم بگویی. نمی دانم چه جور شده که این فلاتعجل بالقرآن نازل شد؟ یعنی مثلا شاید پیامبر اکرم یک آیه ای که هنوز نازل نشده این آیه را خواندند آیه آمد که نه، فلا تعجل بالقرآن من قبل ان یقضی الیک وحیه و لو قرآن در سینه مبارک تو هست و شب قدر ما همان علم ربوبی را تجلی دادیم در ذات تو اما به مروز زمان 23 سال باید به مروز زمان این قرآن بر مردم نازل بشود شأن نزول ها را هم ذکر کرده اند.
البته این ها همه از متشابهات است حالا چرا باید 23 سال؟ و چرا با شأن نزول؟ اما علی کل حال اصل مطلب قابل انکار نیست که این قرآن یک دفعه من نمی دانم هم کی؟ آیا بعد از نبوت بوده؟ آیا همان ماه مبارک رمضان قبل از نبوت بوده؟ بعد از نبوت بوده؟ آیا نه قبل از بعثت؟ برای این که امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می فرماید که خبرها بود در غار حرا و پیامبر اکرم به من می گفتند یا علی انت تسمع ما اسمع و تری ما اری خب خبرها بوده.
اما آن که مسلم است شب قدری انا انزلناه فی لیله القدر شب قدری همه قرآن نازل شده بر قلب مبارک پیامبر اکرم و پیامبر اکرم این عالم به قرآن بوده، نه، یک قدری برو بالاتر راجع به امیر المؤمنین سلام الله علیه سنی ها هم نوشته اند مرحوم علامه بزرگوار این که خیلی حق به تشیع دارد تا سر حد عشق علی را دوست دارد صاحب الغدیر آن می گوید امیرالمؤمنین هم مثل پیامبر اکرم هنوز قرآن نازل نشده سوره مؤمنون می خواند برای این که امیر المؤمنین سلام الله علیه را وقتی که ( مادرش می دانست مثل این که ) مادرش آمد برای طواف، نیامد برای طواف من می گویم آمده برای زایشگاه، و بالاخره دیوار شکافته شد و گفت بفرمایید توی زایشگاه و رفتند زایشگاه و دو سه روز آن جا و بعد با امیر المؤمنین آمدند بیرون و همه مردم جمع بودند و حتی حضرت ابی طالب و امیرالمؤمنین چشمهای مبارک فروبسته بود تا رسید به پیامبر چشمها را باز کرد سلام کرد هنوز سلام نبود آن وقت به جای سلام چیز دیگر می گفتند می گفتند انعم صباحا سلام کرد و بعد از سلام اول سوره مؤمنون را خواند بسم الله الرحمن الرحیم قد افلح المؤمنون الذینهم فی صلاتهم خاشعون و الذینهم عن اللغو معرضون.
یک خبرها هست ما نمی دانیم ما که شیعه هستیم یک قطره از دریا می دانیم نه حالا من و شما، من و شما که اصلا وارد این حرفها نیستیم، صاحب عبقاتها صاحب احقاق الحق ها صاحب الغدیرها آن ها هم یک قطره از دریا.
ولی بالاخره این شب قدر معلوم نیست کی است؟ چیست؟ اما آن که مسلم است یک نزول قرآن بر دل پیامبر اکرم بوده همه بعد هم بنا شده در عرض 23 سال این قرآن بر مردم گفته بشود با یک وضع خاصی هم این طوری که مرحوم طبرسی نقل می کنند دیگران هم نقل می کنند در وقتی که یک سوره مثلا می خواست بیاید از طرف خدا در یک طبق نور به دست جبرئیل یک فوج از ملائکه اطراف حضرت جبرئیل اطراف این طبق نور با این اوضاع آیه را یا سوره را می آوردند خدمت پیامبر اکرم و وحی می شد به پیامبر اکرم، در عرض 23 سال این قرآن شد.
لذا ظاهرا کتاب مکنون و لوح محفوظ و این ها همه همان مراتب علم خداست گاهی علم ذاتی است گاهی علم بالفعل است گاهی تجلی است آن مراتبی که برایش گفته اند به آن می گوییم لوح محفوظ اما علی کل حال این چیزی که این فاضل عزیز به من می گوید و من گفتم نه و بدش آمده این مسلم فرمایش ایشان درست نیست که ما بگوییم ذلک الکتاب لا ریب فیه یعنی آن که در لوح محفوظ است خب معلوم است که ان هذا القرآن ذلک الکتاب لا ریب فیه یعنی هذا القرآن یک ده بیست جا در قرآن لفظ کتاب آمده و اشاره به خارج است و اوایلش هم که کتاب نبوده خب این چنین ضمایری هم نیامده بالاخره وقتی کتاب شد شد کتاب مکنون شد کتاب مبین شد ذلک الکتاب لا ریب فیه و این ها کتّاب وحی این ها کتاب می نوشتند دیگر.
و این کتاب مبین که آمد این جا مرادم است پیامبر اکرم هی مرتب سفارش می کردند به خواندن قرآن سفارش اکید حتی بلا مترتب می کردند غضب مترتب می کردند بر کسی که قرآن نخواند در آن خانه ای که قرآن نباشد یعنی خواندن قرآن همین که مرحوم کلینی یک کتاب دیگر مرحوم کلینی تقریبا در جلد دوم اصول کافی یک کتاب به نام روایات قرآن دارد خیلی خوب است و اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن این مال پیامبر است اتفاقا این از راه خاصه هم هست صحیح السند است، نبوی ها صحیح السند نیست معمولا، آن نبوی ها که ما نقل می کنیم الا از طرق اهل بیت باشد و این از طرق اهل بیت هم هست اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فانه شافع مشفع و ماحل مصدق فمن جعله امامه ساقه الی الجنه و من جعله خلفه ساقه الی النار کسی که قرآن نخواند جهنمش از همین دنیا شروع می شود تا به جهنم موعود برسد، هر کسی هم قرآن بخواند انس با قرآن بهشتش از همان جا شروع می شود تا به بهشت موعود برسد.
خواندن قرآن حفظ قرآن از همه چیز مهمتر پیش مسلمانها بوده با سفارش پیامبر اکرم.
خب دو چیز از این استفاده می شود یک ) این قرائت داشته هر کسی هر ور وری که می خواسته بکند که نبوده خب مسلم یک قرائت داشته آن قرائت را هم پیامبر می خوانده خب معلوم است که آن قرائتی که مشهور در میان همه بوده، یکی هم قرآن جمع شده در زمان پیامبر بوده حالا کسی نگفته شما بگویید دیگر، حالا کاری به حرف من نداشته باشید حرف خیلی خوبی است و در زمان پیامبر اکرم هم قرآن بوده هم قرائت قرآن.
خب قرائت قرآن دیگر قاف قوف و قیف دیگر ندارد مسلم یک قرائت بوده و مسلمانها با آن قرائت قرآن می خواندند از همین جهت هم اصلا من عقیده دارم حالا ممکن است شماها نپذیرید که چون در زیر و زبر و امثال این ها شیعه و سنی یک چیزهای دیگر می گویند، می گویند بعد پیدا شده اما من می گویم نه، زیر و زبرها اعراب ها این هم در زمان پیامبر اکرم آن 16 نفر که قرآن می نوشتند زیر نظر امیرالمؤمنین با زیر و زبرها می نوشتند، یک قرائت بوده در میان همه مسلمانها همه مسلمانها قرآن داشتند همه مسلمانها هم قرآن می خواندند همه مسلمانها هم حافظ قرآن بودند، کم بود خیلی کند ذهن باشد یا اصلا مسلمان آن وقت ها صدر اسلام مسلمانهای واقعی بودند متأسفانه فرهنگ خوب نداشتند تا سقیفه بنی ساعده جلو آمد و الا 84 جنگ را توانستند پشت سر بگذارند عالی بودند دیگر، یک مسلمانهای ساده زیست یک مسلمانهای صددرصد تابع پیامبر یک مسلمانهایی که راستی قرآن سر مشق زندگیشان بود قرآن می خواندند حافظ قرآن بودند، این می شود هم قرآن در زمان پیامبر اکرم جمع شده هم مسلمانها قرآن می خواندند دیگر مسلم اگر یطهرن یطّهّرن بخواهند بخوانند یک چیز باید بخوانند دیگر، دیگر آنها که دو چیز نمی خواندند.
و این اختلاف قرائت ها هم خیلی بعد پیدا شد حضرت امام رضوان الله تعالی علیه توی درس ایشان این حرفها را نمی فرمودند که من عرض می کنم ایشان راجع به قرائت قرآن این قراء سبع می فرمودند این یک حیدری و نعمتی است و در زمان آخر بنی امیه مخصوصا بنی العباس دامن زدندبه این آتش برای این که مردم را مشغول این چیزها بکنند آنها هم حیف و میل بیت المال بکنند آنها ریاستهایش را بکند مسلمانها هم سرگرم همین ها باشند این اختلاف قرائت هااز این جا پیدا شد.
لذا مردم یکی مثلا می آمد رئیسشان می گفت که باید بخوانیم قاف فردا آن روی دست آن می زد می گفت نه، بخوانیم قیف بهتر است فردا آن بازی در می آورد و می گفت بخوانیم قوف بهتر است همین طور، لذا سنی ها دامن هم به آتش زدند، زمان بنی العباس دیدند خیلی شلوغ پلوغ شد گفتند خب دیگر 7 تا بس است اسمش را گذاشتند قرائت هفتگانه قراء سبع و وقتی که این را مرحوم آیت الله آقای خویی هم در این البیان، کتاب البیان انصافا خیلی خوب است ای کاش ایشان حتی جا داشت مرجعیتشان را فدای آن بکنند خودشان فرموده اند که ما قرآن را فدای مرجعیت کردیم، من عقیده دارم این که اگر مرجعیتشان را فدای این کرده بودند خیلی خوب بود چون البیان خیلی خوب است انصافا.
مرحوم آقای خویی در مقدمات البیان همین حرف را دارند که این قراء سبع این ها همه آنها فاسق و فاجرند همه آنها درباری بودند و از طرف بنی امیه از طرف بنی العباس این ها تعیین شدند برای این که مردم را خوب سرگرم کرده بودند پاداش به این ها می دادند پاداششان این بود که قاف و قوف و قیف، مردم را سرگرم بکنند.
لذا قراء سبع در حقیقت خلفای بنی امیه بنی العباس درست کردند.
بعدش دیگر سبع، گفتند عشر هم باشد سه تا دیگر هم آوردند و آن سه تا دیگر هم گفتند که خب این ها هم کاره ای هستند این ها هم زنده باد و مرده باد خوب می توانند بگویند بنابراین این ها را هم جزء آنها بکنید دیگر میان ماها نه، میان شیعه نه، میان عامه مشهور شد به قرائات عشر.
و من همین طور که حضرت امام گفتند حیدری و نعمتی همین طور که مرحوم آقای خویی می فرمایند حیدری و نعمتی هیچ وجه ندارد هیچ پایه ندارد ما هم بارها گفته ایم قرائت عشر قرائت سبع هیچ پایه ندارد و این قرآنی که الان دست ماست سینه به سینه و نسل به نسل از زمان پیامبر اکرم رسیده به ما بدون یک ذره زیاد یک ذره کم.
بنابراین اختلاف قرائاتی که توی اصول ما آمده است و عجب هم این است که مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه امضایش هم کرده نباید مثل مرحوم آخوند امضا کرده باشند این ها همه اش به قول حضرت امام از دروغ های دنیاست مرحوم آقای خویی هم می گویند از دروغ های دنیا این قضیه قراء سبع یا قراء عشر است.
دیگر در این باره صحبت نکنیم می خواستم امروز راجع به قول لغوی صحبت بکنم نشد ان‌شاءالله فردا راجع به قول لغوی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo