< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : علم اجمالی
 شیخ بزرگوار فرمودند العلم الاجمالی کالعلم التفصیلی فی ثبوت التکلیف و سقوط التکلیف بعد از مرحوم شیخ انصاری هم همه همه متابعت کرده اند جز استاد بزرگوار ما آقای بروجردی تبعا لاستادشان مرحوم آخوند در کفایه.
 خب آن که مرحوم شیخ فرموده اند و همه متابعت کرده اند این که نمی داند نماز ظهر واجب است یا نماز جمعه؟ هر دو را باید بخواند آن علم اجمالی تکلیف را ثابت می کند و مقتضای علم اجمالی این است هر دو را بخواند تا آن تکلیف فی البین ساقط بشود.
 می داند نجاست ترشح کرد یا به عبا یا به قبا باید از هر دو اجتناب بکند برای این که آن علم اجمالی می گوید که یکی از این ها نجس است از هر دو اجتناب بکن تا حتما آن النجس فی البین که علم تفصیلی است ساقط بشود. لذا مشهور شده العلم الاجمالی کالعلم التفصیلی فی ثبوت التکلیف و فی سقوط التکلیف.
 مرحوم آخوند در دو سه جای کفایه این مسئله علم اجمالی را در ثبوت تکلیف دارند اما مثل این که در آن زمان می خواستند بگویند که علم اجمالی تکلیف را ثابت نمی کند ممکن بود هوچی بازی در بیاید داد و فریاد بشود.
 لذا ایشان با یک حال وحشتی یک حال اگر مگری حرف خودشان را زده اند من جمله این جا اما توی لفافه اما بعد شاگرد بزرگوارشان آقای بروجردی در قم در درسشان چون دیگر هوچی بازی نبود ایشان مرجعیت تامه داشتند حرف مرحوم آخوند را با صراحت و این که علم اجمالی بخواهد ثبوت تکلیف بکند نه، چرا نه؟ در اطراف علم اجمالی اصل جاری است.
 نمی دانم عبا نجس است یا قبا؟ خب عبا به خصوصه نمی دانم نجس است یا نه؟ کل شیئ طاهر حتی تعلم، روی قبا هم نمی دانم به خصوصه قبا نجس است یا نه؟ کل شیئ طاهر حتی تعلم، ممکن است ایراد بکنی که آقا آن علم تفصیلی که اجتنب عن النجس فی البین آن را چکارش می کنیم؟ آن را هم می گوییم که بعد از آن که اصل را جاری کردیم شارع مقدس رفع ید از تکلیف می کند جمع بین حکم واقعی و ظاهری را چه جور می دهی؟ جواب ابن قبه را در اصول چه جور می دهی؟ هر چه به ابن قبه می گویی همان را ما این جا می گوییم و می گوییم شارع مقدس رفع ید از تکلیف کرده. لذا اصلا تکلیف این جا نیست تا بگوید اجتنب عن النجس فی البین، نه، ما اصلا اجتنب عن النجس فی البین نداریم کل واحد هم که مشکوک است کل شیئ طاهر حتی تعلم دارد.
 لذا مثل علم اجمالی که یک طرف مبتلا به نباشد چه می گویید؟ می دانم یا عبای من نجس است یا عبای شما من ربطی به شما ندارم شما ربطی به من ندارید با هم معاشرت این جورها نداریم خب شما عبا را کول می کنید با کل شیئ طاهر حتی تعلم، من هم عبا را به دوش می گیرم با کل شیئ طاهر حتی تعلم.
 مسلم پیش اصحاب است طوری نیست، گفته اند در علم اجمالی شرطش این است که مبتلا به باشد. لذا دو تا عبا را بخواهیم دوش بگیریم نماز بخوانیم نمی شود چرا؟ چون می دانیم النجس فی البین است اما یک یک مبتلا به هم نیست نه من مبتلا به هستم نه شما به قول مرحوم آخوند شبهه غیر محصوره را چه می گویی؟ هر چه در شبهه غیر محصوره می گویی ما هم در شبهه محصوره می گوییم، در شبهه غیر محصوره می دانم یک میته توی این اصفهان آمده اما مسلمتان است هر کسی از هر کجا گوشت بگیرد اشکال ندارد کل شیئ طاهر دارد لذا شبهه محصوره با شبهه غیر محصوره مثل هم می بیند آن جا که مبتلا به است آن جا که مبتلا به نیست مثل هم می بیند آن طرف اجمالی است آن هم طرف علم اجمالی است خب شما می گویید که چون که مبتلا به من نیست کل شیئ طاهر حتی تعلم راجع به خودم جاری می کنم آن راجع به خودش کل شیئ طاهر جاری بکند نجس فی البین از بین رفته اما من از بین نبرده ام یکی را از من از بین برده ام یکی را از آن، به عبارت دیگر آن تنجز تکلیف برای ما نیست.
 مرحوم آخوند در کفایه آقای بروجردی در درس می فرمودند خب راجع به آن جا هم که مبتلا به است کل واحد به خصوصه نمی دانم پاک است یا نجس؟ وقتی کل واحد به خصوصه نمی دانم پاک است یا نجس؟ دو تا ظرف آب است می دانم یک کدام نجس است نمی دانم کدام است؟ یک کدامش را می خورم با کل شیئ طاهر، دومی را می خورم با کل شیئ طاهر، دومی را چرا نمی تواند بخورد؟ اولی احتمال می دهد همان نجس باشد کل شیئ طاهر می گوید طوری نیست، باشد هم طوری نیست، دومی را هم احتمال می دهد نجاست توی همین باشد کل شیئ طاهر می گوید اگر هم باشد طوری نیست این اگر باشد طوری نیست یعنی چه؟ یعنی رفع ید از حکم.
 لذا به قول مرحوم آخوند احکام ظاهریه برای ما رفع ید از تکلیف احکام واقعیه می کند، جواب ابن قبه را همین می گویید دیگر ابن قبه می گوید آقا اگر اماره را حجت کردی خیلی جاها حرام به جا آورده ای خیلی از واجبات از بین می رود خب شما جواب می دهید بله درست است اما از آن طرف هم نمی شود امارات حجت نباشد نمی شود ما اصول نداشته باشیم اختلال نظام لازم می آید دوران امر بین این که بعضی از احکام شارع از بین برود یا اختلال نطام لازم بیاید، بگو اختلال نظام لازم نیاید ولو بعضی از احکام از بین برود. لذا می شود اماره حجت مودایش هر چه می خواهد باشد. بعضی اوقات هم خلافش واقع می شود.
 مرحوم آخوند این جا هفت هشت جا من جمله همین جا می فرماید خب هر چه در جمع بین حکم واقعی و ظاهری کردید ما هم همین جا می کنیم در آن غیر مبتلا هر چه گفتید در مبتلایش هم ما می گوییم هر چه در شبهه غیر محصوره گفتید ما هم این جا می گوییم.
 لذا حتی مثلا استاد بزرگوار ما حضرت امام قبول ندارند ایشان در ثبوت تکلیف سقوط تکلیف هر دو قول مشهور را می گویند اما این جا ایشان در تقریر بحث می گفتند خب بعد یقین پیدا می کند نجس خورده، خب حالا بعد یقین پیدا بکند، اول کل شیئ طاهر می گوید پاک است بعد حضرت امام می فرمودند، نه، اگر رفع ید از تکلیف گفتید دیگر بعد یقین دارد نجس خورده نه، اگر هم نجس بوده مولا رفع ید از تکلیف کرده مثل آن جا که مریض است باید این دوای نجس را بخورد چه جور شما می گویید درست است، یقین دارد این دوا نجس است اما دکتر گفته باید دوا را بخوری خب حتما باید بخورد حالا که باید بخورد آن حرام چه جور می شود؟ قاعده اهم و مهم رفع ید از تکلیف می شود می گوید دوای نجس برای همه حرام است الا برای تو، این الا برای تو یعنی چه؟ یعنی رفع ید از تکلیف، دیگر تخصیص که نمی شود بگوییم حرام گاهی حرام است گاهی نه، حرام حرام است دیگر.
 لذا این تناقض را هم مرحوم آخوند جواب می دهد می فرماید تناقض آن جاهاست که رفع ید از تکلیف نشود و اما اگر رفع ید از تکلیف باشد حتی تعلم دیگر نداری خب کل واحد جاری است، این حرف مرحوم شیخ انصاری است که می گویند آقا کل شیئ طاهر حتی تعلم با هم تناقض می کند.
 دو تا حرف دارد مرحوم شیخ انصاری یکی نمی دانم این ظرف نجس است یا آن ظرف نجس است؟ بخواهم اصل جاری بکنم تعارض می کند کل شیئ طاهر حتی تعلم در این ظرف با کل شیئ طاهر حتی تعلم در آن ظرف تناقض می کند تساقط می کند این حرف مرحوم شیخ انصاری است.
 یک حرف مرحوم شیخ انصاری هم می گوید آقا اصلا تناقض لازم می آید برای این که کل مشکوک حتی تعلم ما حتی تعلم را داریم این جا، برای این که علم اعم است از علم وجدانی علم تفصیلی و علم اجمالی لذا کل شیئ ای کل مشکوک حتی تعلم می گیردش.
 بنابراین اصلا تناقض می شود نمی شود کل شیئ طاهر را در اطراف علم اجمالی جاری بکنیم.
 مرحوم آخوند توی لفافه آقای بروجردی صریحا می فرمودند خب این که مرحوم شیخ می فرمایند تعارض می شود تساقط می شود برای خاطر حتی تعلم ما اصلا اگر گفتیم رفع ید از تکلیف حتی تعلم نداریم برای این که معنای اصل یعنی چه؟ رفع ما لا یعلمون یعنی چه؟ به قول آقا سید محمد باقر درچه ای رضوان الله تعالی علیه می گفتند توی درس چون ایشان هم یک قدری محتاط بودند می گفتند که شارع مقدس روزی یک تن نجاست خورد مردم می دهد با کل شیئ طاهر حتی تعلم خب درست است یک حرف واقعی است دیگر، بخواهد کل شیئ طاهر نداشته باشد عسر و حرج است بخواهد کل شیئ طاهر داشته باشد نجاست خورد مردم می دهد دوران امر این که نجاست خورد مردم بدهد یا اختلال نظام لازم بیاید، نه، بگذار مردم نجس بخورند اختلال نظام لازم نیاید.
 در حرامش هم همین است کی مثلا می تواند بگوید من این غذا که دارم می خورم حلال است؟ شارع مقدس به همه ما حرام خورد می دهد با کل شیئ لک حلال حتی تعلم هر کجا هم که حرام است تکلیف نیست، حرام هست تکلیف نیست نجس هست تکلیف نیست، تکلیف باید منجز باشد تکلیف نیست.
 عسر و حرج نیست دیگر مودای اصل است اصلش عسر و حرج است این جا برای این که عسر و حرج نیست، در جعل تکلیف عسر و حرج است یعنی اگر شارع مقدس اماره نباشد اختلال نظام لازم می آید عسر و حرج لازم می آید اگر شارع مقدس اصول عملیه نداشته باشد عسر و حرج است مجبور است شارع مقدس اماره داشته باشد مجبور است شارع مقدس اصول عملیه داشته باشد مجبور است شارع مقدس قواعد فقهیه داشته باشد برای این که اختلال نظام لازم نیاید آن در جعل حکم است آن وقت در جعل حکم می سنجد شارع مقدس می بیند که اصول عملیه یا قواعد فقهیه خیلی از آن مخالف با واقع است می گوید بله به قول آقای داماد از مرحوم حاج شیخ نقل می کردند که مرحوم حاج شیخ می گفتند که مولا دندان سر جگر می گذارد حرامهایش را مردم عمل می کنند آن هم هیچ چیزی نمی گوید، نه هیچ چیزی نمی گوید می گوید بارک الله، می گوید بارک الله که طبق امارات عمل کردی این دندان سر جگر گذاشتن مرحوم حاج شیخ هم نه ما می گوییم می گوید بارک الله، بارک الله به امارات عمل کردی، بارک الله باید مودای اصول عمل کنی حتما باید وسواسی گری نکنی حتما باید آدم محتاط غیر متعارف نباشی حتما باید مثل مردم زندگی کنی همین جور که آنها قاعده ید دارند تو هم قاعده ید را جاری کن ولو این که می دانی چه خبرهاست.
 این خلاصه حرف مرحوم آخوند و استاد بزرگوار ما آقای بروجردی است.
 بعدش هم خیلی از بزرگان البته گفتم مثل مرحوم آخوند توی آن هوچی بازی های آن زمان و مشروطه و آن نزاع ها و یک دسته تکفیر می کردند مرحوم آخوند را یک دسته تا سرحد عصمتش می بردند. لذا کفایه آن وقت ها نوشته شده آن وقت ها درسها گفته شده نتوانسته خیلی صریح حرف بزند اما توی لفافه هفت هشت جا حرف خودش را زده، اتفاقا آقای بروجردی هم همین را فرمودند اما بعد دیگر آقای بروجردی صریحا می فرمایند که مودای امارات مودای اصول همه همه این ها مسلم است و اصل هم جاری است دیگر علم اجمالی و شک هم ندارد و هر کجا که مخالف با واقع درآمد رفع ید از تکلیف.
 اگر بگوییم مخالفت احتمالیه را می گوییم مخالف قطعیه را هم می گوییم، نه، خیلی کم پیدا می شود حتی به اندازه ای کم است این فرمایش ایشان که بعضی نسبت به اخباری ها می دهند که بعضی ها گفته اند یک کاسه را می شود خورد دو تا کاسه را با هم نه، اگر روی هم بریزی نمی شود خورد یکی یکی را هم بخواهی بخوری نمی شود اما یکی از کاسه ها را بخوری طوری نیست با یکی وضو بگیری نمی شود با دومی.
 خب آقای بروجردی می فرمودند اگر نمی شود با هیچ کدام نمی شود برای این که علم اجمالی است و منجز تکلیف است اگر می شود دیگر اولی و دومی که ندارد خب کاسه اول را امروز وضو گرفت کاسه دوم را هم فردا وضو می گیرد همین طور که کل شیئ طاهر توی اول جاری می کند کل شیئ طاهر توی دوم جاری می کند.
 بله استاد بزرگوار ما آقای داماد راه دیگر جلو می کشند آن راه خیلی خوب است خیلی عالی است و آن این است که آقای داماد می فرمودند عقلا، همین ها که آقای داماد درس آقای بروجردی هم می آمدند می گفتند آقای بروجردی این ها که می فرمایند همه درست است اما عقلا، و اما از نظر روایت و نص نه، از علم اجمالی باید اجتناب کرد بعد هفت هشت تا روایت مرحوم آقای داماد می آوردند از جمله روایت باب تیمم است می گوید که دو تا آب دارم یکی از آنها نجس است حالا من چه بکنم؟ حضرت فرمودند یهریقهما و یتیمم ثبوت تکلیف به علم اجمالی نمی شود فرمودند باید تیمم کنی هر دو آبها را بریز تیمم بکن.
 راجع به غصبش هم همین است یکی از این دو آب غصب است نمی دانم کدام است؟ یهرقهما و یتمم و ما یک روایاتی داریم این روایات را جمع می کنیم خیلی است و تعبد به ما می گوید علم اجمالی مثل علم تفصیلی تکلیف را ثابت می کند و باید طبق علم اجمالی مثل علم تفصیلی عمل بکنیم.
 من به آقای داماد یک حرفی می زدم ولی الان یادم نیست ظاهرا جواب نمی دادند، جواب نمی دادند حالا چرا هم نمی دانم؟
 من به آقای داماد می گفتم این فرمایش شما فرمایش متینی است درست است، کاشف نیست؟ ارشادی نیست؟ خب ما هفت هشت ده تا روایت داریم بگوییم ارشاد به حکم عقل است عقل می گوید که علم اجمالی کالعلم التفصیلی فی اثبات التکلیف و فی اسقاط التکلیف.
 یک قدری بالاتر به آقای داماد عرض می کردم آقا این در اطراف علم اجمالی که آقای بروجردی می گویند اصل جاری کنی استنکار عرفی دارد عرف نمی پسندد عرف هو می کند اگر دو تا ظرف باشد می داند یک کدام نجس است هر دو ظرف را یا یکی از ظرفها را بخورد عرف استنکار می کند تقبیح می کند این استنکار عرفی آیا دلیل نیست بر این که شارع مقدس پذیرفته این که العلم الاجمالی کالعلم التفصیلی فی اثبات التکلیف و فی اسقاط التکلیف؟
 شاید عرض من هم خوب باشد و الان هم یاد ندارم اساتید ما مثل آقای بروجردی یا حضرت امام یا آقای داماد یاد ندارم این عرض من را رد کرده باشند و ظاهرا عرض من هم حرف خوبی است.
 خلاصه حرفم به این جا رسید که علم اجمالی کالعلم التفصیلی فی ثبوت التکلیف عرفا عقلا و امضاه الشارع بالروایاتی که آقای داماد می فرمودند.
 هذا کله اثبات التکلیف آیا با علم اجمالی اسقاط تکلیف هم می شود یا نه؟ سه چهارتا ایراد مرحوم آخوند در کفایه دارد البته رد می کند این سه چهار تا را بخوانید برای فردا انشاء الله.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo