< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/06/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : تجری
 بحث درباره تجری است اگر کسی قطع دارد به حرامی اما این قطعش جهل مرکب است مخالف با واقع است اما متابعت این قطع بکند و بعد بفهمد گناهی نبوده است آیا این کار حرامی کرده است یا نه؟ مثلا یک غذایی را در مقابلش گذاشتند و به او گفتند که رفتیم دزدی کردیم و این غذا را خورد به عنوان این که مال مردم است بعد دید سر به سر این گذاشته اند پول را از جیب خودش برداشته اند و رفته اند غذا گرفته اند و خورد این داده اند حالا این غذایی که این خورده آیا کار حرام کرده یا نه؟ یا این که خانم خودش برای این که سر به سر این بگذارد یا این که امتحان بکند این را که چکاره است خودش را جا زد به عنوان خواهر زن در حالی که خانمش است یا به عنوان همکار، کلفت و این با این وطی کرد خب از امتحان رفوزه شد دید زن خودش است زنش این بلا را به سرش آورده آیا این کاری که این کرده حرام است یا نه؟ یک مقدار بیشتر رفته مسافرت برای دزدی برای آدم کشی العیاذ بالله، رفته برای نمام و سخن چینی حالا وقتی رفت موفق به دزدیش نشد آن که می خواست مثلا نمام و سخن چینی کند او را پیدا نکرد حالا آیا این گناهی کرده یا نه؟ سفر این معصیت است یا نه؟ رفت برای خریدن شراب رفت تا در مغازه مغازه بسته بود آیا این گناه کرده یا نه؟ خیال می کرد این شراب است و شیشه را برداشت و ریخت توی لیوان و خورد و بعد فهمید که آب انگور بوده آیا این گناه کرده یا نه؟ زیاد هست.
 مشهور در میان بزرگان من جمله شیخ انصاری می فرماید نه، این ها هیچ کدام گناه نیست برای این که این آب انگور خورده نه شراب برای این که این رفته اما به مطلوب نرسیده پس گناهی نکرده و بالاخره تجری حرام نیست دیگر معمولا تجری وقتی حرام نباشد فعل متجری به هم حرام نیست.
 مرحوم آخوند در کفایه مثل این که جرأت نکرده اند بگویند حرام است چون مرحوم آخوند از شیخ انصاری خیلی می ترسد جا هم دارد یا خیلی احترام شیخ را دارد لذا ایشان فرموده اند استحقاق عقوبت دارد اگر عقابش بکنند ظلم نشده لذا یک چیز بین بین، نه گفته اند حرام است نه گفته اند نه، علنا بگویند حرام نیست این را نگفته اند علنا بگویند حرام است نگفته اند خیلی مانور دارند روی استحقاق عقوبت که مولا اگر این را عقاب بکند ظلم نیست.
 بعد از مرحوم آخوند هم روی این جمله خیلی پافشاری هست و این لفظ مرحوم آخوند که استحقاق عقوبت دارد این را به کار برده اند به جای این که بگویند حرام است گفته اند استحقاق عقوبت دارد.
 ما قائلیم به این که فعل متجری به حرام نیست بعد درباره اش بحث می کنیم آب انگور خب حلال است اما کار این یعنی تجری که به این می گویند متجری جرأت بر مولا این تجری حرام است و ما می گوییم تجری حرام است و ادله اربعه روی آن داریم.
 اما عقل یعنی عقلاء یعنی بنای عقلا خب اگر یک کسی ببیند که یک کسی آمده برای این که با زن این زنا بکند اما این رسید موفق نشد و فرار کرد، این کار حرام نکرده؟ می خواست مولا را بکشد تیرش به جای این که توی سینه مولا بخورد آن طرفتر خورد این حرمت عقلایی ندارد؟ عقلاء نمی گویند این حرام است؟ بله، خب علاوه بر این که حرام است وقتی حرام شد استحقاق عقوبت هم دارد یک قدری بحث را ببریدش بالاتر به مثالهای جزئی مثال نزنید به همین مثالهایی که من مثال می زنم به مهام امور مثال بزنید ببینید که چه جوری عقلاء می گویند که حرام است مؤاخذه دارد اگر مولا این را کتکش بزند زندانش کند جا دارد اگر هم به او بگویند چرا؟ می گوید که می خواست من را بکشد مولا این را زندانش کرده این را از کار بی کارش کرده مطرود مولا شده حالا اگر بگویند این که آدم خوبی بود چرا این چنین کردی؟ می گوید می خواست مرا بکشد، می خواست مرا بکشد بله مثل این که کشته باشد که نه اما بالاخره همین مقدمات حرام است دیگر، ما مقدمه حرام را حرام می دانیم سببش هم همین است که رفته تا در خانه کسی برای این که به او توهین بکند مال او را ببرد حالا موفق نشد کسی در خانه بود خب این قدمهایی که برداشته عقلاء می گویند این قدمها حرام است مقدمه حرام حرام است چنانچه مقدمه واجب واجب است همین مثالی که مرحوم آخوند به قتل ابن مولا می زند و می گوید استحقاق عقوبت دارد به مرحوم آخوند می گوییم بگو خب حرام است استحقاق عقوبت دارد و اما این که حرام نه و استحقاق عقوبت اصلا کوسه و ریش پهن است، لذا به مرحوم آخوند می گوییم که بگو حرام است و چون حرام است استحقاق عقوبت دارد و اما بخواهیم بگوییم حرام نیست استحقاق عقوبت هست خیلی با هم جور نمی آید و عقلاء این را حرامش می دانند مقدمه حرام را حرام می دانند عقلاء قتل ابن مولا را جنایت بزرگ می دانند حرام می دانند، بچه مولا را برده بکشد اما موفق نشد بچه را برگرداند بگوییم این حرام نیست حالا آنها هم که دیگر یک قدری بالاتر می گویند استحقاق عقوبت هم ندارد استحقاق عقوبت ندارد حرمت هم ندارد برای خاطر این که حرامی به جا نیاورده حرام آن وقتی است که بچه مولا را بکشد.
 ایشان تایید حرف من را می کند می گوید تو درست می گویی مرحوم آخوند هم حرف تو را می زند خب یک مرتبه گفتید من هم گفتم خیلی خوب، شما اصل مطلب را قبول بکن خب حالا می گویید مرحوم آخوند هم همین را می گوید خب الحمد لله ما بتوانیم طبقا با فرمایش مرحوم آخوند برویم جلو و مرحوم آخوند را هم بگوییم که ما متابعت از ایشان کردیم ایشان هم می گویند تجری حرام است اما نگفته اند آخر فقهاء یعنی اصولیین، این ها گفتم مرحوم آخوند جرأت نداشته بگوید حرام است لذا به جای این که بگوید حرام است گفته استحقاق عقوبت دارد، تمام این مثالها چه جزئی چه کلی باید بگوییم که حرام است حرمت تابع مصالح و مفاسد است و این کشتن پسر مولا حرام است اراده کشتن بردنش بیرون برای کشتن خب این هم حرام است.
 مثل صاحب فصول رضوان الله تعالی علیه گفته که اگر بخواهی بگویی حرام است دو تا عقاب باید بگوییم آن جا که پسر مولا را بکشد و ملتزم نمی شوید به دو تا عقاب بعد خود صاحب فصول گفته تداخل یعنی شدت و ضعف یعنی مولا را برده برای کشتن موفق نشد، مولا را برد و کشت هر دو حرام است معلوم است یکی حرمتش شدیدتر است یکی حرمتش ضعیفتر است.
 اصلا ما در گناه کبیره قائل به تعداد نیستیم ما قائل به نسبی هستیم قائل به نسبی معنایش همین است این بردن بچه مولا برای کشتن حرام است بردن بچه مولا و او را بکشد حرام است حرام اول ضعیف است حرام دوم شدید است مقول به تشکیک است لذا تداخل صاحب فصول را نمی گوییم گناه کبیره و گناه صغیره، خب یک دفعه با یک نامحرم لمس می کند حرام است یک دفعه هم با نامحرم زنا می کند حرامتر است حرامتر هم اسمش را نمی گذاریم حرامش شدیدتر است، می شود مقول به تشکیک یک دفعه مال مردم می خورد خب گناهش بزرگ است حق الناس هم هست و باید مال مردم را بدهد یک دفعه مال خودش را می خورد اما به عنوان مال مردم خیال می کند مال مردم است می خورد بعد می بیند مال خودش است خب همان مفسده ای که آن جا هست این جا هم هست الا این که به آن شدیدی نیست آن آثار ضمان و امثال این ها بار نیست برای این که مال خودش را خورده لذا عقل ما عقلاء همه همه می گویند تجری یکی از گناهان در اسلام است مفسده دارد مفسده ذاتی دارد چنانچه فعل متجری به آن حالا بحث بعد است، این متجری کار تجری می گوییم این کار حرام است جرأت علی المولا که جامه عمل بپوشد خب می گوییم حرام است چرا؟ دلیلمان بنای عقلاء، این مثالهایی که من می گویم خیلی است اما شما نمی توانید یک مثال پیدا بکنید که عقلا بگویید صرف مذمت، مذمت بکنند بگویند برو گم شو دیگر از این کارها نکن، نه، بالاتر از این می گویند چرا حرام به جا آوردی؟ لذا مولا اگر تو را اخراجت بکند کتک بزند زندانت بکند جا دارد، من اصلا خیال می کنم مرحوم آخوند که اسم حرمت را نیاورده این احتراما لمرحوم شیخ و شهرت و امثال این ها باشد که گفته اند تجری حرام نیست مذموم است فعل متجری به هم دیگر معنا ندارد که کسی آب بخورد آن آب را بگویند شراب خورده ولو این که این عنوان را هم به آن داده به عنوان شراب خورده اما آب است دیگر خب آب حکم خودش را دارد.
 تیر را زده برای این که مولا بکشد حالا اتفاقا دشمن مولا پهلویش است تیر خورد به دشمن مولا خب ذو وجهین می شود از جهتی که می خواسته مولا را بکشد کار حرام کرده از جهتی که دشمن مولا را کشته کار خوب کرده نه آن منافات با آن دارد نه آن منافات با آن دارد و این مثالی که ایشان زدند که مرحوم آخوند هم می زنند دیگران هم می زنند خب جوابش این است که آقا چه اشکال دارد که یک چیزی موجه بشود به جهتین ما فراوان داریم چیزی که موجه می شود به جهاتی حالا کار این موجه می شود به جهتین از جهتی که محبوب مولاست خب این خوب است از جهتی که مبغوض مولاست خب بد است موجه می شود به جهتین از جهت تجری حرام است از جهت آن فعلی که به جا آورده و محبوب است محبوب است این از نظر عقل.
 از نظر قرآن هم این آیه را چه جور معنا کنیم؟ ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله فیغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء تجری یعنی ما فی انفسکم است دیگر این ما فی انفسکم حرام است حالا اگر خدا بخواهد این گناه را بیامرزد آن یک حرف دیگر است ان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله آن وقت فیغفر یعنی گناه است دیگر فیغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء لذا مثلا در حدیث رفع رفع ما لا یعلمون آن آخرش می فرماید که یکی حسد یکی طیره گفته اند چرا این دو تا را ذکر کردی؟ ما لم یظهر بشفتیه؟ گفتند چون که حسادت یک چیز عام البلوایی است اگر شارع مقدس عفو نکرده بود همه گناه کار می شدند و الا صفات رذیله همه مثل هم است حسد باشد یا کبر باشد یا منیت باشد یا ریاست طلبی باشد همه این ها مثل هم است یغفر لمن یشاء یعذب من یشاء و الا اگر حرام نباشد یغفر لمن یشاء یعنی چه؟ باید حرام باشد تا بگوییم یغفر لمن یشاء.
 مرحوم آخوند راجع به صفات رذیله همین جا می فرمایند که صفات رذیله واجب الرفع نیست اما اگر بر طبق آن عمل کرد کار حرام است اگر نکرد طوری نیست، یک آدم خودخواه یک آدم حسود یک آدم ریاست طلب لازم نیست این صفات رذیله را رفعش بکند باید اثر بار بر آن نکند تا اثر بار بر آن نکرده هیچ طوری نیست خب به مرحوم آخوند می گوییم این یغفر لمن یشاء یعنی چه؟ این که پروردگار عالم 11 تا قسم می خورد بعد از 11 تا قسم می فر ماید قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها همه این ها مستحب است؟ یا این که نه یکی از واجبات تهذیب نفس است و این بتواند این ریاست طلبی را رفع کند و نکند گناه است دیگر گناه است حالا گاهی مثل حسادت یغفر گاهی مثل ریاست لا یغفر.
 ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فلهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخره مفسرین یا بزرگان یحبون را گفته اند یفعلون چرا یفعلون؟ ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه این یحبون برای چه آمده این جا؟ گفته اند که این ان الذین یحبون ان تشیع این یحبون تفنن در عبارت است می شود گفت؟ چرا ظاهرش را معنا نکنیم؟ یک دفعه زنش حجاب دارد اما دلش می خواهد زنش بی حجاب باشد لختی مختی باشد یک دفعه زنش لختی مختی توی کوچه است دخترش از این لختی هاست خب تشیع الفاحشه، یک دفعه نیست اما می خواهد باشد اما آبرویش اجازه نمی دهد یحبون، بگوییم اولی حرام است دومی حرام نیست، ان الذین یحبون را بیندازیم بگوییم یحبون تفنن در عبارت است چرا؟
 لذا یک کار مشکلی است وقتی برویم توی قرآن برویم توی روایات اهل بیت می بینیم تجری حرام است، وقت گذشت تقاضا دارم روی این ها یک فکری بکنید تا جلسه بعد انشاء الله.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo