< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : مطلق و مقید
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 در باب مطلق و مقید فصل هایی را عنوان فرموده اند فصل اول راجع به تعریف مطلق است المطلق ما هو؟ گفته اند ما دل علی معنا شایع فی جنسه مطلق آن است که معنایش شایع باشد در افراد در جنس این مطلق مثل رجل این مطلق است چرا مطلق است؟ برای این که معنایش یعنی رجولیت در مقابل انوثیت شایع در مردهاست ما دل علی معنی شایع فی جنسه به عبارت دیگر ما دل علی معنا شایع فی افراده این فی جنسه یعنی فی افراده یعنی لفظ رجل مطلق است برای این که شامل زید می شود شامل عمرو می شود شامل بکر می شود و شامل هر که مرد است در مقابل زن این رجل شامل می شود.
 این تعریف یک شهرت به سزایی در اصول ما پیدا کرده هم مثل مرحوم آخوند در کفایه و قدماء هم مثل هدایه المسترشدین یا صاحب قوانین صاحب فصول من جمله صاحب معالم فرموده اند یک چیز مشهوری شده که متأخرین هم تبعا لشیخ المشایخ صاحب کفایه فرموده اند و رد شده اند ما دل علی معنی شایع فی جنسه مطلق آن است که معنایش شیوع دارد در افراد و ای کاش فی جنسه را افراد جایش گذاشته بودند خیلی زیباتر بود ولی خب حالا معنا معلوم است
 اشکالی که هست این است که این شیوعی که این ها می گویند ظاهراً در مطلق نیست لذا این شیوعی که آقایان می گویند همین جاها در یک جای دیگر فرموده اند که المطلق قبل جریان مقدمات حکمت مهمله و بعد جریان حکمت ساریه، سریان، جریان و در مطلق مثلا مثل همین رجل ساری و جاری نیست ماهیت لا بشرط است و ماهیت لا بشرط نه ساری است نه جاری ماهیت لا بشرط لیس الا همان شیئ، سریان و جریان اگر باشد مال عام است حالا در باب عموم هم گفتیم این سریان و جریان نیست آن هم مثل کل رجل کل وضع شده برای عنوان که مرحوم نایینی رضوان الله تعالی علیه می فرمودند معنای اکرم کل رجل یعنی اکرم زیدا، عمروا بکرا خالدا به ایشان می گفتیم نه، این کل وضع شده برای یک عنوان بسیط آن عنوان بسیط است که هم شامل زید می شود هم شامل عمرو می شود هم شامل بکر، عنوان است توی اصول اسمش را می گذاریم عنوان توی منطق توی فلسفه اسمش را می گذاریم ماهیت که اگر نیامده بود خیلی بهتر بود اما در اصول ما عنوان برداشته شده و همان ماهیتی که اهل منطق و اهل فلسفه دارند همان ماهیت توی اصول ما آمده اگر عنوان بگویند خیلی بهتر است برای این که امور انتزاعیه با عنوان می سازد نه با ماهیت، حالا علی کل حال مطلق وضع شده برای ماهیت، ماهیت لا بشرط و این ماهیت لا بشرط جریان توی آن نیست بلکه چون ماهیت لا بشرط است یجتمع مع الف شرط یک دفعه می گوید رجل عالم این رجل چون این قید عالم آمد ماهیت مقید شد دیگر رجل فاسق را نمی گیرد اما این عالم را بردار بگو جئنی برجل این رجل ماهیت لا بشرط است هم جاهل را می گیرد هم عالم را می گیرد، شمول، الا این که شما بگویید مشکل است گفتنش اما شما بگویید که مرادشان از این که می گویند ما دل علی معنی شایع فی جنسه یعنی ما دل علی معنی شامل فی جنسه بگویید این ها نزاع لفظی است شمول باشیاع تفاوت نمی کند و اما این سریان و جریان و شیاع این مربوط به عام است مربوط به مطلق نیست مطلق وضع شده برای ماهیت لا بشرط این ماهیت لا بشرط چون قید ندارد یجتمع مع الف شرط این یجتمع مع الف شرط یعنی این رجل زید را می گیرد عمرو را می گیرد خالد را هم می گیرد چرا؟ برای خاطر این که این ها مصادیقشند، نه، مصادیقش هم نیستند خودش هستند برای این که رجل من حیث انه رجل خارجیت ندارد می آید توی زید می اید توی عمرو می آید توی بکر به عدد افراد رجل ما توی خارج رجل پیدا می کنیم الحق ان الطبیعی بمعنی وجود افراده کلی عقلی داریم کلی منطقی داریم کلی طبیعی داریم، کلی عقلی که بحث ما نیست متصور ماست کلی منطقی داریم پای بند به لفظ نیست روی ماهیت من حیث هی هی این حرف می زنیم، ماهیت خارجی داریم به آن می گوییم کلی طبیعی و این کلی طبیعی آن ماهیت مثل رجل به اندازه افراد مصادیق دارد معنای مصداق یعنی خارجیت دارد لذا حسابی می توانیم حمل بکنیم بگوییم زید رجل، عمرو رجل بکر رجل، حالا حمل شایع صناعی است یا حمل هو هو؟ بالاخره حمل حقیقی است وقتی حمل حقیقی شد معنایش این است رجل در خارج موجود است کلی طبیعی است دیگر لذا ما دل علی معنی شایع فی جنسه این ظاهرا نباید این جور بگوییم باید بگوییم ما دل علی معنی که مصادیق در خارج است پس خودش در خارج است، شیوع ندارد اگر ما کلی طبیعی را به معنا شیوع معنا بکنیم همان رجل همدانی می شود که شیخ الرئیس گفته، کلی طبیعی لیس الا هی، آن وقتی که توی منطق صحبت می کنیم غفلت داریم از افراد برای این که می خواهیم روی ماهیت من حیث هی هی صحبت بکنیم، غفلت داریم، در وقتی که بیاید توی خارج کلی طبیعی است با خصوصیات به آن می گوییم عوارض مشخصه، زید همان رجل است اما با عوارض زیدیت عمرو همان رجل است اما با عوارض عمرویت به آن می گوییم عوارض مشخصه، آن عوارض مشخصه نیست آن عوارض مشخصه این را آورده توی خارج رجل آن عوارض مشخصه نیست آن عوارض مشخصه این را آورده توی خارج به معنا مصداق، مصداق رجل توی خارج است لذا در وقتی که مصداق توی خارج شد خودش هم توی خارج است.
 لذا موضوع منطق ولو کلی طبیعی است اما غفلت داریم از خصوصیاتش با غفلت از خصوصیت موضوع قرار می دهیم و روی ماهیت من حیث هی هی بحث می کنیم، بدون آن خصوصیات آن کلی طبیعی نمی تواند موجود در خارج بشود با خصوصیات به آن می گوییم عوارض مشخصه آن را موجود در خارج می کنم در حقیقت ماهیت موجود می شود به وجود حالا اسمش را می گذاریم عوارض مشخصه این عوارض مشخصه اش هم می گوییم برای این است که این عوارض مشخصه جزء ماهیت نیست این رجل با آن قد و قامتش این رجل با آن اصفهانی بودنش با پیر بودنش با جوان بودنش این ها هیچ کدام دخالت در رجولیتش ندارد اما دخالت دارد در این که بیاوردش توی خارج، می شود رجل بیاید توی خارج اسمش را می گذاریم زید، زید کیست؟ همان رجل به اضافه عوارض مشخصه یعنی زیدیت، می خواهید هم بگویید به اضافه وجود، وجود می آید آن ماهیت را می آورد توی خارج، لذا هیچ جا شیاع نمی توانیم پیدا کنیم ما دل علی معنی شایع این شیوع مربوط به عوارض مشخصه است مربوط به خصوصیات است باید بگوییم که المطلق ما دل علی معنا بلاشیاع بلا خصوصیه.
 بله جریان هم باز جریان نه، جریان مصداقی می تواند توی خارج بیاید به عدد افراد انسانها مثلا اگر حالا شش میلیارد جمعیت توی خارج باشد سه میلیارد این ها مرد باشد سه میلیارد ماهیت آمده توی خارج، با چه آمده؟ با عوارض مشخصه، عوارض مشخصه جزئش است؟ نه، ما دل علی معنی شایع فی جنسه ظهورش این است که جزئش است عوارض مشخصه جزء رجل است؟ نه، یعنی جزء معنی، همه اش است؟ نه، اصلا عوارض مشخصه ماهیت است؟ نه، ماهیت توی خارج آوردن است عوارض مشخصه یعنی وجود ماهیت را می آورد توی خارج می شود رجلی که توی ذهن بوده اسمش کلی منطقی بوده غفلت از وجودش بوده موضوع برای منطق بوده آمده توی خارج با عوارض مشخصه عوارض مشخصه جزء آن شد؟ نه، الماهیه من حیث هی هی لیس الا هی لا موجوده و لا معدومه لا زیدیه و لا عمرویه و امثال این‌ها.
 نمی دانم آیا می شود تسامح کنیم و بگوییم ما دل علی معنی شایع فی جنسه بگوییم این یک تسامح شده مرادشان همین است ما دل علی معنی که می تواند عوارض مشخصه توی خارج بیاید خیلی مؤونه می خواهد ما دل علی معنی شایع فی جنسه را مخصوصا اصلا چرا فی جنسه گفته اند؟ ولی من ندیدم کسی این حرفها را بزند با تسامح و تساهل از این حرفها گذشته اند و فصل اول راجع به مطلق گفته اند مطلق ما دل علی معنی شایع فی جنسه یکی کلمه فی جنسه در تعریف نباید بیاید برای این که مبهم است یکی هم شیوع در افراد نیست ماهیت من حیث هی هی این شیوع ندارد جریان و سریان ندارد لذا این که مشهور شده بعد مقدمات حکمت ساریه، نه، بعد مقدمات حکمت می گوید قید ندارد نه ساری باشد مثل کل و رجل کل می آید سریان می دهد جریان می دهد اگر نبریمش روی عنوان سریان و جریان می دهد رجل یک کلی طبیعی است کل می آید سرش می شود کل رجل، آن کل سریان می دهد به زید و عمرو و بکر و خالد و اما مطلق ولو مقدمات حکمت هم جاری کنی این طور می گویی، می گویی مولا در مقام بیان مراد است قرینه نیاورده پس مطلق اراده کرده مقدمات حکمت می گوید این ماهیت بلاقید است نمی گوید این ماهیت ساری در افراد است می گوید این ماهیت بلا قید است، گفت جئنی برجل عالم آیا این قید را می خواهیم یا نه؟ می گوییم مولا در مقام بیان مراد است قرینه ذکر نکرده پس ماهیت من حیث هی هی می خواهد یعنی قید نمی خواهد آن مقدمات حکمت قید را می زند نه این که رجل را ساری و جاری در افراد بکند حالا باز هم روی این عرض من یک مطالعه ای بکنید ببینید درست است یا نه؟ ظاهرا حرف من درست باشد اگر حرفم درست است یک ایراد حسابی به این تعریفی که همه کرده اند وارد است من جمله مرحوم آخوند در کفایه.
 بله مرحوم آخوند در کفایه یک چیز خوبی دارند همه جا می فرمایند این راجع به تعریفها مانع اغیار است و جامع افراد است و امثال این ها نگو، ما برای تقریب به ذهن یک تبدیل لفظی به لفظ دیگر می کنیم این حرف خوب است حالا گفته ما دل علی معنا شایع فی جنسه نمی خواهد واقعیت بگوید می خواهد تبدیل لفظ به لفظی بکند برای تعلیم و تعلم و متعلم بفهمد سر کی را دارد می تراشد در باب مطلق و مقید یک چنین چیزی بگوییم.
 یک بحث دیگر که این جا داریم این هم از عجایب است استاد بزرگوار ما آقای بروجردی توی درس، حضرت امام رضوان الله تعالی علیه درس اقای بروجردی می آمدند البته این اواخر نه اما خیلی درس ایشان شرکت کردند ایشان به تبع آقای بروجردی این دو بزرگوار می فرمایند این مطلق قید صفت برای معناست نه برای لفظ و برای لفظ صفت به حال متعلق موصوف است در حقیقت ما دل علی معنا شایع فی جنسه مربوط به معناست صفت به حال متعلق موصوف و اما راجع به لفظ مطلق مثل رجل ایشان می فرمودند که صفت به حال متعلق موصوف است نه از خود موصوف باشد.
 در حالی که قضیه به عکس است برای این که اول باید لفظ را حساب بکنیم بعد برویم سر معنا این لفظ برای چه وضع شده؟ خب واضع لفظ را وضع کرده برای مطلق ما دل علی شایع فی جنسه به قول این ها ثم به تبع این وضع معنا می شود ما دل علی معنا شایع فی جنسه صفت می شود به حال متعلق موصوف یعنی اول صفت مال لفظ است بعد صفت ما دل علی شایع صفت مال معناست آقای بروجردی به عکس می فرمودند توجه هم داشتند می گفتند نه مربوط به لفظ نیست مثل این که در ذهن مبارکشان هم بود که همه می گویند مربوط به لفظ است ایشان می خواستند در مقابل همه یک چیزی درست بکنند مثلا حالا این ها توی درس دیگر نبوده می خواستند درست بکنند این که گفته اند مطلق صفت برای لفظ است نه برای معنا، برای معنا بالمجاز است باید به عکس بگویند، بگویند مطلق صفت برای معناست، برای لفظ عرضی است صفت به حال متعلق موصوف است در حالی که انصاف قضیه ما راجع به وضع داریم صحبت می کنیم المطلق ما هو؟ یعنی وضع مطلق برای چیست؟ خب معلوم است که واضع وضع کرده لفظ را برای شایع فی جنسه این لفظ لفظ مطلق است لذا بعد هم حالا توی بحث بعدمان می گوییم الفاظ مطلق یکی مثلا نکره است الفاظ مطلق اسم جنس است این ها که می شماریم بعد، بعد از آن که واضع لفظ را وضع کرد دیگر خواه ناخواه لفظ مطلق صفت به حال موصوف معنایش صفت به حال متعلق موصوف مجازا، تبعا، باید این جور باشد.
 بالاخره معنا تابع لفظ است در مقابل مهمل، اگر لفظی معنا داشته باشد معنا تابع لفظ است لفظ که تابع معنا نیست ما باید اول ببینیم واضع لفظ را برای چه معنا کرده؟ بعد می گوییم این لفظ مطلق ما دل علی معنی شایع فی جنسه یعنی واضع وضع کرده لفظ را برای مطلق بنابراین معنایش مطلق است پس بنابراین معنایش مطلق است یعنی چه؟ یعنی صفت به حال موصوف، لفظ، به حال متعلق موصوف، معنا، اما استاد بزرگوار ما آقای بروجردی بعدش هم حضرت امام در درس اسم نمی آوردند اما همان حرف آقای بروجردی را ایشان هم جدی می زدند و می فرمودند که این مطلق صفت برای معنا صفت به حال موصوف، برای لفظ صفت به حال متعلق موصوف مجاز است، تبع است و ما همیشه می گفتیم که نه ما الفاظ را باید ببینیم برای چه وضع شده؟ پس این لفظ مطلق است که ما دل علی شایع فی جنسه، بله وقتی لفظ مطلق شد وضعش دیگر معنایش هم می شود ما دل علی شایع فی جنسه، یکی صفت به حال موصوف یکی صفت به حال متعلق موصوف، این بحث اولمان این فصل اولمان.
 حالا راجع به فصل دوممان راجع به اسماء مطلق است بعد ببینیم درباره اش چه باید بگوییم مطالعه اش را بکنید.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo