< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 درس‌خارج‌اصول‌حضرت‌آیت‌الله‌العظمی‌مظاهری«مدظله‌العالی»
 موضوع : آیا خطابات قرآن مخصوص مشافهین است؟
 تاریخ 2 / 2 /92
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث امروز راجع به یک امری است که اختلاف در میان آن خیلی شده است و آن بحث این است که این خطاب قرآن همچنین خطابات روایات اهل بیت یک قدری بروید بالاتر که نگفته اند شما بگویید خطاباتی که در عرف است آیا مختص به مشافهین است و با اشتراک تکلیف باید برای دیگران درست بکنیم؟ یا نه خود عموم عام یا خود اطلاق دلیل هم مشافهین را می گیرد هم غایبین را هم معدومین را؟
 خب اصل مسئله یک چیز واضحی است یا ایها الذین آمنوا یعنی الی یوم القیامه هم مشافهین زمان پیامبر اکرم را می گیرد هم موجودین بعد از پیامبر اکرم را می گیرد هم معدومین الی یوم القیامه لذا در این که خطابات مال همه همه معلوم است که احکام اسلام تا روز قیامت مال همه همه حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه گفته اند خب اصل مسئله درست است اما چکارش بکنیم؟ گفته اند برای این که یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه خب این خطاب است و خطاب مخاطب می خواهد مخاطب باید موجود باشد یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا این خطاب است این خطاب باید مخاطب داشته باشد پس بنابراین این روایاتی که صادر شده مخاطبینش اصحاب بوده اند و باید با قانون اشتراک بگوییم مال همه، یا مثلا قرآن خطابهایش مال مشافهین است به قاعده خطاب اما با قانون اشتراک می گوییم همه همه برای این که قانون اشتراک به ما می گوید که صدر اسلام نماز می خواندند شما هم باید نماز بخوانید خب این اصل مسئله یعنی اصل مسئله این که خطابات قرآن خطابات روایات مال همه است تا روز قیامت، عمومات مال همه است تا روز قیامت حاضر باشد یا غایب موجود باشد یا معدوم.
 آن وقت گفته اند که خب خطاب مخاطب می خواهد وقتی خطاب مخاطب می خواهد مشافهه می خواهد پس مختص صدر اسلام است، با قانون اشتراک می گوییم مال همه تا روز قیامت یک قدری هم بیشتر داغش کرده اند گفته اند که اصلا خطاب غایب محال است دیگر چه رسد خطاب معدوم، آمِنوا باید یک فردی باشد که تحریک بشود و فردی که هنوز به دنیا نیامده یا فردی که غایب است چه جور ما امر به آن بکنیم؟ خطاب به او بکنیم؟ یک قدری هم مسئله را بالاتر رفته اند و گفته اند اصلا خطابات مال مشافهین است غیر مشافهین اصلا محال است مورد خطاب واقع بشوند، پس باید با قانون اشتراک بیاییم جلو و آن قانون اشتراک برای ما بگوید که این خطابات و لو برای مخاطبین است اما اعم است از مخاطب و غایب اعم است از موجود و معدوم.
 یک قول مشهوری هم شده که وقتی برویم در کتابها وقتی برویم در مسئله کلامی می بینیم راستی این جور بحث شده این که خطابات مال مشافهین است، برای غایبین برای معدومین الی یوم القیامه با قانون اشتراک درست می کنیم با قانون حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه بعضی ها گفته اند با مسئله خاتمیت و ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین با این چیزها گفته اند خطابات را عام می کنیم لذا در حقیقت تصریح هم کرده اند گفته اند خطابات مال مشافهین، محال است غیر مشافهین مخاطب واقع بشود، محال است مورد امر مورد نهی واقع بشود حالا که محال شد پس خطابات می شود مال مشافهین با قاعده اشتراک می گوییم مال همه الا ما اخرجه الدلیل.
 مسئله به حسب ظاهر مسئله خوبی است یعنی همین جور که نسبت به شهرت هم داده اند شهرت گفته است که خطابات مال مشافهین با قانون اشتراک می گوییم مال همه مال همه و الا یا ایها الذین آمِنوا آمِنوا این مختص به مشافهین است این حرفی که زده اند و نسبت به شهرت داده اند و بعدش سروصدایی شده مرحوم آخوند در کفایه چیزی دارد استاد بزرگوار ما آقای بروجردی، حضرت امام چیزی دارند مرحوم نایینی چیزی دارند، در مقابل این ها ما هم حرف داریم بالاخره داریم حرفها را می زنیم برای این که این بغرنج را رفعش بکنیم.
 خب اگر این بغرنج درست باشد یعنی این جور که می گویند خطابات مال مشافهین است محال است غیر مشافهین مخاطب بشوند.
 خب یک ایراد دیگر وارد می شود و آن این است که در زمان صدر اسلام مشافهین هم مخاطب نبودند یا ایها الذین آمَنوا امِنوا این خطاب به پیامبر اکرم است از طرف خدا به توسط جبرئیل به پیامبر اکرم گفته شده یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا مخاطب توی کار نیست پس این که فرض کردید که مال مشافهین است نه مال معدومین نه مال غایبین این روی حرف شما برای این که می گویید خطاب باید مخاطب داشته باشد، در امر باید ماموری باشد تا تحریک بشود خب لازمه اش این است که اصلا بگوییم خطابات روی همان مشافهین هم نیست. اما مسئله را فرض کرده اند خطابات مال مشافهین است.
 پیامبر اکرم یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا مورد خطاب است، مخاطب نیست یعنی آن کسانی که آمِنوا یعنی اصحاب حضرت که نبودند که، وقتی گفت یاایها الذین آمَنوا آمِنوا یا مابقی خطابات قرآن، روایات اهل بیت، روایات اهل بیت وقتی که صادر می شود این روایات را ابن ابی عمیر می گیرد خب ما بقی همه حتی مشافهین یعنی آن کسانی که در زمان امام صادق علیه السلام موجودند این ها هیچ کدام مورد خطاب روایات اهل بیت نیستند اگرایراد وارد باشد باید بگویید این خطابات در قرآن در روایات اهل بیت دیگر قاعده اشتراک هم نگویید ما درستش می کنیم این که همه مکلف به تکلیفند بنابراین به تکلیفات باید عمل کنند خطاب خصوصیت ندارد اما از حرفها به خوبی استفاده می شد که این خطابات مال مشافهین است و اما غیر مشافهین غایبین معدومین چه جوری درستش بکنیم؟ می گویند با قاعده مشارکت برای این که می دانیم فرقی بین حاضرین و غایبین و معدومین نیست آن قاعده مشارکت آن قانون مشارکت حالا بفرمایید هم قانون مشارکت از خاتمیت فهمیده شده یا قانون مشارکت از چیز ضروری در علم کلام این که دین اسلام الی یوم القیامه است
 بالاخره اگر مثلا گفته بود یا ایها النبی اتق الله خب ممکن بود یک کسی بگوید مخاطب پیامبر اکرم است مابقی اش را با قانون مشارکت درست می کنم ولی یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا مخاطب کیست؟ مشافهین و و حاضرین و معدومین مثل هم است اصلا مشافه ندارد مشافهه راجع به قرآن راجع به روایات اهل بیت اصلا ما مشافهه نداریم مخاطب نداریم پس این آقایی که اصلا یک بحث درست کرده اند در علم کلام یک بحث درست کرده اند در علم اصول هل الخطابات الشفاهیه یختص بالمشافهین او اعم من الغائبین بل المعدومین؟ می گوییم اصلا این عنوان بحث هم اشکال دار می شود برای این که ما اصلا خطاب مشافهی نداریم با مردم، پیامبر اکرم خطاب مشافهی یعنی قرآن خطاب مشافهین با مردم نداشته مثل بزن خب این خطاب به یک کسی باید باشد که تحریک بشود بزند و اما قرآن اوامرش همه همه مشافهین نداشته حالا که مشافهین نداشته اصلا یک فکری باید برایش بکنیم اعم از این که مشافَه باشد یا غایب باشد یا معدوم.
 بالاخره الان می گوید یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا کیست؟ خب می گوید که غایبین که نیست معدومین هم که نیست چرا؟ برای این که این ها را که نمی شود امر کرد چرا؟ برای این که این ها مخاطب نیستند می گویم خب حاضرین هم مخاطب نیستند تفاوت که نمی کند یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا یک آیه است از طرف خدا به توسط جبرئیل برای پیامبر اکرم، پیامبر اکرم داده به امیر المؤمنین رئیس کتاب وحی آیه را نوشته اند داده اند به مشافهین چنانچه مشافهین داده اند به غایبین چنانچه غایبین داده اند به معدومین.
 خب آیه الان آیه مشافه ندارد، ایراد همین است آن کسی که بحث را کرده گفته هل الخطابات الشفاهیه یختص بالمشافهین او الاعم للغائبین بل المعدومین ام لا؟ گفته نه، مختص به مشافهین است چرا؟ گفته برای این که محال است غایبین چه رسد معدومین مخاطب واقع بشوند حالا که محال است پس چکار بکنم؟ به قاعده خاتمیت اسمش را گذاشته اند قاعده مشارکت با قاعده مشارکت بیا جلو و بگو که این خطابات مال مشافهین است یعنی حاضرین، حاضرین زمان پیامبر در قرآن، حاضرین زمان امام صادق علیه السلام و همچنین تا آخر، مال مشافهین است اما غایبین با معدومین را با اشتراک خطاب درست می کنند.
 می گویم آقا این ایراد تو مال مشافهین هم هست برای این که یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا این که نازل شده فقط پیامبر اکرم بوده مخاطب، بعدش هم امیرالمؤمنین علیه السلام بوده امیرالمؤمین علیه السلام هم که از آن 10، 16 نفر که قرآن می نوشتند 16 تا قرآن زیر نظر امیرالمؤمنین در زمان پیامبر اکرم نوشته شد بعد تبلیغ می کردند برای مردم به مردم می گفتند یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا یا ایها الذین آمَنوا اقیموا الصلاه، آتوا الزکاه اگر ایراد وارد است مال مشافهین هم وارد است اگر ایراد وارد نیست مال نه مشافهین وارد است نه غایبین وارد است نه معدومین این خلاصه حرف است.
 لذا اصلا اصل اشکال یک اشکال بغرنجی است این آقایان که این اشکال را اهل اصول قبلا یا علم کلام این اشکال را کرده اند این جور فرض کرده اند که حاضرین مخاطبند حالا که مخاطبند پس خطابات مختص مشافهین است گفته اند غایبین و معدومین که مخاطب نیستند، مشافهه نیست پس احکام مال این ها نیست در حالی که خاتمیت را چکار می کنند؟ حلال محمد حلال الی یوم القیامه چه میشود؟ گفتند خب قانون مشارکت داریم و قانون مشارکت می گوید فرقی نیست بین مخاطبین و غایبین و معدومین، همین جور که مشافهین دارای حکمند غایبین و معدومین هم دارای حکمند، مشافهه نه، دارای حکمند.
 آن کسانی که این ایراد را کرده اند با قانون مشارکت می خواهند بیایند جلو این ها چه می گفتند؟ همین مسئله که یک مسئله واضحی شده در میان شما برای این که توی معالم گفته شده بدون دردسر بعد هم آمده توی قوانین و این کتابهای درسی و بعد هم آمده توی کفایه و مرحوم آخوند هم بحث را عنوان می کنند و اشکال را وارد می دانند و اشکال را می خواهند جواب بدهند روی ایقاع الخطاب می آیند جلو که حالا عرض می کنم.
 به همه آنها عرض می کنم آقا اصل این اشکال اگر درست باشد مال مشافهین هم هست اگر محال باشد غایبین و معدومین خطاب بشوند محال است مشافهین هم خطاب بشوند برای این که یا ایها الذین آمنوا آمِنوا اقیموا الصلاه آتوا الزکاه و لله علی الناس حج البیت من استطاع الله سبیلا این ها همه آن وقتی که نازل شده مخاطب نداشته وقتی مخاطب نداشت، شما اشکال را برده اید روی غایبین ما اشکال را هم می آوریم روی مشافهین روی حاضرین و اما حاضرین اصلا بگوییم حاضرین که هیچ، قرآن مال حاضرین است حاضرین زمان رسول الله اشکال در این زمان بعد رسول الله را یا اشکال در این که پیامبر اکرم مثلا قرآن در مدینه نازل شده مکه را چکار کنیم؟ آن جاهایی که مسلمان است چکارش بکنیم؟ گفتند با قانون اشتراک.
 حرف ما چیست؟ می گوییم آقا اگر این اشکال تو وارد باشد با قانون اشتراک بخواهی درست بکنی راجع به مخاطبین راجع به مشافهین راجع به حاضرین هم بگو برای این که این کلماتشان گاهی هل الخطاب یختص بالحاضرین بعضی اوقات میگوید هل الخطاب یختص بالمشافهین گاهی می گوید هل الخطاب یختص بالمخاطبین می گوییم خب آقا این اشکال در زمان رسول گرامی هم می آید لذا باید همه ما فکر بکنیم اصل اشکال را رفع بکنیم و یک کسی هم بخواهد اصلا ملتزم به این حرف بشود این هم هیچ کس نمی پسندد این قرآن مخاطبش پیامبر اکرم بوده قانون اشتراک در تکلیف قانون خاتمیت می گوید الی یوم القیامه این را هم که نمی شود گفت و این ها ملتزم شده اند به این اشکال گفته اند قرآن مختص به مشافهین است قانون اشتراک تکلیف می گوید که الی یوم القیامه، حالا قانون اشتراک تکلیف هم آنها خیلی دربسته گفته اند حالا شما بفرمایید قانون اشتراک تکلیف یعنی خاتمیت، قانون اشتراک تکلیف یعنی حلال محمد حلال الی یوم القیامه این ها که خیلی اهمیت ندارد آنها نگفته اند من تفسیر می کنم حرفهایشان را، بالاخره گفته اند این روایات اهل بیت مختص به مشافهین است یعنی روایات زمان امام صادق علیه السلام مختص به زمان امام صادق علیه السلام است با قانون مشافهه می آوریم می گوییم که مال ما هم هست، می گوییم اگر این ایراد شما وارد باشد برای این که استدلالی که کرده اند دو تا استدلال است یک استدلال کرده اند که غایبین محال است مخاطب واقع بشود مخاطبه است مخاطِب می خواهد مخاطَب می خواهد و محال است کسی که غایب است به او بگویند که ایمان بیاور به او بگویند نماز بخوان، محال است پس باید مختص به مشافهین باشد.
 یکی هم با لغت آمده اند جلو گفته اند آقا لغت برای این که این شرح الامثله که مصدر اصل کلام است و از او 14 وجه می شود این ها همه لغتی است مخاطَب و مخاطِب و کلام لذا باید بگوییم مال مخاطب است مال مشافهین است هم عقل ما می گوید مال مشافهین، زمان رسول الله است هم لغت بنابراین همه قرآن بگو مال مسلمان های صدر اسلام با قانون مشارکت الی یوم القیامه، می بینیم که اصول هم حسابی این حرف را زده است و رفته اند در مقابل این آقا قد علم بکنند و درستش بکنند و جوابش را بدهند و هر کسی هم جوری جواب داده 5، 6 تا جواب آن هم از بزرگانی مثل مرحوم آخوند و مرحوم نایینی و دو تا استاد بزرگوار ما آقای بروجردی و حضرت امام مثل این که همه فرض کرده اند که قرآن این اشکال این آقا اشکال واردی است همه فرض کرده اند چکار بکنیم جواب این اشکال را بدهیم؟
 در حالی که من عرض می کنم آقا اگر بتواند این اشکال را درست بکند اصلا ما در قرآن شریف مشافهه نداریم مشافهه فقط پیامبر اکرم است که آن هم مشافه نیست معلوم نیست که قرآن که بر پیامبر اکرم نازل شده یک دفعه می گوید یا ایها النبی یک دفعه می گوید یا ایها الذین آمنوا برای خاطر تبلیغ پیامبر اکرم، اگر هم باشد از باب مصداق است ولی مشافهه جایی نیست پس این که محال است غایبین طرف خطاب واقع شوند حاضرین زمان رسول الله را هم می گیرد، محال است آنهایی که در زمان رسول الله هستند حتی در مدینه محال است این ها مخاطب واقع بشوند چرا؟ برای این که نیستند.
 یا ایها الناسش هم همین است یا ایها الناس که می گوید مختص به مشافهین است برای این که یا ایها می گوید خطاب است مخاطب می خواهد پس یا ایها الناس مثل یا ایها الذین آمنوا است مخاطب می خواهد مخاطبش مسلمانهای صدر اسلام است می گوییم خب معلوم است این غلط است حالا اگر هم ما هیچ جواب نداشتیم مثل همان قضیه شیخ الرئیس است شیخ الرئیس در منطق در فلسفه خیلی بالا بوده با طلبه ها می خواسته مزاح بکند سر حوض نشسته 7 تا دلیل آورده آب توی این حوض نیست همه مانده بودند بعد خود شیخ الرئیس دست زده بود زید آب آب را آورده بود بالا ریخته بود روی آب گفته بود همین 7 تا دلیل من را باطل می کند لذا اصلا این که قرآن مال همه است همین این ضرورت این اشکال آقا را باطل می کند حالا ولو نتوانیم اشکال بگوییم اما خب حالا 5، 6 تا جوابهای حسابی برای این داده شده، حالا روی اصل مطلب ما حرف داریم که اقا اگر این ایراد وارد باشد باید بگویید که قرآن مشافهه ندارد مخاطب ندارد قانون اشتراک است که می گوید اقیموا الصلاه آتوا الزکاه و الا اقیموا باید یک کسی باشد این امر را موتمر باشد و الا امر همین جوری امر بکند که معنا ندارد.
 مرحوم آخوند در کفایه می فرمایند که آقا اصلا ما در این، این را هفت هشت جا مرحوم آخوند در کفایه به تناسب هفت هشت مورد فرموده اند هفت هشت جا هم نتیجه گرفته اند حالا من جمله این جا مرحوم آخوند گفته اند که ایراد وارد است تقریبا و اصلا این خطاب ها هیچ کدام مخاطب نمی خواهد ایقاع الخطاب است ایجاد الخطاب است داعی گاهی مخاطبین است گاهی غایبین است گاهی معدومین یعنی در حقیقت مرحوم آخوند ملتزم به اشکال شده اند فرار کرده اند از قضیه و گفته اند که ایراد تو وارد است اما ما در قرآن مخاطب اصلا نداریم ایقاع الخطاب است به داعی حاضرین و غایبین و معدومین، گفته اصلا قانون اشتراک در تکلیف هم لازم نداریم بلکه در باب حروف هم اگر یادتان باشد مرحوم آخوند همین را فرمودند خیلی جاها مرحوم آخوند در کفایه هفت هشت جا این قضیه ایقاع الخطاب و ایقاع الکلام و مرادشان ایجاد هم هست این جا ایجاد می کند به داعی تکلیف نه به داعی خطاب، نه به داعی حاضرین، به داعی تکلیف می گوید یا ایها الذین آمنوا و این را می گویند حقیقت هم هست وقت گذشت روی این حرف مرحوم آخوند یک فکری بکنید ظاهراً فرمایش مرحوم آخوند ناتمام است یک فکری بکنید ببینید مرحوم آخوند چه می خواهند بگویند؟
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo