< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

92/01/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : تنبیهات عام مخصص ( استصحاب عدم ازلی )
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 در عام مخصص چهار پنج تا تنبیه مرحوم آخوند متعرض شده اند و این تنبیه ها هم فرع زائد بر اصل شده خیلی مفصل درباره آن صحبت شده.
 تنبیه اول راجع به استصحاب عدم ازلی، من من یادم نمی رود مرحوم حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این دوره اصولی که من خدمت ایشان بودم سه جا این قاعده استصحاب عدم ازلی را متعرض شدند ( مرحوم آخوند هم متعرض شده اند مختصر ) اما هر دفعه ای که ایشان وارد می شدند قریب یک ماه در این مسئله صحبت می کردند خیلی به مسئله اهمیت می دادند همچنین شاگردهای مرحوم آخوند نظیر مرحوم نایینی و مرحوم آقا ضیاء و این کسانی که اصول مفصل نوشته اند راجع به این استصحاب عدم ازلی خیلی مفصل صحبت کرده اند، فرع زائد بر اصل شده.
 ما راجع به عدم دو تا استصحاب داریم یک استصحاب عدم وصفی یک استصحاب استصحاب عدم ازلی.
 استصحاب وصفی مسلم پیش همه است استصحاب جاری است و اشکالی ندارد مثل این که مثلا نمی دانیم زید عالم است یا نه؟ عالم نیست خب قبلا عالم نبوده حالا هم عالم نیست، زید عادل است یا نه؟ استصحاب عدم عدالت سابقا عادل نبوده حالا هم عادل نیست، استصحاب حکمی از احکام آیا مثلا در فقه ما اگر شک بکنیم در جزئی از اجزاء در شرطی از شروط آیا استصحاب جاری است یا نه؟ خب همه گفته اند بله قاعده اقل و اکثر ارتباطی قاعده اشتغال مربوط به همین است شارع مقدس نمی دانیم نماز را 9 جزء قرار داده یا 10 جزء؟ 9 جزئش یقینی است آن یک جزئش را که نمی دانیم جزء نماز است یا نه؟ استصحاب دارد و تا آخر به آن می گویند عدم وصفی یعنی موضوعی هست و حکمی هست و قضیه متیقنه ای هست و مشکوکه ای هست و ما نمی دانیم این قضیه متحقق شده یا نه؟ لا تنقض الیقین بالشک می گوید استصحاب عدمی بکن.
 لذا یک اشتباه بزرگی هم که شده همین جاست که استصحاب عدم ازلی را با استصحاب وصفی این ها اختلاط کرده اند لذا یکی می گوید استصحاب عدم ازلی جاری نیست یکی می گوید جاری است مثال که می خواهند بزنند روی استصحاب عدم وصفی مثال می زنند و در این باره هیچ اشکالی نیست که ما استصحاب عدم وصفی داریم چه موضوعی چه حکمی، موضوعیش همین مثالهایی که زدم زید نمی دانم عالم است یا نه؟ مجتهد شده یا نه؟ خودش نمی داند متجهد شده یا نه تا حرم علی التقیلید باشد؟ استصحاب دارد، نمی دانیم آیا می شود پشت سرش نماز خواند؟ عادل است یا نه؟ استصحاب عدم عدالت داریم، نمی دانم زید دیروز آمد یا نه؟ اصل این است که نیامده، نمی دانم حکمی در شریعت مقدس اسلام هست یا نه؟ اصل این است که آن حکم نیست جزء باشد یا شرط باشد، حکم کلی باشد یا حکم جزئی باشد بنابراین بحث ما الان در استصحاب عدم ازلی است نه در استصحاب عدم وصفی.
 استصحاب عدم ازلی این است که اگر یک حکمی یک موضوعی را بخواهیم قضیه متقینه را عدم عقلی درست بکنیم به آن می گویند عدم ازلی قبل از وجود این آقا مجتهد نبوده حالا هم مجتهد نیست قبل از این که وجود پیدا کند عادل نبوده الان هم عادل نیست قبل از آن که شریعت مقدس اسلام بیاید روی کار قرائت سوره واجب نبوده حالا هم واجب نیست که مسئله را قضیه متیقنه را سالبه به انتفاء موضوعش بکنیم به این می گویند استصحاب عدم ازلی یعنی می خواهند استصحاب درست بکنند قضیه متیقنه را سالبه به انتفاء موضوعش بکنند سابقا موضوع نبوده پس محمول هم نبوده سابقا این شخص موجوده نبوده پس این اوصاف هم نبوده این استصحاب آیا جاری است یا نه؟
 اختلاف عجیبی است در مسئله، مثل مرحوم آخوند قبول ندارند اما با یک تمحلاتی می خواهند استصحاب عدم ازلی را درستش بکنند این خانم نمی دانیم سیده است یا نه؟ آیا می توانیم بگوییم در ازل قبل از وجودش سیده نبوده پس الان هم سیده نیست اگر استصحاب عدم ازلی جاری بشود خب می توانیم بگوییم که این خانم سیده نبوده الان هم نه پس بنابراین سر 50 سال دیگر یائسه می شود احکام یائسه بودن بر این بار است.
 مرحوم آخوند این جاها می خواهند با یک تمحلاتی درست بکنند اما در ذهن مبارکشان است این که استصحاب عدم ازلی جاری نیست.
 از شاگردهای ایشان هم مثل مرحوم نایینی خیلی پافشاری دارد شاید بیش از 100 صفحه ایشان صحبت می کند این که استصحاب عدم ازلی جاری نیست.
 اما یکی از شاگردهایشان مرحوم آقا ضیاء و شاگردهای مرحوم آقا ضیاء این ها می گویند نه، استصحاب عدم ازلی جاری است الان هم، همیشه این جور بوده این استصحاب عدم ازلی را مرحوم شیخ انصاری بحثش را خیلی نکردند مفروغ عنه گرفته اند استصحابهایش را جاری کردند اما بحث حسابی روی آن نکردند و بعد از شیخ انصاری این مسئله جان گرفته و یک مسئله بغرنجی شده و بعضی از بزرگان از شاگردهای مرحوم شیخ انصاری یا شاگرد شاگرد می گویند استصحاب عدم ازلی جاری است مثل مرحوم آقا ضیاء و مثل استاد بزرگوار ما آقای داماد، آقای داماد آدم انصافا محققی بود و ایشان می گفتند استصحاب عدم ازلی جاری است بعضی ها هم می گویند استصحاب عدم ازلی جاری نیست.
 مثل استاد بزرگوار ما حضرت امام و برای اثبات کردن مطلبشان سه جا در اصول هر دفعه ای قریب یک ماه ایشان در این باره صحبت می کردند که استصحاب عدم ازلی جاری نیست لذا مسئله مسئله بغرنجی است اگر بخواهیم برویم روی مقدماتش و ترتیب صغری و کبراهایش و نتیجه گرفتن مسئله مشکل می شود.
 ما می گوییم استصحاب عدم ازلی جاری نیست استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه بعضی اوقات مکرر من از ایشان می شنیدم با یک تبسمی می فرمودند استصحاب عدم ازلی از توی مدرسه در آمده، با یک تبسمی، یک امر تخیلی طلبگی است و استصحاب عدم ازلی جاری نیست لذا آقای بروجردی اصلا با مسخرگی می گفتند عدم ازلی جاری نیست البته دلیل هم داشتند دیگر.
 ما می گوییم استصحاب عدم ازلی جاری نیست چهارتا دلیل داریم اگر شما این ادله ما را قبول کنید استصحاب عدم ازلی به قول آقای بروجردی از خرافت های طلبگی است از مدرسه بیرون آمده و اگر این چهارتا دلیل ما را قبول نکنید خب دیگر باید بگویید که عمومات لا تنقض الیقین بالشک استصحاب عدم وصفی را می گیرد استصحاب عدم ازلی را هم می گیرد
 دلیل ما برای این که استصحاب عدم ازلی جاری نیست یک ) قضیه متیقنه غیر مشکوکه است قضیه مشکوکه غیر متیقنه، شما می دانید در باب استصحاب ما یک قضیه متیقنه داریم یک قضیه مشکوکه داریم موضوع و محمول هر دو باید یک باشد چه در احکام چه در موضوعات مثلا حوض پر از آب بوده حالا یک مقداری از این آب رفته شک می کنم این حوض کر است یا نه؟ قضیه متیقنه ما این بود می گوییم که هذا الحوض کر قضیه مشکوکه ما این است هذا الحوض کر، قضیه متیقنه عین مشکوکه است قضیه مشکوکه عین متیقنه است هیچ تفاوت با هم ندارد مگر حالات یک مقداری از این آب رفته شک می کنیم حالا که شک کردیم هاذویت موجود است می توانیم بگوییم هذا الماء کان کرا لاان یکون کذلک قضیه متیقنه عین مشکوکه، قضیه مشکوکه عین متیقنه، یک وصفی یک حالتی از قضیه متیقنه رفته مورد شک واقع شده و نمی شود هم غیر از این یعنی مسلم است که باید حالتی از حالات این قضیه متیقنه، وصفی از اوصافش یک تغییر ما پیدا کند و الا تا تغییر پیدا نکند که ما شک نمی کنیم مثلا نماز جمعه خب مثلا در زمان پیامبر اکرم می خواندند واجب بود اهمیت می دادند چنانچه الان هم پیش عامه واجب است اهمیت می دهند حالا پیامبر اکرم از دنیا رفته حکومت سقیفه بنی ساعده هم حکومت پیامبر اکرم را نابود کرده حالا الان نمی دانیم نماز جمعه واجب است یا نه؟ خب می توانیم بگوییم نماز جمعه کان واجبا الان یکون کذلک قضیه متیقنه عین مشکوکه است قضیه مشکوکه عین متیقنه اما وصفی از اوصاف از بین رفته آن در زمان پیامبر اکرم بوده این در زمان وفات پیامبر اکرم و خانه نشینی ولایت پیامبر اکرم، راجع به موضوعاتش هم همین است، همین مثالی که زدم که حوض یک مقدار آبش کم شده حالا الان نمی دانم که این آیا کر است یا نه؟ مثلا یک طلبه عادل بوده اما حالا یک غیبت کرد خب اگر یک غیبت بکند از عدالت می افتد اما شک می کنم آیا با توجه این غیبت را کرد یا نه؟ خب اگر راستی این شک بیاید جلو می توانم استصحاب جاری کنم بگویم که هذا کان عادلا الان یکون کذلک لذا قضیه متیقنه با قضیه مشکوکه باید یک چیز باشد یک وصفی یک حالتی از قضیه متیقنه رفته باشد تا بشود مشکوکه استصحاب آن حالت را آن وصف را بگوید که تو یقین داری لا تنقض الیقین بالشک یعنی تو یقین داری یعنی آن وصف را بگو هست آن حالت را بگو هست.
 خب در ما نحن فیه قضیه متیقنه ما سالبه به انتفاء موضوع است قضیه مشکوکه ما سالبه به انتفاء محمول است برای این که مثلا مثل این زن سیده آن وقتی که یقین داشتم می خواهم استصحاب عدم ازلی جاری بکنم آن وقتی که قضیه یقین می خواهم درست بکنم می گویم این قبل از وجودش قبل از این که به دنیا بیاید سید نبوده سید نبود یعنی چه؟ یعنی وجودش نبود پس سیادت هم نبود قضیه می شود سالبه به انتفاء موضوع اما قضیه مشکوکه ما چیست؟ زن موجود است می گویید که این سید نیست قضیه متیقنه ما سالبه به انتفاء موضوع است قضیه مشکوکه سالبه به انتفاء محمول است ، وقتی که دو تا قضیه شد یشترط در استصحاب وحدت قضیه متیقنه و مشکوکه.
 حضرت امام رضوان الله تعالی علیه روی این دلیلی که من عرض می کنم یک مقدماتی درست می کردند و کان تامه وکان ناقصه و انتفاء موضوع و انتفاء محمول.
 بالاخره خلاصه حرف آن کسانی که می گویند استصحاب عدم ازلی جاری نیست یکی از ادله آنها همین است. حالا همین کان تامه و کان ناقصه را هم بگویم شما که می گویید این خانم قبل از وجودش سید نبود خب این مفاد لیس تامه است هاذویت که ندارد لیس بسیده، در وقتی که به دنیا بیاید 50 سالش بشود نمی دانیم آیا سید است یا نه؟ می گویید که هذه لیس بسید قضیه هم موضوع دارد هم محمول دارد مفاد لیس ناقصه، توی ادبیت اگر یادتان باشد کان تامه و کان ناقصه درست می کردند این جا هم لیس تامه و لیس ناقصه، قضیه متیقنه ما مفاد لیس تامه است قضیه مشکوکه ما مفاد لیس ناقصه است به عبارت دیگر قضیه متیقنه ما موضوع ندارد قضیه مشکوکه ما موضوع دارد لذا استصحاب ندارد چرا ندارد؟ برای این که قضیه متیقنه با قضیه مشکوکه با هم تفاوت دارد.
 عرض که نیست ذات است، ذات زید، ما که استصحاب اعراضش را نمی خواهیم بکنیم یک دفعه استصحاب اعراض می کنم یعنی زید موجود است حالا که زید موجود است یک حال نسیانی برایش پیدا شده نمی دانیم آیا وجوب اکرام دارد یا نه؟ خب این جا استصحاب حسابی می گوید این زید وجوب نفقه داشت الان هم هست خب این عرضی از اعراض او کم و زیاد شده و اما اگر زید نمی دانم وجوب اکرام دارد یا نه این جور بگویم بگویم قبل از این که این زید را مادرش او را بزاید قبل از وجود در ازل این وجوب اکرام نداشت حالا هم که زید است و در خارج دارد راه می رود وجوب اکرام ندارد می گوییم آقا آن قضیه اولتان سالبه به انتفاء موضوع است قضیه دومتان سالبه به انتفاء محمول است قضیه اولتان زیدی اصلا توی کار نیست قضیه دومتان زید هست وصفی توی کار نیست بنابراین قضیه متیقنه غیر مشکوکه است قضیه مشکوکه غیر متیقنه است.
 و این که گفته شده است ما قضیه متیقنه می خواهم و قضیه مشکوکه می خواهیم دیگر فرق نمی کند می خواهد سالبه به انتفاء موضوع باشد می خواهد سالبه به انتفاء محمول علی الظاهر درست نیست، این دلیل اول، روی این دلیل اول یک مقدار فکر بکنید و اگر حرف من درست باشد دیگر خواه ناخواه باید بگویید استصحاب عدم ازلی نداریم.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo