< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : واجب مطلق و مشروط
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث دیروز راجع به فرمایش شیخ رضوان الله تعالی علیه بود که شیخ فرموده اند قیودات همه همه به ماده می خورد نه به هیئت یعنی به صلاه می خورد نه به وجوب گرچه اقرار کرده اند این که از نظر عرف قیودات همه به هیئت می خورد اما فرموده اند چون محال است قیودات به هیئت بخورد لذا مجبوریم دست از این حرف عرفی برداریم و بگوییم قیودات همه همه به ماده می خورد نه به هیئت لذا دیروز می گفتم لازمه فرمایش ایشان این است که همه واجبات وجوب حالی واجب استقبالی مثل این که نماز با وضو این با وضو به نماز می خورد به صلاه می خورد نه به وجوب لذا انشاء یله ورهاست وجوب یله ورهاست و آن که یله ورها نیست ماده آن یعنی واجب است لذا نماز را باید توی وقت خواند اما وجوبش کی آمده؟ همین الان هست لذا به آن گفته اند وجوب حالی واجب استقبالی.
 شیخ بزرگوار دیروز گفتم می فرمایند اصلا اگر بخواهیم به هیئت بزنیم محال لازم می آید چرا محال لازم می آید؟ گفتند برای این که هیئت از معانی حرفیه است و معانی حرفیه جزئی است خارجی است و چیزی که جزئی خارجی باشد قابل تقیید نیست در خارج است که من و الی جمله درست می کند و مفهوم من مفهوم الی که نمی تواند جمله درست بکند انشاء از ایجادیات است وقتی از ایجادیات شد یک معنای خارجی است قابل تقیید نیست برای این که آن است که کار می کند یعنی هیئت صل ترغیب می کند تحریص می کند ما را به آوردن مأمور به وقتی از ایجادیات شد یک امر خارجی است یک امر جزئی است که به آن می گویند معانی حرفیه یعنی استقلالیت ندارد در حالی که همه کاره هم هست اگر مثلا سرت من البصره الی الکوفه آن من و الی نباشد خب هیچ اصلا نمی توانیم جمله درست بکنیم در وقتی می توانیم جمله درست بکنیم که من و الی هم داشته باشیم اما در حالی که همه کاره است هیچ کاره است در حالی که هیچ کاره است همه کاره است به آن می گویند معانی حرفیه لذا شیخ بزرگوار فرموده اند که این هیئات از معانی حرفیه است استقلال بالمعنی ندارد وقتی استقلال بالمعنی نداشت کیف یمکن این که تقییدش بکنیم؟ لذا فرموده اند محال است بعد هم فرموده اند جمع بین لحاظ آلی و استقلالی لازم می آید آن وقتی که می خواهیم قید بزنیم باید مستقلا معنا را در نظر بگیریم آن وقتی که می خواهد کار کند باید بدون استقلال کار بکند یعنی هم باید لحاظ بکنیم آلیت را هم لحاظ بکنیم استقلالیت را این خلاصه حرف مرحوم شیخ است.
 ما سه تا ایراد به مرحوم شیخ داریم اما این را هم قبل از آن که سه تا ایراد را بگویم این را هم عرض بکنم که مرحوم شیخ اقرار دارند خیلی جاها این که قیودات شروطات همه همه به ماده می خورد می گوید عرف قید را به ماده می زند نه به هیئت اما چون محال لازم می آید ما نمی گوییم، برگشت فرمایش ایشان این است ما تخطئه عرف می کنیم و این از عجایب کلام مرحوم شیخ است که می خواهند عرف را تخطئه بکنند با این امر عقلی که فرموده اند.
 ما سه تا ایراد به مرحوم شیخ داریم یک ایرادش را دیروز عرض کردم گفتم آقا این فرمایش شما تشبیه مفهوم به مصداق است شارع در حال انشاء سروکار با مفاهیم دارد نه سروکار با خارج هر مقننی من جمله شارع مقدس شارع مقدس مفهوم انشاء را تصور می کند مفهوم هیئت را تصور می کند می گوید وضعت این لفظ هیئت را از برای ترغیب تحریص یعنی برای وجوب خب در عالم مفهوم استقلال بالمفهومیه یعنی مفهوم انشاء را تصور می کند نه ایجاد خارجی را آن مفهوم انشاء یک کلی طبیعی است استقلال بالمفهومیه دارد یعنی می شود آن را بدون ماده، می شود بدون ماده تصورش کرد حتی ما ها الان تمام هیئات را تمام معانی حرفیه را می توانیم مستقلا تصور بکنیم ما تصور می کنیم معنای من را حسابی می شود بدون این که احتیاج به الی داشته باشد بدون این که احتیاج به سرت من البصره الی الکوفه داشته باشد تمام معانی حرفیه در عالم مفاهیم هم کلی است هم می شود آن را تصورش کرد لحاظش کرد و لغت، عرف من جمله شارع مقدس در قوانین سروکار با مفاهیم دارد نه سروکار با خارج قیودات را می زند به مفاهیم نه به خارج، صلاه در خارج را که شارع مقدس قید به آن نمی زند صلاه را قید می زند، وجوب در خارج را مثلا هیئت اقیموا الصلاه در قرآن را آن را که شارع قید نمی زند مفهوم را قید می زند لذا می بیند این هیئت که از ایجادیات است محتاج به ماده است این را تصورش می کند می بیند این برای ترغیب و تحریص خوب است می گوید وضعت هیئت را برای وجوب حالا این هیئت همان کلی طبیعی می خواهد بیاید توی خارج وقتی می آید توی خارج احتیاج به ماده پیدا می کند می شود معنای حرفی لذا هیئات یا شارع یا عرف عرف متشرعه عرف غیر متشرعه و امثال این ها می خواهد وضع بکند هیئت را برای وجوب همان اختلافی که گذشت که آیا صیغه افعل و ما بمعناها یدل علی الوجوب ام لا؟ بحث کردیم دیگر که مشهور گفتند صیغه افعل و ما بمعناها یدل علی الوجوب ما گفتیم بالوضع دیگران چیزهای دیگر گفتند که بالاخره بر می گردد به وضع این صیغه افعل و ما بمعناها یعنی هیئت حالا این هیئت در خارج احتیاج به ماده دارد ایجادی است دیگر یک قدری بروید بالاتر بگویید نه احتیاج به من دارد که ایجاد بکنم احتیاج به امر به معروف نهی از منکر، ای مردم نماز بخوانید و امثال این ها بالاخره این اقیموا الصلاه این خیلی احتیاجات در خارج پیدا می کند حالا من جمله هیئت اقیموا الصلاه این هیئت صیغه افعل و ما بمعناها این احتیاج دارد توی خارج به ماده معنای حرفی هم می گوییم برای این که هیئت بدون ماده معقول نیست توی خارج بتواند موجود بشود برای این که هیئت خودش نظیر صورت است و همین طور که صورت بدون ماده در خارج نمی تواند متحقق بشود آن طرفش را هم بگویید ماده بدون صورت نمی تواند اصلا متحقق بشود حالا فعلا آن صورتش را بگوییم آن هیئتش را بگوییم هیئت بدون ماده در خارج نمی تواند متحقق بشود چرا؟ بگویید از معانی حرفیه است مستقل در معنا نیست که مرحوم شیخ فرموده اند می گوییم بله مستقل بالمعنی نیست اما مستقل بالمفهومیه هست یا نه؟ یعنی مفهوم وجوب را مفهوم صیغه افعل و ما بمعناها را این مفهوم را می توانم تصورش بکنم بدون ماده غفلت از ماده هم دارم می توانم تصور کنم یا نه؟ خب وقتی می توانم می شود مستقل بالمفهومیه یک قدری بالاتر بگویید بگویید مستقل بالمعنی قیودات هم همه در حال مفاهیم است نه در خارج در حالی که حرف مرحوم شیخ را قبول می کنیم که انشاء از معانی حرفیه است اما قیودات را هم همه به آن می زنیم می گوییم برای این که آن که در عالم قیودات باید باشد مفاهیم است متصورات است تصدیقیات است و شارع مقدس مفهوم افعل و ما بمعناها را مثلا شارع عرفی حالا عرف تصور می کند تصدیق می کند شوق وعزم و اراده می گوید وضعت صیغه افعل و ما بمعناها را برای وجوب خب این عالم مفاهیم است همه اش هیچ کدامش عالم انشاء نیست حالا شما می خواهید به پسرتان بگویید که نماز بخوان شما به او می گویید اقم الصلاه یک صلاتی آوردید هیئت و صورت که عوارض مشخصه به آن می گویند توی فلسفه صورت و عوارض مشخصه اش این اقم در مقابل قام در مقابل یقوم است 114 صیغه از آن بیرون می آید شما این صورت را روی این قیام می آورید به پسرتان می گویید نماز بخوان خب حالا این می شود معنای حرفی یعنی هیئت بدون ماده دیگر نمی شود در عالم مفهوم که واضع می خواست وضع بکند حتی شما می خواهید تصور بکنید حسابی می توانید معانی حرفی را تصورش بکنی اما توی خارج بخواهیم به کارش بیندازیم احتیاج به ماده دارد و این که می گویند از معانی حرفیه است یعنی مستقل توی خارج مستقل بالمعنا مستقل بالوجود نیست از ایجادیات است اما احتیاج به ماده دارد تا من بتوانم بگویم اقم الصلاه.
 آن که مرحوم شیخ می گویند غیر از بحث ماست آن که بحث ماست غیر از فرمایش مرحوم شیخ است همان اسمش را مرحوم آخوند خیلی جاها اسمش را می گذارد اشتباه مفهوم به مصداق این ایراد اول ما بود به مرحوم شیخ.
 ایراد دوم ما به مرحوم شیخ این است که اصلا این یک نزاعی است که نمی شود وجود خارجی پیدا بکند نمی شود چرا؟ برای این که هیئت قید نخورد ماده قید بخورد نمی شود ماده قید بخورد هیئت قید نخورد نمی شود این ها اصلا متلازمند با یک دیگر اگر قید به هیئت بخورد به ماده هم خورده اگر قید به ماده بخورد به هیئت هم خورده چه جور معقول می شود هیئت توسعه اش بیشتر از ماده باشد یعنی هیئت یله ورها باشد اما ماده مضیق باشد؟ این هیئت باید بیاید روی ماده نمی تواند که کم بیاورد یا ماده باید زیر این هیئت باشد نمی تواند که کم بیاورد اگر یله و رهاست هر دو یله و رهایند تا به هم بخورند به اندازه باشد اگر هم قید دارند هر دو قید دارند قید هیئت قید ماده می شود قید ماده قید هیئت می شود یعنی کل واحد ولو این که به قول مرحوم شیخ همه قیودات را هم به ماده بزنیم اما هیئت را همین قید ما متخصص می کند لذا قید می شود مخصص آن هیئت با همان قیدی که آوردم می شود متخصص و اصلا نمی شود، از این همین جهت هم بگوییم نزاع لفظی است نمی دانم نمی خواهید هم بگویید نزاع اصلا سر بی صاحب تراشیدن است نمی دانم اصلا این بحث به این مفصلی ها که مرحوم صاحب فصول کرده است و مرحوم شیخ انصاری و بعد هم آمده توی کفایه و این بحث های مشکل توی کفایه باید آن جا درست در بیاید که بشود قید را به هیئت بزنیم به ماده نخورد قید را به ماده بزنیم به هیئت نخورد این جاها خب بحث نتیجه دار می شود واما اگر بگوییم که قید را به ماده بزنیم به هیئت خورده یکی مخصص است یکی متخصص قید را به هیئت بزنیم ماده متخصص می شود به ماده هم می خورد قید به هیئت بخورد به ماده نه قید به ماده بخورد به هیئت نه این معقول نیست لذا این هم حرف دوم است که باز هم باید روی آن فکر بکنید چون که ندیدم کسی بگوید انشاء الله از شما استفاده بکنیم این بغرنجی که توی اصول است ما به واسطه همین جمله این بغرنج را بر می داریم و می گوییم این حرفها همه همه سالبه به انتفاء موضوع است هر کجا قید به ماده بخورد به هیئت خورده هر کجا قید به هیئت بخورد به ماده خورده.
 لذا اصلا ما وجوب حالی نداریم هیچ جا نمی توانیم پیدا کنیم همه قیودات که می آید به ماده می خورد به هیئت می خورد وجوب و واجب را هر دو استقبالی می کند و نماز الان واجب نیست وضو گرفتن هم مقدمه نیست الا این که برگردانید وضو را به کون علی الطهاره، و برای نماز نه، از همین جهت هم میان فقهاء می گویند خب نمی شود حالا وضو گرفت برای ظهر اما قبل از ظهر نزدیک ظهر می شود خب اگر نمی شود که هیچ وقت نمی شود اگر هم می شود که می شود یا این که امر مستحبی می دانیم اصلا وضو را، وضو را یک امر مستحبی می دانیم اگر هم خودش امر مستحبی نباشد که هست کون علی الطهاره اش که امر مستحبی است غایتش است لذا وضو می گیرد کون علی الطهاره با آن هم نماز می شود بخواند، برای نماز نمی گیرد اما برای نماز ظاهراً جایی نداریم اما این فکر دارد تقاضا دارم روی آن فکر بکنید.
 حرف سومی که ما داریم از همه این ها می گذریم به مرحوم شیخ می گوییم چه داعی داریم قید را به انشاء بزنیم که نمی شود؟ قید را به منشأ می زنیم و این را خود مرحوم شیخ در فقه دارند تعلیق در انشاء می گویند جایز نیست اما تعلیق در منشأ را می گویند جایز است و این فراوان است در فقه ما ما تعلیق در انشاء را هم جایز می دانیم اما مشهور در میان اصحاب این است که تعلیق در انشاء نه، تعلیق در منشاء آری.
 خب حالا آن هیئت بفرمایید معانی حرفی آن که به معنای ترغیب و تحریص است اگر توی خارج بخواهیم معنا کنیم به قول حضرت امام هل دادن نحو المطلوب گاهی می گوید که برو گاهی دست می زند روی شانه اش و با زور بیرونش می کند این ها مثل هم می بیند دیگر، برو و هل دادن نحو المطلوب مثل هم است لذا این انشای ما.
 منشاء ما چیست؟ هزار تا قید به آن می خورد، وجوب، آن وجوب آن که دیگر معنای حرفی نیست آن وجوب را می گوییم منشاء آن هیئت را می گوییم انشاء و تعلیق در منشاء هیچ کس اشکال نکرده تعلیق در انشاء هم اگر اشکال داشته باشد می گویند خب آقا تعلیق را در منشاء ببر قیودات را ببر در منشأ مسئله را حل بکن این جا هم به مرحوم شیخ رضوان الله تعالی علیه عرض می کنم آقا ما همه حرفهایمان هیچ همه حرفهای شما هم درست اما چه داعی داریم قیودات را به هیئت بزنیم؟ قیودات را همه را به منشاأ می زنیم محال هم دیگر لازم نمی آید.
 اگر بپسندید حرفهای من را دیگر حرف مرحوم شیخ سالبه به انتفاء موضوع می شود اگر نه باید خودتان مبنا درست بکنید البته آن کسانی که جزوه می نویسند باید تحشیه داشته باشند باید حاشیه داشته باشند آقای داماد رضوان الله تعالی علیه اصرار به ما داشتند جزوه هایتان باید حاشیه داشته باشد و ایشان می فرمودند که مرحوم حاج شیخ مؤسس حوزه گفته بودند من یک جزوه نوشتم بردم پیش مرحوم آسید محمد فشارکی هر دو انصافا خیلی بالا بودند بردم پیش آسید محمد که استادم بود این جزوه را ببینند ایشان جزوه را دیدند آوردند پیش من خوشحال بودند بارک الله گفتند بعد گفتند اما یک نقص داشت این که ایراد به من نداشت تحشیه نداشت و باید در هر درسی یک حاشیه داشته باشی اگر حاشیه خوب باشد بعد از آن استفاده می کنی خدا رحمت کند رحمت شده است درجاتش عالی است عالی تر استاد بزرگوار ما آقای بروجردی بعضی اوقات جزوه شان را می آوردند می گفتند این را در جوانی نوشته ام در پیری از آن استفاده می کردند لذا مرحوم آسید محمد گفته بودند خب اگر خوب است که خوب است حاشیه ایراد به استاد هم هست و خوب است اگر هم بد است خب هیچ حالا به خودت می گویی این ها چیست که من نوشته ام، بعد این جا مرادم است که مرحوم آقای داماد می گفتند مرحوم آسید محمد گفته بود اگر هم هیچ چیزی نداری لااقل فحش بده بگو چقدر عالی تو نوشتی من نتوانستم به تو ایراد بگیریم.
 علی کل حال رسم این ها این بوده خیلی حرف خوبی است الان من همین را عرض می کنم که این بحث دیروز و امروز یا بحث دو روز قبل این بحثهای مشکل در اصول که من مدعی هستم ابتکار دارم ندیدم کسی بگوید این ها همه را شما اول بگردید این طرف و آن طرف هوو پیدا کنید کسی را پیدا کنید بگوید ابتکار تو نیست بی خود می گویی ابتکار تو نیست بعد هم روی حرف حرف داشته باشید امیدوارم همه شما موفق باشید انشاء الله.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo