< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/06/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : مقدمه واجب
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث امروز به بعد راجع به مقدمه واجب است آن کسانی که حال اصول خواندن ندارند اصول را هو می کنند این که شما توی اصول می گویید اگر کسی می خواهد برود روی پشت بام آیا باید نردبان بگذارد یا نه؟ این اصول شماست، این جمله مربوط به همان صفحه اول مقدمه واجب است اما در مقدمه واجب یک بحث های مهمی که سیال در فقه است موجود است و باید بگوییم بحث مقدمه واجب نظیر اوامر و نواهی و نظیر عام و خاص و مفهوم و مطلق و مقید از ابحاث سیال در فقه است.
 لذا باید به بحث هم خیلی اهمیت داد این بحث بحث امروزمان راجع به این است که عنوان بحث را چه جور بکنیم؟
 مرحوم آخوند در کفایه فرموده اند عنوان بحث را این جور می کنیم که وقتی امر به شیئ شد امر به مقدماتش هم می شود عقلا یا نه؟ در حقیقت مرحوم آخوند همین بهانه را دست بعضی داده اند و آن این است که اگر ما بخواهیم روی پشت بام برویم آیا نردبان می خواهیم یا نه؟ خب معلوم است نردبان می خواهیم امر به شیئ امر به مقدماتش است اما عقل ما می گوید نه شرع مقدس اسلام، عقل ما می گوید وقتی که مولا گفت نماز بخوان باید ببینیم اجزاء و شرایطش چیست عقل ما می گوید اجزاء و شرایطش واجب است واجب غیری است
 لذا عنوان بحث را مرحوم آخوند این جور کرده اند الامر بالشیئ هل یقتضی امر به مقدمات عقلا یا نه؟
 ظاهراً اگر بحث را این جوری بکنیم این همان است که آن چه در جوی می رود آب است معلوم است وقتی که مولا گفت مأمور به را بیاور این مأمور به اگر مقدماتی داشته باشد عقل ما می گوید مقدمات را بیاور تا بتوانی مأمور به بیاوری اگر مقدمات را نیاوری مأمور به را نمی توانی بیاوری اگر گفت برو روی پشت بام معنایش این است که حتما برو دنبال نردبان اگر دنبال نردبان نروی عقلا معاقب هستی عقلا روی همان ذی المقدمه کتک می خوری به تو می گویند که چرا نرفتی روی پشت بام؟ می گوید نمی توانستم می گویند چرا نردبان تهیه نکردی؟ لذا یک امر ضروری و مرحوم آخوند عنوان بحث را یک امر ضروری قرار داده اند. استاد بزرگوار ما حضرت امام رضوان الله تعالی علیه دیدند که این امر یعنی این عنوان مرحوم آخوند در کفایه نارساست لذا ایشان در درس می گفتند عنوان این جور بکنیم اذا ارید ذی المقدمه را ارید مقدمات را هم یا نه؟ یعنی مولا وقتی که گفت ذی المقدمه را بیاور اراده هم کرده است مقدمات را بیاورم یا نه؟ این برای این که آن چه در جوی می رود آب است نشود دیگر در مقدمه و ذی المقدمه اراده را آوردند توی کار.
 آن هم ایرادش این است که در واجبات همه همه می بینیم مولا امر می کند به ذی المقدمه در حالی که غافل از مقدمات است مثلا اقیموا الصلاه امر آمده روی عنوان صلاه نه صلاه مراده، امر آمده روی عنوان صلاه نه صلاه با مقدمات مولا می گوید نماز را بیاور نه نماز مراده را بیاور اگر شما اراده را ببرید توی عنوان بحث معنایش این است که نماز مراد من را بیاور در حالی که نماز مراد مولا که تحت امر نیامده آن چه آمده می گوید نماز بیاور روزه بگیر خمس بده و اما این که در مأمور به اراده باشد مسلم اراده نیست و بگوییم مقدمه واجب واجب است یا نه؟ می گوییم که عنوان این جور بکنیم اذا اراد المولا ذی المقدمه را اراد مقدمات را ام لا؟ خب این هم معلوم است مثل همان حرف مرحوم آخوند اگر حرف مرحوم آخوند بهتر نباشد قطعا بدتر نیست و امر روی عنوان بسیط می آید نه روی عنوان مرکب حتی ذی المقدمه ما اگر مرکب باشد امر روی عنوان بسیط است روی عنوان صلاه لذا اصلا اجزاء و شرایط بسیط درست کن است موضوع درست کن است آن گفته نماز بیاور من اگر بخواهم نماز بیاورم چکار باید بکنم؟ باید شرایطش که 6 تاست من جمله طهارت خبثی طهارت حدثی ایجاد بکنم بعد هم اوله التکبیر آخره التسلیم اجزاء را بیاورم وقتی شرایط و اجزاء که دست من است آوردم بخواهم یا نخواهم نماز را آورده ام انتزاع می کنم از این مأتی به صلاه را می گوییم که نماز آورده شد.
 یا در امر مولا مولا امر می کند نماز بیاور خب نماز چون مرکب اختراعی است خودش باید تعیین بکند یک دفعه مرکبات اختراعی نیست عرف باید تعیین کند اما چون مرکب اختراعی است خودش باید تعیین کند لذا گفته است آن نماز امر بسیط اگر بخواهی متحقق در خارج شود 6 تا مقدمه دارد 12 تا جزء آن 6 تا مقدمه 12 تا جزء را بیاور آنها اجزاء و شرایط است اسمش را می گذاریم اجزاء و شرایط، اجزاء و شرایط که آمد آن وقت آن امر بسیط که امر آمده روی آن آن امر بسیط را می آید لذا شما هم اگر شرایط را نیاوردی آن بسیط را نیاورده ای اگر شرایط را آوردی آن اجزاء را همه اش را نیاوردی باز مأمور به نیامده نماز نیامده وقتی همه اجزاء همه شرایط را آوردیم انتزاع می کنیم یک امر بسیطی را می گوییم که صلاه که مأمور به است مأتی به من که آن هم یک امر بسیطی است بعد اره آوردن مطابق با مأمور به شد مأمور به ساقط شد لذا لفظ اراده هیچ جا نخوابیده هیچ جا نیست که اذا اراد ذی المقدمه اراد مقدمات را یا نه؟ این وقتی درست می شود که مولا وقتی می گوید نماز بیاور بگوید نماز مراده و اراده جزء نماز نیست شرط نماز نیست آن چه شرط نماز است آن 6 تاست طهارت ظاهری و طهارت باطنی و قبله و امثال این ها.
 اراده جزء اجزاء هم نیست اجزاء اوله التکبیر است آخره التسلیم و وقتی این اجزاء و شرایط آمد این ها محصل یک متحصلی است آن متحصل چیست؟ مأمور به، مأمور به چیست؟ اقیموا الصلاه امر آمده روی صلاه من حیث هی هی در آن موقع در نظر نه شرایط هست نه اجزاء در آن موقع نه اراده هست نه غیر اراده.
 مرحوم آخوند اقلا تا این اندازه آمده اند اما ایرادی که به آخوند است یک عقلا گذاشته اند و مطلب خراب شده اصلا بحث ما هم نیست عنوانی که مرحوم آخوند آورده اند اصلا بحث ما نیست آیا امر به ذی المقدمه امر به مقدمات است یا نه؟ این لفظ عقلا اصلا موضوع بحث نیست پس موضوع بحث را چکار باید بکنیم؟ باید حرف مرحوم آخوند را بزنیم اما به جای عقلا یک شرعا می گذاریم آن وقت است که هم محل نزاع است گفتگوها هم روی همین است که وقتی امر به ذی المقدمه کرد این امر سرایت به مقدمات هم می کند امر به مقدمات هم کرده شرعا یا نه؟ می شود این طور که الامر بالصلاه هل تکون امر باجزاء و شرایط شرعا ام لا؟ خب یک عده ای من جمله خود مرحوم آخوند کم کم می رسیم این ها می گویند که بله امر به ذی المقدمه امر به مقدمه است الا این که یک کدام واجب نفسی است یک کدام واجب غیری انشاء الله می رسیم در واجب غیری و واجب نفسی توی همین بحثهاکه این ها می گویند این اقیموا الصلاه یک امر مستقل است روی نماز ترشح دارد ترشح شرعی و این که اقیموا الصلاه امر به شرایط هم هست امر به اجزاء هم هست اما به نحو امر غیری نه امر نفسی، یترشح الوجوب از ذی المقدمه به مقدمات لذا اگر بحث را این جور قرار بدهیم که باید هم همین جور قرار بدهیم بر می گردد به این که آیا مقدمات وجوب شرعی دارد یا نه؟ خیلی ها گفته اند بله گفته اند وجوب شرعی دارد گفته اند در روز قیامت هم مثلا خطاب می شود چرا نماز نخواندی؟ اگر نماز باطل خوانده باشد می گوید خواندم می گویند چرا تعلم نکردی نماز حسابی بخوانی؟ تو نماز بدون روع خواندی کتک می خورد که می گویند روی مقدمات کتک دارد چرا؟ برای این که وجوب سرایت کرده است از ذی المقدمه به مقدمات و مقدمات وجوب شرعی دارد نه وجوب غیری، عقلی، مرحوم آخوند می گوید وجوب غیری دارد اما عقلی است اما خیلی ها گفته اند نه، امر به ذی المقدمه امر به مقدمات است شرعا همین طور که نماز واجب است الله اکبرش هم واجب است همین جور که نماز واجب است وضویش هم واجب است یک کدام واجب نفسی است یک کدام واجب غیری.
 بحث را همین جا تمام می کنیم و آن این است که گفتم امر به ذی المقدمه امر به ذی المقدمه است فقط، این لفظ فقط را هم ندارد برای این که سابقا هم گفتیم بعد هم مفصل می آیند مرحوم آخوند صحبت می کنند در همین مقدمه واجب بعد مفصل صحبت می کنند می فرمایند که متعلق اوامر و نواهی ماهیات لا بشرط است، یک امر بسیط، که گیر می کنند که آن ماهیت لا بشرط لیس الا ماهیت لا محبوبه لا مبغوضه وقتی محبوب و مبغوض نشود چه جور می تواند متعلق امر باشد؟ چه جور متعلق نهی باشد؟ یک بحث مفصلی مرحوم آخوند دارند هر که چیزی گفته مرحوم آخوند می فرمایند که آن ماهیتی که بنمایاند خارج را تا بشود ماهیت محبوب یا ماهیت مبغوض که حالا این بحث دارد مسلم است که اگر قید آیینه آوردیم ماهیت لا بشرط نمی شود ماهیت به شرط شئ می شود به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام یک وقت می فرمودند که این ماهیت لا بشرط لیس الا هی لا محبوبه لا مبغوضه از حاجی سبزواری است همه دیگر ترسیده اند از این گفتار و به درد سر افتاده اند و الا ماهیت لا بشرط من حیث هی هی گاهی محبوب است امر روی آن می آید گاهی محبوب است امر مستحبی روی آن می آید گاهی مبغوض است نهی روی آن می آید گاهی هم مبغوض کم است کراهت روی آن می آید لذا کی گفته ماهیت من حیث هی هی این ها محبوب و مبغوض نیست این ها ماهیت من حیث هی هی است که اگر در ذهن باشد به آن می گویند ماهیت عقلی اگر غفلت از وجودش باشد چه ذهن و چه خارج ماهیت لا بشرط باشد به آن می گویند وجود منطقی کلی منطقی اگر توی خارج باشد می شود کلی طبیعی لذا کلی طبیعی این که توی حاشیه ملاعبدالله ماهیت را منقسم می کند به سه قسم ماهیت ذهنی ماهیت منطقی ماهیت لا بشرط و یکی هم ماهیت خارجی همه این ها یک چیز است اعتباراتش فرق می کند این اعتبار یک چیز واقعی است مرحوم حاجی هم در اشعارش در منطق و لو لفظ اعتبار دارد ولی یک واقعیت است دیگر لذا آن ماهیتی که ماهیت منطقی می گوییم موضوع برای احکام است آن ماهیت می آید توی خارج می شود محبوب می شود مبغوض و اصلا معنای این که نماز بخوان یعنی اوجده معنای امر طلب است دیگر معنای طلب یعنی چه؟ طلب می کند طلب پا در هوا؟ نه، طلب می کند ماهیت را یعنی او جده یعنی آن ماهیت لا بشرط من حیث هی هی گاهی محبوب است و گاهی مبغوض و این را نباید گول بخوریم از آن، وقتی چنین باشد دیگر اجزاء و شرایط مربوط به مأمور به نیست مأمور به یک امر بسیط است وقتی یک امر بسیط شد آن نماز می خواهد نماز را من در خارج که بخواهم ایجاد بکنم باید ببینم نماز چیست مقدماتش را بیاورم مقدمات داخلی را به آن می گوییم اجزاء، مقدمات خارجی را به آن می گوییم شرایط این مقدمات را من باید بیاورم آن نماز متحقق در خارج می شود آن ماهیت متحقق در خارج می شود لذا این که مشهور شده در اصول که حتی امر به شیئ امر به مقدماتش است شرعا می گوییم نه امر به شیئ امر به مقدماتش نیست لا شرعا و لا عقلا، مرحوم آخوند که می گویند عقلا می گوییم نه، مشهور که می گویند شرعا می گوییم نه بلکه امر به شیئ امر به شیئ است لا بالمقدمات لا عقلا و لا شرعا.
 صلات است دیگر یک امر بسیط است دیگرامر بسیطی است که از آن مقدمات درست می شود انتزاع می شود یک امر انتزاعی است برای این که اوامر و نواهی همه آنها امورات انتزاعی هستند دیگر یعنی امر خارجی که نیست وجود که نیست امر شرعی است یک امر انتزاعی امر انتزاعی ما نماز است این نماز کجا واقع می شود؟ من باید ایجاد توی خارج بکنم اگر بخواهم ایجاد در خارج بکنم چکار باید بکنم؟ مقدمات و شرایط را عقلا باید به جا بیاورم و اما مقدمات و اجزاء جزء مأمور به باشد حالا یا مستقل یا ترشحی نه عقلا نه شرعا جزء نیست بلکه متعلق احکام ماهیت لا بشرط است ماهیت لا بشرط یک امر بسیطی است این امر بسیط را من باید متحقق در خارج بکنم.
 لذا این جور باید بگوییم اگر عنوان بحث بخواهیم درست بکنیم هل امر به شیئ امر به مقدمات است؟ لا، عقلا لا شرعا لا ارادتا لا بلکه عنوان بحث این است که امر به شیئ لا یقتضی امر به مقدمات را اصلا و ابدا.
 بحث دوم که برای جلسه بعد است این که آیا این مسئله مقدمات واجب بحث اصولی است یا نه؟
 اختلاف عجیبی است بعضی ها می گویند مسئله اصلا مسئله عقلی است و مربوط به منطق است و بعضی ها مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی می فرمایند از مبادی تصدیقیه است و بعضی ها هم می گویند نه مربوط به اصول است و بحث اصولی است برای جلسه بعد انشاء الله.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo