< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/06/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : اجزاء در احکام اضطراریه
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 دیروز عرض کردم این بحث اجزاء یک بحث سیال در فقه است و معرکه آراء و هرچه ما این بحث را تفصیلش بدهیم جا دارد برای این که مفید در فقه است از اول فقه تا آخر فقه.
 بحث اجزاء معنایش این است که اگر مأمور به واقعی نیامد اما مأمور به ظاهری آمد آیا آن مأمور به واقعی ساقط می شود به واسطه این مأمور به ظاهری یا نه ؟ به عبارت دیگر یک مأتی به است که مأمور به ندارد آیا این مأتی به مأمور به واقعی را می تواند ساقط بکند یا نه ؟ آن وقت بر می گردد به این که اگر یک اماره یک روایت صحیح السند ظاهرالدلاله داشته باشیم برای یک مطلبی اما این روایت واقعیت نداشته باشد، فقیه روی آن فتوی داده بعد دیده این روایت واقعیت ندارد روی عامش فتوی داده خاصش را فقیه بعد پیدا کرده لذا طبق امارات فتوی داده که مطابق با واقع نبوده، حالا این چیزهایی که اسمش را می گذارند مؤدی، این موداها این مأتی به ها، این چیزهایی که آورده که مطابق با واقع نبوده آیا واقع را ساقط کرده یا نه ؟
 مسئله اختلافی است.
 گفتم مشهور در میان فقهاء عدم اجزاست. دلیلشان هم خیلی واضح است یک دلیل ظاهر و آن این است که از ما مأمور به می خواهند وقتی مأمور به نیامد مأتی به تطابق با مأمور به نکرد هیچ نیاورده پس اگر در وقت است باید اعاده کند، اگر در خارج وقت است باید قضا کند و مؤدیات امارات این ها که مأمور به نیست یا مجرای اصول این ها که مأمور به نیستند و ما طبق اصل یا طبق اماره عمل کردیم بعد فهمیدیم که جهل مرکب بوده مأمور به واقعی یک چیز دیگر بوده، خب اگر در وقت است باید اعاده کنیم اگر در خارج وقت است باید قضا کنیم، لذا دلیلشان هم خیلی واضح است یک شهرت به سزایی هم پیدا کرده این که چه در اوامر اضطراریه چه در مؤدیات امارات چه در مجرای اصول همه همه عدم اجزاء.
 مگر این که دیروز گفتم یک دلیلی بیاید آن دلیل بگوید اجزاء مثل در باب نماز حدیث لا تعاد داریم بر می گردد به این که این ها شرط ذکری است نه شرط واقعی، نه این که باز تسلیم بشوند بگویند که مأتی به واقع را ساقط کرده، نه، یک چیز دیگر می گویند، می گویند که حدیث لا تعاد به ما می گوید که نمازش همه اش شرط ذکری است الا 5 تا لا تعاد الصلاه الا من خمس معنایش این است شرط ذکری است، حمد و سوره شرط ذکری است اگر انسان بداند و متوجه باشد و حمد و سوره نخواند نمازش باطل است اما اگر سهو کرد و رفت به رکوع نمازش درست است اگر جاهل بود نمازش درست است اگر جهل مرکب بود مثل این که فتوایش این بود سوره واجب نیست بعد فهمید سوره واجب است نماز درست است چرا ؟ به قاعده شرط ذکری، گفته اند هرکجا دلیل داری شرط ذکری است بگو، آن جا که دلیل نداری دیگر شرط ذکری که معنا ندارد معلوم است که همه شروط شرط واقعی همه اجزاء و شرایط واقعی است نه ظاهری.
 لذا دلیلشان هم خیلی واضح است.
 دیروز گفتم اما استاد بزرگوار ما آقای بروجردی مطلقا می گویند اجزاء، چه در باب امارات چه در باب اصول چه در اوامر اضطراریه، مطلقا می گویند که اجزاء.
 ما هم تبعا لاستاد بزرگوارمان می گوییم مطلقا اجزاء، دلیلمان چیست ؟ بعد درباره اش صحبت می کنیم مفصل باید صحبت کنیم شما هم ان قلت قلت باید بکنید و امیدوارم یک اشکالهای خوبی بکنید بتوانید مثل آقای بروجردی را رد بکنید قول مشهور را بگیرید یا این که راستی جدی قبول بکنید مشهور را بتوانید رد کنید حرف آقای بروجردی به کرسی بنشیند.
 خب بحث دیروزمان راجع به اوامر اضطراریه بود مثل تیمم و وضو، خب تیمم کی است ؟ وقتی مضطر باشیم فلاتجدوا ماء فتیمموا و الا اگر آب داشته باشد آب هم برایش ضرر نداشته باشد وقت هم داشته باشد این دیگر باید وضو بگیرد که فقهاء توی رساله 8 تا شرط می کنند ظاهراً 8 تا شرط فقهاء بر می گردد به 3 تا شرط، روی این فکر بکنید ببینید درست است یا نه ؟ من در رساله بر گرندانده ام به 3 تا شرط، یک قدری روی آن فکر بکنید.
 و آن 8 تا شرط فقهاء این است که گاهی آب ندارد، گاهی آب دارد آب برایش ضرر دارد، گاهی آب دارد آب برایش ضرر ندارد وقت غسل کردن ندارد وقت وضو گرفتن ندارد تا بیاید وضو بگیرد تا برود غسل بکند آفتاب می زند این سه تا، آن 8 تا شرط به سه بر می گردد لذا حالا تیمم می شود بدل غسل اما بدل اضطراری، بدل واقعی که نیست، بدل اضطراری، طولی هم، اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر ان قرآن الفجر کان مشهودا تا برسد به این جا فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا، خب حالا این بدل اضطراری.
 حرف این است که آیا به مجردی که این بدل اضطراری موجود شد آیا می شود نماز خواند می شود عمل به این بدل اضطراری کرد یا نه ؟ دیروز مثال می زدم می گفتم که ظهر است توی صحراست توی راه است اما می داند عصر می رسد خانه می تواند برود غسل کند برود وضو بگیرد آیا واجب است تأخیر بیندازد ؟ یا بدار اسمش را می گذارند، می تواند همان وقت در حالی که می داند دو سه ساعت دیگر به آب می رسد اما الان لاتجدوا ماء است می تواند تیمم کند نماز بخواند ؟ دلش می خواهد نماز اول وقت بخواند می تواند یا نه؟
 خب مشهور در میان فقهاء گفته اند نه، روی همان قاعده ای که عرض کردم.
 در این باره بدل اضطراری یک احتمال هایی هست که دخالت در فتوی دخالت در لاتجدوا ماء دارد و آن این است که گاهی بدل اضطراری هیچ تفاوت با آن بدل اختیاری ندارد تمام مصالحی که آن بدل اختیاری دارد این بدل اضطراری هم دارد که بعضی از بزرگان در مثل روایتی که که می فرماید که التراب احد الطهورین یکفیک سنه همین را استفاده کرده اند گفته اند که وضو با تیمم هیچ تفاوت ندارد هر مصلحتی که وضو دارد همان مصلحت را تیمم هم دارد هر کاری از وضو بر بیاید همان کار از تیمم هم بر می آید یعنی آن بدل اختیاری تسامح است دیگر، بدل اختیاری با بدل اضطراری با هم هیچ تفاوت ندارد از نظر مصالح و مفاسد نفس الامری، این یک قول که ما بگوییم بدل اضطراری با بدل اختیاری صددرصد مثل هم است گفتم بعضی از بزرگان هم فرموده اند مثل مرحوم حاج آقا رضا همدانی رضوان الله تعالی علیه، خیلی هم روی آن پافشاری دارد و تمسک به این گونه روایات هم که گفتم می کند.
 قسم دوم یعنی در مقام ثبوتیم قسم دوم در مقام ثبوت این که بدل اضطراری با بدل اختیاری تفاوتش افضلیت است و الا آن مصلحتی که وضو دارد همان مصلحت را هم تیمم دارد اما به جای خود، یعنی تیممی که آب نباشد فلم تجدوا الا این که وضو افضل از تیمم است اما عوامانه که وضو را افضل از تیمم می دانند، غسل را افضل از تیمم می دانند این همان است الا این که الافضل فالافضل درست می کند واجب و استحباب درست می کند.
 فرض سوم این که نه، تفاوت خیلی هست همین طور که عرف هم تفاوت خیلی می فهمد تفاوت خیلی هست اما اگر بدل اضطراری آمد بدل اختیاری دیگر جا ندارد مثلا ظهر خیال می کرد آب ندارد و تیمم کرد نماز خواند عصر آب پیدا کرد گفته اند این بدل اضطراری جا برای بدل اختیاری دیگر نگذاشته ولو این که تفاوت صددرصد است اما بدل اضطراری زمینه بر است زمینه مصلحت را می برد.
 مرحوم حاج آقا رضا یک مثال می زنند می فرمایند که مولا آب می خواست آب برای مولا برد اما یک لیوان آب گرمی، مثل آب اصفهان آب آلوده ای و این آب را مولا خورد حالا الان این آب پیدا کرد آب گوارا تصفیه شده عالی، بخواهد آب برای مولا ببرد دیگر نمی شود برای این که تشنه نیست تا این که آب برایش ببریم زمینه بر است ولو این که بدل اضطراری است، آبی که خورده آلوده بوده اما دیگر بالاخره جای بدل اختیاری را از بین برده مرحوم حاج آقا رضا مثال دیگری می زنند باز هم همین است این مثال بهتر از آن مثال است می فرمایند که یک باغی راآب داد یک گلی را آب داد اما با آب شور، آب برای این گل ضرر هم داشت اما بعد از آن که آب داد آب شیرین پیدا کرد حالا بخواهد دو دفعه آب بدهد به این گل به این باغ ضرر دارد، آن بدل اضطراری زمینه را برده است اما تفاوت صددرصد است.
 آن وقت همین جا می فرماید که قسم چهارم هم پیدا می شود این که بگوییم بدل اضطراری با بدل اختیاری خیلی تفاوت دارد اما اگر بدل اضطراری آمد عمدا، آن مثالهای مرحوم حاج آقا رضا سهوی بود تخیلی بود، عمدا گناه کرد، کتک دارد اما باز بدل اضطراری کار خودش را کرده مثل همان مثال مرحوم حاج آقا رضا می دانست یک ساعت دیگر نیم ساعت دیگر آب شیرین برای مولا می تواند ببرد یا این که نه، همان وقت می توانست آب شیرین ببرد آب شیرین نبرد آب آلوده برد مولا آب را خورد حالا دو دفعه بخواهد جبران بکند دیگر نمی شود زمینه بر شده اما معصیت کرده اگر مولا کتکش بزند جا دارد بگوید که چرا آب شور برایم آوردی ؟ چرا آب آلوده آوردی ؟ تو که می دانستی نیم ساعت دیگر آب خوب می توانی تهیه بکنی چرا تهیه نکردی ؟ چرا تفحص نکردی ؟ خب این فروضی است که در فقه ما شده راجع به بدل اضطراری، بدل اختیاری، این از نظر ثبوت.
 از نظر اثبات آیا بدل اضطراری کجاست ؟ مشهور در میان فقهاء گفته اند بدل اضطراری آن جاست که دسترسی به بدل اختیاری نداشته باشیم اصلاً، ابداً.
 و اما اگر بعد دسترسی داشته باشیم گفته اند که نه، این نمی تواند نماز بخواند مثل همین مثالی که زدم الان آب ندارد اما عصر آب پیدا می کند می تواند نماز بخواند یا نه با تیمم ؟ نه، فقهاء گفته اند باید صبر بکند، عدم بدار، تا این که آب پیدا کند مرحوم سید در عروه می گویند می تواند نماز بخواند، لا تجدوا می خواهیم، الان که ظهر است آب ندارد ولو می داند هم عصر آب پیدا می کند مرحوم سید می گویند که می تواند نماز بخواند، محشین بر عروه معمولا می گویند نمی تواند نماز بخواند، بدار جایز ینست.
 یک صورتش را می گویند بدار جایز است آن جا که یقین داشته باشد آب پیدا نمی شود این جا را گفته اند بدار جایز است، آن وقت آن صورت تخیل دیروز من را هم فرموده اند گفته اند اگر نماز خواند بعد آب پیدا کرد نمازش درست است برای این که من الظهر الی الغروب می دانست آب پیدا نمی شود لذا اگر این علمش مطابق با واقع باشد می تواند نماز بخواند اگر تخیل باشد می تواند نماز بخواند برای خاطر این که علم ولو جهل مرکب است برایش کار کرده، نه علم جزء موضوع باشد این علم طریقیت دارد برای این که لا تجدوا زنده بشود.
 دیروز عرض کردم که این جمله لا تجدوا را نفرموده اند اگر شما بفرمایید آیا خوب است یا نه ؟ بگویید اصلا خود لا تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا به شما می گوید من الظهر الی الغروب برای این که این لا تجدوی عرفی است و لو الان آب ندارد اما چون می داند عصر آب پیدا می کند لا تجدوا صدق عرفی ندارد وقتی صدق عرفی نداشت بدار جایز نیست باید صبر بکند تا عصر، عصر آب پیدا می کند یا وضو یا غسل نمازش را با وضو و غسل بخواند.
 اگر حرف من را بپذیرید که لا تجدوا ماء فتیمموا صعیدا را لا تجدوی عرفی بگیرید نه لا تجدوی عقلی دیگر می شود عدم بدار، اگر حرف من را نپذیرید حرف مرحوم سید حرف خوبی است دیگر و آن این است که اول ظهر است آب ندارد لاتجدوا، آب ندارد امر به تیمم جان می گیرد و ولو این که عصر هم می داند آب پیدا می کند.
 مگر کسی بگوید (که مرحوم سید نمی گویند ) بگوید مصلحت نماز با تیمم با نماز با وضو خیلی تفاوت دارد به اندازه ای تفاوت دارد که نمی تواند آن مصلحت جای آن مصلحت بنشیند اما مرحوم سید مثل این که نمی گویند می گویند که نه تفاوت ندارد برای این که نماز با تیمم به جا به وقتش، نماز با وضو به وقتش آن مثل آن، آن هم مثل، آن طهارت می خواهیم طهارت گاهی بالماء است گاهی بالتراب.
 ولی اگر این مقام ثبوتی که من عرض کردم یک کسی بگوید که با هم تفاوت دارد که مشهور در میان فقهاء هم این است تفاوت دارد اگر بگویید تفاوت دارد همین طور که عرفا هم یک چیزیش می شود بخواهد تیمم کند تا غسل کند برایش خیلی فرق می کند اگر کسی این را بگوید بگوید تفاوت می کند عدم بدار، اگر کسی بگوید هیچ تفاوت ندارد عدم الوجدان که صادق است اول ظهر، و لو می داند عصر هم آب پیدا می کند می تواند تیمم بکند نماز بخواند نماز با تیمم با نماز با وضو هم از نظر مصلحت مثل هم است هیچ تفاوت با هم ندارد حرف مرحوم سید می شود و این که می تواند.
 اگر حرف من را نپسندید حرف مرحوم سید خیلی به جاست، اگر حرف من را بپسندید حرف مرحوم سید سالبه به انتفاء موضوع می شود برای این که اصلا لا تجدوا ندارد تا بخواهد تیمم بکند، روی عرض من این است که لا تجدوا ندارد اصلا، لاتجدوا من الظهر الی الغروب است نه من الظهر فقط، آن وقت دیگر باید بگوییم عدم بدار.
 باز هم این جا حرف هست اگر حالش را داشته باشید اجازه بدهید یک روز دیگر هم در این باره صحبت بکنیم حرفها مفید است و خود اصل بحث هم مفید است این قاعده اجزاء را یک قدری طول و تفصیل به آن بدهیم به جاست شما هم حرف بزنید البته حرف خوب بزنید هم مطالعه بکنید خوب مطالعه بکنید، امیدواریم از شما هم بتوانیم استفاده بکنیم این بحث اجزاء را بیش از بحث های دیگر روی آن پافشاری بکنیم.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo