< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/04/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : تعبدی و توصلی
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث امروز ما همین طور که دیروز گفتم بحث مشکلی است اما بحث سهل و امتناع است، اگر راهی که من رفتم برویم خیلی مسئله آسان است اما اگر راهی که شیخ انصاری رفته اند یا راهی که شاگردشان مرحوم آخوند در کفایه می روند خیلی بحث بحث مشکلی است و از جاهای مشکل کفایه همین بحث امروز است.
 بحث این است اگر ما شک کردیم یک امری را که آیا این عبادی است یا توصلی ؟ آیا قصد قربت می خواهد یا نمی خواهد؟
 ما گفتیم که اصل می گوید قصد قربت نمی خواهد اگر بدون قصد قربت آورد عمل را آورده.
 مرحوم آخوند در کفایه در فصل بعدشان نظیرهمین تعبدی راجع به تعیینی و تخییری هم می فرمایند، راجع به کفایی و عینی هم می فرمایند، راجع به نفسی و غیری هم می فرمایند، چیز تازه ای از من نبوده از خود مرحوم آخوند گرفته ایم و این جا پیاده کرده ایم.
 دیروز گفتم مرحوم شیخ انصاری می گویند که اگر شک کردیم تعبدی یا توصلی ؟ باید بگوییم تعبدی چرا؟ برای این که محال است مولا قصد قربت را درج در مأمور به بکند و چون امر محال است پس اگر شک کردیم که قصد قربت می خواهد یا نه ؟ اشتغال یقینی می گوید که برائت یقینی و قصد قربت می خواهد.
 مرحوم شیخ انصاری فرموده بودند برای این که قصد قربت تعبدیت و توصلیت بعد از وجوب پیدا می شود لذا از انقسامات لاحقه حکم است می گوییم الواجب اما تعبدی او توصلی، و تعبدیت و توصلیت متوقف بر اصل وجوب است حالا اصل وجوب تعبدی و توصلی اگر جزء باشد دور لازم می آید، وجوب متوقف می شود بر قصد قربت، قصد قربت متوقف می شود بر وجوب، این حرف مرحوم شیخ انصاری بود.
 و به شیخ عرض کردیم آیا نمی تواند مولا بگوید که نماز را با قصد قربت بخوان ؟ خود مرحوم شیخ همین جاها می فرمایند اما به تو بگویم که این حرفی که ما می زنیم دقی فلسفی است، عرف قبول دارد که می شود بلکه مرحوم شیخ انصاری می گویند کثیرا ما هم در میان مردم واقع می شود لذا عرفا می گوید که این نماز را با قصد قربت بخوان و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین اصلا یک کسی ممکن است از این آیه استفاده بکند بگوید همه قصد قربت می خواهد الا ما خرج بالدلیل، لذا درج کردن قصد قربت را در مأمور یعنی در فعل آمر گفتیم بلااشکال است، اصلا نمی شود نباشد، باید تصور بکند که این قصد قربت می خواهد یا نه ؟ آن وقت اگر قصد قربت می خواهد می شود متصور مولا، تصدیق می کند همان متصور را، شوق و عزم و اراده، می گوید صل، آن صل یعنی همان چیزی که من تصور کردم بعد از او می پرسند نماز چیست ؟ یعنی چه چیزی تصور کردی که می گویی نماز بخوان؟ می گوید اوله التکبیر آخره التسلیم مع قصد القربه، لذا چون حرف مال شیخ انصاری است خب دیگر شخص شیخ انصاری آدم را می گیرد باید در مقابلش گنده گنده حرف بزنیم.
 اما از آن طرف می بینیم که خب شیخ انصاری اشتباه فرموده اند خودشان هم اقرار دارند می فرمایند این حرفهایی که من زدم عرفیت ندارد خب این حرف شیخ انصاری بود و دیروز گفتیم و گذشت و تمام شد.
 اما لغز آخوند امروز خیلی عجیب است مرحوم آخوند هم مثل مرحوم شیخ می فرمایند محال است که قصد قربت درج در مأمور به بشود و چون محال است پس بنابراین اگر شک کردیم که آیا قصد قربت می خواهد یا نه ؟ اشتغال یقینی می گوید برائت یقینی، باید با قصد قربت بیاوریم تا یقین کنیم مولا راضی است.
 می گفتم مرحوم آقای داماد هم آن جا هم این با توی درس اصولشان مرحوم آقای داماد هم راجع به حرف شیخ انصاری هم راجع به حرف مرحوم آخوند مثال می زدند می گفتند که مولا توی مجلس نشسته نمی تواند حرف بزند حالا من نمی دانم آب می خواهد یا نه ؟ چای برای دیگران می خواهد یا نه؟ ایشان می گفتند برائت نمی توانی جاری بکنی برای این که این نمی توانسته بگوید و در تفسیر گیر کرده، ایشان مثال می زدند که زندان است دسترسی به او نداریم اما می توانیم برایش روپوش ببریم حالا نمی دانیم آیا رختخواب می خواهد یا نه ؟ روپوش می خواهد یا نه ؟ سرمایش است یا نه ؟ با برائت بخواهیم سرما به مولا بدهیم نمی شود لذا آقای داماد برای تأیید مرحوم شیخ و مرحوم آخوند قبول نداشتند، تایید این می فرمودند معنای این که محال است و بر می گردد به اشتغال این عرفیت دارد این هم مثالش است.
 حالا مرحوم آخوند چرا می گویند محال است ؟ می فرمایند این قصد قربت شرط است یا جزء؟ اگر شرط باشد مولا مشروط را می خواهد مشروط یک امر بسیطی است و چون یک امر بسیطی است امر بسیط دست ما نیست، پس چون که دست ما نیست ما باید هرکجا شک کنیم، اشتغال. و اما اگر بگویی جزء است که جزء است می فرمایند که خب آن جا دیگر بسیط نیست مرکب است اما اشکالش این جور می شود که اگر قصد قربت جزء باشد معنایش این استکه مولا گفته الله اکبر را با قصد قربت بیاور حمد و سوره را با قصد قربت بیاور، قصد قربت را با قصد قربت بیاور، قصد قربت را با قصد قربت آوردن محال است.
 نمی دانم کفایه مطالعه کرده اید یا نه ؟ این خلاصه حرف مرحوم آخوند که تبعا لمرحوم شیخ تقریر دیگری کرده اند و گفته اند اذا شک بین التعبدیه و التوصلیه باید بگوییم تعبدی نه توصلی.
 خب اول ایرادی که به مرحوم آخوند است این است که آقا چه فرقی بین شرط و جزء ؟ اگر محال است هر دو محال است تقریبش هم یکی است اگر محال نیست هر دو محال نیست و اما این که در شرط می گویید گرفتار مشروطیم اما در اجزاء گرفتار اجزائیم این یعنی چه ؟ برای این که در اجزاء هم گرفتار صلاتیم، صلاه یک امر بسیطی است فرق که نمی کند همین جوری که اگر 6 تا شرط بگوید ما گرفتار مشروط می شویم اگر اجزاء هم بگوید گرفتار آن چیزی که انتزاع از مرکب می شود یعنی مثل درنماز اوله التکبیر آخره التسلیم این یک مرکب است مرکب جزئی، اما مولا انتزاع می کند از آن نماز، از آن صلاه را، صلاه یک امر بسیطی است، حالا که یک امر بسیط شد باید بگویید همین طور که مشروط را نمی تواند بیاورد این جا هم صلاه را نمی تواند بیاورد معنایش این است که امر بسیط است امر بسیط هم مال مولاست مولا امر می کند اما مأتی به می آید وقتی مأتی به آمد دیگر صلاه آمده همان امر بسیط آمده، امر بسیط ما صلاه است امر بسیط ما آن جا مشروط است و در وقتی که می گوید نماز بخوان خود این نماز که امر بسیط است دست من نیست اما اجزاء که دست من است اوله التکبیر آخره التسلیم وقتی می گوییم الله اکبر تا السلام علیکم و رحمه الله و برکاته منتزع عنه موجود می شود یعنی نماز، لذا این که مشروط دست مولا نیست یعنی چه ؟خب من شرایط را می آورم وقتی شرایط را آوردم مشروط را آورده ام پس با واسطه مشروط، مرکب دست من است اگر دست من نباشد هیچ کدام نیست اگر دست من باشد که دست من است هر دو هست، آقای مأمور امر شده نماز بیاورد نماز چون بسیط است دست این نیست اما اجزاء را می آورد وقتی اجزاء را آورد همان امر بسیط را هم آورده، منتزع عنه آورده شده.
 این اولا که به مرحوم آخوند عرض می کنیم که این که می فرمایید مشروط دست ما نیست امر بسیط است می گوییم نه، دست ماست، اگر دست ما نباشد مرکبش هم که صلاه باشد آن هم دست ما نیست اما هم در اجزاء هم در شرایط آن که امر آمده روی طهارت روی صلاه مع الطهاره، طهارت را وضو می گیرد رو به قبله می ایستد و لباس پاک، بدن پاک می گوید الله اکبر تا السلام علیکم و رحمه الله و برکاته تمام این اجزاء تمام این شرایط را جزء جزء آورده وقتی می گوید السلام علیکم و رحمه الله و برکاته دو چیز پیدا می شود یکی مشروط بسیط، یکی هم صلاه آن هم بسیط، این خود صلاه که بسیط است امر روی آن آمده دست این نیست اما منتزع عنه دستش است وقتی منتزع عنه را آورد صلاه را آورده، لذا مأتی به مطابق با مأمور به می شود یعنی صلاه، صلاه ساقط می شود.
 حالا الان امر آمده روی صلاه، صلاه یک امر بسیطی است اما از این مولا می پرسند این امر بسیط از کجا پیدا شد ؟ می گوید این امر بسیط از اجزاء، می گویم اجزاء چیست ؟ اجزای متصوره ؟ می گوید من تصور کردم دیدم که این نماز یک شرایطی دارد یک اجزاء دارد مصلحت تامه ملزمه روی این شرایط روی این اجزاست لذا اسمش را گذاشتم نماز، تصور کردم آن اجزاء و شرایط را که اسمش نماز است، تصدیق کردم این که این اجزاء و شرایط باید باشد یک کدامش نباشد دیگر نماز نیست، عزم و شوق و اراده گفتم اقیموا الصلاه، اقیموا آمد روی صلاه، صلاه هم یک امر بسیط است اما این امر بسیط اجزاء و شرایطش یعنی آن که صلاه درست می کند از نظر مفهوم دست مولاست از نظر خارج از نظر وجود دست مأمور، گفته نماز بیاور، نمازرا هم از او بپرسند این بسیط از چه ترکیب شده ؟ می گوید از چه ترکیب شده، این آقا هم وضو می گیرد رو به قبله می ایستد و آن مقدمات ششگانه را فراهم می کند بعد هم می گوید الله اکبر، حمد و سوره می خواند رکوع، سجده این ها همه اجزاست این ها هیچ کدام نماز نیست این اجزاء را به جا می آورد تا می رسد به السلام علیکم و رحمه الله و برکاته ناگهان یک کله گنده پیدا می شود آن بسیط به نام نماز، نماز را آورد به قول مرحوم آخوند دستش هم نیست اما منتزع عنه دستش است دیگر، اجزاء و شرایط، وقتی نماز آمد این مأتی را عرف به آن می گوید نماز، مأمور به چیست ؟ نماز، مأتی به مطابق با آن امر بسیط با نماز است، مأتی به مأمور به را ساقط می کند، نماز دیگر برایم واجب نیست، خیلی امر واضح است دیگر و مرحوم آخوند مثل این که آن منتزع عنه را با منتزع اشتباه گرفته اند،امر آمده روی بسیط شکی نیست، امر آمده روی امر بسیط اما این امر بسیط به قول استاد بزرگوار ما آقا بروجردی بالهایش را پهن کرده روی چه ؟ اوله التکبیر آخره التسلیم، این هم اوله التکبیر آخره التسلیم را می آورد نماز دست این نیست اما در وقتی که تا السلام علیکم و رحمه الله و برکاته پیدا نشود قهرا نماز پیدا نمی شود این بخواهد، نخواهد پیدا نمی شود اما وقتی گفت السلام علیکم و رحمه الله و برکاته این بخواهد نخواهد نماز متحقق توی خارج می شود، مولا بخواهد نخواهد نماز متحقق توی خارج می شود، دیگر آن امر بسیط نه دست ماست نه دست مولا، اما محققش که اجزاء و شرایط است دست ماست، چنانچه مولا هم محققش به وجود تصوری، تصدیقی، عزمی، اراده دست مولاست بسیط نه دست مولاست نه دست مکلِف دست مکلَف، اما وقتی اجزاء و شرایط را مولا تصور کرد نماز مفهومی درست می شود می گوید اقم الصلاه وقتی هم من توی خارج اجزاء و شرایط را آوردم و گفتم السلام علیکم و رحمه الله و برکاته قهرا نماز درست می شود مأتی به که نماز است با مأمور به که نماز است تطابق می کند مأمور به ساقط می شود، این حرف اول که به مرحوم آخوند داریم.
 حرف دوم این که مرحوم آخوند می فرمایند که اگر جزء شد به قصد امتثال نمی شود آورد این دیگر نمی دانیم یعنی چه؟ خب این مثل وجود می بیند آقای آخوند که این چیز ها را بلدند کل شیئ موجود بالوجود و الوجود موجود بنفسه، این قصد قربت را بیاور، قصد قربت را با قصد قربت بیاور که دیگر این معنا ندارد یعنی اجزاء را با قصد قربت بیاور، خود قصد قربت چه ؟ قصد قربت است، اصلا لازم نیست که قصد قربت را با قصد قربت بیاورم آن که مولا هم گفته این جور بوده اوله التکبیر آخره التسلیم با قصد قربت بیاور، این هم اوله التکبیر آخره التسلیم با قصد قربت آورد نماز متحقق شد مأتی به مأمور به را ساقط کرد و اگر بخواهید توی قالب علمیش هم بریزید همین جور بفرمایید که کل تعبدی متوقف بر قصد قربت است قصد قربت متوقف برخودش است کل شیئ موجود بالوجود و الوجود موجود بنفسه، همین ایراد مرحوم آخوند را خیال هم می کنم مرحوم آخوند از فلسفه گرفته اند آورده اند توی اعتباریات دردسر برای ما درست کرده اند همین اشکال را کرده اند گفته اند آقا در وجود اگر چیزی بخواهد موجود بشود تسلسل لازم می آید یا دور لازم می آید خب جواب دور و تسلسل را توی فلسفه داده اند گفته اند که کل شیئ موجود بالوجود و الوجود موجود بنفسه. در این جا هم هر چیزی که قصد قربت می خواهد کل شیئ متوقف بر قصد قربت است و قصد قربت متوقف بر هیچ چیز، خودش قصد قربت است
 این هم خلاصه حرف مرحوم آخوند راستی، مطالعه کرده اید دیگر می دانید این جا از مشکلات کفایه است.
 اما این را هم باید توجه داشته باشیم هر دو به مقام شامخ شیخ و مرحوم آخوند نمی خورد، اصلا باید بحث را متعرض نشده باشند.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo