< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : صحیح و اعم
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 مسئله سوم در باب صحیح و اعم که دیروز عرض کردم مسئله مشکلی است برای این که اگر شارع مقدس فرمود نماز بیاور خب یعنی نماز صحیح ، نمی توانیم بگوییم که نماز اعم از صحیح و فاسد ، آیا معنایش این است که شارع مقدس الفاظ را وضع کرده برای صحیح ؟ دیروز گفتیم نه و این منافات با هم ندارد که شارع مقدس لفظ صلاه را وضع کرده باشد برای اعم از صحیح و فاسد دع الصلوه ایام اقرائک ، اقیموا الصلوه استعمال هم گاهی برای اعم گاهی برای اخص اما در وقتی که امر می کند نهی می کند در آن وقت بگوییم که شارع مقدس صحیح می خواهد نه فاسد ، لمّ قضیه کجا معلوم می شود ؟ این جا که اصلا وقتی شارع مقدس می فرماید نماز بیاور ، نماز یک مرکب اختراعی است آن باید تعیین بکند بگوید اوله التکبیر آخره التسلیم ، حالا این یک دفعه اوله التکبیر آخره التسلیم را می آورد این را می گویند مأتی به ، این مأتی به مطابق می شود با مأمور به ، مأمور به که شارع مقدس گفته این نماز است ، تکلیف ساقط می شود ، یک دفعه نماز را می آورد عمدا حمد و سوره اش را نمی خواند یا غلط می خواند آن که آورده نماز است نمی گوییم نماز نیست ، نماز لغوی است اما مأتی به مطابق با مأمور به نیست و چون مأمور به که متعلق نماز است این تعیین اجزاء و شرایط شده مأتی به مطابق با مأمور به نیست تکلیف ساقط نیست لذا دیروز عرض می کردم اگر یک کسی بگوید که ولو این که ما اعمی هستیم و الفاظ همه همه چه در لغت چه در شریعت مقدس اسلام وضع شده برای اعم از صحیح و فاسد اما این منافات ندارد که اگر امر متعلق تکلیف شد این باید صحیح بیاورد ، نه به معنا این که امر آمده روی صحیح ، امر آمده روی همان ماهیت الا این که مأتی به با مأمور به باید تطابق کند هر جا تطابق کرد نماز آورده هر کجا تطابق نکرد نماز را نیاورده لذا در باب اوامر بعد می آییم صحبت می کنیم مشهور در میان همه این است که اوامر و نواهی متعلق به طبیعت است یعنی همان ماهیت لا بشرط من جمله مرحوم آخوند بعد توی مسئله گیر می کنند اگر اوامر و نواهی متعلق به طبیعت باشد طبیعت من حیث هی هی لا محبوبه و لا مبغوضه و اگر بخواهد چیزی متعلق امر باشد باید محبوب باشد تا محبوب نباشد که نمی تواند متعلق امر باشد لذا توی آن مانده اند و خیلی بحث مفصلی من جمله مرحوم آخوند می فرماید طبیعتی که مرآت برای خارج باشد این طبیعت متعلق امر است که ایراد هم به مرحوم آخوند وارد است بعد می آییم صحبت می کنیم از ایشان سؤال می کنیم مرآتیت جزء است یا نه ؟ اگر جزء است نمی تواند وجود خارجی پیدا کند اگر جزء نباشد همان ماهیت من حیث هی هی است که می گویید لا محبوبه و لا مبغوضه اما روی عرضی که ما می کنیم دیگر مطلب درست می شود و آن این است که اوامر و نواهی متعلق به طبیعت است من حیث هی هی و این که می گویند طبیعت لا محبوبه و لا مبغوضه این هم از دروغهای دنیاست ، نه ، طبیعت محبوب است طبیعت مبغوض است مثل نماز من حیث هی هی محبوبیت دارد زنا من حیث هو هو مبغوضیت دارد حالا علی کل حال اوامر و نواهی متعلق به طبیعت من حیث هی هی است شارع مقدس می گوید این طبیعت را بیاور خب این طبیعت را می آورد وقتی طبیعت را آورد توی خارج یک دفعه فاسد است این طبیعت را آورده اما طبیعت فاسده ، تطابق مأتی به با مأمور به نشده برای این که مأمور به نماز با حمد و سوره است این نماز بدون حمد و سوره آورده نماز باطل است ، نماز باطل است یعنی هیچ چیز نیاورده ، طبیعت آمده توی خارج اما این هیچ چیزی نیاورده ، چرا ؟ تطابق آن که آورده با مأمور به نشده ، یک دفعه تطابق می شود امر متعلق به طبیعت است اما طبیعت من حیث هی هی ، آن هم طبیعت من حیث هی هی را آورد توی خارج ، مأتی به مطابقت پیدا کرد با مأمور به تکلیف ساقط شد .
 یک حرف در این است که اوامر و نواهی متعلق به چیست ؟ به طبیعت ، یک حرف این است که الفاظ برای چه وضع شده ؟ برای طبیعت ، یا برای اعم از صحیح و فاسد ، چیزهایی که توی خارج واقع می شود و فاسد است آیا صدق آن لفظ برایش می شود یا نه ؟ آری می شود لذا می گویند که این نماز باطل خواند دو دفعه باید بخواند چنانچه نماز صحیح خواند می گویند چه نماز خوبی خواند نماز صحیح است ، هم اطلاق می شود بر فاسد هم اطلاق می شود بر صحیح.
 اما یک مسئله دیگر هست این که اگر بخواهد تکلیف ساقط بشود مأتی به باید مطابق با مأمور به باشد مأمور به چیست ؟ یک مرکب اختراعی است که شارع تعیین کرده اوله التکبیر آخره التسلیم پس منافات ندارد این که الفاظ وضع شده باشد برای اعم از صحیح و فاسد ، اعم از صحیح و فاسد را هم این جور معنا کنیم آن جور که معنا کردیم یعنی برای طبیعت من حیث هی هی ، برای ماهیت اما امر بخواند ما را به صحیح از این طبیعت ، نه معنایی که متعلق امر است ، نه ، شارع مقدس که می گوید نماز بیاور یعنی آن که من می گویم ، آن که شارع مقدس گفته صحیح است نه فاسد ، آن که توی خارج است گاهی فاسد است گاهی صحیح ، اطلاق لفظ هم بر آن می شود ، نماز مردم خب معمولا این جوری است که حمد و سوره اش غلط است نماز باطل است حالا این را هم که عرض می کنم نماز باطل است این را هم توجه داشته باشید این نماز تجویدی ما نمی خواهیم تا بگوییم نماز باطل است نماز مردم معمولا صحیح است حالا ولو تجوید ندارد اما عرفا نماز خوانده دیگر به این معنا که یک حمد و سوره خوانده غلط نبوده غلط فاحش و لو مطابق با تجوید هم نباشد یک نماز عرفی است 90 درصد مردم این جوری نماز می خوانند و نمی شود هم بگوییم این نمازها باطل است ، نماز ها صحیح است اما تجویدی نیست به این معنا که مطابق با آن علم تجویدی که شما درست کردید مطابق با آن نیست اما عرفا خب یک نماز خوانده دیگر نماز صحیح یعنی اوله التکبیر آخره التسلیم اما عرفا نه دقتا نه فقهاً نه طلبگی ، خب این نماز بر این صحیح است ، بلکه یک جا اصلا حمد و سوره نخوانده یک جا حمد و سوره مثلا ایاک نعبد و ایاک نستعین را یک چیز غلطی مثلا گفته یا نصف حمد را انداخته خب این می شود نماز باطل ، نماز است صدق نماز بر آن می کند لذا قیدش را می آورند می گویند نماز باطل این نماز باطل یعنی ماهیت آمده مثل حیوان ناطق است که توی زید آمده ، توی زید ناقص آمده ، نماز آمده اما قیدش باطل است می شود طبیعت باطله ، وقتی طبیعت باطله شد مأتی به مطابق با مأمور به نیست مأمور به سینه می زند می گوید وقتی من ساقط می شوم که مأتی به آن چه تو می آوری تطابق با من بکند هر وقت مطابق من شد ساقط می شود ، من هستم تا این که تو یک چیزی بیاوری تطابق صد در صد با من بکند ، لذا وقتی که می گویند آقا نمازت باطل است این که مجاز نیست که بگویم نماز باطل است استعمال شیئ در غیر ما وضع له شده ، خب نه دیگر ، استعمال شده در ما وضع له نماز است اما یک قید دارد نماز باطل ، آن کلی طبیعی آمده توی خارج آن ماهیت لا بشرط آمده توی خارج اما ماهیت لا بشرط یک وضعی پیدا کرده به معنا بطلان ، اگر شما می خواهید این را توی قالب علمی اش ببرید همان که بزرگان می گویند مأتی به مطابق با مأمور به نشده مأتی به مطابق با مأمور به نشده تکلیف به حال خود باقی است.
 لذا مثلا گاهی حمد و سوره را غلط می خواند بیشتر از این هم نمی تواند رفع ما اضطروا الیه می گوید این نمازش است ، نماز این همین است ، نماز این همین است چه می شود ؟ می شود مأتی به مطابق با مأمور به ، نماز است ، نمازی است که ایستاده نبوده نماز است ، نماز است که سجده نداشته نماز است اما مضطر بوده ، گاهی سجده را عمدا نمی خواند مأتی به مطابق با مأمور به نیست مأمور به ساقط نیست ، گاهی نه ، مضطر است یا سهو است رکن نیست و سهو است ، گفت الله اکبر و رفت به رکوع خب نمازش تمام شد نمازش تمام شد مأتی به مطابق با مأمور به است ، ناقص است اما نقص این تام است نقصی که برای ما ناقص است برای این تام است می شود مأتی به مطابق با مأمور به ، همه این ها صدق صلاه برایش می کند یک جایش بگوییم نماز نه ، خب این نیست ، این که مرحوم آخوند در کفایه خیلی این طرف و آن طرف زده قدر جامع برای صحیح درست بکند اگر مطالعه کرده باشید که حتما کرده اید ایشان قدر جامع را ارکان مخصوصه درست می کند لذا به مرحوم آخوند می گوییم این ارکان مخصوصه یعنی صلاه برای ارکان وضع شده باشد اگر یک کسی گفت الله اکبر عمدا رفت به رکوع ، از رکوع پا شد رفت به سجده ، سجده ها را به جا آورد و پا نشد یا پا شد رفت به رکوع ، تشهد را نخواند سلام هم داد خب این وضعش چیست ؟ ارکان مخصوصه آمده اما این نماز عرفی است یا نه ؟ یعنی عرف به این می گوید نماز یا نه ؟ ما می گوییم نه ، مسلم نه دیگر ، از دو جهت نه ، یکی این که صدق عرفی ندارد به این نماز نمی گویند یکی هم مأتی به مطابق با مأمور به نیست اما یک کسی جبرا اضطرارا سهوا این جوری نماز خواند گفت الله اکبر فراموشی داشت رفت به رکوع بلند شد سجده ها را به جا آورد پا شد برای رکعت دوم حمد و سوره را فراموش کرد رفت به رکوع رکوع را به جا آورد دو سجده را به جا آورد تشهدها را فراموش کرد گفت السلام علیکم و رحمه الله و برکاته نماز این صحیح است یا نه ؟ می گوییم بله ، خب نماز صحیح است دیگر ، رفع النسیان می گوید این نماز صحیح است ، در حالی که مطابق با مأمور به نشده مأمور به اختیاری ، اما نماز این صحیح است صدق صلاه بر آن می کند آن هم صلاه صحیحه ، مطلب بر می گردد به این که الفاظ وضع شده برای ماهیات من حیث هی هی ، ماهیات لا بشرط که این ماهیت لا بشرط یجتمع مع الف شرط یعنی موجود می شود توی خارج به عدد افراد این ماهیت ، حالا نماز باشد روزه باشد یا نه موجودات خارجی مثل انسان باشد حیوان باشد ، خب این الفاظ وضع شده برای آن ماهیت ها ، این ماهیت ها توی خارج تام باشد یا ناقص باشد صدق ماهیت بر این می کند مگر نقصان به اندازه ای باشد که صدق عرفی نداشته باشد مثل همین مثالی که زدم مرحوم آخوند می خواهند بگویند نماز برای ارکان مخصوصه است ما ایراد کردیم به مرحوم آخوند آقا اگر یک کسی ارکان مخصوصه را به جا آورد عمدا اجزاء را به جا نیاورد این نماز عرفی است یا نه ؟ نه ، وقتی نه پس معلوم می شود الفاظ این که شما گفتید نیست ، لذا الفاظ وضع شده برای ماهیت که آن ماهیت وقتی آمد توی خارج صدق بکند این که این ماهیت موجود در خارج است.
 حالا اگر متعلق امر شد دیگر باید صحیح باشد نه معنایش این که باید صحیح باشد یعنی اوامر و نواهی متعلق به صحیح است که مرحوم آخوند می گویند نه ، باز اوامر و نواهی متعلق به طبیعت است پس در این جا چه جور شده ؟ می گوییم برای این که شارع مقدس که می گوید نماز بیاور یعنی آن که من می گویم یعنی مأمور به را بیاور ، مأمور به اوله التکبیر آخره التسلیم است این اگر عمدا اوله التکبیر آخره التسلیم را نیاورد نماز آمده نماز است اما تطابق مأتی به با مأمور به نیست ، مأمور به ساقط نمی شود .
 به قول استاد بزرگوار ما این مشهور شده از حاجی سبزواری گرفته شده که طبیعت من حیث هی هی لا محبوبه و لا مبغوضه ، ما می گوییم نه طبیعت من حیث هی هی گاهی محبوب است آن جا که مصلحت تامه ملزمه داشته باشد گاهی هم مبغوض است ، بله شارع مقدس وقتی که می گوید آن طبیعت را بیاور این چاره ای ندارد طبیعت را توی خارج بیاورد یعنی آن طبیعت را بیاورد توی خارج ، از همین جهت هم بعضی از بزرگان خیلی خوب معنا کرده اند می گوید صل یعنی اوجد الصلوه خیلی حرف خوبی است این معنای اوجد الصلوه یعنی اوجد طبیعت را ، اصلا معنای امر ، امر می کند به ایجاد طبیعت ، نمی گوید طبیعت را بیاور ، صل یعنی اوجد صلاه را ، اوجد صلاه را ، صلاه را بیاور یعنی در خارج ، حالا آورد صلاه را در خارج ، اگر باطل باشد صلاه است اگر هم صحیح باشد صلاه است این از نظر لغت. اما یک حرف دیگر این صلاه مأمور به را ساقط کرد یا نه ؟ می گوییم نه ، چرا ؟ تطابق مأتی به با مأمور به نشد ، وقتی تطابق مأتی به با مأمور به نشد اوجد الصلوه هنوز به حال خود باقی است هنوز سینه می زند اوجد الصلاه هنوز صل سینه می زند تا این که من یک فردی در خارج بیاورم که آن فرد با مأمور به مولا تطابق بکند وقتی با مأمور به تطابق کرد دیگر نماز ساقط می شود آن وقت این مأتی به من گاهی تام الاجزاء و الشرایط است ، گاهی تام الاجزاء و الشرایط نیست اما تطابق با مأمور به دارد مثل نماز مسافر ، باید 4 رکعت بخواند مسافر است 2 رکعت می خواند تطابق مأتی به با مأمور به می شود گاهی هم این فرمایش ایشان مضطر است ، مضطر است رکوع نکند که حتی این که فقهاء بزرگان می فرمایند که مهر را به پیشانی بزند این ها مستحب است دیگر آن کسی که پایش درد می کند نمی تواند رکوع بکند ، روی صندلی باید نماز بخواند دیگر همه اش می شود مستحب ، دیگر حالا مهر باشد نباشد مهر را به پیشانی اش بگذارد ، نگذارد ، بله ذکر را باید بگوید ، نماز می آورد بدون رکوع اما مضطر است رفع ما اضطروا الیه استثنا می کند آن مأمور به را می گوید نماز با رکوع برای اختیار ، نماز بدون رکوع برای مضطر ، یک الا دارد ، نماز مضطر می شود مأتی به مطابق با مأمور به ، مأمور به ساقط می شود ، صورت نسیانش شارع مقدس می گوید اگر راجع به ارکان است نه ، نسیان بردار نیست که اگر این را شارع نمی گفت راجع به همه می گفتیم نسیان بردار است ، حالا راجع به غیر ارکان نماز خوانده نسیانا حمد و سوره نیامده اگر عمدا باشد مأتی به مطابق با مأمور به نیست نماز باطل است اگر سهوا باشد رفع النسیان می گوید نماز تو همین است نماز تام الاجزاء و الشرایط تو همین نماز است منهای حمد و سوره مأتی به مطابق با مأمور به می شود مأمور به ساقط می شود. پس این که ما بگوییم اوامر و نواهی متعلق به طبیعت است یا بگوییم در این جا الفاظ وضع شده برای اعم از صحیح و فاسد به معنا وضع شده برای ماهیت من حیث هی هی این ها منافات ندارد با این که بگوییم متعلق امر صحیح از این الفاظ است نه فاسد، چرا ؟ برای این که شارع مقدس که می گوید نماز بیاور یعنی مأتی به تو باید مطابق بشود با مأمور به من ، این هم مطلب سوم .
 مطلب چهارم که خیلی طول و تفصیل داده مرحوم آخوند و حرف آخر ما هم هست این است که بعضی از بزرگان گفته اند این بحث صحیح و اعم نتیجه عملی ندارد حالا مثل مرحوم آخوند مثل دیگران افتاده اند توی قضیه نتیجه عملی برای بحث صحیح و اعم درست بکنند گفته اند اگر اعمی باشیم تمسک به اطلاقات تمسک به اصول عملیه می توانیم بکنیم اگر اخصی باشیم تمسک به اطلاقات تمسک به اصول عملیه نمی توانیم بکنیم برای این که خطاب مجمل است این خلاصه حرف فردایمان است.
 اما راستی مسئله مشکل است تقاضا دارم از شما لا اقل کفایه را مطالعه بکنید تا فردا مباحثه اش را بکنیم.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo