< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : آیا حقیقت شرعیه داریم ؟
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بحث هفتمی که در باب مقدمه شده است این است که ما حقیقت شرعیه داریم یا نه ؟ یک اختلاف عجیبی در میان بزرگان پیدا شده.
 مرحوم آخوند یک ابتکار دارند ابتکارش خوب است اما کلیت ظاهراً ندارد ایشان می فرمایند که این لغاتی که در شرع مقدس اسلام است همه اش نه حقیقت است نه مجاز بلکه ارتجالی است مثال عوامانه اش زیاد است مثل این که اسم پسرش را می خواهد بگذارد حسن ، گاهی اذان واقامه را می خواند می گوید سمیتک حسن اختصاص اللفظ للمعنی اما گاهی استعمال لفظ در معنا نمی کند بلکه استعمال لفظ در معنایش ارتجالی است مثل این که می گوید حسنم را بده یعنی با فعلش وضع درست می کند با گفتنش با کردارش که اگر وضع معاطاتی هم اسمش را بگذاریم طوری نیست حالا مرحوم آخوند می گویند وضع ارتجالی ، ابتکاری یعنی بدون استعمال لفظ در معنا کاری می کند که لفظ بر معنی می شود مثل همین مثال اسم پسرش را بدون این که بگوید وضعت هذا اللفظ لهذا المعنی می گوید که محمد بیا ، محمد بخند با بچه اش بازی می کند این جوری مثلا خویش و قومها می فهمند این اسم بچه اش را گذاشت حسن ، اسم بچه اش را گذاشت فاطمه ، اسم بچه اش را گذاشت حسین ، مرحوم آخوند می فرمایند وضعها که در شریعت مقدس اسلام است ارتجالی است می گوید صلوا کما رأیتمونی اصلی لفظ صلاه را وضع می کند برای ارکان مخصوصه اما نه این که اول بگوید که وضعت لفظ صلاه برای ارکان مخصوصه یا این که استعمال بکند مجازا در ارکان مخصوصه ، لفظ صلاه به معنا دعاست چون که در نماز دعاست به قرینه جزء و کل بگوید نماز، نه ، صلوا کما رأیتمونی اصلی این ارکان مخصوصه را شارع مقدس به این می گوید نماز ، نه تعیینی است نه تعینی ، نه استعمال لفظ در معناست حقیقتا و مجازا هیچ کدام نیست.
 فرمایش مرحوم آخوند گفتم خیلی خوب است یک ابتکار هم هست از مرحوم آخوند اما همه جا این جور باشد مسلم این طور نیست ، بسیاری از جاها مثلا لفظ کراهت لفظ مستحب این ها اول استعمال مجازی بوده کم کم استعمال حقیقی پیدا کرده وضع تعینی پیدا کرده ، استعمال لفظ در معنا بوده ، در دماء ثلاثه شارع مقدس گفته این خون حیض است آن خون استحاضه است آن خون نفاس است لذا خیلی جاها استعمال لفظ در معناست ارتجالی نیست حالا یا حقیقت است و مجاز یا وضع تعیینی است یا وضع تعینی ، علی کل حال آن که مرحوم آخوند می گوید که وضع در شریعت مقدس اسلام ارتجالی است ظاهرا درست نیست یعنی کلیتش ، از خود کفایه هم آخرش یک جا فهمیده می شود که کلی نمی خواهم بگویم خب دیگر اگر این فهمیده بشود این جمله از کفایه که ظاهراً می شود دیگر جواب من را هم مرحوم آخوند دادند و آن این است که مرحوم آخوند می خواهند بگویند که در شریعت مقدس اسلام نه ، در همه وضعها ما وضع ارتجالی هم داریم همین جور که وضع تعیینی و تعینی را قدماء گفته اند یک وضع دیگر هم من درست می کنم به نام وضع ارتجالی ، حرف خوب است اما فی الجمله نه بالجمله .
 استاد بزرگوار ما آقای بروجردی اصرار داشتند که همه این استعمال ها وضع لغوی دارد حقیقت لغوی و اگر در شریعت مقدس اسلام آمده یا وضع مجاز بوده که کم کم آن مجاز حقیقت به خود گرفته به عنوان وضع تعینی ، لفظ صلاه را شارع مقدس به همان دعا استعمال می کرده ، مجازا به قاعده جزء و کل یک حقیقت ادعائیه به نماز می گفته تا کم کم در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام در شریعت مقدس اسلام آن وضع لغوی را از دست داده مجاز مشهور شده ، شده وضع تعینی ، حالا که توی شریعت مقدس اسلام می گوییم نماز بخوان یعنی اوله التکبیر آخره التسلیم .
 مرحوم آقای بروجردی توی درس خیلی اصرار روی این حرف داشتند اما بالاخره فرمایش آقای بروجردی هم به ایشان عرض می کنیم که آقا کلیت ندارد همه وضع ها همه لغات در شریعت مقدس اسلام حقیقت لغوی باشد به معنا این که شارع مقدس اول مجاز ، استعمال شیئ در غیر ما وضع له کرده بعد حقیقت به خود گرفته وضع تعینی شده این کلیت برایش نمی توانیم درست بکنیم مثلا همین آیه شریفه که انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا و اوصانی بالصلاه و الزکاه ما دمت حیا این به معنای دعا نیست دیگر، زکاتش هم به معنای نمو نیست حالا نحوه نمازش معلوم نیست مثل نماز ما باشد ولی بالاخره یک نمازی مثل نماز ما در میان همه پیامبرها برای این که همه پیامبرها هم نماز داشتند هم روزه داشتند کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم هم زکات داشتند این فروع دین همه همه کاری به اسلام عزیز ندارد اگر در اسلام هست تامش است اتمش است در همه ادیان بوده و در همه ادیان به معنای لغوی نبوده الصلاه به معنی الدعا این جور نبوده بلکه استعمال شیئ در غیر ما وضع له بوده کم کم حقیقت به خود گرفته، در شریعت مقدس اسلام هم استعمال شیئ در غیر ما وضع له کم کم حقیقت به خود گرفته ظاهراً راجع به نماز و روزه و حج و امثال این ها نمی شود گفت .
 اما در این که همه ادیان من جمله شرع مقدس اسلام حقیقت لغوی دارد شکی نیست ، استعمال کرده لفظ را اراده کرده معنای لغویش را کم کم هم گاهی این معنای لغوی معنای حقیقی به معنا وضع تعینی به خود گرفته گاهی هم نه ، الان هم همان معنای لغویش است ، ما در فقه زیاد داریم که استعمال شیئ در ما وضع له لغتا در حالی که توی فقه است توی اصطلاح شرع است اما معنای اصلیش را از دست نداده است .
 لذا فرمایش آقای بروجردی هم خوب است اما بالجمله نه ، فی الجمله ، البته من یاد ندارم که ایشان استاد بزرگوارشان آقای آخوند را بخواهند رد بکنند این را الان من یادم نیست اما آن که یادم است و نسبت به ایشان دادم این است که ایشان فرموده اند که حقیقت شرعیه نداریم همه اش حقیقت لغویه است ، مجاز هم نیست البته مجاز هم نیست به این معنا که کم کم آن معنای لغت برگشته یک معنای دیگری پیدا کرده به نام حقیقت شرعیه و اما در صدر اسلام همه همه حقیقت لغویه بوده ، این هم حرف آقای بروجردی .
 حرف سوم حرف صاحب فصول و خیلی هاست این فصول کتاب خیلی خوبی است انصافا خیلی عالی است اصفهانی هم بوده این اصفهانی ها در علم یک افتخار بالایی هستند اگر جواهر داریم از اصفهانی هاست ، اگر آن کتاب هدایه المسترشدین خیلی عالی آشیخ محمد تقی مسجدشاهی اگر فصول است برادر ایشان آشیخ محمد حسین و بالاخره از قدماء از متأخرین از متأخر متأخرین هم در فقه هم در غیر فقه مثلا این مفردات راغب خیلی کتاب خوبی است از نظر تفسیر لغوی آیات شریفه اصفهانی بوده لذا صاحب فصول این اصفهانی که راستی این فصولش خیلی بالاست خیلی خوب است در زمان ما که ما طلبه بودیم در قم مرحوم آیت الله آقای صدر این را مختصرش کردند کتاب خوبی هم شد که به جای قوانین تدریس بشود اما همه کوتاهی کردند و نشد و انصافا هم خود فصول خیلی عالی است این مختصر الفصول آقای صدر هم خیلی عالی است و اگر راستی یک کتاب درسی شده بود من خیال می کنم که یک خدمت بالایی بود مرحوم آقای صدر خدمتش را کردند اما مدرسین باید دامن بزنند به این خدمت نزدند .
 این صاحب فصول می فرمایند که همه همه حقیقت شرعیه است در مقابل آقای بروجردی که می فرمایند همه حقیقت لغویه است ایشان می فرمایند همه حقیقت شرعیه است و معنای حقیقت شرعیه این است که شارع مقدس لفظ را استعمال کرده در معنا و از آن اراده کرده معنای مصطلح شرعی را .
 این حقیقت شرعیه درست کردنش مشکل است انصافا ، حقیقت لغویه آقای بروجردی آن خوب است برای خاطر این که حقیقت لغویه معنایش این است لفظ را گفته اراده کرده معنای لغت را با قرینه استعمال می کند مثلا نماز در ارکان مخصوصه ، صوم در فلان قضیه تا آخر کم کم در شریعت مقدس اسلام وضع تعینی به خود گرفته اما حقیقت شرعیه معنایش این است که من اول الامر شارع مقدس لفظ را وضع کرده برای معنای خاص در مقابل لغت به عبارت دیگر لغت درست کرده اما لغت شرعی ، حرف خوبی است بهتر از حرف مرحوم آخوند هم هست مرحوم آخوند ارتجالی که گفته است فی الجمله می تواند درست بکند مرحوم صاحب فصول که حقیقت شرعیه گفته است بالجمله هم می تواند درست بکند که همه این الفاظ کاری به لغت ندارد خود شارع مقدس یک لغت است الفاظ را معنا کرده در معانی خاصش ، همان اول از صلاه اراده کرده همان ارکان مخصوصه را از روزه صم من الفجر الی اللیل اراده کرده است همان روزه را ، مراد از زکات اراده کرده است همان خذ من اموالهم صدقه که در آیات دیگر به معنای زکات آمده اراده کرده آن زکات مخصوصه را تا آخر.
 اما حرفی که به صاحب فصول باید بزنیم این است که شارع مقدس اشتراک درست کرد ؟ خب اگر اشتراک باشد قرینه می خواهد مثل لفظ مشترک که بخواهیم تمیز بدهیم این معنا را از آن معنا می گویند قرینه می خواهد دیگر ، قرینه تعیینیه که از آن اراده کرده است این معنا را ، فرقش این است که آن کسانی که می گویند مجاز است می گویند استعمال شیئ در غیر ما وضع له با قرینه ، قرینه اش تعیینی است صاحب فصول می گوید قرینه اش تعیینی نیست بلکه تعینی است ، و همه این ها مثلا اگر کسی بخواهد لغت بنویسد بعضی ها هم نوشته اند لغات قرآن مثل همان مفردات راغب لغات روایات گفته اند که نماز یک معنای لغوی دارد به معنا دعا یک معنای شرعی دارد به معنای آن ارکان مخصوصه ، صوم یک معنای لغوی دارد به معنای امساک ، یک معنای شرعی دارد امساک خاص از طلوع فجر تا غروب امساک بکند از آن مفطراتی که اسلام فرموده ، زکات یک معنا دارد به معنای نمو یک معنای دیگر دارد به معنای صدقه که در قرآن آمده، یک معنا دارد به معنای همان زکات که در مقابل نماز و روزه واقع شده ، خمس یک معنای لغوی دارد یعنی پنج یک ، یک معنای اصطلاحی دارد یعنی آن چه که بدهد به عنوان زائد بر مؤونه با آن شرایطی که دارد ، می شود همه اش حقیقت شرعیه و این قرائنی که می خواهد همه قرائن تعیینیه است نه تعینیه به عبارت دیگر این قرینه که آورده این اول قرینه بوده برای این که بگوید یک معنای لغوی دارد یک معنای اصطلاحی دارد معنای لغویش آن است معنای اصطلاحیش هم این است .
 ظاهراً از حرف مرحوم آخوند دامنه اش بیشتر است ، ظاهراً از حرف آقای بروجردی بهتر است ، یعنی یک واقعیت بیشتری دارد اما باز هم کلی بخواهد صاحب فصول بگوید آن ایراد به آن وارد است ، کلیتا همه حقیقت شرعیه است ظاهراً این جور نیست ، بسیاری از آیات شریفه الفاظش این ها استعمال شیئ در ما وضع له لغت است نه در ما وضع له شارع مقدس . لذا باید بگوییم که صاحب فصول بگوید ما هم حقیقت شرعیه داریم در اسلام هم حقیقت لغویه طوری نیست خوب است
 قول چهارم قول مرحوم نایینی رضوان الله تعالی علیه است مرحوم نایینی می فرمایند همه این ها مجاز بوده استعمال شیئ در غیر ما وضع له بوده اما کم کم در زمان معصومین همه این ها شده حقیقت شرعیه همان حرف صاحب فصول است الا این که صاحب فصول از اول می گوید حقیقت شرعیه اما مرحوم نایینی می فرمایند حقیقت متشرعه ، اول قرینه تعیینیه بوده بعد اصلا قرینه افتاده شده مجاز مشهور شده وضع تعینی ، این هم خوب است اما باز کلیت ندارد .
 در آخر کار یک جمله می توانیم بگوییم بگوییم اصلا این نزاع نزاع لفظی است همه این ها فی الجمله می خواهند بگویند نه بالجمله لذا هر چهار تا حرف خوب است ، حقیقت ارتجالیه داریم یا نه ؟ بله هم در اسلام داریم هم در میان عرف ، حقیقت لغویه داریم یا نه ؟ بله هم در اسلام داریم هم در میان مردم ، حقیقت شرعیه داریم یا نه ؟ مسلم داریم اما خیلی جاها هم حقیقت لغویه است ، حقیقت مجاز ، استعمال شیئ در غیر ما وضع له که کم کم حقیقت تعینی حقیقت متشرعه داریم یا نه ؟ بله بسیاری از جاها ، مثلا استاد بزرگوار ما مرحوم آقای داماد اصرار داشتند این لفظ استحباب و کراهت و ینبغی و امثال این ها ، این ها اول مجاز بوده اول به معنای خودش بوده کم کم در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام یک اصطلاح شده آقای داماد نتیجه فقهی هم خیلی می گرفتند ، و علی کل حال همه حرفها خوب است اما فی الجمله نه بالجمله لذا می توانیم جمع بکنیم یک قول پنجم پیدا کنیم و بگوییم ما در شریعت مقدس اسلام هم حقیقت شرعیه داریم هم حقیقت لغویه داریم هم حقیقت ارتجالیه داریم هم حقیقت متشرعه . ظاهراً قول پنجم که من می خواهم بگویم از من است این بهتر از قول اول و دوم و سوم و چهارم است آن هم فی الجمله نیست دیگر ، بالجمله است ببینید آیا حرف خوب است یا نه ؟ اگر نمی پسندید بگویید تا روی آن حرف بزنیم .
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo