< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : موضوع علم اصول
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 حرف سومی که در مقدمه گفته شده است راجع به موضوع علم اصول است فرموده اند موضوع علم اصول ادله اربعه است کتاب و سنت و عقل و اجماع برای این که از اول اصول تا آخر یا راجع به کتاب صحبت می شود و مسائل مربوط به قرآن یا راجع به مسائل سنت و حجیت سنت یا راجع به اجماع و اقسام اجماع و یا راجع به عقل و حجیت عقل ، گفتند وقتی برویم توی اصول می بینیم که از عوارض کتاب و سنت و عقل و اجماع صحبت می شود موضوع کل علم ما یبحث عن عوارضه الذاتیه یعنی عن مسائل مرتبط به موضوع ، از اول اصول هم تا آخر اصول مسائل مربوط به کتاب و سنت و عقل و اجماع .
 ایراد خیلی شده جامع افراد نیست مانع اغیار نیست .
 مرحوم آخوند هم یک ابتکار در کفایه دارد ابتکار بسیار عالی ، تمام حرفها را سالبه به انتفاء موضوع می کنند و می گویند که جامع افراد و مانع اغیار مربوط به تعریف های حقیقی است و ما نمی خواهیم تعریف حقیقی و موضوع حقیقی و این ها درست بکنیم ، این ها همه برای خاطر این است که یک آشنایی بدهیم به متعلم به قول عوام سر بی صاحب نتراشد بداند اصول راجع به چه صحبت می کند ، در مقابل فقه بداند راجع به چه صحبت می کند ، راجع به فلسفه ببیند راجع به چه صحبت می کند و اما آیا جامع افراد است مانع اغیار است این تعریف ها و این حرف ها اصلا نباید صحبت بشود مثلا امر واجب است یا نه ؟ خب این امر واجب است یا نه ؟ این که مختص به کتاب نیست شما می گویید الامر صیغه افعل و ما بمعناها یدل علی الوجوب دلیلش را هم می آورید سیره عقلاء ، نمی گویید هم روایات ، سیره عقلاء ، خب این دلالت بر وجوب دارد مربوط به کتاب نیست اعم است لذا مانع اغیار نیست امر عقلایی را هم می گیرد امر پدر به پسر را هم می گیرد و امثال اینها،
 یا راجع به اجماع که صحبت می کنید خب عقلاء هم اجماع دارند ، راجع به سنت عقلاء هم سنت دارند و بالاخره راجع به این 4 چیز کتاب و سنت و عقل و اجماع این یک معنای عامی است که این سه چهار تا درج در آن است ، یا بعضی از این مسائلی که در اصول است استطرادی است و چون استطرادی است خب دیگر اصول آن را نمی گیرد مثلا گفته اند از اول تا اوامر همه اش مقدمه است استطراد است باز هم مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه ده بیست جا این را جواب می دهد خیلی عالی است دیگران هم بعد از مرحوم آخوند ، شاید قبل از مرحوم آخوند هم بوده ، بعد از مرحوم آخوند دیگران هم این حرف را فرموده اند گفته اند آقا این تعریف ها این تعیین موضوع ها تعیین مسائل ها تعیین محمول ها این ها همه همه شرح اسم است تبدیل لفظ به لفظ است برای تقریب ذهن متعلم است برای این است که ما بدانیم توی اصول چکاره هستیم می خواهد جامع افراد باشد می خواهد نباشد می خواهد مانع اغیار باشد می خواهد نباشد موضوع عام باشد خاص باشد ،
 لذا این حرفهایی که راجع به موضوع علم اصول یا تعریف علم اصول کرده شده مرحوم آخوند با این جمله جواب همه این ها را می دهد راجع به تعریف علم اصول هم فردا صحبت می کنیم راجع به تعریف علم اصول هم همین حرفهاست.
 اما حالا موضوع علم اصول لذا می خواهد جامع افراد باشد می خواهد نباشد می خواهد مانع اغیار باشد می خواهد نباشد ما اصلا در مقام بیان دقت تعیین موضوع و تعریف حقیقی نیستیم در همه علوم حتی علم فلسفه ، به قول صدر المتألهین اصلا الا علام الغیوب هیچ کسی نمی تواند موضوع تعیین کند تعریف شیئ را بما هو حقه بکند اوست که خالق است و بالاخره ما هر چه دقت بکنیم باز هم جایش می ماند باز هم نمی توانیم یک تعریفی درست بکنیم هم جامع افراد باشد هم مانع اغیار.
 بله یک حرفی هست حرف زیبایی است انصافا این جا مرحوم آخوند نمی دانم چرا نگفته اند ؟ اما در جلد 2 کفایه آن جا فرموده اند بعد هم مرحوم آخوند این را در کفایه دارد موضوع علم اصول را گفته اند ما یقع فی طریق الاستنباط این خیلی بهتر از این است که بگوییم موضوع علم اصول کتاب و سنت و عقل و اجماع هم جامع افرادش بهتر است هم مانع اغیارش بیشتر است ، ما اصول برای چه می خوانیم ؟ فقیه بشویم ، ما اصول برای چه می خوانیم ؟ برای این که مسئله را خوب بتوانیم استنباط بکنیم ، لذا موضوع علم اصول ما یقع فی طریق الاستنباط این همان است اما این جامع افراد است یا نه ؟ مانع اغیار است یا نه ؟ و لو مرحوم آخوند هم جواب داده اند اما موجز تر است ، تعریف هرچه مختصر تر بهتر ، هرچه محتوی بیشتر اما لفظ کمتر خب تعریف بهتر است دیگر لذا از ما بپرسند موضوع علم اصول چیست ؟ ما یقع فی طریق الاستنباط نمی دانم چه شده مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه این ما یقع فی طریق الاستنباط ابتکارشان است هفت هشت جا هم در کفایه آورده اند اما این جا نیاورده اند نمی دانم چه شده ؟ و موضوع علم اصول را همان کتاب و سنت و عقل و اجماع می دانند .
 استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه می فرمودند حالا که بناست عوض کنید خوبتر عوض کن و بگو موضوع الحجه فی الفقه که دیگر همه مقدمات را بگیرد همه ذی المقدمات را بگیرد و آن موانع که اسمش را می گذاریم مانع اغیار آن موانع را هم نگیرد الحجه فی الفقه ، باز هم نمی خواهد آقای بروجردی بفرمایند که این تعریف ما تعریف حقیقی است ، می خواهند بفرمایند حالا که بناست آن شرح اسم باشد و مختصر باشد دست برداریم از حرف قوم که گفته موضوع علم اصول کتاب و سنت و عقل و اجماع است بگوییم الحجه فی الفقه بهتر از ما یقع فی طریق الاستنباط است ، مختصر تر است موجز تر است لذا باید بگوییم فرمایش آقای بروجردی بهترین فرمایش هاست.
 خلاصه حرف این است موضوع علم اصول چیست ؟ کتاب ، سنت ، عقل ، اجماع اما راجع به کتاب و سنت و عقل و اجماع اگر صحبت می کنیم نظرمان فقه است نظرمان این است که استنباط بکنیم سیره عقلاء چیست ؟ اصلا اگر دلیل نباشد ربطی به ما ندارد ولی برای موضوع همان ها هم که گفته اند کتاب و سنت و عقل و اجماع من حیث استنباط فقهی ، موضوع علم اصول چیست ؟ مایقع فی طریق الاستنباط ، بهتر از فرمایش مرحوم آخوند موضوع علم اصول چیست ؟ هو الحجه فی الفقه ، مدرک به ما می گوید امر دال بر وجوب است می رویم توی فقه اوامری که از ائمه طاهرین علیهم السلام است حمل بر وجوب می کنیم ، می گوییم مفهوم شرط است می رویم در فقه مفاهیمی که درکلمات ائمه طاهرین است مفهوم گیری می کنیم و می گوییم حجت است ، این خلاصه موضوع علم اصول و ظاهراً این است که حرف آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه بهترین حرفهاست .
 خب تعریف علم اصول چیست ؟ اگر قواعد خوانده باشید کتابهای قدماء را دیده باشید این ها اول راجع به سه چیز صحبت می کردند راجع به تعریف و موضوع و هدف ، غرض ، راجع به این سه چیز ، این کم کم هی کم شد حالا عجب این جاست مرحوم آخوند در کفایه راجع به موضوع علم اصول صحبت می کند حتی غرض از علم چیست؟ صحبت می کند تعریف چیست؟ صحبت می کند اما راجع به فایده صحبت نمی کند.
 علی کل حال تعریف علم اصول چیست ؟ بزرگان قبل از مرحوم شیخ انصاری گفته اند قواعد ممهده لاستنباط الاحکام الشرعیه علم اصول این است یک قواعدی است که ما مهیایش می کنیم توی ذهنمان برای این که بتوانیم احکام شرعیه را استنباط بکنیم قواعد ممهده لاستنباط الاحکام الشرعیه خب خیلی خوب است خیلی عالی است ، اما این همان ما یقع فی طریق الاستنباط است یعنی فرمایش مرحوم آخوند هم تعریف علم اصول است هم فایده علم اصول است هم موضوع علم اصول است در حقیقت ما اگر گفتیم که موضوع علم اصول ما یقع فی طریق الاستنباط تعریفش را هم کرده ایم غرضش را هم گفته ایم فایده اش را هم گفته ایم چنانچه اگر بگوییم قواعده ممهده لاستنباط الاحکام الشرعیه همان هم هم تعریف کرده ایم هم موضوع درست کرده ایم هم فایده و دیگر هی مرتب این طرف و آن طرف کردنش این ها همه بر می گردد به یک چیز لذا آنها که سه تا کرده اند ظاهراً درست نیست دیگر باید این جور بگوییم ، بگوییم که موضوع علم اصول تعریف علم اصول علم اصول فایده علم اصول قواعد ممهده لاستنباط الاحکام الشرعیه همان که بزرگان مثل صاحب فصول ها و صاحب قوانین ها و این ها فرموده اند خیلی عالی است دیگر سه چیز هم که عباره اخرای یک دیگر است برای این که هی لفظ را تغییرش بدهند و یک وقت برای موضوع صحبت کنند اما محتوی همین باشد و یک دفعه تعریف بکنند و یک دفعه فایده و غرض را بگویند اما همه بر می گردد به قواعد ممهده لاستنباط الاحکام الشرعیه پس چه بهتر با یک کلمه با یک جمله بگویند که فایده علم اصول و موضوع علم اصول ، تعریف علم اصول قواعد ممهده لاستنباط الاحکام الشرعیه ، تمام می شد مطلب دیگر ،
 چنانچه این فرمایش مرحوم آخوند ما یقع فی طریق الاستنباط هر سه را در بردارد فایده علم اصول چیست ؟ ما یقع فی طریق الاستنباط ، تعریف علم اصول چیست ؟ ما یقع فی طریق الاستنباط ، موضوع علم اصول چیست ؟ ما یقع فی طریق الاستنباط آن که ابزار می شود برای ما در فقه اصول است این هم تعریفش است هم فایده اش هم غرض و هم موضوع
 چنانچه فرمایش آقای بروجردی را بگوییم آن هم همین جور می شود این جمله الاصول هو الحجه فی الفقه هم تعریف است توی این تعریف فایده خوابیده در این تعریف موضوع خوابیده لذا اگر همه آنها من جمله مرحوم آخوند در کفایه اول کفایه فرموده بودند که الاصول هو الحجه فی الفقه تعریف کرده بودند بعد فرموده بودند که فهذه فائدته بعد فرموده بودند فهذا موضوعه خیلی عالی در می آمد دیگر ، هم تعریف و هم فایده و هم موضوع با یک جمله اما مطالعه کرده اید دیگر کفایه را ، حرفهای گذشته ها که خیلی مفصل است چهار پنج صفحه راجع به این که جامع افراد است یا نه ؟ مانع اغیار است یا نه ؟راجع به تعریف ، بعد دو دفعه از سر می گیرند راجع به موضوع ، دو دفعه از سر می گیرند راجع به فایده آنها را کار نداریم.
 حالا بناست موجز مرحوم آخوند را صحبت بکنیم بحث ما روی کفایه است روی کفایه می رویم جلو و به مرحوم آخوند می گوییم آقای آخوند شما که موجز گو هستید خوب هم موجز گو شدید الحمد لله چه خوب بود این طور می گفتید ، فی الاصول تعریفه ما یقع فی طریق الاستنباط موضوعه هو هکذا فایدته ایضا کذلک هم تعریف و هم فایده و هم بیان موضوع یا استاد بزرگوار ما آقای بروجردی اگر فرموده بودند که تعریف علم اصول هو الحجه فی الفقه هم تعریف را کرده بودند توی این تعریف هم فایده خوابیده هم موضوع علم اصول .
 دیگر این جا چیزی نداریم اگر شما چیز داشتید بگویید تا تکرار بکنیم ، دیگر بناست زود برویم جلو حالا بحث فردای ما راجع به مسئله اول راجع به وضع ، وضع چیست ؟ آیا منقسم می شود به اقسامی یا نه ؟ تقاضا دارم کفایه را مطالعه بکنید تا فردا انشاء الله.
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo