< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : قاعده لاضرر
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  امر اولی که در قانون لاضرر آمده جواب یک شبهه است شبهه این است که روایت می‌گوید لاضرر و لاضرار فی الاسلام در حالی که در اسلام ضرر خیلی هست اصل تکلیف از کلفت است یعنی ضرر یعنی مشقت ، نماز خواندن خب و انها لکبیره الا علی الخاشعین، روزه گرفتن راستی سخت است مردم مخصوصا تابستان وقتی ماه رمضان می‌خواهد بیاید مثل این که یک مصیبت می‌خواهد بیاید، بالاتر از این‌ها مالی ، خمس و زکات برای مردم خیلی مشکل است خیلی، لذا نمی‌دهند آن نماز را چون که خیلی مشکل نیست می‌خوانند اما وقتی به مال می رسد دیگر خمس را نمی‌دهد همیشه چنین بوده الان هم چنین است 90 درصد مردم به بالا خمس نمی‌دهند، عمو رعیت‌ها زکات نمی‌دهند، خب جهاد یعنی رفتن جبهه و جان دادن، کفارات خب یعنی پول دادن اصل خود کفاره یعنی ضرر معنایش ، دیگر برو توی قصاص و دیات، آدم کشتن، 100 تا تازیانه به این که زنا کرده زنا داده ، 100 تا تازیانه زدن خب این‌ها همه ضرر است پس این لاضرر و لاضرار یعنی چه؟
  برای این جوابها داده‌اند یک جوابش فرموده‌اند که نه این‌ها هیچ کدام ضرر نیست عرفا برای این که تکلیف یعنی اجیر، کارگر می‌رود کار می‌کند راستی توی آن هوای سرد توی آن هوای گرم برای این که 50 تومان بگیرد خب هیچ کس نمی‌گوید این کارگر ضرر کرده برای خاطر گرفتن مزد خب خودش را به مشقت می اندازد آن هم مشقت‌های این جوری کم کاری کند می‌گویند ضرر زده آن ارباب پولش را ندهد می‌گویند عجب ظالمی است اما این برود کار بکند و آن هم حقش را بدهد این ضرر نیست تا ما بگوییم که قاعده لاضرر نقض می‌شود به این اجیر، خب عبادات این جور است 99 درصد مردم عبادت می‌کنند به قول امیرالمؤمنین عباده الاجراء یا برای این است که جهنم نرود یا برای این است که بهشت برود همین که امیرالمؤمنین فرمودند عباده الاجراء همان هم که عباده الاجراء نیست آن هم عشق است وجدتک اهلا للعباده فعبدتک تقویت روح و رسیدن به مقام عنداللهی و رسیدن به مقام عنداللهی برای این که جهاد برود عاشق خدا عاشق وطنش عاشق اسلام می رود جبهه برای این که وطنش را دینش را ناموسش را حفظ بکند این‌ها عرفا هیچ کدام ضرر نیست این راجع به اصل تکلیف، لذا راجع به اصل تکلیف که گفتیم خیلی مسائل دیگر حل شد هم راجع به نماز و راجع به روزه و راجع به خمس و یک روایت هم داریم روایت هم در باب وضوست نظیرش زیاد است حالا این روایت که از امام صادق علیه السلام سؤال می‌کند آب نیست اما اگر بخواهم بخرم آب هست اما گران می‌دهد آب را بخرم یا نه؟ حضرت فرمودند اگر امکانات مالی داری بله بعد هم می فرمایند خود من یک وقت 100 دینار دادم آب را خریدم وضو گرفتم این تعجب می‌کند بعد امام صادق علیه السلام می فرماید آن چه گیرش می‌آید خیلی بالاتر از این پولی است که می‌دهد خب معلوم است آدم خمس بدهد لااقل در همین دنیا همان سال دو برابر یقینا، مالش محفوظ می‌ماند، این ها که خمس نمی‌دهند خیلی اشتباه می‌کنند برای این که تجربه بکنند این‌ها که خمس نمی‌دهند اقلا دوسه برابر ورشکست می‌کنند یا کسادی می‌گیردشان و راستی اگر خمس بدهد دو برابر استفاده می‌کند اما فقط دنیایش که نیست ، آخرتش ، این کسانی که زکات می‌دهند خمس می‌دهند بهشت را می‌خرند همچنین کفارات، کفارات هم مثل همان کفاره روزه است این برای خاطر این که این کفاره را بدهد جبران خسارت بشود اسلام گفته جبران خسارت بکن مثل این که بدهکار به یکی کسی است اما نه پولی، اسلام می‌گوید جبران خسارت این را بکن غیبت پشت سر یک کسی کرده اسلام می‌گوید حتما جبران خسارت بکن لااقل تعریفش را بکن، اگر می‌توانی دفاع بکن این‌ها را هیچ کدام عرف نمی‌گوید ضرر، برویم بالا آن جا که دیگر قصاص و دیات این هم خود قرآن جوابش را می‌دهد ولکم فی القصاص حیوه یا اولی الالباب آن که فرد است تازیانه را می‌خورد ضرر است اما جامعه آیا ضرر می‌کند یا نه؟ به واسطه‌ این حدود عفت جامعه حفظ می‌شود به واسطه این من قتل نفسا بغیر نفس باید او را کشت ولکم فی القصاص حیوه یا اولی الالباب اگر راستی حدود الهی جاری می‌شد ما الان این زندان‌ها را نداشتیم دیگر این زندان‌ها که یک بغرنجی شده برای جمهوری اسلامی الان همین زندان اصفهان یک مصیبت شده هر وقتی من یادم بیاید بدنم موهایش بلند می‌شود، اِ ، چندین هزار نفر توی یک سالن نه می‌تواند بخوابد نه می‌تواند بنشیند نه می‌تواند مستراح برود این بر اثر چیست؟ حدود اسلام جاری نمی‌شود، حدود اسلام جدا جاری بشود ما اصلا زندان لازم نداریم اصلا زندان نبود در زمان امیرالمؤمنین زندان نبود اگر یک کسی را می‌گرفتند دو سه روز، بعد از دو سه روز هم رهایش می‌کردند دیگر لذا اگر بسنجیم، بعضی اوقات این جوری است بسنجیم با فرد ممکن است ضرر باشد اما بسنجیم با جامعه نفع است و نمی‌شود که ما قوانین را قوانین شخصی حساب بکنیم قوانین اسلام ، قوانین هر مملکت روی نوع است این قانون آیا درست است یا نه؟ بر نفع عموم است یا نه؟ خیلی از قانون‌ها بر ضرر شخص است همان که قرآن هم می‌فرماید قرآن می‌فرماید اصلا اگر این قدر اصرار روی معاد داریم برای این است که یرید الانسان لیفجر امامه انسان می‌خواهد جلو باز باشد هر غلطی می‌خواهد بکند قانون می‌آید می‌گوید غلط نکن خب این ضرر برای این است اما ضرر شخصی که نمی‌خواهیم حساب بکنیم باید بگوییم که حدود اسلام جاری کن تا این مملکت ، اسلام عزیز در امنیت باشد حالا مردم جلو باز باشند یا امنیت اجتماعی در جامعه حکمفرما باشد ؟ لذا هیچ کدام این‌ها را نمی‌شود گفت ضرر ، همه این‌ها منفعت است و یک جا پیدا بکنیم ضرر نوعا در اسلام نداریم حتی از این جهت که عرض می‌کنم کاری به اسلام عزیز هم نداریم قوانینی که عقلای هر مملکتی چه مسلمان چه غیر مسلمان قوانین را وضع می‌کنند توجه دارند این قوانین جلوگیر است دیگر اصلا قانون یعنی جلو گیر اما در حالی که جلوگیر است منافع دارد امنیت اجتماعی را حفظ می‌کند گرفتن مالیات، خب گرفتن مالیات این آقا باید مالیات بدهد یک دفعه مالیات نمی‌دهد ظلم است یک دفعه زیاد از او می‌گیرند که این هم زیاد است الان این هم ظلم است اما یک دفعه باید مالیات به جا بدهد نمی‌دهد از او می‌گیرند این که ضرر نیست خب می‌خواهند امنیت شهر را عمران و آبادی شهر را حفظ بکنند می‌گویند که تو هم یک فردی شریکی هم شریک نفع باش هم شریک ضرر لذا همین مالیات اگر بی خودی بگیرند ضرر است اگر کم بگیرند ضرر است اگر واقعا مالیات اسلامی را بگیرند تعادل، مثلا این الان یک دفعه یک میلیون از او برده‌اند یک دفعه یک میلیون مالیات می‌دهد آن اولی را می‌گوید ضرر کرده آن دومی را نمی‌گوید ضرر کرده می‌گوید مالیات داده، جواب خوبی است دیگر، لذا یک جا پیدا کنیم این که این لا ضرر و لاضرار استثناء بخورد بگوییم لا ضرر و لاضرار الا این جا نداریم اگر روی شخص بخواهیم نداریم اگر روی قوانین کلی هم بخواهیم لا ضرر و لاضرار آن جاهاست که عرفا بگوید این ضرر کرده و در دادن مالیات است ، در دادن خمس که باید بدهد این ضرر نکرده است.
  بیت المال یعنی مالیات، مالیات آن وقت خمس بوده است و زکات، حالا مالیات الان اگر به جا بگیرند می‌گویند آقا این قدر بده تا شهرتان حفظ بماند یک دفعه زیادی می‌گیرند خب نه، یک دفعه اصلا نمی‌گیرند نه، یک دفعه تعادل می‌گیرند برای حفظ شهر خب این توی این شهر می‌خواهد زندگی کند مالیاتش را باید بدهد لذا این بیت المال یعنی مالیات و همیشه بوده و در زمان پیامبر اکرم بوده در زمان امیرالمؤمنینن در حکومت امیرالمؤمنینن بوده بیت المال بوده این بیت المال دیگر همه چیز بوده، خمس بوده، زکات بوده، آن مالیات‌های اصطلاحی بوده، جریمه ها بوده و جزیه از غیر مسلمان بوده واین‌ها این بیت المال را حتی آن کسانی هم که یهودی بودند اسلام را قبول نداشتند نمی‌گفتند این‌ها دزدی است اگر اجحاف باشد ظلم است حالا بگویید یک نحو دزدی است اگر اجحاف نباشد عرفا ضرر نیست تا ما بگوییم لا ضرر و لاضرار آن را بر می‌دارد، این یک جواب، جواب خوبی است.
  یک جا پیدا بکنید که این نفع نباشد ضرر هم باشد اگر پیدا کنیم آن وقت می‌گوییم قاعده لاضرر باید تخصیص بخورد قابل تخصیص هم نیست برای این که لاضرر آبی از تخصیص است اما نداریم یک جا که راستی این ضرر باشد و فکر بکنید ما که نتوانستیم یک جایی پیدا کنیم فکر بکنید که یک جا پیدا بکنیم در اسلام ضرر که زور هم هست بنابراین فکرش را بکنید حالا شما، دیگران نداریم یک جا که عرفا بگویند این قانون ضرر است بنابراین قاعده لاضرر تخصیص خورده هیچ جا نمی‌توانید پیدا کنید حتی در قصاص و دیات ، در قصاص و دیات ضرر شخصی است شکی نیست می‌خواهند بکشندش می‌خواهند دستش را قطع بکنند اما قرآن همین را جواب می‌دهد برای این که کسی نگوید که در اسلام ضرر هست می‌گوید ولکم فی القصاص حیوه یا اولی الالباب این حیات است این دستش را ببریم این را بکشیم این حیات اجتماعی است امنیت اجتماعی امنیت جامعه حفظ می‌شود امنیت اسلام عزیز باید حفظ بشود بالاترین چیز در اسلام امنیت است این امنیت باید حفظ بشود امنیت بخواهیم حفظ بشود به چه باید حفظ بکنیم ؟ به گرفتن مالیات ، به دزد را سرجایش نشاندن ، نه زندان، زندان‌ها اسلامی نیست و دزد را سر جایش نشاندن، فساد اخلاقی را افرادش را سرجایشان نشاندن، راستی یک ماه بدهند دست من ببینند چه جور فساد اخلاقی دیگر در این اصفهان نیست خودشان دامن می‌زنند به فساد اخلاقی بعد هم می‌گویند نمی‌شود خب بله خودتان نمی‌خواهید نمی‌شود آن موقع که یک مقدار می‌خواهیم بشود ناگهان می روید روی بلند گوهایتان یک حرفهایی می‌زنید دیگر نمی‌شود و الا من قول می‌دهم یک ساله فساد اخلاقی در این آستان را بردارم بدون زندان و بدون کشت و کشتار و بدون بحران، کاری ندارد نمی‌خواهیم، نمی‌کنیم خب این یک جواب.
  یک جواب هم مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه دارد خب آن هم جواب خوبی است اما به شرط این که بتوانید یک جا پیدا کنید این جور که من عرض کردم اصلا قضیه را سالبه به انتفاء موضوعش کردم مرحوم آخوند سالبه به انتفاء موضوعش نمی‌کنند فرض می‌کنند خیلی خوب ما قانون ضرری توی اسلام داریم می‌فرمایند اما وقتی موضوع ضرری باشد حکم بیاید روی موضوع ضرری دیگر قانون لاضرر نمی‌تواند این حکم را بردارد برای این که فرض کرده موضوع ضرری است مثل مالیات مثل خمس، حکم آمده روی موضوع ضرری دیگر لا ضرر می‌آید حکم را بر می‌دارد موضوع را که نمی‌تواند بردارد وقتی که نمی‌تواند موضوع را بردارد پس حکم باید باشد تقریباً استثنا یعنی مرحوم آخوند اما به عنوان حکومت توی ضمن صحبتهایشان هم معلوم می‌شود مرادشان حکومت است یعنی آن جاها که شما می‌گویید که ضرر هست آن قانون حکومت دارد بر قاعده لاضرر لذا مرحوم آخوند هم جواب را این جور می‌دهند جواب خوبی است غالبا هم پسندیده اند حرف مرحوم آخوند را و می‌گویند بله ما ضرر در اسلام زیاد داریم اما حکم آمده روی موضوع ضرری و لا ضرر و لاضرار نمی‌تواند این حکم را بردارد چرا؟ برای این که موضوعش ضرری است بخواهد حکم را بردارد دیگر یک نحوتهافت می شود آن وقت بر می‌گردد به این که مثلا خمس لا ضرر و لاضرار الا در خمس، لا ضرر و لاضرار الا در دیات، الا در قصاص، لا ضرر و لاضرار الا در مالیات، الا در کفارات که تقریبا برای این که حکومت هم اگر یادتان باشد حکومت هم همان تخصیص است دیگر نظارت دلیل بر دلیل است لذا مرحوم آخوند می‌فرماید این احکام ضرریه که موضوع ضرر است حکم آمده روی موضوع ضرری این حکومت دارد بر قاعده لا ضرر و لاضرار تقریبا استثناء لا ضرر و لاضرار الا در این مواردی که شما اشکال کردید، حالا بعد تخصیص اکثر را جاری می‌کنم اما تخصیص اکثر هم نمی‌شود برای این که تخصیص اکثرش را هم وقتی بسنجیم از اول فقه تا آخر فقه می بینیم یک درصد هم نیست برای این که لا ضرر و لاضرار آن وقت مثلا در باب طهارت یک جا الا ، در باب خمس یک جا، همین طور برویم جلو، بخواهیم یک دفعه حساب بکنیم مثلا 100 تا می‌شود بخواهیم یک یک حساب بکنیم دیگر تخصیص اکثر نیست لا ضرر و لاضرار از اول فقه تا آخر فقه اما در فقه ما گاهی تخصیص خورده لذا تخصیص اکثر هم لازم نمی‌آید و برای این که تو جمعش کردی ده بیست تایش کردی اما متفرق در فقه بکن وقتی متفرق در فقه کردی دیگر لا ضرر و لاضرار آن احکام ضرریه حکومت دارد استثناء ، تخصیص می زند قاعده لا ضرر و لاضرار را گاهی و این گاهی دیگر تخصیص اکثر هم نیست . این هم این مطلب اول.
  ولی خیال می‌کنم آن مطلب اول بهتر از فرمایش مرحوم آخوند باشد من خیال نمی‌کنم مرحوم آقای آخوند آن حرف اول را قبول نداشته باشند، گرچه خوب پافشاری دارند روی حرف دوم اما شاید فرضی باشد بگویند اگر آن را قبول نداری که این‌ها هیچ کدام ضرر نیست پس ما قائل به تخصیص می‌شویم و قائل به تخصیص شدنش طوری نیست.
  بله یک چیز دیگر است که به مرحوم آخوند ایراد وارد است و آن این است که آیا این لا ضرر و لاضرار قابل تخصیص است؟ این مشکل است بعضی از عامها هست قابل تخصیص نیست مثلا گفته‌اند ، گفته‌اند که لیس عام الا و له تخصیص ما من عام الا و قد خص آن وقت که ما بچه طلبه بودیم معالم می‌خواندیم و این ما من عام الا وقد خص را به ما می‌گفتند خب خود این یک عام است تخصیصش چیست؟ آن وقت جوابش را می‌دادند می‌گفتند عمومات عقلی، ما من عام الا وقدخص همین عام هم تخصیص خورده به عمومات عقلی، عمومات عقلی قابل تخصیص نیست، ما نحن فیه هم همین طور است یک دفعه لا ضرر و لاضرار را تعبد می‌دانید و روی فرمایش مرحوم آخوند جلو می روید حرفی اما اگر روی عرض ما بیایید جلو می‌گوییم لا ضرر و لاضرار یک امر عقلی است قابل تخصیص نیست پس باید فکر دیگر بکنیم حرف مرحوم آخوند درست نیست این دیگر مبنایی می‌شود اما آن جواب اولی که دادم دیگر این اشکال هم به آن وارد نیست برای این که اصلا ما نداریم توی اسلام تقاضا دارم روی آن فکر بکنید ببینید یک جا پیدا می‌کنید، نداریم در اسلام یک جایی که ضرر باشد این ضرر نفع مرهون آن نباشد این ضرر راستی ضرر عرفی باشد تا این که بخواهیم تخصیص بدهیم لا ضرر و لاضرار را.
 حالا بحث بعد ما انشاء الله برای شنبه.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo