< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : روایات حجیت اجتهاد
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  بحث درباره روایاتی بود که از اهل بیت علیهم السلام صادر شده بود برای حجیت اجتهاد و عمل کردن خود و دیگران به اجتهاد،روایات خوبی خواندم دلاتش بسیار عالی اما ارشادی بود برای این که عقل متعارف، عرف، سیره می‌گوید که اجتهاد در هر فنی حجت است ، مراجعه به آن مجتهد آن هم مراجعه به خبره است جایز است واجب است بنابراین اجتهاد در فقه هم چنین است مجتهد جامع الشرایط خبره است این می‌تواند اظهار نظر بکند یعنی قولش حجت است یعنی اجتهادش حجت است می‌توانیم هم ما مراجعه به او بکنیم سیره است و این سیره به ما می‌گوید که ما اگر مراجعه به مجتهد جامع الشرایط کردیم مثابیم.
  این بحث فقط یک روایت خیلی خوبی است نشد در جلسه قبل بخوانم این روایت را بخوانم، روایت را مرحوم نجاشی در کتاب رجالشان که باید بگوییم معتمدترین کتابها در رجال صفحه 7 همان اول کتاب رجال، مرحوم شیخ در فهرست آن هم یک کتاب رجال است که دوش به دوش کتاب نجاشی مورد تأیید بزرگان است آن هم همان اول ظاهراً صفحه 9 یکی هم مرحوم علامه در خلاصه که من عقیده دارم مرحوم علامه این کتاب خلاصه رجالی را نوشته خیلی خدمت کرده هم آسان شده برای خودش هم برای دیگران همچنین مرحوم اردبیلی در جامع الرواه در حالات ابان بن تغلب این‌ها همه به طور جزم یک روایت نقل کرده‌اند روایت مرسله است اما از خود ابان این‌ها روایت نقل کرده‌اند و هیچ کدام هم خدشه نکرده‌اند خب معلوم است دیگر اهل رجال که همه رواه را توثیق می‌کنند یا رد می‌کنند این روایت را از ابان نقل کرده‌اند و مورد اعتماد قرار داده اند برای توثیق ابان ذکر کرده‌اند لذا من خیال می‌کنم همه شما قبول بکنید ارسال این روایت هم از بین خواهد رفت می‌شود یک روایت مقبول عند اهل الرجال آن روایت و اما الحوادث الواقعه یا و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه این مقبول عند الفقهاء بود واین مقبول عند اهل الرجال که امام باقر علیه السلام به ابان بن تغلب این جور فرمودند که اجلس فی المسجد یعنی مسجد کوفه و افت للناس فانی احب مثلک فی شیعتی اجتهاد ابان بن تغلب را امام باقر علیه السلام امضا کرده‌اند و گفته‌اند که بنشین توی مسجد ، آن وقت ها این جور بود که مجتهدین، مراجع می‌نشستند در میان مردم مثل حالا که مسئله می‌گویند آنها هم مسئله می‌گفتند و امام باقر سلام الله علیه به این گفتند بنشین در میان این سنی‌ها بنشین در میان مردم فتوی بده برای مردم و من دوست دارم مجتهد در میان شیعه باشد و فتوی بدهد فانی احب مثلک فی شیعتی انصافا روایت روایت خوبی است اما باز هم این ارشاد است تعبد نیست این که امام باقر علیه السلام فرمودند که بله امضای اجتهادش تعبد است برای این که آقا امام باقر علیه السلام تصدیق کردند ابان بن تغلب مجتهد است این ارشاد نیست اما مابقی اش که حالا مجتهدی بنشین در میان مردم فتوی بده مردم فتوای تو را بگیرند عمل بکنند این‌ها دیگر ارشاد به حکم عقل است عقلاء چه سنی چه شیعه چه دهری چه غیر دهری خبره را قولش را حجت می‌دانند اظهار نظر خبره هم گاهی لازم می‌شود لااقل جایز می‌شود خب این مسئله تمام شد.
  مسئله‌ای که مرحوم آخوند ما را گیر انداخته‌اند و نباید گیر بیندازند و این که بنایشان بر ایجاز است دیگر رفته‌اند توی یک مسئله خیلی هم کش داده‌اند و آن این است که در زمان انسداد آیا قول مجتهد حجت است یا نه؟ اگر قولش حجت باشد مراجعه دیگران به این جایز است یا نه؟ ایشان مشکل دارند به قول ایشان مخصوصاً اگر در دلیل انسداد قائل به حکومت بشویم نه کشف اما علی کل حال هم صورت کشفش هم صورت حکومتش را این قول این آقا حجت باشد فی غایه الاشکال به قول ایشان، دیگران هم به این مراجعه کنند فی غایه الاشکال چرا؟ برای این که این جاهل است عالم نیست و آن که ما می‌خواهیم مراجعه جاهل به عالم است نه مراجعه جاهل به جاهل و این آقا چون جاهل به احکام است بنابراین مراجعه دیگران به این جایز نیست آن وقت اصلا توی قول خودش هم آیا حجت است یا نه؟ این فیه ما فیه است.
  گفتم مرحوم آخوند نباید اصلا مسئله را جلو آورده باشند برای این که قضیه دلیل انسداد یک قضیه توهمی است که توی اصول ما آمده و می‌دانید مقدماتی که می‌چینند اصلا همه‌اش بی خود است دیگر، ما مکلفیم حتما، احکام را از راه علم و علمی نمی‌توانیم بدست بیاوریم پس لابدیم را با احتمال به دست بیاوریم با مظنه بدست بیاوریم پس مطلق مظنه برای مجتهد که بتواند احکام را از باب ظن به دست بیاورد حجت می‌شود، می‌دانید مرحوم شیخ دردسر عجیبی برای خودشان و دیگران درست کردند مرحوم آخوند توی کفایه آمدند خیلی مختصرش کردند اما اساتید ما حتی اساتید نجف دیگر بعد از مرحوم آخوند این دلیل انسداد به آن طولانی که یک ماه دو ماه طول می‌کشد اصلا سالبه به انتفاء موضوعش کردند و اصلا راجع به دلیل انسداد صحبت نکرده‌اند سببش هم این است که ما مکلفیم به تکالیف حتما و نمی‌توانیم علم به دست بیاوریم اما می‌توانیم با ظواهر با خبر واحد و امثال این‌ها به دست بیاوریم به آن می‌گویند علمی که این‌ها هم اطمینان است این‌ها همه بنای عقلاست ما می‌توانیم با روایات اهل بیت احکام و رساله بنویسیم بدهیم دست مردم لذا اصلا دلیل انسداد سالبه به انتفاء موضو ع است.
  خب حالا اگر کسی بگوید که خبر واحد حجت نیست ، نداریم این چنین کسی برای این که نسبت می‌دهند به مثلا مرحوم سید مرتضی که گفته خبر واحد حجت نیست اما وقتی برویم توی حرفهایشان خبر واحد یعنی خبر ضعیف که ما هم می‌گوییم خبر ضعیف حجت نیست، به گردن این مرد بزرگ گذاشتند تو می‌گویی خبر واحد حجت نیست یا مثلا نسبت می‌دهند به صاحب سرائر که گفته خبر واحد حجت نیست این آقا خودش در همین کتاب سرائر آخر سرائر مستطرفات دارد یعنی قریب 200 تا روایت ایشان نقل می‌کنند که ما روایات مستطرف را همه‌اش را می‌گوییم حجت است برای این که صاحب سرائر در حالی که خبر واحد را حجت نمی‌دانسته یعنی خبر ضعیف اما این اخبار را این جا آورده آن هم از اصول اربع ماه گرفته شده لذا حجت است .
  لذا مراد همه همین است که خبر واحد اسمش را قدماء می‌گذاشتند خبر واحد، خبر ضعیف را می‌گفتند خبر واحد، خبر غیر ضعیف را می‌گفتند خبر ثقه و اصلا آنها صحیح و حسن و موثق و ضعیف نداشتند این چنین تقسیم نداشتند این تقسیم را علامه در خلاصه آورده‌اند ، آنها خبر ضعیف را اسمش را می‌گذاشتند خبر واحد، خبر صحیح و موثق را اسمش را می‌گذاشتند خبر ثقه لذا مثلا مرحوم نجاشی هیچ جا ندارد صحیح، همه جا می‌گوید ثقه مثلا ابان بن تغلب ثقه لذا آن وقت‌ها به روایت می‌گفتند ثقه لذا اصلا نداریم کسی که خبر واحد را حجت نداند، مثلا نسبت می‌دهند به مرحوم طبرسی در مجمع البیان دیگر آن که وامصیبتا نمی‌دانم چرا چنین کرده برای این که ذیل هر آیه‌ای هفت هشت ده تا روایت ضعیف السند برای تفسیر ایشان می‌آورد اصلا روایت صحیح السند شاید در مجمع خیلی کم باشد ، همه روایات ضعیف است مرسل است حتی خیلی از آنها عامی است بنابراین من خیال‌نمی‌کنم شما پیدا کنید یک کسی که بگوید خبر واحد حجت نیست و اصلا بعضی از بزرگان که ما هم پذیرفته‌ایم می‌گوییم خبر واحد، ظاهر، این ها که اسمش را گذاشته‌اند مظنه ما می‌گوییم این‌ه هیچ کدام مظنه نیست همه این‌ ها علم است علم عادی، اطمینان یعنی از خبر ثقه اطمینان پیدا می‌شود از ظواهر اطمینان پیدا می‌شود یعنی ظن متأخم با علم یعنی علم عرفی علم عادی، لذا این که باب علم مسدود است باب علمی مسدود است ما می‌گوییم اصلا باب علم مسدود نیست چه رسد باب علمی، بنابراین اصلا دلیل انسداد به طور کلی سالبه به انتفاء موضوع است.
  اما ایرادی که به مرحوم آخوند داریم و ایراد واردی هم هست این است که حالا شما اگر گفتید که دلیل انسداد درست است ما مکلفیم به تکالیف، باب علم و علمی برای ما منسد است پس مطلق مظنه، برای ما حجت است می‌گوییم خب مطلق مظنه که حجت شد این آقا مثل آن جاست که خبر واحد برایش حجت باشد چه فرق می‌کند؟ یک دفعه طبق خبر واحد فتوی می‌دهد اما عقیده‌اش این است که این مظنه حجت است مثل کسی که عقیده‌اش این باشد خبر واحد حجت است لذا تمام فتوایش روی مظنه است اما باید بگوییم تمام فتوایش روی حجت است، روی یقین بگویید نه، اما روی حجت چرا نباشد ؟ حجت است دیگر لذا می‌تواند بگوید هذا ما ادی الیه ظنی حتی این را نسبت به علامه داده‌اند می‌خواهند بگویند علامه انسدادی است، نه، حالا هذا ما ادی الیه ظنی و کل ما ادی الیه ظنی فهو حکم الله فهذا حکم الله، چرا نگوییم؟ لذا فتاوای این کسی که انسدادی است تمام مظنه را حجت می‌داند بر می‌گردد به این که فتاوای این تمامش دارای حجت است و هو حکم الله و همین جمله‌ای که علامه گفته آن آقا هم می‌تواند بگوید، بگوید هذا ما ادی الیه ظنی و کل ما ادی الیه ظنی فهو حکم الله و هذا حکم الله، هر کسی که نمی‌تواند این کار را بکند می‌شود عامی، می‌شود جاهل، قرآن می‌گوید مراجعه جاهل به عالم حتما باید باشد سیره عقلاء می‌گوید که جاهل به عالم، قرآن می‌گوید هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون انمایتذکر اولوالالباب آن که نمی‌داند مراجعه کند به آن کسی که می‌داند حالا این می‌داند گاهی با علم، این می‌داند گاهی با قرآن، این می‌داند گاهی با روایات اهل بیت صحیح السند ، این می‌داند گاهی با ظن مطلق که ظن مطلق را مقدمات انسداد را جاری کرده برای خودش حجت کرده لذا این کار ساده‌ای هم که نیست همین جوری که شما این همه راجع به خبر واحد صحبت می‌کنید بیشترش را شیخ انصاری برای همین در همین فرائد صحبت کرده، ظاهراً این جوری است که خبر واحد که مرحوم شیخ انصاری درست کرده مثلا 10 ورق است اما ظن مطلقی که مرحوم شیخ برای انسدادی‌ها درست کرده در 30 ، 40 ورق است ، حسابی همین جوری که باب علم و علمی را منسد نمی‌دانید اما 95 درصد فتاوی روی مظنه است، کی می‌تواند بگوید که این فتوای من علم است ؟ الا این که آن جور درست کنیم که من کردم که گفتم خبر واحد علم است ولی خبر واحد را از علم بیندازید ، ظواهر را از علم بیندازید دیگر یک درصد هم پیدا نمی‌شود که شما بتوانی با علم رساله بنویسی، لذا رساله که می‌نویسی این جور می‌نویسی می‌گویی که به قول آقای داماد رضوان الله تعالی علیه می‌گفت قسم حضرت عباس که نمی‌خواهم بخورم اما به آقای داماد می‌گفتم قسم حضرت عباس هم بخور یعنی وقتی که با ظواهر و خبر واحد و این‌ها فتوی را درست کردی خب به حضرت عباس این فتوی حجت است ، نمی‌خواهم بگویم مطابق با واقع است که ، مطابق با واقع کدام است؟ اصلا ما نوکر واقع نیستیم ما نوکر ظواهریم ما مکلف به واقع هم نیستیم همین که گفتم علامه با ضرس قاطع می‌گوید هذا ما ادی الیه ظنی و کل ما ادی الیه ظنی فهو حکم الله و هذا حکم الله لذا حسابی می‌تواند بگوید هذا حکم الله، اگر مبنایش خبر واحد و ظواهر باشد اگر مبنایش خبر واحد و ظواهر نه مبنایش حجیت مطلق ظن باشد فتوی را از راه ظن به دست می‌آورد توی رساله می‌نویسد قسم حضرت عباس هم روی آن می‌خورد هذا حکم الله، مگر مجتهد نباشد یک حرفی دیگر است مگر راستی العیاذ بالله مجتهد نما باشد رساله بی خودی نوشته باشد و الا اگر رساله به جا نوشته باشد اگر مجتهد باشد البته مجتهد به این ساده‌گی‌ها نیست یک عمر زحمت می‌خواهد تا بشود مجتهد اما راستی اگر مجتهد باشد دیگر اصلا نگاه به مدرکش هم نمی‌کنیم مدرکش هر چه می‌خواهد باشد، به ما چه؟ ما این را مجتهد متدین می‌دانیم توی رساله نوشته تسبیحات اربعه یک مرتبه، اصلا این که الان رسم شده چه رسم غلطی این جوان ‌های نپخته‌ای که هیچ چیز سرشان نمی‌شود هی مرتب لمّ قضیه و چرا تسبیحات اربعه یک مرتبه واجب است ؟ همین الان یک طلبه دیگر چه رسد یک دانشگاهی بینید چه خبرهاست ، همین الان می‌پرسید که این که شما توی رساله نوشته‌اید وضو و غسل یک ذره باید باقی نماند این یعنی چه؟ این وسواسی درست می‌کند گفتیم بابا امام صادق علیه السلام فرموده دیگر لذا می‌گوید که این وضوست دیگر از او بپرسند از کجا می‌گویی؟ این خیلی غلط است مثل این است که یک کسی مریض است باید دکتر متدین پیدا کند باید دکتر حاذق پیدا کند شکی نیست در آن جا نمی‌شود کوتاهی بکند اما وقتی رفت پیش دکتر متخصص متدین دکتر می‌گوید که این شربت را هر 6 ساعت یک مرتبه یک قاشق چای خوری ، این اصلا به ذهنش نمی‌آید اگر هم به ذهنش بیاید، می‌گوید فضولی موقوف ، بگوید آقا به چه دلیل؟ می‌گوید این آمپول را هر روز ساعت 6 بعدازظهر، اصلا به ذهنش نمی‌آید چرا؟ می‌گوید او بهتر از ما بلد است اگر یک وقت بپرسد هم اگر رفیق باشند با هم یک چیزی می‌بافد اگر رفیق با هم نباشند تندی می‌کند می‌گوید به تو چه؟ فضولی موقوف، اگر من دکترم درست می‌گویم تو باید مراجعه کنی به اهل خبره، دیگر چرا چرا مسلم غلط است ، لذا این کسی که رساله می‌نویسد باید حجت دار باشد حجتش گاهی قطع است یک درصد هم پیدا نمی‌شود گاهی مظنه از راه ظنون خاصه است معمولا رساله‌ها روی همین است یعنی ظواهر، روایات اهل بیت، گاهی هم روی ظنون عامه است آن هم زیاد پیدا می‌شود دلیلش هم این است به قطع و قطعی نرسیدم فتوی را باید بدهم روی ظن مطلق، توی رساله می‌نویسد هر سه تا را هم می‌گوید هذا حکم الله، این که مرحوم آخوند می‌گوید این مراجعه جاهل به جاهل است دیگر خیلی حرف مشکلی است آدم بپذیرد مخصوصا ایشان فرق می‌گذارد بین کشف و حکومت توی دلیل انسداد اگر یادتان باشد فرق بین کشف و حکومت این است مقدمات انسداد که جاری کردید یک وقت نتیجه می‌گیرید عقل ما می‌گوید مطلق مظنه حجت است گاهی هم نه می‌گویید که ما کشف می‌کنیم امام علیه السلام فرموده مطلق مظنه حجت است، کشف و حکومت فرق ندارد و کشفش هم کار مشکلی است معمولا حکومت است دیگر حالا چه حکومت چه کشف بالاخره این کشف یقینی حکومت یقینی به این که مطلق مظنه حجت است
 مرحوم آخوند خیلی مشکل کرده این جا را بعد حتی به اندازه‌ای مشکل شده برایشان که می‌گوید ما مقدمات حکمت را مقدمات دلیل انسداد را روی فتوی این بگوییم که باب علم و علمی منسد است باب مظنه هم من نمی‌توانم به دست بیاورم پس قول این آقا باید به آن عمل بکنم برای این که از درد ناعلاجی به فتوای این می‌گوییم حکم الله.
 نمی‌دانم چه شده؟ حالا باز مطالعه کنید ببینید چرا مرحوم آخوند این قدر برایشان این مسئله آسان این قدر مشکل شده؟
 بحث فردا راجع به متجزی که خیلی شماها انشاء الله هستید آیا قولش حجت است یا نه؟
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo