< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : استصحاب در تعلیقی
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  بحث امروز راجع استصحاب تعلیقی است روایت فرموده الغب اذا غلی یحرم حالا این عنب زبیب می‌شود غلیان پیدا می‌کند آیا الزبیت اذا غلی یحرم با استصحاب می‌شود درست کرد یا نه؟
  فرض مسئله را آن جا می‌کنیم که بین عنب و زبیب تفاوتی نداشته باشد از نظر ذاتی ، پیر و جوانی باشد عنب جوان است نشاط دارد آب‌دار است، می‌ماند کم کم همان عنب زبیب می‌شود همان انگور کشمش می‌شود حالا که کشمش شد همین جور که آن عنب مال هر کسی بوده حالا هم این زبیب مال همان است این عنب احکامی داشته این احکام بار بر همان زبیب هم می‌شود من جمله این عنب اگر غلیان پیدا می‌کرد مثلا حرام می‌شد یا نجس می‌شد حالا این زبیب غلیان پیدا کرده کشمش را گذاشته‌اند در وسط پلو باد کرده جوش آمده توی آن حالا این الزبیب اذا غلی یحرم مثل این است که بگوییم العنب اذا غلی یحرم، این حرف‌ها دیگر شک بردار نیست مثلا، یک کسی بگوید عنب عین زبیب است زبیب عین عنب است و حالات تفاوت کرد، جوان بود پیر شد با نشاط بود خشک شد مثل آدمها که یک نشاط جوانی داشتند این نشاط جوانی کم کم رفته دیگر چیزی برای این باقی نمانده به غیر از نفس کشیدنش خب هر احکامی که جوانی داشت همین احکام را این پیری دارد بنابراین العنب اذا غلی یحرم این زبیب همان عنب است اذا غلی یحرم، بعضی این جور آمده‌اند جلو لذا این از بحث ما بیرون است آن می‌گوید من فرقی بین عنب و زبیب نمی بینم تمام احکام عنب را زبیب دارد تمام احکام زبیب را عنب دارد همین جور که مثلا انگور مال کسی بود حالا که کشمش شد یکی شک کند بگوید این دیگر مال صاحبش هست یا نه؟ همین طور که در آن شک نداریم در العنب اذا غلی یحرم و الزبیب اذا غلی یحرم با هم تفاوتی ندارد ،این یک قول که خیلی از فقهاء هم چنین فرموده‌اند فرموده‌اند تمام احکام عنب بار بر زبیب است توی رساله‌های عملیه هم این اختلاف هست.
  اما بعضی می‌گویند که عنب غیر زبیب است عرفا ولو این که با دقت عقلی همین است که تو می‌گویی، عنب غیر زبیب است زبیب غیر عنب است عرف این‌ها را دو تا ماهیت می‌داند ولو واقعا یک ماهیت باشد دو تا موجود می‌داند بنابراین احکامی که آن دارد احکام را آن ندارد و هر کجا که شک بکنیم می‌گوییم نه حکم نیست لذا فتوی می‌دهند العنب اذا غلی یحرم الزبیب لیس کذلک و توی رساله‌ها الان هست این که کشمش اگر جوش بیاید نجس نمی‌شود ما هم همین فتوای ماست لذا توی رساله هم آورده ایم حاشیه بر عروه هم داریم این که عرفا زبیب غیر عنب است عنب غیر زبیب است و این‌ها دو تا ماهیت‌اند هرکجا یقین داشته باشیم که وحدت حکم دارد می‌گوییم هر کجا نه می‌گوییم این زبیب وحدت حکم ندارد احتیاج به استصحاب و این‌ها هم نمی‌خواهیم، نه، اصلا زبیب غیر از عنب است عنب غیر زبیب است آن اذا غلی یحرم اما این اذا غلی لم یحرم.
  لذا ما می‌گوییم که الزبیب اذا غلی لم یحرم ، این فرمایش ایشان را مرحوم آقای خویی دارند و نمی‌دانم چه می‌خواهند بگویند؟ چنانچه نمی‌دانیم فاضل معاصر ما چه می‌خواهند بگوید مرحوم آقای خویی می‌گویند که کشمش آب ندارد و آن العنب اذا غلی یحرم برای آبش است عصیر عنبی و عصیر عنبی آب دارد انگور آب دارد آبش اذا غلی یحرم و اما کشمش که آب ندارد تا بگوییم اذا غلی یحرم، خب من نمی‌دانم مرحوم آقای خوئی یااین فاضل معاصر حلوا چوۀ اصفهانی را نخورده‌اند ؟ حلوا چوه از همین آب کشمش درست می‌شود دیگر یعنی آن وقت‌ها، سنگ آسیابش را هم من دیده‌ام همان محله ما خیلی جاها توی اصفهان این‌ها عصار خانه بود کشمش را می ریختند زیر همین سنگ آسیاب از آن آب بیرون می‌آمد البته آبش کم است همین تری توی کشمش، توی کشمش‌ها معمولا تر است تر یعنی آب، یک کشمش پیدا کنیم که اصلا آب نداشته باشد به حسب ظاهر خیلی کم پیدا می‌شود اما همان هم اگر زیر سنگ آسیاب عصار برود آب پیدا می‌کند دیگر لذا این فرمایش آقای خویی که آقا هم می‌فرمایند که اصلا کشمش آب ندارد ، نه، کشمش آب دار است و حالا اگر آن انگور جوش آمد پاک است یا نه؟ آن آبش؟ اگر آب کشمش جوش آمد پاک است یا نه؟
  فقهاء معمولا می‌گویند بله تفاوت ندارد کشمش همان انگور است انگور همان کشمش است بنابراین چنانچه اگر آن جوش بیاید نجس است یا حرام است خوردنش این هم نجس است حرام است خوردنش .
  اما بعضی از فقهاء همیشه بوده الان هم هست الان هم در محشین عروه و من جمله ما می‌گوییم که فرق است بین انگور و کشمش چرا؟ برای این که کشمش غیر از آن عنب است عنب غیر آن زبیب است عرفا ولو واقع و نفس الامر هم این‌ها یک چیز باشند مثل پیر و جوانی حالات نیست دو عنوان است آن العنب اذا غلی یحرم ، الزبیب اذا غلی لم یحرم ، بنابر این کشمش را گذاشته‌اند در وسط پلو یا توی آش و حسابی جوش بیاید آبش بیرون بیاید علاوه بر بخارهایی که رفته توی آن آبش هم بیرون بیاید یا آب دار شود باهمان آب کسی بخورد ما می‌گوییم اشکال ندارد این هم باز بحث ما نیست.
  بحث ما کجاست؟ این که شک کنیم که آیا این احکامی که برای عنب است برای زبیب هم هست یا نه؟ عنوان را هم یک عنوان بدانیم بگوییم که حالات تفاوت کرده آیا استصحاب دارد یا نه؟ یعنی العنب اذا غلی یحرم حالا کشمش شده این آب پیدا کرده آب این غلیان پیدا کرده می‌خواسته‌اند حلوا چوه درست بکنند حسابی جوشاندند جوشاندند تا حلوا چوه شد این آیا این آب‌ها که می جوشد جوش آمده این‌ها حرام است خوردنش تا ثلثان بشودآیا این نجس است تا ثلثان بشود یا نه؟ استصحاب بکنیم بگوییم العنب اذا غلی یحرم و الزبیب ایضا کذلک آن العنب اذا غلی با دلیل، الزبیب اذا غلی با استصحاب، می‌شود این کار را کرد یا نه؟
  مرحوم شیخ انصاری از استاد بزرگوارشان می‌گویند در مناهل نیست مناهل از سید مجاهد است سید مجاهد خیلی ملا بوده انصافا، ضربه عجیبی هم خورد ضربه‌اش هم این بود که در زمان فتح علی شاه روسیه حمله کرد به ایران همین شهرهایی که الان روسیه رها کرده مستقل شده این‌ها همه‌اش استان های ایران بوده لذاحمله کرد مرحوم سید مجاهد فتوی دادند با روسیه‌ باید جنگید خودشان هم آمدند توی صحنه لذا از نجف با طلبه‌هایشان ظاهراً شیخ انصاری نبوده، با طلبه‌هایشان خیلی بودند با طلبه‌هایشان آمدند ایران و رفتند جنگ بکنند جنگ هم کردند حالا می‌گوییم چه شد آمدند قزوین که بروند برای جبهه از حوض همین مسجد قزوین ، مسجد شاه قزوین وضو گرفتند آب حوض را برای تبرک و تیمن همه قزوینی‌ها خوردند بردند برای تبرک و تیمن، خب مرحوم سید مجاهد ، مجاهد هم می‌گویند برای همین است اسید محمد اسمش است ، آمدند توی جبهه ، وای به اختلاف ، بین پسرهای فتح علی شاه اختلاف افتاد سر ریاست ، سر حرف‌های بی‌خودی و بالاخره بعضی پسرهای فتح علی شاه همراه روسیه شد و بالاخره روسیه به واسطه اختلاف توی جبهه توانست بیاید جلو شکست حسابی به ایران بدهد ایران شکست خورد و هفت هشت تا استانهای مفصل که هر کدامش الان یک کشور مستقلی شده ، آسیای میانه همه این‌ها را روسیه گرفت خب در حقیقت این سید بزرگوار شکست خورد برای خاطر اختلاف برای خاطر حب ریاست ، لذا با یک حالت افسردگی برگشت آمد قزوین که برود نجف رفت توی یک خانه، همین‌ها که آب حوض را خوردند برای تبرک و تیمن خانه را سنگ باران کردند، درجاتش عالی عالی تر حضرت امام همین چیزها در نظر مبارکشان بود یک وقت به من می‌گفتند من مهیا هستم این خانه را آن وقتی که قم بودند این خانه را سنگ باران کنند ، لذا خانه را سنگ باران کردند دیدند الان مردم می‌ریزند آسید محمد را می‌کشند از پشت بام آسید محمد را از این خانه به آن خانه از قزوین بیرون کردند و ایشان آمدند نجف دیگر آن جا دق کردند و از دنیا رفتند این هم روضه ما روضه آسید محمد مجاهد، این ملا بوده یک کتاب هم دارد در اصول به نام مناهل آن هم انصافا کتاب دقیقی است مرحوم شیخ انصاری شاگرد ایشان بوده مرحوم شیخ انصاری از صاحب مناهل نقل می‌کند که استصحاب تعلیقی جاری نیست اما در وقتی که می‌خواهند دلیل بیاورند همین تعدد موضوع را می‌آورند یعنی اصلا استصحاب تعلیقی نه، می‌گویند زبیب غیر عنب است عنب غیر زبیب است وقتی که دو تا موضوع شد استصحاب تعدد موضوع است استصحاب جاری نیست.
  مرحوم شیخ انصاری تعدد موضوع را رفع می‌کنند که تقریبا این را تقاضا دارم یک مطالعه دقیقی بکنید ببینید حرف من درست است یا نه؟ اصلا من می‌گویم نزاع لفظی بین شاگرد و استاد است و مرحوم شیخ انصاری استصحاب تعلیقی را جاری می داند می فرماید برای خاطر این که این عنبیت و زبیبیت از حالات است تغییر ماهیت نیست وقتی چنین شد به قول مرحوم حاج شیخ رضوان الله تعالی علیه آشیخ عبدالکریم مرحوم آقای داماد نقل می‌کردند مرحوم حاج شیخ می‌گفتند که دست بگذار روی تورکه روی دانه انگور همین جور نگه بدار تا کشمش شود همان است کشمش شده حالا احتیاج به این فرمایش مرحوم شیخ هم نداریم بگوییم که کشمش همان انگور است انگور همان کشمش است حالاتش فرق کرده مثل پیری و جوانی پیری همان جوانی، جوانی همان پیری وقتی چنین شد استصحاب مسلم جاری است آن که می‌گوید استصحاب جاری نیست تعدد موضوع درست می‌کند آن که می‌گوید استصحاب جاری است وحدت موضوع درست می‌کند و حق هم با آن کسی است که وحدت موضوع درست می‌کند الا این که ما می‌گوییم وحدت موضوع ندارد صاحب مناهل ما می‌گوییم ولو واقعا کشمش عین انگور است انگور عین کشمش است اما این امر عقلی است، عرفا دو تا اسم یکی عنب یکی زبیب اسم‌ها عرفا تفاوت دارد این اسم روی یک مسماست آن هم روی یک مسماست دو تا مسمی با هم تفاوت عرفی دارد وقتی تفاوت عرفی دارد همان که صاحب مناهل گفته استصحاب نیست اگر کسی حرف ما را نزند بگوید خیر این تعدد نیست بلکه زبیب همان عنب است عنب همان زبیب است پیری و جوانی است دیگر خواه ناخواه باید بگوید استصحاب هست .
  و ما از دو جهت می‌گوییم که این کشمش اگر جوش بیاید پاک است یک ) نه قضیه استصحاب ، اصلا کشمش غیر زبیب است زبیب غیر کشمش است بنابراین اصلا احتیاج به استصحاب و اسم استصحاب و این‌ها نیست و احکام عنب را زبیب ندارد احکام زبیب را عنب ندارد بنابراین مانعی ندارد اما اگر بگویید از حالات است چنانچه بعضی از بزرگان فرموده‌اند مرحوم شیخ انصاری فرموده‌اند دیگر خواه ناخواه باید بگوییم که استصحاب جاری است هر احکامی که عنب دارد زبیب دارد من جمله احکام این که اذا غلی یحرم آن هم اذا غلی یحرم.
  انقلاب معنایش این است که تغییر ماهیت پیدا می‌کند و وقتی تغییر ماهیت پیدا کرد آن یک احکام برای خودش دارد آن هم یک احکام برای خودش دارد.
  حالا تا این جا که ما اسمش را می‌گذاریم اصلا نزاع لفظی ولی یک حرف دیگر هم هست که مرحوم آخوند در کفایه دارند خود مرحوم شیخ دارند این که نه اصلاً این احکام یکی است استصحاب هست تغییر ماهیت هم نیست اما استصحاب تعلیقی قضیه متیقنه ندارد چرا؟ برای این که اذا غلی یحرم اصلا در عالم وجود ایجاد که نشده فرض ما این است انگور بدون غلیان کشمش شده کشمش الان غلیان پیدا کرده حالا شما می‌خواهید قضیه متیقنه چه درست بکنید ؟ بگویید اگر این جوش می‌آمد نجس بود الان یکون کذلک خب جوش که نیامده بنابراین اصلا وجود نیامده، که یکی از ادله مرحوم سید مجاهد هم همین است که گفته اصلاً استصحاب تعلیقی قضیه متیقنه ندارد برای این که اصلا این معلق علیه این تعلیق یک توهم طلبگی است و در استصحاب باید یک قضیه موجوده در خارج باشد بگوییم زید بوده الان هم یکون کذلک نماز جمعه واجب بود الان یکون کذلک و اما در استصحاب تعلیقی شما قضیه متیقنه ندارید برای این که انگور جوش نیامده وقتی انگور جوش نیامده چه چیزی را می‌گویید که کان الان یکون کذلک ؟ این هم حالا خیلی حرف ندارد اما چون که وقت ما گذشته و حرف هم بین مرحوم شیخ انصاری و سید مجاهد است اگر یک اشاره‌ای باز در این باره بکنیم مثل این که سزاوار است . انشاء الله برای جلسه بعد.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo