< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : استصحاب کلی ، قسم دوم.
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  تنبیه سوم از استصحاب درباره استصحاب کلی است و این مسئله مسئله مفیدی است انصافا، از تنبیهات مفید استصحاب است.
  این استصحاب کلی را منقسم کرده‌اند اول به سه قسم آن قسم سوم راهم به سه قسم.
  قسم اول که درباره‌اش صحبت کردیم این که کلی در ضمن فرد پیدا شده حالا نمی‌دانیم آن فرد هست یا نه؟ انسان در خانه بوده در ضمن زید الان نمی‌دانیم زید در خانه هست یا نه؟ فرموده‌اند هم استصحاب کلی داریم هم استصحاب فرد، می‌تواند بگوید انسان در خانه بود الان هم هست می‌تواند بگوید زید در خانه بود الان هست و معلوم است بلا اشکال است.
  فقط اشکال که هست این که خب حالا اگر استصحاب زید کردم می‌توانم بگویم انسان در خانه هست یا نه ؟ اگر استصحاب انسان کردم می‌توانم بگویم زید در خانه هست یا نه؟ خب این جا گفته‌اند نه برای این که مثبت است انسان در خانه بود الان هم هست پس زید در خانه است این امر عقلی است و با استصحاب نمی‌شود امر عقلی درست کرد اسمش را می‌گذارند اصل مثبت ، یا زید در خانه بود الان نمی‌دانم هست یا نه؟ زید در خانه پس انسان در خانه می‌توانم بگویم؟ گفته‌اند نه، برای این که عقلا همین طور است اگر زید باشد حتما انسان هست اما این اصل مثبت است و استصحاب لوازم خودش را نمی‌تواند بار بکند، مگر کسی اصل مثبت را حجت بداند یا اصل مثبت را اینجا حجت بداند که بعد درباره‌اش صحبت می‌کنیم مثل مرحوم آخوند می‌گویند که از لوازم جلیه است پس بنابراین این بار است پس راجع به آن قسم اول اشکال نداریم.
  بله آن اشکالی که دیروز من در استصحاب قسم دوم می‌کردم این جا هم هست و آن این است که اثر ندارد استصحاب کلی، انسان در خانه بود الان هم هست این اثر ندارد آن که اثر دارد زید در خانه بود الان هم هست آن فرد آثار احکام مال فرد است نه مال کلی من حیث هو هو، و علی کل حال مثل این که قسم اول از استصحاب کلی حرفی روی آن نزدند و یک چیز واضحی توی اصول قرارش دادند.
  حرف‌ها همه روی قسم دوم وحتی قسم سوم هم خیلی حرف ندارد بعد حرف می‌زنیم اما این قسم دوم حرف دارد، کلی در ضمن فرد موجود بود اما نمی‌دانم آن فرد وضعش چه جوری است این دوام بقا داشته یا نه؟ که مثال خیلی دارد توی فقه نباید مثلا به بق و فیل بزنیم مثلا روز جمعه نمی‌داند نماز جمعه برایش واجب است یا نماز ظهر ؟ حالا یک مقدار صبر می‌کند وقت نماز جمعه می‌گذرد دیگر حالا نمی‌داندنماز جمعه برایش واجب است یا نه؟ اگر جمعه بود تمام شد دیگر واجب نیست اگر ظهر بود حالا واجب است آن نماز ظهر وقتش زیاد است نماز جمعه وقتش کم است وحالا آن وقت کم از بین رفته ، آن وقت زیاد باقی است بخواهم استصحاب فرد کنم حالت سابقه ندارد استصحاب کلی هم حالت سابقه ندارد بگوییم روز جمعه نماز واجب بود الان هم واجب است که برود نماز ظهر بخواند لذا آن پشه و فیل مرحوم شیخ هم می‌دانیم حیوان در خانه بود نمی دانم پشه بود یا فیل؟ دو سه روز صبر می‌کنیم اگر پشه بود مرد اگر فیل بود هست خب بخواهم بگویم فیل هست نمی‌شود، فیل نیست نمی‌شود اما می‌شود بگویم حیوان در خانه بود الان یکون کذلک.
  مشهور در میان اصحاب من جمله شیخ بزرگوار فرمودند این استصحاب جاری است اشکال ندارد برای این که آن مثال مرحوم شیخ حیوان در خانه بود الان یکون کذلک مقتضی موجود مانع مفقود.
  الا این که پس از مرحوم شیخ به این استصحاب به این حرف مرحوم شیخ اشکال کردند اما جواب دادند و می‌شود بگوییم که این استصحاب قسم دوم در اصول ما یک چیز مشهوری است که استصحاب قسم دوم کلی جاری است در مقابل قسم سوم که جاری نیست در مقابل قسم اول که اشکالی نیست در این جا هم بگوییم مثل قسم اول است استصحاب مشترک، استصحاب کلی می‌توانم بکنم مثال هم خیلی دارد توی فقه ما ما دو تا اشکال داریم قطع نظر از اشکالهای قوم یکی را گفتم در جلسه قبل یکی باقی مانده.
  آن دو اشکال ما این است یک) گفتم استصحاب کلی نماز کلی اصلا اثر ندارد برای این که آن چه روز جمعه بر ما واجب است خصوص جمعه یا خصوص ظهر است اما مشترک بین ظهر و جمعه این برای ما واجب نیست ، نماز بر ما واجب نیست بلکه نماز ظهر بر ما واجب است ، نماز جمعه بر ما واجب است با این خصوصیت یعنی مصداق، مثلا حالا که شک نداریم روز یا آن کسانی که نماز جمعه را واجب می‌دانند روز جمعه و اذا نودی الی الصلاه یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله نماز جمعه برایم واجب است یا امروز اذا زالت الشمس یجب الظهر و العصر الا ان هذه قبل هذه نماز ظهر و عصر برایم واجب است نه مطلق نماز ، در آن مثالی که در آن جلسه می زدم که محدث شده نمی‌داند بول است یا منی؟ وضو گرفته حالا نمی‌داند آیا باز محدث است یا نه؟ خب استصحاب کلی بکند، کلی حدث، و کلی حدث ما نداریم، حدث اصغر داریم اما حدث مشترک بین اصغر و اکبر نداریم، قدر مشترک ندارد لذا وضو حدث اصغر یعنی بول را آن حدثی که در اثر بول است آن را رفع می‌کند، غسل آن حدثی که از منی پیدا شده اما یک حدث مشترک بین اصغر و اکبر نداریم توی فقه، نداریم توی خارج، لذا در جلسه قبل می‌گفتم که این استصحاب بگویید جاری ، استصحاب کلی ، اما این اثر ندارد لذا در قسم اول هم همین اشکال هست بعد می‌آید در قسم سوم هم باز همین اشکال را درایم که اصلا این استصحاب کلی که منقسم شده به 5 قسم این به قول عوام سر بی صاحب را می تراشیم ، استصحاب کلی من حیث هو کلی این را اسمش را می‌گذارند کلی منطقی، احکام روی کلی منطقی نیامده، روی خارج است، غسل کی واجب می‌شود؟ وقتی منی از این بیرون بیاید، وضو کی واجب می‌شود؟ وقتی بول از این بیرون بیاید، اما بول بیرون نیامده، منی بیرون نیامده هیچ وقت غسل واجب نیست غسل روی خارج است ، برای این که اما هذا او ذاک ، این اما هذا او ذاک یعنی خارج، کلی که نمی‌توانیم بگوییم اما هذا او ذاک، لذا همان مثال مرحوم شیخ بزرگوار این است که توی خانه جزئی اما هذا او ذاک اما بق او فیل و اما مشترک بین بق و فیل این دیگر در خارج باشد خب نیست دیگر، ما بخواهیم این جور الان استصحاب کلی که آقایان درست می‌کنند این جور است که می‌گویند ما یک فیل داریم این خصوصیت این مصداق یک پشه‌ای داریم این هم مصداق، خصوصیت یک مشترک بین فیل و پشه این کلی ، استصحاب کلی کن، می‌گویم خب آن پشه خارج است آن فیل هم خارج است علم اجمالی هم می‌شود بگوییم اما هذا او ذاک اما ماورای این دو یک چیز دیگر داشته باشیم به نام کلی توی خانه، توی خارج دیگر نداریم، این اشکال ماست که در‌ استصحاب‌ کلی ما نمی‌توانیم، اسمش را می‌گذاریم کلی منطقی بله احکام آمده روی کلی منطقی حرفی نیست یعنی احکام اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا یا اقیموا الصلوه وقتی دلوک شمس شد نماز بخوانید اقیموا الصلوه آمده روی کلی من حیث هو کلی یعنی کلی منطقی نیامده روی خارج، برای این که خارج ظرف تنجیز تکلیف است ظرف این است که آن مأمور به ساقط بشود اما حالا حرف در این است که توی خارج ما کلی مشترک بین این فرد و آن فرد داریم یا نه؟ یعنی می‌دانم روز جمعه یا نماز ظهر واجب است یا نماز جمعه بحث ما این است که علاوه بر این دو یک چیز دیگر هم واجب است و آن مشترک بین نماز جمعه و نماز ظهر می‌گوییم این را دیگر نداریم، ندیدم این اشکال را کسی بکند اما اشکال واردی است انصافا لذا ما به استصحاب کلی حتی به قسم اول این اشکال را داریم و آن این است که شما استصحاب چیزی را می‌خواهید بکنید که اصلا وجود خارجی ندارد.
  اشکال مهمتر ما این است که همه جا قبل از آن که استصحاب کلی بکنید اماره هست اماره مقدم بر استصحاب است آن هم اماره اماره علم نه علمی برای این که توی همین نماز جمعه ببینید، می‌گویید یا نماز ظهر برایم واجب است یا نماز جمعه ، علم اجمالی منجز تکلیف است علم اجمالی می‌گوید که هر دو ، نماز جمعه وقتش تمام شده می‌گوید نماز ظهر را احتیاطا باید بخوانی به علم اجمالی ، توی همان مثال بول و منی محدث شده نمی‌داند حدث اصغر است یا حدث اکبر؟ وضو می‌گیرد حالا می‌خواهد نماز بخواند می‌تواند یا نه؟ نه چرا؟ علم اجمالی می‌گوید که باید غسل هم بکنی، لذا این استصحاب قسم دوم همه جا قبل از آن که استصحاب کلی بخواهی جاری کنی اماره جلویت را می‌گیرد، علم اجمالی، اسمش را بگذارید علم، اماره هم نگذارید بالاخره چیزی که مقدم بر استصحاب است و در جایی که علم تفصیلی و علم اجمالی و اماره و امثال این‌ها باشد که دیگر استصحاب جاری نیست و یک جا نمی‌توانید پیدا بکنید در استصحاب قسم دوم که علم اجمالی نباشد و اصلا علم اجمالی این قسم دوم را درست می‌کند باید بگوییم محقق قسم دوم از استصحاب کلی علم اجمالی است، بنابراین این که می‌خواهی استصحاب بکنی با استصحاب بگویی که نماز ظهر را بخوان علم اجمالی می‌گوید نماز ظهر را بخوان، بخواهی استصحاب کلی بکنی بگویی محدثی علم اجمالی می‌گوید محدثی، در همان فیل و پشه مرحوم شیخ انصاری قبل از آن که استصحاب کلی بخواهی بکنی علم اجمالی می‌گوید که راجع به آن فیل هم باید فکری بکنی اگر حکمی هست باید بار بکنی استصحاب لازم نیست بگوییم که حیوان در خانه بود الان هم هست پس بنابراین فیل است آثار فیل بار است می‌گوییم نه، قبل از استصحاب و اصل مثبت و امثال این‌ها نمی‌دانیم فیل بوده یا پشه؟ پشه که نیست حتا، فیل نمی‌دانیم هست یا نه؟ اصل می‌گوید فیل نیست اما علم اجمالی منجز تکلیف است می‌گوید اگر حکمی بار است باید بار بکنی، این هم اشکال دوم ماست، و این اشکال دوم را هم ندیدم کسی بگوید لذا همه جا قبل از آن که استصحاب کلی بکنیم علم اجمالی ما منجز تکلیف ماست ، حالا باز هم کتاب‌ها را ببینید از دیگران بپرسید ببینید این دو تا اشکال من را می‌شود رفع بکنید.
  بله دو سه تا اشکال هم شده برای این اما دو سه تا اشکال را بزرگان هم اشکال کرده‌اند مثل مرحوم آخوند در کفایه هم جواب داده‌اند آن اشکالهایی که کردند این است گفته‌اند که این استصحاب جاری نیست چرا جاری نیست؟ برای این که توی همین مثال فیل و پشه ، پشه که می‌دانم نیست برای این که اگر بوده مرده تمام شده حالا خصوصیت فیل نمی‌دانم هست یا نه؟ خب اصل این است که فیل نیست خصوصیت نیست ، استصحاب سالبه به انتفاء موضوع می‌شود دیگر شک ندارم ، شما استصحاب کلی می‌خواهی بکنی برای خاطر این که شک داشته باشی که آیا در خانه حیوان هست یا نه؟ خب وقتی شک داشته باشی آن وقت استصحاب کلی‌کن اما ما نحن فیه آن پشه را که می‌دانی نیست آن فیل را نمی‌دانی هست یا نه؟ استصحاب عدم کونه فی الخارج یعنی استصحاب عدم فیلیت آن هم نه ،دیگر شک نداری می‌دانی کلی نیست، بنابراین آن استصحاب خصوصیت رفع شک می‌کند برای شما و استصحاب کلی را سالبه به انتفاء موضوع می‌کند.
  جوابی که مرحوم آخوند و دیگران داده‌اند گفته‌اند بله درست است الا این که مثبت است ، شما می‌خواهید بگویید خصوصیت نیست پس کلی نیست، می‌شود اصل مثبت و اصل مثبت حجت نیست، شما استصحاب خصوصیت می‌خواهی بکنی اصل عدم وجود فیل در خانه خب استصحاب جاری است پس کلی نیست این اصل مثبت است و لوازم عقلی بار بر استصحاب نیست به قاعده این که اصل مثبت حجت نیست.
  مرحوم آخوند این جا می‌گویند و رد می‌شوند اما توی اصل مثبت که می رسند جواب این جا را آن جا خودشان می‌دهند و آن این است که می‌گویند که اگر لوازم جلی باشد یا خفی باشد اصل مثبت حجت است و از جمله جاها که لوازم جلی است یعنی عرفی است همین جاست ، پشه را که می‌دانم نیست فیل را هم که با استصحاب می‌دانم نیست خب عرف می‌گوید هیچ چیز در خانه نیست لیس فی الدار هیچ چیز، غیرک دیار، هیچ چیز، آن جا جواب این جا را می‌دهند حرف خوبی است که آقا این اصل مثبت را بخواهی جاری بکنی بگویی اصل مثبت است پس بنابراین اشکال ندارد که استصحاب کلی بکنیم آن جا هاست که واسطه جلی نباشد اما اگر واسطه عرف پسند باشد عرف حسابی ببیند اصل مثبت حجت است وقتی اصل مثبت حجت شد در مسئله ما این جور است که حالا مثلا نمی‌داند روز جمعه نماز جمعه برایش واجب است یا نماز ظهر ؟ وقت نماز جمعه گذشت دیگر حتماً نماز جمعه برایش واجب نیست حالا ‌نمی‌داند نماز ظهر برایش واجب است یا نه؟ خب استصحاب عدم وجوب، می‌گوید نماز ظهر برایم واجب نیست روز جمعه ، عرف می‌گوید خب برو دنبال کارت اما عرف بگوید که پس بنابراین کلی نماز بر تو واجب است ، نماز بخوان لذا اصل مثبت آن جاها حجت نیست که لوازم به قول مرحوم آخوند لوازم خفی نباشد جلی نباشد و اما اگر خفی شد جلی شد دیگر اصل مثبت حجت است مثل ما نحن فیه که انشاء الله آن جا می رسیم ما به مرحوم آخوند می گوییم آقای آخوند این لوازم عقلی یا خفی است یا جلی یک واسطه دیگر اصلاً نداریم پس اصل مثبت همه جا حجت است ما قائلیم به این که اصل مثبت حجت است و به مرحوم آخوند هم آن جا انشاء الله می‌رسیم می‌گوییم که شما قبول دارید مثل این که قبول دارید اصل مثبت مطلقا حجت است برای این استثنا می‌کنی می‌گویی آن جا که لازم خفی باشد عرفا اصل مثبت حجت است آن جا که جلی باشد اصل مثبت حجت است به مرحوم آخوند می‌گوییم واسطه دیگر ندارد یا جلی است یا خفی عرفا و علی کل حال ما که اصل مثبت را حجت می دانیم این ایراد این آقا وارد است انصافا دیگر، این هم این ایراد.
  ایراد مهم‌تر که توی کفایه هست مطالعه کنید تا فردا گفته‌اند این اصل سببی و مسببی است و جایی که اصل سبی جاری باشد اصل مسببی جاری نیست.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo