< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : احکام وضعیه
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  بحث دیروز که از بحث‌های مشکل در اصول هم هست مربوط به احکام وضعیه بود که معنای احکام وضعیه یعنی هر چه در شریعت مقدس اسلام است غیر از آن احکام پنجگانه احکام تکلیفیه مابقی را به آن می‌گوییم احکام وضعیه ، هر چه قانون است هر چه مقرر شرعی است به آن می‌گوییم احکام وضعیه به غیر آن احکام تکلیفیه یعنی واجب و مستحب و حرام ومکروه و مباح، غیر از این 5 تا همه همه احکام وضعیه است لذا احکام وضعیه این که بعضی گفته‌اند کم است باید بگوییم احکام وضعیه میلیون است احکام تکلیفیه یک.
  از اول فقه ما تا آخر فقه ما همه احکام وضعیه است غیر از احکام تکلیفیه که آنها را وقتی بسنجیم با احکام وضعیه یک در میلیون است.
  گفتم مرحوم شیخ انصاری رضوان الله تعالی علیه فرموده‌اند که احکام وضعیه استقلال در جعل ندارد جعل دارد اما تبعا لا استقلالا مرحوم آخوند در مقابل مرحوم شیخ قد علم کرده‌اند و فرموده‌اند احکام وضعیه منقسم می‌شود به سه قسم یک قسمت این که جعل ندارد لامستقلا و لاتبعا، مثال زدند مثل دلوک برای نماز اقم الصلاه لدلوک الشمس، فرموده‌اند که یک قسمت هم این که جعل دارد اما تبعا نه مستقلا مثال زده‌اند به شرایط و اجزاء اذا قمتم الی الصلاه فاغسلوا گفته‌اند این جعل جعلش تبعی است نه استقلالی.
  قسمت سوم فرموده‌اند جعل دارد اما استقلالا نه تبعا اگر مطالعه کرده باشید اول می‌فرماید که تبعا بعد برمی‌گردند می‌فرمایند نه نگو تبعا بگو همه‌اش جعل استقلالی ، این خلاصه حرف مرحوم آخوند است و دیروز می‌گفتیم ما به مرحوم آخوند ایراد داریم خیلی، ایراد اول ما به مرحوم آخوند این است که آن قسم اول را که می‌فرمایند که امر تکوینی است جعل ندارد نه مستقلا نه تبعا، به مرحوم آخوند می‌گوییم خب چرا اسمش را گذاشته‌اید حکم وضعی؟ حکم یعنی دارای جعل، و اگر این جعل ندارد و امر تکوینی است خب پس بنابراین نباید بگوییم از احکام وضعیه، لذا این که مرحوم آخوند از احکام وضعیه شمرده‌اند این غلط است، تکوین است مثل این که خدا زمین را آفریده است خب این جعل دارد جعل تکوینی ربطی به فقه ندارد و این که ما داریم مرحوم آخوند در مقابل مرحوم شیخ می‌خواهند چکار بکنند؟ می‌خواهند احکام وضعیه درست بکنند می‌گویند احکام وضعیه یعنی احکام شرعیه منقسم می‌شود به سه قسم، یک قسمت جعل ندارد لااستقلالا و لاتبعا، جعل تشریعی یوخدور، جعل جعل تکوین است خدا دلوک را خلق کرده و این دلوک یک امر تکوینی است و گردش زمین یا گردش خورشید دلوک درست می‌کند و اقم الصلاه لدلوک این لدلوک یک امر تکوینی است نه تشریعی ، لذا چون تشریعی نیست بنابراین جعل ندارد لااستقلالا که شارع مقدس بگوید جعلت الدلوک شرطا للصلاه، نه تبعا بخواهیم که از آن اقم الصلوه لدلوک انتزاع بکنیم کونه شرطا للصلوه.
  به مرحوم آخوند می‌گوییم خب آقا اگر جعل تکوینی است اصلا از بحث ما بیرون است ما داریم در احکام صحبت می‌کنیم در تکوین که صحبت نمی‌کنیم داریم در احکام وضعیه ، احکام وضعیه یعنی چه؟ یعنی مقررات شرع، مقررات شرع یعنی چه؟ یعنی انجعال یعنی جعل کرده است دلوک را شرط از برای وجوب نماز و این ایراد ایراد مهمی هم هست به مرحوم آخوند که آقای آخوند اگر امر تکوینی است به قول شما جعل نشده لا استقلالا و لاتکوینا اصلا از بحث ما بیرون است باید بگویید احکام وضعیه منقسم می‌شود به دو قسم یک قسمت آنها که جعل استقلالی دارند یک قسمت آنها که جعل تبعی دارند، جعل تبعی را مثال بزنید به جزئیت ، جعل استقلالی را هم مثال بزنید به ملکیت همین طور که کرده‌ایم.
  حل مطلب هم این است که دلوک ولو یک امر تکوینی است اما دلوکیت یعنی کونه شرطا للصلوه این امرش تشریعی است این که امر تکوینی نیست و ما در مقام احکام هستیم یعنی جعله شرطا اسمش را می‌گذاریم دلوکیت این حرف در جزء هم هست جزء یک امر تکوینی است شارع مقدس جعله جزاً به آن می‌گویند جزئیت، احکام وضعیه کدام است؟ آن جزئیت است نه ذات جزء، در ما نحن فیه هم آن دلوکیت شرط برای وجوب نماز است نه ذات دلوک مثل زید و زیدیت مصدر جعلی، زید یک امر تکوینی است اما زیدیت که یک امر تکوینی نیست مصدر جعلی است یعنی کونه زیداً لذا دیروز می‌گفتم همه موضوعات در حالی که تکوینی است اما از احکام شارع مقدس است چرا ؟ شارع مقدس جعله موضوعا حتی مثلا نماز ذات نماز یک امر تکوینی است گفتن‌های من است اعمال است رکوع و سجده و نشستن و ایستادن، همه این‌ها امر تکوینی است شارع مقدس یک حکم آورده روی آن گفته‌ اقم الصلوه، موضوع قرار داده برای وجوبش برای اقم موضوع قرار داده مربوط به شرع شد مربوط به شارع شد، مثلا اکرم زیدا زید یک امر تکوینی است تا اکرم نیامده باشد روی آن یک امر تکوینی است اصلاً حکم شرعی نیست اما وقتی می‌گوید اکرم زیداً این زید متعلقا تکلیف می‌شود تا متعلق تکلیف می‌شود می‌شود حکم، جعله متعلق لوجوب اکرام لذا همه احکام وضعیه تکوینی باشد یا غیر تکوینی وقتی که آمد در محیط شرع آن وقت حکم پیدا می‌کند یا خودش حکم می‌شود یا حکم پیدا می‌کند اگر خودش حکم شد حکم تکلیفی ، اگر هم متعلق شد متعلق، گاهی هم موضوع واقع می‌شود مثل اکرم زیدا اکرام این موضوع اکرم است یعنی آن هیئت که وجوب است آمده روی اکرام آن هیئت یک امر تشریعی است تکوینی نیست حکم است یعنی شارع مقدس انشاء کرده انشاء یعنی جعل یعنی تشریع یعنی اعتبار لذا وقتی که شارع مقدس می‌فرماید که اکرم آن هیئت حکم تشریعی است یعنی این مال شارع است آمده روی اکرام، اکرام یک امر تکوینی است موضوع واقع می‌شود برای اکرم یعنی ماده واقع می‌شود برای آن هیئت آن امر تکوینی شد تشریعی یعنی آمد در محیط شرع قبل از اکرم اکرام یک امر تکوینی بود در محیط شارع نبود شارع مقدس گفت اکرم آن اکرام را آورد آن امر تکوینی را آورد در محیط خودش وقتی آمد در محیط خودش آن هیئت شد حکم تکلیفی آن اکرام شد حکم وضعی، چنانچه اکرام را آورد روی زید، تا اکرم زیداً نبود زید یک امر تکوینی بود ربطی به شارع نداشت ربطی به مکوّن داشت ربطی به خالق داشت وقتی گفت اکرم زیداً آن امر تکوینی آمد در محیط تشریع یعنی متعلق تکلیف واقع شد تا متعلق تکلیف واقع شد همین تشریع است ما به ازای خارجی هم ندارد اما اسمش را می‌گذاریم حکم وضعی لذا اکرم زیداً یک حکم تکلیفی دارد آن هیئت اکرام دو تا هم حکم وضعی دارد یکی آن ماده اکرام یکی هم آن متعلق اکرام که زید باشد هم حکم تکلیفی آمد هم حکم وضعی و قبل از آن که اکرم زیدا باشد اکرام یک امر تکوینی بود زید هم یک امر تکوینی بود هیچ کدامش هم حکم شرعی نبود اکرم آن هیئت هم که انشاء نشده بود اصلاً سالبه به انتفاء موضوع بود در حال عدم بود لذا به مرحوم آخوند می‌گوییم آقای آخوند آن دلوک که یک امر تکوینی است آن اصلاً بحث ما نیست کی بحث ما می‌شود؟ وقتی شارع بگوید اقم الصلوه لدلوک آن امر تکوینی را بیاورد در محیط شارع، شرط قرار بدهد که وقتی شرط قرار داد اسمش را مصدر جعلی درست می‌کنیم می‌گوییم شرطیت ، کونه شرطا لذا اقم الصلوه لدلوک الشمس که نبود دلوک بود اما نه حکم تکلیفی بود نه حکم وضعی وقتی که شارع گفت اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل این امور تکوینی یعنی هم دلوک هم غسق این‌ها آمدند در محیط شارع وقتی آمدند ما انتزاع می‌کنیم دیگر تکوین هم نیست انتزاع است عالم تشریع است ما انتزاع می‌کنیم یک حکم اقم، یک موضوع اقم الصلاه ، یک شرطیت دلوکیت، یک شرطیت غسقیت آن ذات غسق آن ذات دلوک آنها قبل از حکم هیچ بودند یعنی امر تکوینی بودند مربوط به شارع مقدس نبود وقتی آمد در محیط شرع که مصدر جعلی درست کردیم دلوکیت، غسقیت آن وقت این‌ها شدند شرط برای نماز ما از آن انتزاع می‌کنیم شرطیت را ، حکم وضعی کدام است؟ آن که ما به ازاء در خارج ندارد یعنی زیدیت شرطیت و مثل این جا دلوکیت آن که در خارج است دلوک است یعنی حالا دلوک نیست مثلا دو سه ساعت دیگر دلوک پیدا می‌شود این‌ها هیچ کدامش مربوط به شارع نیست اما در وقتی که آمد در محیط شارع متعلق تکلیف واقع شد شرط تکلیف واقع شد آن موقع که یک امر اعتباری است مصدر جعلی درست می‌کنیم و اقم الصلوه را می‌گوییم حکم تکلیفی صلاه را می‌گوییم حکم وضعی، دلوک را می‌گوییم حکم وضعی ، غسق را هم می‌گوییم حکم وضعی، موجود شد اما نه به وجود تکوینی به وجود انتزاعی مثل جزئیت، جزئیت خودش یک امر تکوینی است اما آن مربوط به شارع نیست کی مربوط به شارع به تشریع می‌شود به در وقتی که بیاید زیر تکلیف بگوید که اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق، آن وقت آن وضو می‌شود توضأ می‌شود این حکم تشریعی وقتی چیز شد تشریعی آن وقت اسمش را می‌گذاریم حکم وضعی، لذا به مرحوم آخوند می‌گوییم که از این جهت هیچ فرق نمی‌کند بین دلوک و بین سایر شرایط هیچ فرق نمی‌کند بین دلوک و سایر اجزاء دلوک هم می‌شود از شرایط از همین جهت خود آخوند فقهاء همه همه می‌فرمایند شرط برای نماز دلوک است، نه ذات دلوک ، نه، دلوکیت یعنی جعله شرطا. لذا اصلا دلوک که یک امر تکوینی است این شرط نماز نیست وقتی که بیاید زیر تکلیف و آن هم دلوک نه، دلوکیت می‌شود شرط، اصلا ذات دلوک که شرط نیست دلوکیت به قول خود مرحوم آخوند جزئیت، آن قسم دوم را که حالا عرض می‌کنم ایشان می‌فرمایند که جعل انتزاعی مثال می‌زنند به شرطیت، جزئیت ، مثال می‌زنند به وضو و رکوع برای نماز می‌گوییم ذات که نه خودتان می‌گویید جزئیت، ذات جزء آن یک امر تکوینی است آن که می‌آید توی محیط تشریع جزئیت است نه جزء، شرطیت است نه شرط ، از همین جهت هم مرحوم آخوند در قسم دوم می‌فرمایند که شرطیت جزئیت این‌ها از احکام وضعیه است بعد هم می‌گویند از احکام وضعیه انتزاعی ، استقلالی نه، این قسم اول.
  و اما قسم دوم که عمده هم این جاهاست که مرحوم آخوند تسلیم مرحوم شیخ انصاری شده‌اند مرحوم شیخ انصاری می‌فرمایند احکام وضعیه قابل جعل نیست بلکه انتزاع است آن که هست این است که ما انتزاع می‌کنیم از وجوب صلاه شرطیت را جزئیت را به آن می‌گوییم احکام وضعیه و چون انتزاع می‌کنیم لذا این حکم وضعی از آن حکم تکلیفی انتزاع شد از آن حکم تکلیفی درست شد لذا مرحوم شیخ می‌فرماید این گونه چیزها نمی‌شود جعل استقلالی داشته باشد جعل دارد جعل انتزاعی، یعنی شارع مقدس می‌گوید اقم الصلاه بعد نماز را برای ما درست می‌کند می‌گوید اوله التکبیر آخره التسلیم وقتی گفت اوله التکبیر آخره التسلیم ما انتزاع می‌کنیم از اقم الصلوه جزئیت را شرطیت را و آن جزئیت و شرطیت منشأ انتزاع دارد خودش قابل جعل نیست منشأ انتزاع که صلاه باشد آن قابل جعل است جعل تکلیفی شارع مقدس جعل می‌کند جعل تکلیفی با اقم بعد ما انتزاع می‌کنیم از آن وجوب اجزاء و شرایط را به عبارت دیگر جزئیت را شرطیت را این انتزاع ماست وقتی انتزاع ما شد دیگر جعلی در کار نیست همان جعل استقلالی روی اصل وجوب است اما دیگر مابقی شارع مقدس جعل نکرده، مرحوم آخوند هم دیگر از اول تا آخر متابعت کرده‌اند از شیخ انصاری و می‌گویند این‌ها دیگر قابل جعل نیست.
  ایراد ما به شیخ بزرگوار همچنین به مرحوم آخوند این است که شارع مقدس می‌گوید نماز بخوان ، من نماز را نمی‌دانم چیست؟ شارع مقدس بیان اجزاء و شرایط می‌کند اول وجوب گفته بعد هم بیان اجزاء و شرایط می‌کند می‌گوید چه؟ می‌گوید اذاقمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهم و ایدیکم الی المرافق این بیان اجزاء این‌ها جعل نیست؟ جعل یعنی چه؟ یعنی کونه شرطا این اذاقمتم الی الصلوه فاغسلوا این جعل نیست اگر جعل نیست پس چیست؟ بیان اجزاء یعنی جعل حکم وضعی و این که مرحوم آخوند می‌فرمایند که اول وجوب جعل می‌شود وقتی وجوب صلاه جعل شد توی دل این خوابیده اجزاء و شرایط، اجزاء و شرایط را که بیان می‌کند ما از آن انتزاع می‌کنیم از آن اقم وجوب وضو را وجوب رکوع را یعنی جزئیت و شرطیت را در حالی که اذا قمتم الی الصلوه حکم آمده روی عنوان، عنوان بسیط است و عنوان بسیط اصلا اجزاء و شرایط در آن نخوابیده ، اقم الصلوه می‌گوید نماز بخوان گاهی من می‌دانم نماز چیست؟ خب هیچ، گاهی هم نمی دانم چیست؟ بیان اجزاء و شرایط می‌کند آن حکم آمده روی امر بسیط هیچ اجزاء و شرایط در آن نخوابیده بعد می‌فرماید کبر ما بگوییم این کبر هیچ، این اصلا امر نیست این بیان جزءاست، ارکع، اسجد، تشهد این‌ها هیچ این‌ها اصلا امر نیست این اخبار است و همه این‌ها بیان اجزاء و شرایطی است که از آن امر بسیط می‌فهمیم خب عرف نمی‌پسندد دیگر، عرف می‌گوید که کبر، اقرء فاتحه الکتاب ، ارکع، اسجد، تشهد، سلم این‌ها بیان اجزاء است بیان اجزاء است یعنی چه؟ یعنی شارع مقدس جزئیت درست کرده گفته است که تکبیره الاحرام جزء نماز است خب این تکبیره الاحرام جزء نماز است یعنی جزئیت پیدا شد اقرء فاتحه الکتاب جزئیت درست شد ارکع جزئیت درست شد همه این‌ها قابل جعل است ، جعلش هم بعد از آن وجوب است که روی بسیط آمده روی امر بسیط آمده روی صلاه، لذا ما یک صل داریم یک کبر داریم، دو تا، هر دو هم شارع مقدس جعل کرده آن صل حکم تکلیفی آن کبر حکم وضعی، جعل شارع است دیگر یک امر بسیط است که نمی‌دانیم چیست؟ یک امر بسیط به من گفته بعد بیان اجزاء و شرایط می‌کند بیان اجزاء و شرایط می‌کند این که کبر گفته باید بگوید اخبار است حالا این کبر اخبار است؟
  از همین جهت هم شارع مقدس اگر نگفته بود کبر ما می‌گفتیم جزء نیست.
  اذاقمتم الی الصلوه فاغسلوا هو شرط یک صل داریم حکم تکلیفی، یک اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا داریم حکم وضعی ما بگوییم حکم وضعی هیچ، بله خب جزئیت است شرطیت است باید اول حکم تکلیفی باشد بعد حکم وضعی و اما حکم وضعی که بعد است ما بگوییم که این انتزاع می‌کنیم از صل وجوب تکبیر را، ما می‌گوییم نه انتزاع می‌کنیم از این کبر، تشهد، سلم حکم وضعی را یعنی کونه جزأً چنانچه انتزاع می‌کنیم برای این که امر تکوینی که نیست امر انتزاعی است انتزاع یعنی شرعی، ما می‌گوییم رکوع شرعا جزء نماز است نه تکوینا، اذاقمتم الی الصلوه فاغسلوا اگر شارع نگفته بود هیچ، حالا که شارع گفته ما چه می‌گوییم ؟ می‌گوییم این وضو شرط برای نماز است خب شرط برای نماز است یعنی چه؟ یعنی جزئیت یعنی انتزاع یعنی کونه جزءً این کونه جزءً کی پیدا شده؟ در وقتی که شارع مقدس فرموده اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا و ما بخواهیم بگوییم همه این‌ها انشاء نیست همه این‌ها اخبار است ، یک دفعه استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه احکام تکلیفیه را می‌گفتند همه این‌ها اخبار است یعنی در وقتی که می‌گوید اقم الصلاه این اقم الصلاه اخبار از این است که در نفس الامر والواقع یک وجوبی هست به نام وجوب نماز لذا می‌گفتند چون که اوامر و نفس تابع مصالح و مفاسد نفس الامری است این اقم الصلوه این خبر می‌دهد از آن مصلحت نفس الامری ، حالا راستی می‌شود گفت این‌ها را؟ که ما بگوییم احکام تکلیفیه نداریم احکام وضعیه هم نداریم هر چه داریم مصالح و مفاسد نفس الامری است اصلاً نه حکم تکلیفی داریم نه حکم وضعی، آن چه داریم مصالح و مفاسد نفس الامری ، خب این‌ها را نه شارع از ما قبول می‌کند نه عرف، همین جور که عرف وقتی که شارع می‌گوید اقم الصلوه تکلیف انتزاع می‌کند تشریع می‌کند عرف می‌گوید شارع مقدس یک حکم پیدا کرد به معنا حکم تکلیفی اگر نیاوری کتک می‌خوری همین جور هم وقتی می‌گوید اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل عرف می‌گوید شارع مقدس یک شرط درست کرد که اگر نیاوری آن عبادت باطل است وقتی هم می‌گوید اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم عرف می‌گوید شارع مقدس یک شرط درست کرد الطهاره شرط للصلوه همه این‌ها اصل تکلیف و اجزاء و شرایط که ما می‌خواهیم جعل بکند شارع این‌ها همه همه مرهون آن اوامری است که شارع مقدس بفرماید گاهی امر کرده است تکلیفا می‌گوید اقم الصلوه گاهی هم امر کرده شرطا می‌گوید اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم اگر این حرف من درست نباشد حر ف مرحوم شیخ انصاری را بخواهیم بزنیم به شیخ انصاری می‌گوییم حرف آقای بروجردی خیلی عالی درمی‌آید احکام تکلیفیه هم نداریم برای این که احکام تکلیفیه هم بیان مصالح و مفاسد نفس الامری را می‌کند این جا همه شما می‌گویید این‌ها بیان است این‌ها امر نیست این‌ها صورتا امر است این‌ها تبیین شرایط است می‌گوییم وقتی می‌گوید اقم این هم امر نیست این هم تبیین مصالح و مفاسد نفس الامری است، خب نمی‌گوید شیخ انصاری ، نمی‌گوییم ما اگر آقای بروجردی هم فرموده‌اند احتمال، بله ما عارف بشویم و برویم در عرفان و فقه را برگردانیم به تکوین و همه را دارای مصالح و مفاسد نفس الامری و بگوییم همه همه آن نفس الامری هاست آن مصالح نفس الامری هاست، نمی‌شود گفت این‌ها را وقتی نشود گفت می‌گوییم آقا ما هستیم و عرف، عرف اقم الصلوه دارد و اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل دارد اولی را می‌گوید حکم تکلیفی ، دومی را می‌گوید حکم وضعی از اولی وجوب انتزاع می‌کند از دومی شرطیت، حالا چون که حرف حرف مشکلی است می‌خواستم امروز تمام کنم نشد انشاء الله فردا هم باز درباره‌اش صحبت کنم.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo