< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا تحصیل مقدمات واجب است؟

  بحث دیروز ما یک بحث مشکل در اصول است و دو سه جا هم این مسئله را متعرض شده‌اند حتی مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه که بنایشان برای لجبازی است دو سه جا این مسئله را متعرض شده‌اند.

  مسئله این بود که قبل از وقت در واجبات موقت خب معلوم است که لازم نیست تحصیل آن واجب حتی تحصیل مقدماتش را بکنند مثلا الان برای نماز واجب نیست وضو بگیرد واجب هم نیست اگر آب نیست تیمم بکند یعنی قبل از وقت تحصیل مقدمات لازم نیست حالا موقعی که وقت شد تحصیل مقدمات دیگر نمی‌تواند بکند این آیا تحصیل مقدمات قبل از وقت واجب است یا نه؟ حتی مثلا این جاها رسانده‌اند.

  مسئله را به این جا که قبل از وقت که لازم نیست بعد از وقت که این نمی‌تواند تحصیل بکند مثلا قبل از وقت می‌تواند حمد و سوره‌اش را درست بکند نرفت واجب نبود الان که واجب است تحصیل مقدمات نمی‌تواند بکند نه کسی را دارد نه می‌شود برود حمد و سوره درست بکند آیا این معاقب است یا نه؟ مثل این که مسلم شده پیش اصحاب این معاقب است و اگر نماز غلط خواند عقابش می‌کنند این مسلم پیش اصحاب شده لذا مانده‌اند توی چرایش ؟ چرا باید عقابش بکنند؟

  مرحوم شیخ انصاری اگر توی مقدمات واجب و بادتان باشد ایشان برای خاطر رفع شبهه فرمودند که تمام قیودات به ماده می‌خورد نه به هیئت پس بنابراین وجوب حالی است نه استقبالی یعنی نماز ظهر و عصر الان واجب است پس تحصیل مقدماتش هم سرایت می‌کند کالان دست واجب است این جور نیست که نماز وقتی مؤذن می‌گوید الله اکبر واجب باشد، نه، وجوب حالی واجب استقبالی همه قیودات می‌خورد به ماده نه به هیئت، حتی اگر یادتان باشد شیخ انصاری می‌فرمایند اصلا قیودات را به هیئت نمی‌شود زد برای این که هیئت یک معنای حرفی است وقتی معنای حرفی شد قید بردار نیست باید مفهوم اسمی باشد نه حرفی، لذا مرحوم شیخ خودشان را راحت کرده‌اند می‌فرمایند که همه واجبات وجوب حالی واجب استقبالی مرحوم آخوند در مقدمات واجب نپذیرفته‌اند اما الان مبتلا شدند پذیرفته‌اند همین الان در این بحث ما در کفایه مرحوم آخوند می‌فرمایند که تعلیم و تعلم این واجب است قبل از وقت ، چرا واجب است؟ برای این که وجوب حالی است پس تعلیم و تعلم هم مقدمات است واجب است و این از عجایب هر کفایه هم هست برای این که ما بگوییم همه قیودات به هیئت می‌خورد نه به ماده الا در باب تعلیم و تعلم ، برای این که اگر قید را بتوانیم به هیئت بزنیم خب همه واجبات اگر نتوانیم همه واجبات، اما راجع به همه واجبات بگویید قید می‌خورد به ماده نه به هیئت اما در باب تعلیم و تعلم قید می‌خورد به هیئت، به عبارت دیگر مثلا اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق قید می‌خورد به هیئت یعنی الان نه تحصیل وضو لازم است نه تحصیل نماز ، در آن وقتی که ظهر شد واجب بالفعل می‌شود مقدماتش هم بالفعل می‌شود و اما راجع به این که واجب است بر تو حمد و سوره را یاد بگیری این قید خورده به ماده نه به هیئت وجوب حالی است و این را چه جور می‌شود درستش کرد؟ به چه دلیل این جور می‌شود گفت؟ مرحوم آخوند آن جا اشکال داشتند به همین که قید به هیئت نمی‌تواند بخورد همه قیودات باید به ماده بخورد این که مرحوم شیخ انصاری گفته‌اند و علی کل حال این جا یک تفصیل قائلند به این که قید تعلیم و تعلم که واجب است این می‌خورد به ماده پس بنابراین وجوب الان حالی است وقتی حالی شد باید تعلیم و تعلم هم کرد و اما راجع به وضو قیدش می‌خورد به هیئت وقتی که ظهر شد آن وقت است که وجوب نماز حالی می‌شود شرطی هم حالی می‌شود لذا مرحوم آخوند با آن عبارت مشکل‌شان در این جا می‌فرمایند که همه قیودات می‌خورد به هیئت الا راجع به تعلیم و تعلم و ما این را بخواهیم درستش بکنیم انصافا کار مشکلی است بله یک کسی بگوید مرحوم آخوند می‌خواستند از مسئله فرار بکنند ثبوتا یک چیزی گفته‌اند ولو این که اثباتا نتوانند اثبات بکنند، این حرف مرحوم آخوند است این جا که اصلش گرفته شده از مرحوم شیخ است که مرحوم شیخ همه قیودات را می‌زدند به ماده همه واجبات را حالی می‌دانستند حالا دیگر فرق هم نمی‌کرد واجب نماز باشد واجب روزه باشد واجب زکات باشد واجب حج باشد.

  مرحوم شیخ انصاری می‌فرمودند هم ظهور عرفی این است همه قیودات باید به هیئت بخورد اما چون که هیئت یک معنای حرفی است همه قیودات را نمی‌توانیم به هیئت بزنیم همه قیودات را به ماده می‌زنیم الوجوب حالی و الواجب استقبالی و آن جا خیلی حرف توی آن بود نمی‌شود حرف‌های آن جا را این جا آورد و علی کل حال مرحوم آخوند در کفایه فرار کرده اند از این اشکال این اشکال دارد.

  اما دیروز عرض می‌کردم که مرحوم صاحب مدارک مسئله را حل کرده‌اند عالی حل کرده‌اند مرحوم آخوند هم پذیرفتند دیگر در کفایه حالا چه جور مرحوم آخوند بعد از آن صاحب مدارک باز این حرف را می‌زنند؟ نمی‌دانیم.

  مرحوم صاحب مدارک فرمودند اصلاً تعلیم و تعلم مقدمه نیست خودش یک واجب نفسی است بله این واجب نفسی را شارع مقدس مقدمه قرار داده برای واجبات اسمش را هم گذاشتند واجب نفسی تهیؤیی مثال هم زدند گفتند ببین بعضی چیزها مستحب نفسی است اما همین مستحب نفسی مقدمه است برای چیز دیگری مثل غسل جنابت مثل وضو که ما می‌گوییم، می‌گوییم وضو استحباب نفسی دارد یا مشهور که در وضو نگفتند در غسل گفته‌اند گفته‌اند غسل، غسل جنابت مخصوصا گفته‌اند استحباب نفسی دارد که مرحوم سید در عروه می‌فرمایند که غسل هر غسلی استحباب نفسی دارد اما همین مستحب نفسی واجب غیری شده که صاحب مدارک اسم این را گذاشته‌اند واجب نفسی تهیؤیی یا مثلا شما اسمش را می‌گذارید مستحب نفسی تهیؤیی ، تعلیم و تعلم واجب است یا مستحب است اما همین واجب که مستحب است که واجب نفسی است مقدمه است برای نماز و سایر عبادات.

  خب اگر کسی این طور بگوید تعلیم و تعلیم واجب است فلولا نفر من کل فرقه طائفه... لعلهم یحذرون می‌گوید ما طلبه ها واجب است برای ما واجب نفسی حالا بگویید مثلا کفایی، واجب نفسی است برای ما برویم ترویج کنیم واجب هم هست برای مردم استقبال از ما طلبه‌ها بکنند بیایند از ما چیز یاد بگیرند خب آیه نفر به خوبی دلالت دارد بر وجوب وقتی به خوبی دلالت داشت بر وجوب هم برای ما طلبه‌هاهم برای مردم لعلهم یحذرون اما این واجب نفسی مقدمه است برای نماز ، برای این که نماز اگر حمد و سوره‌اش باطل باشد خب دیگر نماز نیست لذا ما طلبه‌ها بگوییم و مردم بپذیرند یک واجب نفسی است این واجب نفسی برای چیست؟ برای این که نماز خوب بخوانیم روزه خوب بگیریم حج درست برویم خب آن واجب که حالا نیست خب هر وقتی که آن واجب واجب شد آن مقدمه هم بالفعل می‌شود اما می‌خواهد واجبی در کار باشد می‌خواهد نباشد آیه نفر می‌گوید ما طلبه‌ها باید تبلیغ بکنیم مردم هم باید استقبال خوبی از ما داشته باشند ، ندیدم کسی مرحوم صاحب مدارک را رد بکند لذا می بینید که مرحوم آخوند در حالی که آن واجب حالی واجب استقبالی را می‌گویند اما در مسئله این که حرف مرحوم صاحب مدارک را هم می‌زنند و می‌پذیرند حرف خوبی است انصافا، بنابراین احتیاج به حرف مرحوم آخوند هم نداریم اصلا و می‌گوییم که تعلیم و تعلم مثل سایر مقدمات است هیچ تفاوت ندارد در وقتی که ذی المقدمه درست شد مقدمه بالفعل می‌شود در وقتی که ذی المقدمه بالفعل شد مقدماتش هم همه همه بالفعل می‌شود اما تعلیم و تعلم اصلا ربطی به مقدمیت ندارد وجوبش ، آن یک واجب نفسی است که تعلیم و تعلم واجب است به وجوب نفسی یا مستحب است به استحباب نفسی اگر کسی حرف صاحب مدارک را نزند استحبابش را که مسلم می‌گوید استحباب نفسی‌اش را ، واین تعلم و تعلم باید باشد مسئله حل می‌شود .

  یک حرفی هم ما داریم و آن این است که اصلا ما مقدمه واجب را مقدمه حرام را مقدمه واجب را واجب می‌دانیم مقدمه حرام را هم حرام می‌دانیم یک مثال بزنم راجع به مقدمه حرام یک کسی برای شراب خوردن و شراب گرفتن از خانه پا شد رفت تا در مغازه در مغازه که رسید تعطیل بود آیا می‌توانیم بگوییم که این آقا هیچ عقاب ندارد؟ چرا؟ برای این که ذی المقدمه بار بر این مقدمه نشده ، مسلم عرفیت ندارد دیگر، چنانچه یک کسی رفت برای نماز جماعت وقتی رسید نماز جماعت تمام شده بود ما بگوییم هیچ ثواب ندارد چرا؟ برای این که این رفتن این قدم‌ها که برداشته همه مقدمه است مقدمه واجب که واجب نیست مقدمه مستحب که مستحب نیست بنابراین این هیچ ثواب ندارد، و مخصوصا این که در روایات ما خیلی ثواب بار شده بر مقدمه، کسی که رو به مسجد رود هر قدمی حسنه‌ای، کسی که زیارت حسین علیه السلام برود هر قدمی یک حج و یک عمره، راجع به گناهش هم همین بسیار روایت داریم این که مقدمه حرام حرام است و ما در مقدمه واجب گفتیم که این‌ها اصلاً تعبد نیست یک ارشاد است عقل ما مقدمه و اجب را واجب می‌داند عقل ما مقدمه حرام را حرام می‌داند خب وقتی مقدمه واجب واجب است دیگر نه واجب نفسی تهیؤیی کاری به آن اصلا نداریم این تعلیم و تعلم مقدمه برای نماز اما خودش ثواب بار بر آن است چنانچه مقدمه حرام خودش گناه بار بر آن است می‌خواهد ذی المقدمه باشد می‌خواهد ذی المقدمه نباشد یعنی می‌خواهد ذی المقدمه بار بر آن بشده باشد می‌خواهد ذی المقدمه بار بر آن نشده باشد.

  لذا در روایات داریم که در روز قیامت به او می‌گویند چرا نماز نخواندی ؟ نماز غلط خوانده، می‌گوید که نمی‌دانستم می‌گویند هلا تعلمت ؟ یعنی اصلاً احتجاج می‌کند مولا روی مقدمه می‌گویند چرا نماز درست نخواندی ؟ چرا روزه‌ات باطل بود؟ می‌گوید نمی‌دانستم می‌گویند هلا تعلمت؟ این هلا تعلمت معنایش چیست؟ این دیگر معنایش این نیست که می‌خواهد وجول حالی باشد واجب استقبالی باشد ، می‌خواهد ثواب بار بر آن باشد می‌خواهد نباشد می‌خواهد آن بالفعل باشد می‌خواهد بالفعل نباشد و خود این احتجاج روی آن می‌شود وقتی خود این مقدمه احتجاج روی آن شد ثواب داشت گناه داشت دیگر می‌گوییم که می‌خواهد واجب حالی باشد می‌خواهد استقبالی.

  حالا در همین مثالهای من یک کسی رفته در یک مجلسی برای غیبت کردن برای نمام و سخن چینی حالا شما فقهاء می‌گویید که نماز این تمام است چرا؟ می‌گویید سفر سفر معصیت است خب اگر این مقدمه حرام مقدمه واجب این‌ها خودش واجب نباشد حرام نباشد چرا سفر باید سفر معصیت باشد؟ باید این جور بگوییم اگر بگوییم مقدمه حرام حرام نیست باید بگوییم تا می‌رود این مقدمه است و مقدمه حرام نیست نمازش تمام است وقتی که توی مجلس غیبتش را کرد و نمام سخن چینی‌اش را کرد آن هم حرام است حالا از آن جا می‌خواهد بیاید خانه‌شان دیگر مقدمه حرام نیست بنابراین نماز را باید همه‌اش را شکسته بخواند شما می‌گویید نماز را همه‌اش را باید تمام بخواند الا توبه کرده باشد در حالی که مسلمتان است در اصول مقدمه واجب واجب نیست مقدمه حرام حرام نیست لذا ما اصلا این مسئله الان‌مان را سالبه به انتفاء موضوع می‌دانیم و می‌گوییم که همین جور که ذی المقدمه واجب است مقدمه هم واجب است همین جور که ذی المقدمه حرام است مقدمه هم حرام است و یک جا پیدا کنیم که مقدمه تفاوت با ذی المقدمه داشته باشد ظاهراً نداریم وقتی چنین باشد اصلاً احتجاج وقتی که قبل از ظهر بود که برایم واجب نبود چون مقدمه واجب واجب نیست آن وقت هم که ظهر شد که من نمی‌توانستم کاری انجام بدهم پس معذورم خطاب می‌شود چرا نرفتی یاد بگیری؟ این چرا نرفتی یاد بگیری یعنی می‌دانی مخصوصا با هلا که می‌آورند یعنی می‌دانی واجب بوده قبل از ظهر تحصیل مقدمات و من جمله تعلیم و تعلم بنابراین همه این‌ها می‌شود وجوب نفسی در همه مقدمه و ذی المقدمه می‌شود حرمت نفسی یکی را اسمش را می‌گذاریم مقدمه یکی را اسمش را می‌گذاریم ذی المقدمه و اما این که همه این‌ها حرام نفسی است یا در واجب همه این‌ها واجب نفسی است این را هم عقل دلالت دارد هم عقلاء دلالت دارند هم وقتی برویم توی روایات اهل بیت می‌بینیم که روایات اهل بیت به خوبی دلالت دارد حالا ما می‌گوییم امضا ولی به خوبی دلالت دارد بر این که تحصیل مقدمات در ظرف خودش واجب است.

  یا مثلاً در باب حج الان فقهاء می‌گویند فقهاء می‌گویند در ظرف خودش باید مقدمات تحصیل بکند اگر مثلا باید جواز بگیرد نگرفت باید اسمش را توی کاروان بنویسید ننوشت و به این عنوان بگوید که حالا که واجب نیست حج، بعد هم که دیگر نمی‌تواند حج هم نرود همه فقهاء می‌گویند واجب است حالا آنها اسمش را می‌گذارند واجب غیری، واجب است در ظرف خود مقدمات مقدمات را تحصیل کند، در ظرف مقدمات واجب است مقدمات را تحصیل کند این‌ها چیزهایی است که من نمی‌گویم فقهاء می‌گویند این جا نفرموده‌اند؟ الا فقهاء فقهاء وقتی برویم توی فقه می‌بینیم که تحصیل مقدمات را در ظرف خود واجب می‌دانند وقتی برویم توی فقه می‌بینیم که مقدمه حرام را این جا مرحوم آخوند در کفایه حسابی می‌گویند مقدمه حرام حرام نیست اما وقتی برویم توی فقه همین مرحوم آخوند در جلد دوم کفایه از باب تجری می‌آید جلو و می‌گوید که مقدمات را به جا بیاورد ولو ذی المقدمه را به جا نیاورده تجری است و حرام است حالا ایشان می‌گویند استحقاق عقوبت دارد ولی از نظر روایات ما مسئله این جور نیست ، راستی همه این‌ها می‌شود واجب نفسی ، اگر این را بپذیرید دیگر مسئله صاف است حالا پس فردا انشاء الله در همین بند و بیل این مسئله که مشکل است یک مقداری صحبت می‌کنم انشاء الله.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo