< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : تنجیز تکلیف در علم اجمالی

  مثل این که مسئله را دیروز نتوانستم بفهمانم لذا هم خواسته شده هم اگر نتوانستم بفهمانم باید مسئله را تکرار کنم برای افرادی که متوجه نبودند خب که لازم است تکرار بشود و برای کسانی هم که مسئله را فهمیدند و دیگر اشکال ندارند تکرار مسئله خیلی بجاست که دیروز می‌گفتم از مسائل مشکل در اصول است.

  مسئله این بود که مرحوم شیخ انصاری و بعضی از بزرگان نظیر صاحب کفایه در حاشیه بر کفایه نظیر استاد بزرگوار ما حضرت امام نظیر مرحوم محقق نائینی (رض) و شاگردهایشان در باب ضرورت این جور گفتند که اگر یکی از 2 ظرف ضرورت پیدا شد به خوردنش می‌داند یکی از 2 ظرف نجس است اما مجبور است یکی از 2 ظرف را بخورد مرحوم شیخ فرمودند اگر علم اجمالی باشد ضرورت بعد پیدا بشود از آن کاسه دیگر حتما باید اجتناب بکند یکی از کاسه‌ها را می‌خورد بعنوان رفع مضطروا الیه اما از دیگری باید اجتناب بکند اما اگر اول ضرورت باشد بعد علم اجمالی پیدا شود فرمودند اگر ضرورت باشد روی معین مثل این که 2 تا ظرف می‌داند احدهما نجس است اما یکی شربت است یکی آب و این الان ضرورت روی آب است آب را می‌خواهد با آن وضو بگیرد و آب را وضو گرفت دیگر حالا شربت فقط مانده حالا علم اجمالی پیدا کرد که این شربت یا آن آب که خورده یکی از این‌ها نجس است مرحوم شیخ می‌فرماید آن که خورده که هیچ چیز و این را هم رفع ما لا یعلمون، کل شیء طاهر می‌گیردش بنابراین علم اجمالی دیگر نمی‌تواند منجز تکلیف باشد و اما اگر لا علی التعیین باشد یعنی 2 تا ظرف است هر 2 آب است و ضرورت پیدا کرد مضطر شد یکی از 2 تا آب را بخورد یکی از 2تا آب را خورد فرق نمی‌کند حالا پیش خودش چه این آب، چه آن آب یکی از آب‌ها را خورد بعد علم اجمالی پیدا کرد یا آن آبی که خورده برای خاطر ضرورت یا آن نجس بوده یا این می‌فرماید از این موجود اجتناب بکند چرا؟ همه‌شان هم یک چیز فرمودند تبعا لمرحوم شیخ انصاری همه یک چیز گفتند برای خاطر این که این ضرورت اگر این می‌دانست خوردن آن آب ضرورت نداشت اگر می‌دانست نجس کدام است آن آب را وضو می‌گرفت این جا برای خاطر اضطرار نه برای خاطر جهالتش است که این مثلا نجس خورده است و چون برای جهالتش است جهالت که نمی‌تواند احکام اولی را تقیید کند این جا ضرورت هم نمی‌تواند احکام اولیه را تقیید بکند احکام اولیه اجتنب عن النجس فی البین موجود است این باید از آن که خورده است که خورده است از دیگری اجتناب بکند این خلاصه حرف مرحوم شیخ انصاری است دیگر این هم همین حرف‌ها را زدند توی کفایه لفظ همین که ضرورت نمی‌تواند

 تقیید بکند توی کفایه هم آمده.

  بعضی اوقات هم ما ایراد می‌کردیم به استادمان که آقا این نقلی که تو کردی درست نکردی اگر نظر شیخ را من درست نقل نکردن این را باید اشکال رویش بکنید والا ظاهر حرف مرحوم شیخ همین است مرحوم حضرت امام هم خیلی رسا چون که کلمات ایشان خیلی رسا بود مرحوم نائینی هم خیلی قلمر رساست بعضی اوقات حضرت امام می‌گفتند مقرر با آن قلم زیبایش.

  دیروز می‌گفتم ما 3 تا ایراد به مرحوم شیخ انصاری داریم ایراد اول ما این است که اگر ضرورت آمد جلو لاعلی التعیین، تعیین می‌شود کجا می‌شود پیدا که لاعلی التعیین، تعیین نشود برای این که یک دفعه شربت است و آب خب آن که معلوم است معین است، یک دفعه هر دو آب است یا علی التعیین است خب به او می‌گویند تو اختیار داری یکی از این 2 ، این یکی از این 2 الان لاعلی التعیین است به البته لاعلی التعیین مفهومی، اما این انتخاب می‌کند آن کاسه دست راست را می‌شود معین در وقت استعمال هر لا علی التعیینی می‌شود معین، لا علی التعیین را که نمی‌شود خورد تا مرحوم شیخ بفرماید لا علی التعیین فرق دارد با آن جا که اضطرار روی شی معین باشد می‌گوئیم لا علی التعیین را که نمی‌تواند بخورد وقتی لا علی التعیین را نتوانست بخورد باید معین را بخورد ، معین به انتخابش است وقتی به انتخابش شد بعد علم اجمالی آمد، علم اجمالی طرف ندارد وقتی طرف ندارد شبهه بدوی می‌شود می‌تواند اصل جاری کند این ایراد اول ما بود به مرحوم شیخ.

  ایراد دوم ما به مرحوم شیخ یک مسئله اصولی است که ما قبول نداریم مرحوم شیخ و شاگردهایشان قبول دارند و آن این است که می‌گویند اضطرار تقیید می‌کند احکام اولیه را همین جا مرحوم سید روی همین قاعده فتوا می‌دهند یا مرحوم آخوند در کفایه این لفظ تقیید یعنی رفع مضطروا الیه تقیید می‌کند اجتنب عن النجس فی البین را و ما می‌گوئیم که احکام ثانویه معقول نیست احکام اولیه را تقیید بکند تجافی لازم می‌آید.

  چیزی که متاخر است لازم می‌آید متقدم باشد روی حسابی اصلا می‌گفتیم که در 2 رتبه هستند رتبه احکام واقعیه با رتبه احکام ثانویه اصلا اسمش را می‌گذارید احکام ثانویه اما از این‌ها مهمتر دیروز می‌گفتم آقا در مقام اقتضا که هیچ چیز اضطرار قید نیست در مقام انشاء هم قید نیست در مقام فعلیت هم قید نیست در مقام تنجیز تکلیف قید می‌شود دیگر اسمش را قید نمی‌توانیم بگذاریم یعنی عقل ما این جور می‌گوید یا رفع مضطروا الیه می‌گوید ولو این که حرام است اما حرام بخور عقاب ندارد نه این که مرحوم شیخ مثل این که می‌خواهند حرام را حلالش کنند حلال را حرام بکند نه، می‌گوید حرام است برای این که انشاء آمده روی نجس اجتنب عن النجس ، الا مال عقل است و حتی همان ضرورت احکام ثانویه همه ضرورت که نمی‌تواند محلل باشد یا محرم باشد نه تحلیل حرام می‌کند نه تحریم حلال بلکه عقل ما می‌گوید که حرام است اما خوردنش اشکال ندارد نجس است اما خوردنش طوری نیست .

  به عبارت دیگر می‌گوید نجس بخور و طوری نیست نه این که رفع ما مضطروا الیه بیاید مشرع بشود بگوید که نجس همه جا نجس است الا در حال ضرورت و این از عجایب هم هست مثل مرحوم شیخ و مرحوم آخوند و خیلی‌ها که احکام اولیه را تقیید می‌کنند به احکام ثانویه و اگر راستی تقیید باشد مثل اکرم علماء الا الفساق منهم یعنی اصلا وجوب اکرام نیامده روی الا الفساق منهم نه این که وجوب اکرام دارد ولی اکرامش حرام است اصلا معنای تقیید همین است من اول الامر متخصص است یعنی در مقام فعلیت قبل از آن که اضطرار باشد حرام بود این مقام فعلیت است حالا که اضطرار آمده می‌گوید بخور اما نمی‌گوید حلال بخور می‌گوید نجس را بخور خب مقام تنجیز است دیگر اگر تقیید باشد معنایش این است که نجس را بخور الا در حالی ضرورت یعنی نجس نیست و بخور می‌گوئی؟ خب معنای تقیید همین است دیگر مثل اکرم العلماء الا الفساق منهم یعنی این نجس است خوردنش حرام است اما در حالت ضرورت طوری نیست نه این که حلال بخور، حرام بخور نه این که پاک بخور، نجی بخور طوری نیست.

  لذا اصلا نمی‌شود احکام اولیه با احکام ثانویه در 2 رتبه هستند آن بعد هم احکام اولیه شرعی است احکام ثانویه عقلی است یعنی این رفع مضطروا الیه شارع می‌گوید رفع مضطروا الیه عقل هم می‌گوید رفع مضطروا الیه شارع نگوید عقل به او اشکال می‌کند می‌گوید چرا نگفتی رفع مضطروا الیه اصلا رفع ما لایعلمون هم همین است حالا قضا دارد یا ندارد آن یک حرف دیگری است اما رفع ما لا یعلمون می‌گوید ما لا یعلم نیست یعنی موضوع حکمی در شریعت مقدس اسلام نیست.

  لذا این که مرحوم شیخ می‌خواهند لا علی التعیین را با تقیید رفع مضطروا الیه به احکام اولیه، می‌گوئیم هیچ وقت نمی‌تواند احکام ثانویه مثل جهالت می‌ماند مثل مرحوم شیخ قبول کرده که جهالت تقیید نیست اما اضطرار تقیید است.

  خب به مرحوم شیخ می‌گوئیم اگر تقیید است یک حدیث که بیشتر نیست هر دو تقیید است.

  اگر تقیید نیست هیچ کدام تقیید نیست و واقعا هیچ کدام تقیید نیست نه در حال اقتضا نه در حال انشا نه در حال فعلیت.

  بله در حال تنجز آن هم نمی‌شود بگوئیم قید است می‌گوید حرام است اهم و مهم می‌گوید این حرام را بخور یا نجس است اما اهم و مهم می‌گوید این نجس را بخور و اما بخواهد احکام ثانویه تحلیل حرام یا تحریم حلال بکند مسلم نیست، این هم اشکال دوم.

  اشکال سومی که داریم این است که آقا این لاعلی التعیین است شما بفرمائید هم تقیید هر چه بفرمائید بالاخره این آقا این لاعلی التعیین یکی از این لاعلی التعیین‌ها باید بخورد نمی‌شود که نخورد خب یکی می‌خورد وقتی یکی از آن‌ها به قاعده اضطرار نه، معصیت به قاعده معصیت یکی از این‌ها را خورد به قاعده اضطرار یکی از این‌ها را خورد به قاعده جهل یکی از این‌ها را خورد حالا علم اجمالی پیدا شد علم اجمالی یعنی چه؟ طرفدار والا اگر طرف نداشته باشد که علم اجمالی نیست و بعد از آن خوردن این مثل فقدان است بعد از آن که یکی از این‌ها رفت علم اجمالی سالبه به انتفاء موضوع می‌شود یک دفعه علم اجمالی آمد و تنجیز تکلیف کرد آن اضطرار بعد است اما فرض ما اضطرار قبل است حالا بفرمائید مضطر نیست رفع مضطروا الیه نمی‌گیرد بفرمائید که جهل است نمی‌تواند مثلا تقیید بکند همه این‌ها خوب می‌گویم بالاخره این آقا یکی از این 2 ظرف را خورده عمدا جهلا اضطرارا اختیارا هر چه حالا علم اجمالی پیدا شد علم اجمالی چه می‌خواهد بگوید؟ می‌خواهد بگوید که اجتنب از آن که ریخته شد و با این خب نمی‌شود گفت که آن تمام شد، وقتی تمام شد دیگر طرف علم اجمالی نمی‌تواند واقع شود علم اجمالی آمده این جوری یا آن که خوردی یا آن که ریخته شد یا آن که اضطرار به آن پیدا کردی یا از آن یا از این می‌گویم آقا این که طرف علم اجمالی نیست علم اجمالی موضوع می‌خواهد باید بگوید اجتنب عن هذا اذاک و این هذویت از این گرفته شد که یک طرف دارد باید بگوید اجتنب عن هذا یعنی موجود است نمی‌شود گفت وقتی نشد شبهه بدوی می‌شود رفع ما لایعلمون دارد که ما آن چه انتخاب کردیم همین بود و دلیل‌مان هم همین بود می‌گفتیم اگر اضطرار بعد از علم اجمالی باشد منجز است چرا؟ برای این که علم اجمالی کار خودش را کرد هذویت داد، گفت اما هذا اوذاک بعد اضطرار پیدا کردیم یا بعد یک کدام ریخت یا این که بعد یک کدام را ریختی آن طرف، طرف علم اجمالی است باقی است علم اجمالی کار خودش را کرده اما گر قبل از علم اجمالی باشد هنوز علم اجمالی نیامده تا کار بکند اضطرار پیدا کردیم به احدهما چه لا علی التعیین چه تعیین نه، اضطرار هم پیدا نکرد عمدا یکی از آن‌ها را خورد نه، دزد برد خودش یکی از آن ها را ریخت یا یکی از آن‌ها را اختیارا ریخت حالا علم اجمالی آمد، علم اجمالی چه می‌خواهد بگوید نمی‌تواند که بگوید که آن که خوردی اجتناب کن خب خوردم تمام شد دیگر از آن که ریخته شد اجتناب کن خب معقول نیست بگوید دیگر دیگر خواه ناخواه باید بگوید اجتنب عن هذا که می‌شود شبهه بدویه علم اجمالی نیست دیگر علم اجمالی طرف ندارد وقتی که طرف نداشت رفع ما لا یعلمون کار می‌کند این خلاصه حرف است و این فرمایش مرحوم شیخ ولو این که بزرگان هم تاییدش کردند با این 3 تا ایراد من نمی‌شود مرحوم شیخ تایید بشود.

  استاد بزرگوار ما آقای داماد ایشان یک فرضیه مختص به خود داشتند ظاهرا ندیدیم کسی بگوید جز ایشان ، ایشان همین که علم اجمالی قبل پیدا شود یا بعد پیدا شود این را می‌فرمودند اما راجع به آن جا که علم اجمالی بعد پیدا بشود می‌گفتند اضطرار اگر عقلی باشد از دیگری باید احتیاط بکند و اما اگر شرعی باشد نه، از دیگری نباید، یک تفصیل مرحوم شیخ انصاری تفصیل می‌دادند بین معین و لا علی التعیین این را قبول نمی‌کرد و خودشان می‌گفتند فرق است بین اضطرار عقلی و اضطرار شرعی اگر اضطرار عقلی است آن نمی‌تواند علم اجمالی را تقیید بکند باید احتیاط کنیم و اما اگر اضطرار شرعی باشد می‌تواند وقتی توانست تقیید می‌کند وقتی تقیید کرد دیگر رفع ما لا یعلمون برایمان روی دیگری کار می‌کند.

  این هم حرف آقای داماد، به آقای داماد من عرض می‌کردم آقا این ایرادی که به مرحوم شیخ می‌گیرید همان ایراد به مرحوم شیخ وارد است برای این که شما می‌خواهید تقیید بکنید می‌خواهید بگوئید که عقل می‌تواند احکام را تقیید بکند اما شرع می‌تواند حکم خودش را تقیید بکند این معنایش است دیگر برمی‌گردد به این که رفع ما لایعلمون حالا نه، اضطرار توی بحث اضطرار است رفع مضطروا الیه این طور است که می‌گوید که اجتنب عن النجس فی البین الا فی حال الضروره یعنی رفع مضطروا الیه می‌آید تقیید می‌کند گفتیم خب ما ایرادمان به مرحوم شیخ همین است که آقا این رفع مضطروا الیه نمی‌تواند تقیید بکند شما می‌گوئید اگر عقلی باشد نمی‌تواند اگر شرعی باشد می‌تواند ایراد ما به شما همین است خیلی خب حالا بفرمائید شرعا یعنی می‌خواست وضو بگیرد 2 تا آب داشت با یکی می‌خواست وضو بگیرد اضطرار شرعی وضو گرفت ثم علم اجمالی پیدا کرد که یا آن که با آن وضو گرفته یا این که الان موجود است می‌گوئیم خب نمی‌شود بگوئید اما آن که از بین رفته اما این که موجود است برمی‌گردد علم اجمالی طرف ندارد وقتی نداشت دیگر می‌خواهد اضطرار عقلی باشد می‌خواهد اضطرار شرعی باشد رفع ما لا یعلمون روی طرف دیگر حسابی جاری می‌شود.

  بالاخره اضطرار عرفی داریم اضطرار عقلی داریم این که دیگر مسلم است و ایشان هم شرعی نمی‌گفتند می‌گفتند عادی اضطرار عقلی داریم اگر نخورد می‌میرد اضطرار عرفی، اضطرار عادی داریم این که نه، قضیه مرگ و میر و اینها نیست و تشنه است حسابی تشنه است اضطرار عرفی دارد آب را بخورد حالا من مثال زدم به وضو ایشان خدشه وضو می‌کنند حالا نه، اضطرار پیدا کرده اما نه به اندازه مردن فی الجمله که به آن می‌گویند‌ اضطرار عادی و فقها هم می‌گویند رفع مضطروا الیه اضطرار عقلی نمی‌گوید آن دیگر گفتن ندارد مراد یعنی اضطرار عرفی که اسمش را اضطرار شرعی هم می‌گویند.

  حال الان علم اجمالی پیدا شد می‌خواهد چه بگوید؟ بگوید آن که خرودی از آن اجتناب کن نمی‌تواند بگوید برای این که چیزی نیست تا اجتناب بکند بگوید از آن که خوردی یا از این که موجود است اجتناب بکن، نمی‌شود از این موجود اجتناب بکن خوب است وقتی چنین باشد علم اجمالی طرف ندارد وقتی طرف نداشت دیگر تقریباً نیست علم اجمالی سالبه به انتفاء موضوع شده فقط آن چه موجود است این کاسه‌ای است که الان می‌خواهد استعمال بکند و مبتلا به اش است طرف ندارد وقتی طرف نداشت کل شیء طاهر حتی تعلم می‌گویند این کاسه پاک است اصل مثبت هم نمی‌خواهیم درست بکنیم تا بگوئیم پس آن کاسه نجس است نه، کاری به آن کاسه اصلا نداریم حکم نداریم آن که حکم بالفعل دارد این کاسه موجود است که اضطرار رویش نداشته و ندارد آیا این کاسه را اجتناب از آن لازم است یا نه؟

  علم اجمالی نیست پس اجتناب از این کاسه لازم نیست با کل شی طاهر حتی تعلم یا کل شیء لک حلال حتی تعلم حالا بحث فردایمان دیگر آسان است تقاضا دارم مطالعه بکنید لااقل کفایه را ببینید راجع به ابتلا و عدم ابتلا.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo