< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : بحث اشتغال

  بحث امروز به بعد بحث اشتغال است ، بحث اشتغال معنایش این است که می‌دانم تکلیف دارم اما آن تکلیف را نمی‌دانم چیست روز جمعه می‌داند باید نماز بخواند نمی‌داند نماز جمعه باید بخواند یا نماز ظهر؟ یامثلاً 2 تا ظرف می‌دانم احدهما نجس است نمی‌داند این ظرف است یا آن ظرف 2 تا لباس می‌داند احدهما نجس است نمی‌داند که آیا این لباس است یا آن لباس این باب اشتغال منقسم می‌شود به 3 قسم یک قسمت همان متباینین این 3-2 تا مثالی که زدم مثل نماز جمعه نماز ظهر روز جمعه یا انائین مشتبهین احدهما نجس یا 2 تا لباس احدهما نجس که می‌داند تکلیف دارد تکلیف را نمی‌داند چیست.

  خب قسم اول را گفتند متباینین قسم دوم و سوم هم دارد اسمش را گذاشتند اقل و اکثر ارتباطی اقل و اکثر استقلالی ، اقل و اکثر ارتباطی می‌داند نماز واجب است. نمی‌داند آیا 9 جزء است یا 10 جزء.

  اقل و اکثر استقلالی می‌داند به کسی بدهکار است نمی‌داند 9 تومان است یا 10 تومان که آن 9 تومان ربطی به آن 10 تومان ندارد آن 10 تومان ربطی به آن 9 تومان ندارد.

  مرحوم آخوند آن سوم را اصلا انداختند یعنی اقل و اکثر استقلالی را اصلا توی اقسام نیاوردند و ایشان اشتغال را منقسم کردند به 2 قسم؛

  یکی متباینین.

  یکی اقل و اکثر ارتباطی.

  و اقل و اکثر استقلالی را در حالی که مرحوم شیخ روی آن صحبت کردند ایشان اصلا توی اقسام نیاوردند و نیاوردنش هم برای خاطر این است که اقل و اکثر استقلالی این اصلا باب اشتغال نیست یک علم با یک شک پهلوی هم گذاشتند اسمش را گذاشتند اقل و اکثر استقلالی یعنی مثلاً کسی که نمی‌داند 9 تومان بدهکار است به فلانی یا 10 تومان خب یک قطع دارد یک مقطوع دارد 9 تومان بدهکار است یک شک دارد شک ابتدایی که آیا بیش از این 9 تومان 1 تومان دیگر هم بدهکار است یا نه؟ آن شک ربطی به آن قطع ندارد آن قطع ربطی به آن شک ندارد .

  لذا درحقیقت این که منحل می‌شود به یک علم و یک شک نه قضیه انحلال هم نیست بلکه یک تو هم است فکرش را بکنیم می‌بینیم اصلا باب اشتغال نیست بلکه یک قطع ای دارد بدهکار است 10 تومان یک شکی دارد علاوه بر 10 تومان هم بدهکار است یا نه؟ وقتی فکر بکند ولو فکر سرانگشتی این شکش منحل می‌شود به یک قطع بدهکار است 9 تومان به یک شک نمی‌داند آیا اضافه بر 9 تومان یک تومان دیگر هم بدهکار است یا نه؟

  لذا مرحوم آخوند اصلا راجع به اقل و اکثر استقلالی صحبت نکردند و امر را یک امر واضحی داشتند و بحث رابردند روی آن 2 قسم باب اشتغال در متباینین باب اشتغال در اقل و اکثر ارتباطی بحث هم خیلی مشکل است انصافاً .

  لذا می‌بینیم که مرحوم آخوند در یک مضیقه عجیبی واقع شدند حتی مرحوم شیخ در فرائد اگر یادتان باشد خیلی این طرف و آن طرف می زدند و صاف نیست قضیه هم راجع به متباینین هم راجع به اقل و اکثر ارتباطی.

  و اما راجع به متباینین مشهور در میان اصحاب است چه در فقه چه در اصول این که علم اجمالی هم مثبت تکلیف است هم مسقط تکلیف است علم اجمالی تکلیف را ثابت می‌کند لذا در مسئله ما که روزجمعه نمی‌داند آیا نماز جمعه واجب است یا نماز ظهر این علم اجمالی مثل این است که علم تفصیلی داشته باشد همین جور که علم تفصیلی مثبت تکلیف است این جا هم علم اجمالی مثبت تکلیف است خب چه باید کرد؟ هم باید نماز ظهر بخواند هم نماز جمعه.

  همین طور علم اجمالی مسقط تکلیف است همین طور که اگر بداند نماز جمعه برایش واجب است و نماز جمعه بخواند تکلیف ساقط می‌شود حالا هم که 2 تا نماز را بخواند تکلیف ساقط می‌شود فرقش این است که آن اول به علم تفصیلی ساقط کرده دوم به علم اجمالی ساقط کرده یعنی 2 تا نماز خوانده هم این طرف را خوانده هم آن طرف را.

  فعلا این است که بعضی‌ها احتیاط می‌کنند و می گویند هم نماز جمعه بخوان هم نماز ظهر بخوان برای خاطر همین است دیگر.

  لذا می‌گویند همین طور که علم اجمالی مثبت تکلیف است مسقط تکلیف هم هست. مرحوم آخوند راجع به این که مسقط تکلیف است در باب قطع آن جا صحبت کردند و ایشان فرمودند خب بله مثلاً روز جمعه هم نماز ظهر می‌خواند هم نماز جمعه می‌خواند اشتغال یقینی برائت یقینی و 2 تا نماز که خواند دیگر حتما تکلیف را آورده مثل آن جا که یقین داشته باشد نماز جمعه واجب است نماز جمعه بخواند تکلیف را آورده حالا هم که نمی‌داند ظهر است یا جمعه هر دو را می‌خواند تکلیف ساقط می‌شود لذا علم اجمالی کالعلم التفصیلی فی اسقاط التکلیف این را توی همان اوایل جلد دوم کفایه در باب قطع مرحوم آخوند صحبت کردند و کسانی که می‌گویند نه، مرحوم آخوند آنجا جوابشان را دادند.

  حالا بحث حالا راجع به اثبات تکلیف که علم اجمالی آیا مثبت تکلیف است یا نه؟ یعنی بعد از آن که مرحوم آخوند قبول کردند مسقط تکلیف است اینجا بحث می‌کنند و عده هم دادند در کفایه وعده دادند بعد می‌آییم راجع به اثبات تکلیف صحبت می‌کنیم همین جا که علم اجمالی التفصیلی فی اثبات التکلیف مشهور است ادعای اجماع شده توی فقه ما مسلم است که علم اجمالی کالعلم التفصیلی فی اثبات التکلیف.

  لذا مثلاً این 3-2 تا مثال که زدم مسلم پیش اصحاب است گفتند که روز جمعه نمی‌داند نماز جمعه واجب است یا نماز ظهر هر دو را بخوان 2 تا لباس دارد نمی‌داند این نجس است یا نه توی هیچ کدام نماز نخوان 2 تا ظرف است نمی‌داند این نجس است یا نه اجتناب از هر دو بکن علم اجمالی تکلیف فی البین را ثابت می‌کند. این تقریباً توی فقه ما یک تسلمی شده.

  مرحوم آخوند اینجا شک دارند بلکه می‌ترسند والا فتوا می‌دادند

 از این که هو شان بکنند در نجف می‌ترسیدند بگویند اما جوری حرف می‌زنند که انسان می‌فهمد مرحوم آخوند می‌خواهد بگویند که علم اجمالی مثل علم تفصیلی نیست که مثبت تکلیف باشد ممکن است علم اجمالی باشد اما تکلیف را ثابت نکند.

  استاد بزرگوار ما آقای بروجردی (رض) متابعت از ایشان می‌کردند توی اصول گفتند درست می‌گویند مرحوم آخوند، استاد بزرگوار ما مرحوم آقای داماد متابعت از ایشان می‌کردند می‌گفتند مرحوم آخوند درست می‌گویند ما هم تبعا از 2 تا استادمان همین را می‌گوئیم علم اجمالی مثل علم تفصیلی نیست و ممکن است علم اجمالی باشد و تکلیف ثابت نشود.

  حرف مرحوم آخوند که آقای بروجردی هم روی منبر حسابی داد می‌زدند و آقای داماد هم حسابی جاری رویش بودند حرف مرحوم آخوند یک چیز واضحی است می‌فرمایند تو یقین داری که تکلیف است مثل مثلا روز جمعه خب یقین دارد انسان زن حائض است برایش نماز واجب نیست این یقین دارد باید نماز بخواند تکلیف منجز روی نماز خواندن مرحوم آخوند می‌گوید خب اگر این باشد تکلیف منجر داری این تکلیف منجز باید ساقطش بکنی به ظهر فقط ساقط نمی‌شود به جمعه فقط ساقط نمی‌شود می‌گوید هر دو را بخوانی اما اگر یقین به این تنجیز تکلیف نداشته باشی دیگر تکلیف نداریم تا بگوئیم یقین داریم و اشتغال یقینی برائت یقینی.

  لذا روی همین انائین مشتبهین می‌گوید خب کل واحد اینها مشکوک است دست می‌گذاری روی این ظرف نمی‌دانی نجس است یا نه کل شیء طاهر حتی تعلم کل شیء لک حلال حتی تعلم می روی سر ظرف دوم دست می‌گذاری روی آن ظرف نمی‌دانی طاهر است یا نه کل شیء طاهر حتی تعلم کل شیء لک حلال حتی تعلم چه چیزی جلویمان را بگیرد؟ اگر بخواهی بگوئی تکلیف منجز داریم نمی‌دانم ممکن است شارع رفع ید از تکلیف بکند آن جا که علم اجمالی نباشد یک ظرفی است این ظرف را نمی‌دانم پاک است یا نجس کل شیء طاهر حتی تعلم خب اگر حالا نجس باشد چه؟می‌گوئیم طوری نیست شارع مقدس رفع ید از تکلیف کرده و بواسطه اصلش آن اصل را باید عمل بکنیم ولو نجس هم خورد خب بخورد طوری نیست رفع ید از تکلیف یا مثلاً شارع مقدس گفته با لباس پاک باید نماز بخوانی و یک لباس هم دارد حالا نمی داند این لباس پاک است یانجس کل شیء طاهر حتی تعلم با آن نماز می‌خوانی بعد هم می‌فهمی توی لباس نجس نماز خواندی می‌گوئیم نمازت درست است در حالی که در لباس نجس نماز خواندی درست است چرا؟ رفع ید از تکلیف.

  این کل شیء طاهر حتی تعلم وقتی که جاری بشود مولا را رفع ید تکلیف می‌کند و اصلا این که توی لباس پاک باید نماز بخوانی وقتی بدانی نجس است و اما ندانی هیچ چیز در آن لباس نجس خوانده در لباس نجس نماز خواندی درست هم هست چرا درست است؟ برای این که طهارت و نجاست شرط ذکری است نه شرط واقعی وقتی که شرط ذکری است نه شرط واقعی بنابراین نماز خوانده تام الاجزاء و الشرایط برای این که اصلا طهارت برای این شرط نبوده خب اگر کسی را در علم اجمالی همین را بگوید بگوید آقا کل واحد اینها مشکوک است وقتی مشکوک شد اصل دارد کل شیء طاهر دارد اگر کسی بگوید معارض است نه معارض کل واحد با هم ، با هم معارضه ندارند معارض با آن علم به تکلیف مرحوم آخوند می‌گویند علم به تکلیف که ندارد اگر علم به تکلیف داشته باشد همان است که تو می‌گوئی مثل روز جمعه علم به تکلیف دارد قطعی است بدیهی است ضروری است آن جا خیلی خوب است چون علم دارد اصل جاری نمی‌شود برای این که اصل منافات پیدا می‌کند با آن علم به تنجیز تکلیف.

  و اما آنجاهایی که علم به تنجیز تکلیف نداریم در صورت شک دیگر کل شیء طاهر با چه می‌جنگد این کلما شیء طاهر نه با آن جنگ دارد آن کل شیء طاهر هم با او جنگ ندارد هر دو را جاری می‌کند می‌گوئید منافات با علم تنجیز می‌گوئیم نه، وقتی کل شیء طاهر جاری کرد معنایش این است شارع می‌گوید از تو تکلیف فی البین را نمی‌خواه که دیگر تکلیف منجز واقعی ندارد این است و موادی اصل مثل باب اماره مثل لباس نجس است می‌دهید به خانم تان می‌گوئید نجس است این لباس ایشان هم لباس را می‌شوید یا نمی‌شوید طاهر می‌کند یا نمی‌کند لباس را می‌گذارد توی بقچه شما موقع حمام می روید لباس را می پوشید اصلا فکرش را هم نمی‌کنید که اصلا لباسش چیست ولو این زن متهمه هم باشد می‌گویند این لباس پاک است به قاعده ید حالا این لباس را خانم‌تان یا لاابالی گیری کند العیاذ بالله یا نسیان و بالاخره لباس را بدهد به شما بپوشی 8-7 روز هم نماز جماعت برای مردم بخوانی حالا یعد از 10-8 روز بفهمی که لباس شسته نشد چه ؟ خب این 10-8 روز نماز قضا دارد یا نه؟ نه. چرا؟ به قاعده ید آیا تکلیف واقعی را از بین می برد؟ آری. اصلا معنای اماره و معنای اصل که جواب ابن قبه را می دهید همین را می‌گوئید می‌گوئید اگر این امارات ان طابق الواقع تکلیف را تنجیز می‌کند ان خالق الواقع انت معذور رفع ید مولا از تکلیف مگر بعد بفهمیم نه، رفع ید از تکلیف نبوده مثل لاتعاد الصلاه الا من خمس این جوری است مرحوم آخوند در کفایه 3-2 جا همین جا می‌فرمایند اگر شرط واقعی باشد راستی بدان تکلیف منجز در بین است خیلی خوب اما اگر ندانی تکلیف منجز هست یا نه؟ جلوی طرفین را در علم اجمالی اصل جاری بکنی جلوی این اصل را چه می‌گیرد؟ با هم که منافات ندارند اگر هم تعارض درست بکنیم برای خاطر آن علم تفصیلی به تنجیز تکلیف است و اما اگر آن علم تفصیل به تنجیز تکلیف را نداشته باشی کل شیء طاهر توی این لباس، کل شیء طاهر توی آن لباس با هم منافات ندارد و هر دو را جاری می‌کنیم ان قلت این که آقا تنجیز تکلیف می‌گوید نه اصل می‌آید می‌گوید اصلا تکلیف واقعی نداریم و نظیرش هم زیاد است و گفتنش هم اشکال ندارد و مرحوم آخوند اینجا گفتم می‌ترسند از هوچی بازی‌های می‌ترسند این که آقا کسی است که می‌گوید در اطراف علم اجمالی اصل جاری است و هو می‌کنند.

  لذا چون می‌ترسند آدم می‌بیند که مرحوم آخوند اینجا هی این طرف و آن طرف می زنند حرف‌شان را می‌زنند اما توی لفافه.

  اگر کسی حرف مرحوم آخوند را بپذیرد خب دیگر باید بگوید. استاد بزرگوار ما آقای بروجردی می‌فرمودند البته آقای بروجردی منبرها و درس‌هایشان غیر از حاشیه عروه و رساله‌شان بود ایشان بنایشان این بود خودشان هم می‌فرمودند بنای خوبی نیست اما بنایشان این بود که احتیاط کنند مرد احتیاط بودند آقای بروجردی نه اما آقای داماد خیلی این طرف و آن طرف زده بودند یک روایت پیدا کردند و آن خیلی خوب است هم رد خودشان است و هم رد آقای بروجردی و هم رد مرحوم آخوند و آن روایت هم صحیح السند است ظاهر الدلاله سوال می‌کند که 2 تا ظرف آب هست می‌داند احدهما نجس است حالا این الان می‌خواهد وضو بگیرد می‌توند با یکی از این 2 تا آب وضو بگیرد یا نه؟ حضرت فرمودند نه فرمودند هر دو را بریز و تیمم کن خب این فرمایش آقای داماد قاعده‌اش را قبول داشتند می‌گفتند اما این روایت جلوی ما را می‌گیرد آن قول مشهور که می‌گویند علم اجمالی کالعلم التفصیلی در اثبات تکلیف در اسقاط تکلیف این روایت هم می‌گوید بله در اثبات تکلیف در اسقاط تکلیف علم اجمالی کالعالم التفصیلی اشتغال یقینی برائت یقینی.

  این خلاصه حرف اینجاست اما باز هم یک قدری رویش صحبت بکنیم جا دارد دیگر انشاء الله باز هم فردا درباره‌اش صحبت می‌کنم ببینیم می‌شود از شما استفاده کنیم یا نه؟

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo