< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : در رفع ما لایعلمون فرقی بین شبهات وجوبیه و تحریمیه نیست

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  تنبیه دوم که شیخ رضوان الله علیه متعرض شده‌اند از مسائل سهل و امتناع است یعنی مسئله به حسب ظاهر مسئله آسانی است اما مرحوم شیخ انصاری ما را در مضیقه عجیبی قرار داده‌اند لذا موجب شده مرحوم شیخ خیلی مفصل در این باره صحبت کنند بعد از مرحوم شیخ هم کفایه در حالی که بنابراین است که مختصر باشد موجز باشد از مفصل‌ترین تنبیهات همین تنبیه شده و دیگران هم بعد از مرحوم شیخ شاگردهای مرحوم شیخ و بالاخره بزرگان در این باره مثل همان قاعده عدم تذکیه که مدت‌ها در باره‌اش صحبت کردند و می‌کنند در این جا هم چنین شده، مسئله آسان است این که این شبهاتی که ما گفتیم ما لا نص فیه این شبهه‌اش رفع ما لایعلمون دارد برائت دارد فرقی نیست این که شبهه تحریمیه باشد یا شبهه وجوبیه ، موضوعیه باشد یا حکمیه، لذا رفع ما لایعلمون به قول مرحوم آخوند در کفایه این مای ما لایعلمون عام بدلی است و هر چه که ما لایعلم شد حکمش حالا گاهی موضوع است گاهی اصل حکم است گاهی وجوب است گاهی تحریمیه، رفع ما لایعلمون ، لذا مرحوم شیخ تا این جا مسئله آسانی فرموده‌اند و حرفی هم در مسئله نیست این که این برائت هم در شبهات حکمیه می‌آید هم در شبهات موضوعیه می‌آید هم در شبهات تحریمیه هم در شبهات وجوبیه و حتی فهمیدیم اخباری اصلاً راجع به شبهات وجوبیه مفروغ عنه گرفته که رفع ما لایعلمون داریم آن اشکالش در شبهات تحریمیه است و الا در شبهات وجوبیه یک اجماع حسابی هست که رفع ما لایعلمون هست ، یک روایت ضعیف السندی داریم که مثلاً دعای اولم اه واجب است نمی‌دانیم آیا واجب است یا نه؟ رفع ما لایعلمون، نه، بروید توی اجزاء و شرایط مربوط به واجب، نمی‌دانم خب استراحت واجب است یا نه؟رفع ما لایعلمون ،نمی‌دانم سوره واجب است یا نه؟ رفع ما لایعلمون، و نمی‌دانم این جزء این شرط واجب توی نماز است؟ رفع ما لایعلمون و اصلاً فقه ما روی شبهات وجوبیه چه اجزاء و شرایط چه کل در شبهات وجوبیه قدر متیقن بین اخباری و اصولی این است که در ما لا نص فیه رفع ما لایعلمون حالا ما لا نص فیه گاهی اصلاً روایت نداریم و شک می‌کنیم گاهی روایت داریم ضعیف السند است گاهی روایت داریم ضعیف الدلاله است و بالاخره نتوانستیم درستش بکنیم که واجب است از هر راهی ، رفع ما لایعلمون ، بلکه شبهات وجوبیه خیلی بیشتر از شبهات تحریمیه است خب رسم مرحوم شیخ انصاری هم در توی شبهات وجوبیه قاعده اقل و اکثر در همه فروع دین، چه نماز چه روزه چه خمس چه زکات چه حج همه همه ما لا نص فیه شبهات وجوبیه برائت دارد شبهات وجوبیه هم اجزاء باشد شرایط باشد اصل وجوب باشد که باید بگوییم یک تسلم در فقه ما و این تسلم در فقه به اندازه‌ای هم تسلم است که علاوه بر اصولی اخباری هم گفته، این تسلم به اندازه‌ای در فقه مسلم است که شیخ انصاری با این همه حرف‌های این جا آن جا اصلاً شک نکرده‌اند و قاعده اقل و اکثر را و قاعده اصل وجوب رفع ما لایعلمون برائت در اصل وجوب را شک نکرده‌اند ، این شک در این جا در اصول شده که مرحوم شیخ انصاری هم باید بگوییم مبدعش است اما بعد از شیخ انصاری دیگر سر و صدای حسابی شده که شبهات وجوبیه برائت ندارد حالا که برائت نداشت چکار بکنیم؟ باید احتیاط بکنیم، و این احتیاط بکنیم احدی نگفته حتی خود شیخ انصاری هم در فقه نگفته‌اند، حتی یک قدری بالاتر خود شیخ انصاری در اصول هم نگفته‌اند غیر از این جا، یعنی از اول که وارد بحث برائت شدند تا این تنبیه دوم همه‌اش این بوده که شبهات وجوبیه معلوم است برائت دارد اخباری هم می‌گوید ما هم می‌گوییم فقط اشکال در شبهات تحریمیه است ما می‌گوییم برائت اما اخباری می‌گوید احتیاط لذا این مشکل توی این تنبیه دوم پیدا شده و خیلی هم سر و صدا روی آن شده.

  مرحوم شیخ انصاری تقریب دو دلیل مجبورشان کرده در این جا بگویند که در شبهات وجوبیه باید احتیاط کرد.

  یک قصد امر گفته‌اند که ما واجبی راکه می‌خواهیم انجام بدهیم باید قصد امر بکنیم قصد وجوب، و این جا نمی‌دانم امر هست یا نه قصد تقرب نمی‌توانم بکنم قصد وجوب نمی‌توانم بکنم پس وقتی که قصد امر قصد وجوب نیست تقرب نتوانم دیگر خواه ناخواه باید احتیاط بکنم، برائت که نیست دیگر برائت که نباشد خواه ناخواه احتیاط است ، این حرف اولشان و همین شیخ انصاری در فقه قصد امر را لازم نمی‌داند چه رسد که بیاورم و به قصد قربت بیاورم این همان است که مرحوم صاحب جواهر در فقه فرموده‌اند مرحوم آخوند هم در کفایه همان حرف صاحب جواهر را آورده‌اند و این که قصد امر قصد وجوب از مهام امور است مشهور اگر واجب بود باید بگویند و چون نگفته‌اند قصد امر لازم نیست و مرحوم شیخ انصاری در فقه از کسانی است که قصد وجوب و قصد امر و امثال این‌ها را واجب نمی‌داند اما این جا دلیل حسابی ایشان دلیل اولشان همین است که قصد امر لازم است وقتی قصد امر لازم شد ما نمی‌دانیم امری در کار هست یا نه؟ دیگر نمی‌توانم قصد امر بکنم وقتی نتوانستم قصد امر بکنم قصد تقرب هم نمی‌توانم بکنم وقتی قصد تقرب نتوانستم بکنم نماز باطل است چه باید بکنم؟ باید احتیاط بکنم و وقتی احتیاط می‌کنم آن وقت مثلاً نمی‌دانم این واجب است یا نه؟ هر دو را بیاورم، این فرمایش مرحوم شیخ انصاری است و خیلی هم روی آن پافشاری دارند.

  جوابش هم همین است که آقا کی گفته قصد امر واجب است؟ تا بگویید امر جزمی می‌خواهیم؟ یک دلیل بیاورید بگویید قصد امر واجب است چون قصد امر واجب است پس بنابراین باید امری در کار باشد تا بتوانم قصد امر و آوردنش قربه الی الله .

  اما چیزی که مهمتر از این است این است که اصلاً عقلاء به امر مولا که منبعث می‌شوند به محتمل الامر مولا هم منبعث می‌شوند مخصوصاً مقدس‌ها، تقربش هم بیشتر است یک وقت می‌داند واجب است خب می‌آورد قربه الی الله این تقرب به خدا پیدا می‌کند به واسطه این نمازی که آورده اما یک وقت نمی‌داند واجب است یا واجب نیست اما رجاء می‌آورد به آن می‌گویند محتمل الامر منبعث می‌شود به محتمل الامر ، این معلوم است خیلی دو آتشه است دیگر از آن مقدس‌هاست که هم به محتمل الامر منبعث می‌شود هم به امر جزمی و این در میان مردم یک چیز فوق العاده مشهوری است نه این که مشهور است بلکه آن کسی که به محتمل الامر منبعث بشود تقدسش، تقربش خیلی بالاتر از آن کسی است که فقط به امر قطعی منبعث می‌شود. مثلاً یک نامه‌ای از مولا می‌آید این نامه در آن نوشته شده این کار را بکن آن کار را بکن آن کار را بکن این هم منبعث می‌شود به آن نامه یعنی به امر جزمی، اما یک وقت نامه نیامده، نامه آمده مجمل است اما احتمال می‌دهد که مولا این را می‌خواهد و این روی آن احتمال احتیاط می‌کند منبعث می‌شود به امر مولا اما به محتمل الامر یعنی مثلا احتمال می‌دهد نامه آمده باشد به او نرسیده باشد، می‌رود دنبال، منبعث شده به محتمل الامر، مسلم این پیش مولا وقتی بفهمد پیش مردم این را حسابی مقدسش می‌دانند دیگر، می‌گویند این آدمی است که هم منبعث می‌شود به امر قطعی هم منبعث می‌شود به محتمل الامر و اگر این دومی مقامش پیش مولا بالاتر نباشد کمتر نیست ، این یک امر عرفی است که انسان می‌تواند به محتمل الامر منبعث بشود مورد تقرب مولا هم واقع بشود و همین جوری که به امر واقعی منبعث می‌شود، مقدس ها به محتمل الامر هم منبعث می‌شوند، سیره عقلاء روی آن است سیره عقلاء این است که هم می‌شود به امر قطعی منبعث شد هم به محتمل الامر ، اگر بخواهید بگویید نه یک دلیل حسابی می‌خواهد بیاید این سیره را رد بکند و مثلاً مولا بگوید که من فقط می‌خواهم تو منبعث بشوی اما به امر مسلم من به امر قطعی من، نمی‌خواهم منبعث بشوی به محتمل الامر ، باید بیاید بگوید و تا نگفته سیره با عدم ردع ممعناست و ما بگوییم که در اسلام باید امر جزمی باشد تا نیت قربت بتواند بکند لذا دلیل مثل اصل مطلب یک مشکلی است انصافاً نمی‌دانیم که شیخ انصاری چه در نظرشان بوده در اصل مطلب، انسان نمی‌تواند این حرف‌ها را نسبت به شیخ انصاری بدهد یعنی شیخ انصاری که توی فقه می ‌گفتند قصد امر نمی‌خواهیم قصد تقرب به محتمل الامر می‌شود احتیاط می‌شود در شبهات وجوبیه چه جوری این جا فرموده‌اند که در شبهات وجوبیه احتیاط نمی‌شود کرد؟ لذا چرا؟ چون قصد امر می‌خواهیم، لذا نمی‌دانیم که مراد چیست؟ اصل مطلب را شیخ انصاری فرموده‌اند، نمی‌دانیم چیست؟ دلیلی هم که آورده‌اند نمی‌دانیم چیست؟ ولی آن که هست این که پس از شیخ انصاری همه همه آن که شیخ فرموده‌اند روی آن ان قلت قلت می‌کنند و بالاخره می رسند به آن جا که حرف شیخ را قبول ندارند و کم پیدا می‌شود کسی حرف شیخ را قبول بکند و دلیل اول شیخ را قبول بکند حالا تا برسیم به قانون من بلغ، قاعده من بلغ باید ببینیم چه می‌گوید و باید بگوییم از شبهات این امر دوم است این تنبیه دوم است .

  تنبیه اول گر چه مشهور بود استصحاب عدم ازلی و قاعده عدم تذکیه اما می‌دانستیم سر کی را داریم می‌تراشیم، اما این جا نمی‌دانیم چه به کجاست ، راستی نمی‌دانیم این گفته‌های مرحوم شیخ را آدم نمی‌تواند هضم بکند.

  حالا ببنید دلیل دوم که این دیگر خیلی عجیب است مرحوم شیخ انصاری این را از خودشان نقل می‌کنند این که تا این جا گفتند ، بعد نقل می‌کنند بعضی‌ها گفته‌اند اصلاً امر نمی‌خواهیم قصد تقرب نمی‌خواهیم، صورت عمل را بیاور کفایت می‌کند یعنی توی مسئله مانده است و گفته‌اند نمی‌شود احتیاط بکنیم و نمی‌شود قصد امر بکنیم و قصد تقرب بکنیم حالا که نمی‌شود صورت عمل را بیاور ، بدون صورت عمل را بیاور بدون قصد تقرب، بدون قصد امر.

  مرحوم شیخ انصاری حرف را نقل می‌کنند بعد تصحیحش می‌کنند عجب این جاست که حرف را تصحیح می‌کنند شیخ انصاری می فرمایند که قدماء این جور بودند قدماء وقتی که نمی‌دانستند مستحب است یا نه؟ فتوی می‌دادند به استحباب و نمی‌گفتند به عنوان محتمل الامر بیاور ، جزماً می‌گفتند که این نماز اول ماه را بیاور مستحب است ، و اگر به عنوان محتمل الامر و این‌ها بود باید بگویند ، اهل فتوی از قدماء فتوی داده‌اند به این که در شبهات وجوبیه بدون قصد قربت بیاور، صورت عمل را بیاور . لذا تصحیح می‌کنند این حرفی که گفته شده در شبهات وجوبیه قصد امر نمی‌شود کرد قصد تقرب نمی‌شود کرد اما صورت عمل را آوردن همان ثواب دارد ،این هم دلیل دوم شیخ انصاری است و این می‌دانید که از دلیل اول دیگر خیلی نارساتر است که اصلاً ایشان تعبدی را برگرداندند به توصلی، حالا تعبدی به توصلی برگردد یک حرف است، یک حرف هم این قدماء که مثلاً این مفاتیح محدث قمی را یا مصباح المتهجد را این‌ها امضا می‌کنند، می‌گویند این‌ها مستحب است مثلاً مفاتیح محدث قمی پیش قدماء این است که از اول تا آخرش مستحب است اما هیچ کدام گفته‌اند بدون قصد قربت بیاور؟ و این را نمی‌دانم یعنی چه؟ خب مسلم است وقتی دعا می‌خواهد بخواند صورت دعا که نه، قربه الی الله می‌خواند دیگر، و آنها قدماء که گفته‌اند مستحب است معنایش این است که محتمل الامر به جای یقینی الامر است، لذا بیاور به عنوان استحباب بیاور مسلم قصد قربت هم روی آن بکن، اما یک کسی را یپدا کنیم بگوید قصد قربت نمی‌خواهد این می‌شود توصلی نه تعبدی ادعیه و زیارات آن چه در کتابهای دعاست این‌ها مستحب است دیگر، یا باید بیاورد رجاءً یا باید بیاورد جزماً اما هر دو صورت قصد قربت می‌خواهد اصلاً رجاءً لذلک الثواب یعنی قصد قربت، رجاءً را هم بزنیم یعنی مستحب ، مستحب یعنی قصد قربت، و این چه شده؟ این دلیل دوم از دلیل اول خیلی شل‌تر است که به مقام شیخ انصاری نمی‌خورد دیگر.

  لذا این دو تا دلیل که هیچ، اصل مطلب هم که یک مطلبی است این جا آمده نه در فقه نه در سایر جاهای فرائد، دیگر ما هستیم و رفع ما لا یعلمون ، رفع ما لایعلمون همین جور که شبهات تحریمیه را می‌گیرد شبهات وجوبیه را می‌گیرد همین جور که شبهات حکمیه را می‌گیرد شبهات موضوعیه را می‌گیرد و هر چه در شریعت مقدس اسلام شک کردیم که آیا واجب است یا نه؟ حرام است یا نه؟ بگو رفع ما لا یعلمون، بله اگر بخواهیم احتیاط بکنیم خوب است اخوک دینک فاحتط لدینک مخصوصاً در شبهات تحریمیه اما در شبهات وجوبیه هم خب خیلی خوب است انسان وقتی بیکار است هر چه شک می‌کند البته شک صحیح شک آدمیت آن را بیاورد خیلی خوب است هر دو تا منجر به وسواسی‌گری نشود اگر منجر به وسواسی گری یا در شرف وسواسی گری نه، دیگر شبهات تحریمیه را ترک بکند حرام است شبهات وجوبیه را بیاورد حرام است آن حال وسواسی گری اگر بیاید جلو دیگر احتیاط یوخدور ، باید احتیاط نکند و اما تا این شبهه وسواسی گری جلو نیامده رفع ما لایعلمون به ما می‌گوید این شبهات وجوبیه است بیاور البته با قصد قربت ، منبعث شو به محتمل الامر مولا، وقتی می‌خواهی منبعث بشوی دیگر قربه الی الله است ، قربه الی الشیطان که نیست و اما در غیر شبهات وجوبیه دیگر قصد تقرب هم لازم نیست توصلی است ، نمی‌دانی حرام است یا نه؟ ترک کن اگر همین جوری ترک کند درست است اگر هم لله ترک بکند دیگر بهتر است ثواب هم می برد لذا در روایات داریم که اجتناب از گناه ثوابش بهتر از 2000 رکعت نماز، خب این آن جاست که قصد قربت باشد دیگر ، قصد قربت می کند در اجتناب از گناه.

  لذا بحث امروز ما بحث سهل و ممتنع است از یک جهت خیلی بحث آسان است از یک جهت بحث خیلی مشکل است چه جوری این بحث را درستش بکنیم؟ رسید به این جا که آسانش را می‌گیریم مشکلش را می‌گذاریم برای شیخ انصاری و شاگردش مرحوم آخوند که مشکل آفرینند در علم ،برای این که ما را به مقام بالا برسانند.

  حالا روی این باید فکر کرد تقاضا دارم روی آن فکر بکنید، زیر و رو بکنید لااقل کفایه را خوب ببینید ببینید که می‌شود این بغرنج را آسان کنیم یا نه؟ اگر نه بحث بعد ما راجع به قانون تسامح در ادله سنن است که اسمش را می‌گذارند قاعده من بلغ ، این را انشاءالله باید یک دو سه روز درباره‌اش حرف بزنیم قاعده خوبی است هم به آن می‌گویند قاعده تسامح در ادله سنن هم به آن می‌گویند قاعده من بلغ.

 وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo