< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : امارات ،ولاتقف ما لیس لک به علم

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. سم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  بحث آخر از امارات راجع به این است که گفته‌اند امارات حجت نیست من جمله ظواهر من جمله خبر واحد و عمده امارات هم همین دو چیز است دیگر خواه ناخواه باید بگویند قواعدش هم حجت نیست قاعده ید قاعده فراغ قاعده اصاله الصحه که این‌ها خیلی هم هست ، گفته‌اند حجت نیست چرا حجت نیست؟ گفته‌اند خب قرآن می‌گوید حجت نیست لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا پیروی از غیر علم نکن که اگر کردی مسئولیت دارد در روز قیامت باید جواب گو باشی ، ان الظن لایغنی من الحق شیئاً، امارات ، قواعد یقین آور که نیست مظنه است و قرآن می‌گوید مظنه پوچ است حق نما نیست وقتی حق نما نشد دیگر هیچ است پوچ است و تمسک هم کرده‌اند به یک مشت روایاتی که آن روایت‌ها هم نظیر همین دو تا آیه که مرحوم صاحب وسائل در جلد 18 وسائل در باب 11 بعضی از این روایات را نقل می‌کند.

  این مسئله باید بگوییم مال اخباری‌های بی‌سواد است آن اخباری‌ها که به هر ظاهری می‌چسبند علیه اصولیین، پدر من می‌گفت یک اصولی یک اخباری در نجف رفیق بودند خیلی مثل این که ایشان می‌گفت هم حجره بودند آمده بودند کربلا زیارت رفته بودند فرات غسل بکنند یک کدام اصولی نرفت توی آب آن اخباری را توی آب کرد، وسائل دستش بود البته دروغ ،گفت یک روایت خواندم، برایت بخوانم و آن این است که اگر یک کسی توی آب باشد و الاغ عر عر بکند این حق بیرون آمدن از این آب را ندارد تا این که آن از صدا بیفتد آن اخباری گفت خب روایت است باید به آن عمل بکنیم این اصولی بنا کرد هر چه او می‌خواست از آب بیاید بیرون ، غسلش را کرده بود ،این هی عرعر می‌کرد، این به التماس افتاد تو را به خدا قسم بس است الان می‌میرم و امثال این‌ها، از آب بیرون آمد به او گفت که بابا خب عقل داری اولاً معلوم است این روایت دروغ است هر چه که در وسایل است که‌ نمی‌توانیم بگوییم درست است بعد هم الاغ عرعر می‌کند نه من و تو به همین جوری از آب بیرون نیا، بگو درست است، معمولاً این اخباری‌های بی‌سواد کارشان به این جا رسیده که هر روایتی را ببینند می‌گویند آری، ولی ما یک عده‌ای اخباری داریم به نام اخباری این‌ها اخباری دقیق لذا من اصلاً عقیده‌ام است اصولی و اخباری دو تا لفظ مترادف است مثل کلینی از هر اصولی اصولی‌تر است مثل مرحوم شیخ در من لایحضر از هر مجتهدی مجتهدتر است مثل صاحب حدائق خب کتابش دوش به دوش صاحب جواهر است البته دقیق نیست اما بالاخره حدائق در روایات اهل بیت حسابی دقت دارد حسابی حرف دارد، کار دارد .

  بنابراین ما اخباری آن جوری یک وقتی خیلی شهرت داشت مرحوم آغا باقر بهبهانی ریشه آن‌ها را کند الحمدلله لذا اسم آغا باقر را گذاشتند آغا، یعنی یک وقت این اخباری‌ها یک هجوم آورده‌بودند یک شهرت در کربلا در نجف در عراق باید بگوییم اسلام را در مخاطره انداخته بودند و این آغا باقر بهبهانی این‌ها را آقا کرد انصافاً یعنی اصولی را، اخباری را ریشه‌اش را بر انداخت و این‌ها آن اخباری‌ها که می‌گویم خیلی هم خطرناکند، قتل ما اصولی ها را هم واجب می‌دانند، یک میرزا محمد اخباری بوده که راستی هم ملا بوده اما ملای این جوری که رنگ اخباری گری داشته این تهران بوده زمان فتح علی شاه یک جنگی آمد جلو این رفت پیش فتح علی شاه گفت که من سر رئیس شوروی را می‌آورم به شرط این که وقتی سر را آوردم و جنگ تمام شد تو این اصولی‌ها را نابودشان بکنی، گفت خب خیلی خوب، سر را آورد یک ساعت دو ساعت طول کشید دیر شد معلوم می‌شود اسب آن کسی که سر را می‌آورده شل شده نتوانسته سر ساعت بیاورد لذا بعد از آن که جنگ تمام شد این میرزا محمد اخباری آمد پیش فتح علی شاه گفت یا الله شمشیر را بکش برای کلّه طلبه‌ها ، اصولی‌ها ، فتح علی شاه خب زرنگی کرد نوشت به یکی از فقهای بزرگ آسید محمد مجاهد که از مراجع بزرگ نجف بود که قضیه این جوری است جواب این چیست؟ آن جواب داد که سر رئیس لشکر روس را آوردن کاری ندارد اگر راست می‌گویی دو تا موازعانه من بیار آن وقت هر کار می‌خواهی بکن، دیگر رفت گم شد دیگر ،ولی مرادم این است که خطرناک هستند خیلی، من دیده‌ام یا توی تاریخ خوانده‌ام یا دیده‌ام خطرناکند اما الحمدلله دیگر حالا ریشه آنها کنده شده گاه گاه در میان طلبه‌ها پیدا می‌شود می‌بینم وجود خطرناکی است انصافاً این حرف‌ها مال آنهاست و الا اصلاً نباید توی اصول ما بیاید یعنی نباید شیخ انصاری تمسک به این آیات بکند و بگوید این آیات دلالت ندارد.

  حالا عجب این جاست که مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه آیات را می‌آورند حمل می‌کند بر اعتقادات این دیگر قوز بالای قوز که لاتقف ما لیس لک به علم توی اعتقادات است نه توی فقه ان الظن لایغنی من الحق شیئا مربوط به اعتقادات است ، اعتقادات است که باید یقین روی آن باشد اعتقادات است که باید با علم باشد و اما فقه ما، نه، بامظنه باشد طوری نیست با غیر علم هم باشد طوری نیست.

  ولی معلوم است حرف مرحوم آخوند خیلی ضعیف است به مقام شامخ مرحوم آخوند نمی‌خورد ، مربوط به اعتقادات است چیست؟ آخر دلیل می‌خواهد همین جوری مربوط به اعتقادات است؟

  جوابش این است که آقا اصلاً این جور آیه این جور روایت این حرف‌ها ، اجماع حتی، این‌ها ربطی به بحث ما ندارد، بحث ما مربوط به امارات است آن که حجت است در میان همه که در جلسه قبل می‌گفتم امارات قاعده اصولی حجت است از زمان حضرت آدم تا روز قیامت حتی زمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه، حجت است و لاتقف ما لیس لک به علم می‌گوید متابعت از غیر حجت نکن یعنی از ظن و تخمین، توهمات تخیلات ان الظن لایغنی من الحق شیئاً یعنی مظنه‌ها تخمین ‌ها سوء ظن‌ها آدم مجتهد نباشد افتادن توی فقه و هر چه می‌خواهد بگوید به قول آقای داماد چشم‌هایش را هم بگذارد دهانش را باز کند ، این‌ها خب معلوم است این‌ها هیچ حجت ندارد نه عقلائیت دارد نه شرعیت لذا دو تا آیه تخصصا از بحث ما بیرون است آیات شریفه عقلاء بخواهند معنا کنند عرف بخواهد معنا کند همین است که من معنا کردم، اصلاً خیلی جاها علم در قرآن آمده به معنای حجت من جمله همین جا لاتقف ما لیس لک به حجه و الا اگر حجت باشد مسئولیت دیگر ندارد که ان السمع و البصر والفواد کل اولئک کان عنه مسئولا، به او می‌گویند چرا گفتی ؟ می‌گوید خبر واحد گفت، چرا؟ خبر واحد حجیت عقلایی دارد پیش هر ملتی پیش نحلتی ، اصلاً در دنیا کسی پیدا نمی‌شود خبر ثقه را حجت نداند، بله آن غلطی که اخباری می‌کند هر خبر ضعیفی را حجت می‌داند ان الظن لایغنی من الحق شیئا اخباری را رد می‌کند و یکی از مصائب بزرگی که سنی‌ها کردند و بعضی از نفهم‌ها آوردند در روایات اهل بیت این اخبار ضعیف است.

  خیلی مصیبت بالا شد اصول اربعه مأه داشتیم امضای ائمه طاهرین روی آن بود که معمولاً این کتب اربعه ما از آن گرفته شده الا این که در مقابل اصول اربع مأه یک آخوندهایی پیدا شدند نافهم نادان و از سنی‌ها از کعب الاخبارها از ابی هریره‌ها یک روایاتی را آوردند در روایات شیعه، شیعه این جور روایت ها نداشت اما دارا شد خیلی دارا شد، حتی به او می‌گفتند چرا این چنین می‌کنی، می‌گفت می‌خواهم مردم اقبال پیدا بکنند چرا چنین کردی؟ می‌خواهم مردم متدین بشوند و بالاخره آخوندهای نادان ، روی منبرها توی کتاب‌ها و شیعه باید این جور کتاب‌ها را نه مطالعه کند تا آن کتب اربعه را دارد، تا اصول اربعه مأه دارد اصلاً نباید شیعه این جور کتاب‌ها را مطالعه بکند این جورکتاب‌ها را برای مردم بگوید، اصلش از سنی‌هاست سنی‌ها وقتی که ابی بکر، عمر نهی کردند از این که از پیامبر اکرم کسی روایت نقل نکند جدی ، همین طور که خود سنی‌ها نقل می‌کنند که کسی روایت از پیامبر اکرم نقل نکند حسبنا کتاب الله خب می‌آمدند به عمر می‌گفتند آقا این حسبنا کتاب الله این آیه معنایش چیست؟ خب نمی‌توانست بگوید می‌گفت از ابی هریره بپرسید ، ابی هریره بلد نبود یک روایت جعل می‌کرد و اقلاً چندین هزار چندین میلیون پول هم می‌گرفت و شد جعال الحدیث به قول خود سنی‌ها ، کعب الاحبار یک یهودی است من خیال نمی‌کنم این یهودی مسلمان شده باشد برای این که اسلام را خراب کند با روایات جعلی به اسلام ضربه زد راستی به اسلام ضربه زد ،و بالاخره رسید به آن جا که من اکل بصل بکه بمکه وجبت له الجنه یک پیاز فروشی پیازهایش مانده بود حاجی‌ها هم می‌خواستند بروند آمد پیش این ابی هریره گفت که تو را به خدا به فریادم برس اگر این‌ها بروند این پیاز من نابود می‌شود اگر خوب فروختیم نصفش مال من نصفش مال تو، خدا نکند آخوند بد بشود ببین چه جور می‌شود، آمد توی منی منبر رفت در میان مردم ای مردم من اکل بصل بکه بمکه وجبت له الجنه دیگر هر دانه پیازی شد یک دینار، بعد آمد شام معاویه آمد دیدنش گفت آقا من شنیده‌ام یک روایت گفتی پیامبر کجا این روایت من اکل بصل بکه بمکه را گفت؟ .... گفت یک میلیون گرفتم گفتم من اکل بصل بکه بمکه وجبت له الجنه، آیه شریفه در مقام بیان این است که بابا عقل دارید ظن و تخمین چیزهایی که ریشه ندارد چیزهایی که پایه ندارد خب به آن نچسب قبول نکن از ابی هریره ریشه ندارد از کعب الاحبار ریشه ندارد حتی برو بالاتر 90 درصد این روایات عامه ریشه ندارد، با ریشه حرف بزن روایت ریشه دار را روی آن بحث بکن لا تقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا اصلاً تخصصا بیرون است، اگر هم کسی حرف من را بزند که بگوید اصلاً امارات علم آور است البته علم عادی علم عرفی دیگر حسابی درست می‌شود و آن این است که اصلاً لاتقف ما لیس لک به علم امارات علم است علم عرفی علم عادی یعنی خبر ثقه علم عادی می‌آورد یعنی اطمینان یعنی ظن متآخم با علم یعنی علم عرفی اگر هم حرف من را بزنید البته حرف من زده نشده دیگر، یک دفعه تخصصا بیرون است ، حرف من را بزنید تخصصا بیرون است این حرفی هم که عرض کردم باز امارات، قواعد فقهیه ‌ این‌ها تخصصا بیرون است حتی اصول برای این که اگر ما رفع ما لایعلمون داریم یک ماه روی آن حرف می‌زنیم دیگر از قرآن از روایات به آن تمسک می‌کنیم لذا عمل کردن به اصول لاتقف ما لیس لک به علم نیست، به ما یاد داده‌اند در ظرف شک بگو رفع لا یعلمون یا بگولا تنقض لایقین بالشک آن هم می‌شود حجت، لاتقف ما لیس لک به علم یعنی با حجت حرف بزن طبق رفع ما لایعلمون با حجت حرف زدم.

  اما مسئله مهمتر از این‌ها این است که آقا ما اگر امارات را حجت ندانیم با این دو تا آیه لازم می‌آید من وجوده العدم لازم می‌آید همین دوتا آیه حجت نباشد چرا؟ برای این که همین آیه ظاهر است ، اماره است لاتقف ما لیس لک به علم یک ظهور دارد دیگر ان الظن لایغنی من الحق شیئاً یک ظهور است ما با این آیه بخواهیم اماره را برداریم معنایش این است که خود من حجت نیستم یلزم من وجوده العدم از همین جا پی می‌بریم که ظهور و اماره و قاعده ید و امثال این‌ها که زیاد است حتی اصول عملیه که بر طبق آن دلیل است این‌ها همه همه لاتقف ما لیس لک به علم مربوط به آنها نیست ، تخصصا بیرون است ان الظن لایغنی من الحق شیئاً تخصصا بیرون است مربوط به این حرف‌ها نیست.

  یک حرفی هم استاد بزرگوار ما حضرت امام داشتند آن هم حرف خوبی است می‌فرمودند اگر راستی لاتقف ما لیس لک به علم بخواهد ظواهر را بردارد بخواهد حجیت خبر واحد را بزند بخواهد قاعده ید را بزند خب در زمان صدر اسلام اختلال نظام لازم می‌آمد باید یک شورش کنند باید همه جمع بشوند یا رسول الله صلی الله علیه و آله حالا چه کنیم؟ برای این که لاتقف ما لیس لک به علم می‌گوید اماره حجت نیست می‌گوید قاعده ید حجت نیست خب این که اختلال نظام لازم می‌آید چه کنیم؟ همین که جمع نشده‌اند همین که اختلال نظام لازم نیامد همین که سؤال و جواب چیزی نگفتند همین دلیل بر این است که لاتقف ما لیس لک به علم یا ان الظن لایغنی من الحق شیئاً و روایاتی که نظیر این است اصلاً از بحث حجیت خبر واحد بیرون است اصلاً بر می‌گردد به این که تخصصا، الا این که آن حرفی که من عرض کردم لمش را گفتم آن که حضرت امام فرمودند می‌فرمایند چون اختلال نظام لازم نیامد چون این چنین اجتماعی نشد چون سوال و جواب نشد معلوم می‌شود ان الظن لایغنی من الحق شیئاً معلوم می‌شود که لاتقف ما لیس لک به علم تخصصا از بحث امارات بیرون است.

  دیگر این جا چیزی نداریم نمی‌دانم چه شده به جای این حرف‌های خیلی طلبگی مرحوم آخوند رفته‌اند توی دور و تسلسل‌ها که دیگر آنها ربطی به بحث ما ندارد. ظاهراً همین مقدار کفایت می‌کند.

 بحث فردا راجع به اصول عملیه که اول آن برائت است چهار پنج تا مطلب مهم باید گفته بشود تا وارد بحث بشویم انشاء الله.

 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo