< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : حجیت خبر واحد

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  از آیاتی که مرحوم شیخ (رض) تمسک کرده است به آن برای حجیت خبر واحد دیگر بعد از مرحوم شیخ هم رسم مرحوم شیخ ادامه پیدا کرده است منجمله کفایه آیه نفر است فلولانفر من کل فرقد طائفه لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم الی رجعوا الیهم لعلهم یحضرون گفتند که نفر واجب است در این آیه وجوبش هم لولای تحذیریه است خیلی مهم است واجب موکد.

  لذا وقتی نفر واجب شد او رفت و مسئله یاد گرفت خب باید دیگران وقتی این می‌گوید آنها قبول کنند معنای حجیت خبر واحد همین است والا اگر او برود یاد بگیرد اما آنها لازم نیست بلکه جایز نیست قبول بکنند لازم می‌آید لغویت به یک دسته بگویند بورید چیز یاد بگیرید به دیگران بگوئید اما یک دلیل هم بگوید به دیگران می‌خواهید بگوئید دیگران لازم نیست قبول کنند خب معلوم است لغو است.

  لذا گفتند وجوب نفر لازم دارد قبول را، قبول یعنی خبر وحد حجت است این یک تقریب.

  تقریب دیگر هم راجع به آخر آیه که لعلهم یحذرون خدا دوست دارد اهل نسبت به خدا بمعنا محبوبیت است خدا دوست دارد که شما قبول بکنی از گفته‌های آن آقا که شما را تنذیر می‌کند بترسید گفتند خب لعلهم یعنی او می‌گوید شما هم واجب است قبول بکنید واجب است که از گفته او بترسید او می‌گوید روز قیامتهست روز قیامت حسابش سنگین است مواظب روز قیامتتان باشید از گفته او ما برتسیم قبول بکنیم حرف او را ترتیب گفتند خب این لعلهم یحذرون محبوبیت حذر یعنی وجوب این حرفی که مرحوم شیخ برای استدلال برای حجیت خبر واحد فرمودند خود مرحوم شیخ فرمودند که این اطلاق ندارد این که این آقا برود یاد بگیرد به دیگران بگوید دیگران قبول بکنند مطلقا چنین اطلاقی نیست چون در مقام بیانش نیست در مقام بیان این است که باید افرادی بروند تحصیل علم بکنند و اما همه قبول بکنند در هر موقعی نه اطلاق توی مسئله نیست وقتی اطلاق نیست قدر متیقن است قدر متیقن آنجاست که او بگوید او هم علم پیدا کند قبول بکند اذا علم این قدر متیقنش است و این بحث حجیت خبر واحد آنجاست که علم پیدا نشود خبر واحد حجت است معنایش این است که ولو علم هم پیدا نکنی از گفته او ، گفته او حجت است.

  لذا مرحوم شیخ با عدم اطلاق از مسئله می‌گذرند مرحوم آخوند در کفایه می فرماید این اطلاق نیست بعد هم می‌فرمایند این لعلهم یحذرون که مرحوم شیخ می‌گویند محبوبیت حضر دلیل بر وجوب است می‌فرمایند که نه، برای این که محبوبیت اعم از وجوب و استحباب است می‌گویند لعل دال بر محبوبیت است اما محبوبیت اعم است از این که واجب باشد بپذیرد یا واجب نباشد مستحب است بپذیرد.

  لذا این ایراد هم مرحوم آخوند می‌کند از مطلب تقریباً مرحوم شیخ مرحوم آخوند رد می‌شوند و می‌گویند آیه نفر دلالت بر حجیت خبر واحد ندارد.

  اشکالی که در مسئله هست این است که این آیه نفر فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم اذا رجعوا این در مقام بیان خصوصیات است و چون در مقام بیان خصوصیات است اطلاق‌گیری می‌شود کرد مخصوصا این حرف مرحوم شیخ که می‌فرماید اذا علموا خب خیلی کم پیدا می‌شود یعنی معمولاً یک طلبه ای صحبت بکند از صحبت او علم پیدا بشود خب این خیلی کم است یعنی معمولاً عموم مردم روی حجیت خبر واحد و روی این که این طلبه است و درست می‌گوید و امثال اینها می‌آیند جلو دیگر.

  لذا قاعده این است که یک کسی برود چیز یاد بگیرد بعد بیاید به شما بگوید اینها 90 درصد علم پیدا نمی‌کنند 10 درصد علم پیدا می‌کنند بخواهیم آیه را حملش بکنیم بر آنجا که علم پیدا بشود حمل مطلق، حمل عام بر فرد نادر است و این جایز نیست اگر این حرف مرحوم شیخ اذا علموا مشهور بود می‌شد انسان بگوید که این اطلاق ندارد و آنجا را می‌خواهد بگوید که صورت علمی باشد و اما آیه با این خصوصیتی که دارد اینکه باید بروید و چیز یاد بگیرید و به دیگران بگوئید و دیگران بپذیرند و خدا دوست دارد این کار را اینها همه دلیل بر این است که در مقام بیان خصوصیات است علاوه بر این اگر بخواهیم حرف مرحوم شیخ را قبول بکنیم اذا علموا حمل آیه بر فرد نادر است و این جایز نیست.

  اگر هم می‌خواهید یک جور دیگر تقریر بکنید بگوئید اصلا آیه را بدهیم به عرف، عرف از او خبر واحد می‌فهمد وقتی آیه شریفه بفرماید که باید آشنا به احکام اسلام بشود وقتی آشنا به احکام اسلام واجب است آشنا به احکام بشوید خب بدهیم این را دست عرف، عرف می‌گوید خبر واحد حجت است این حرف مرحوم شیخ.

  اما حرف مرحوم آخوند این به قامت مرحوم آخوند نمی‌خورد که می‌فرماید این لعل بمعنا محبوبیت است، محبوبیت اعم است از مستحب و واجب به مرحوم آخوند عرض می‌کنیم آقا لعل همین است اما لعل در اینجا باید واجب باشد چرا؟ برای این که حذر است استحباب جذر که معنا ندارد مستحب است تو بترسی لذا این نمی‌شود محبوبیت در اینجا حتما باید واجب باشد وجوب حذر اما استحباب حذر معنا ندارد پس لعلهم یحذرون لعل در اینجا بمعنا محبوبیت است محبوبیت هم بمعنا وجوب است.

  اگر حرف من را بپذیرید می‌شود گفت که آیه نفر دلالت می‌کند بر حجیت خبر واحد از باب فهم عرفی حرف مرحوم شیخ آیه را حمل بر فرد نادر باید بکنیم جایز نیست بنابر مرحوم آخوند هم که استحباب حذر گفتند درست نیست پس عرفا آیه دلالت می‌کند بر حجیت خبر واحد.

  اما یک حرف دیگر در مسئله هست و آن توجهش خیلی لازم است و آن این است که آیه نفر در صدد حوزه درست کردن است یعنی آیه شریفه می‌فرماید که یک عده‌ای که اینها لیاقت داشته باشند برای این که مروج دین باشند باید به نحو واجب کفایی اینها بیایند درس بخوانند و این برای جوانها واجب کفایی بعضی اوقات هم واجب عینی مردم هم باید این حوزه‌ها را خوب اداره بکنند چرا یک عده نمی روند درس بخوانند؟ یعنی چرا یک عده آماده برای این کار نمی‌شوند؟ که احکام اسلام اخلاق اسلام اعتقادات اسلام را یاد بگیرند همان کار طلبگی که اینها بشوند از هر وجین اسلام یک عده‌شان بشوند مراجع یک عده‌شان بشوند از سخنگویان حسابی یک عده‌شان بشوند بالاخره این حوزه‌ها تشیع بشود در این حوزه‌ها آن که اسلام احتیاج دارد بیرون بیاید که همه‌مان می‌دانیم اگر طلبه‌های امام صادق که تشکیل حوزه شد همچنین بعد تا الان اگر این روحانیت نبود الان تشیع نبود و این آیه نفر در مقام بیان این است که باید یک عده‌ای آماده بشوند برای ترویج دین البته باید با استعداد باشند این جوری نباشد که هر کسی بیکار شد یا هر کسی رفوزه شد آن بیاید طلبه بشود نه یک افراد حسابی، بدرد بخور، آینده روشن از همین جا هم استفاده بکنیم مردم باید اینها را اراده بکنند و اگر هم حقشان را بدهند حسابی مستغنی می‌شوند از همه صنفها مستغنی تر می‌شوند یعنی مردم خمسشان را بدهند که حتی مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی مدعی بودند که این خمس مال این طلبه‌هاست به هیچ کس نمی‌شود داد این خانه امام زمان است در شرف خرابی است باید این خانه را آباد کرد.

  لذا قرآن برایشان هم تعیین کرده است که خوب درس بخوان خوب هم باید رسیدگی به تو بکنند هم از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج اگر واجب کردیم برای تو درس خواندن را واجب کردیم برای مردم اداره کردن تو را این یک حرف است.

  یک حرف دیگر هم پای منبرها باید جمعیت باشد باید مردم گرایش‌شان به مسجد و محراب زیاد باشد باید مرحوم از نظر اعتقادات از نظر اخلاق از نظر احکام اینها آشنا باشند آنها بگویند آنها هم بپذیرند واجب است این جور این هم، هم قرآن هم روایات اهل بیت رویش پافشاری دارد و حتی آن روایت که از پیغمبر اکرم نقل شده یک وقتی بیاید که مردم پای منبر کم می‌شود فرار از روحانیت می‌کنند بعد پیغمبر اکرم می‌فرمایند اینها یخرجون من الدنیا بلا ایمان و معلوم است آن افرادی که گرایش‌شان به منبر و محراب نباشد اینها بدبختند اینها جهنمی هستند.

  لذا صدر آیه برای ما طلبه‌ درست می‌کند ذیل آیه برای ما مرید درست می‌کند و صدر و ذیل آیه تاکید دارد ما طلبه شویم دیگران هم کمک مالی به اندازه خوراک، و پوشاک و مسکن و ازدواج ما را اداره بکنند.

  ظاهراً آیه شریفه که وجوبش هم خیل بالاست از هر دو جهت در صدد این حرف باشد که بگوئیم آیه نَفر اصلا ربطی به خبر واحد و اصلا متعرض این که خبر واحد حجت است و امثال اینها ندارد در مقام بیان تشریع است طلبگی، تشریع استقبال مردم به شنیدن حرفهای طلبه‌ها استقبال مردم راجع به منبر و محراب.

  ظاهراً حرف من درست باشد یعنی آیه، مرحوم شیخ با آن همه عنایتشان با آن همه دقت و علاقه به روحانیتشان باید یک مقداری در این باره صحبت کرده باشند بهتر از این بود که بخواهند تمسک بکنند به حجیت خبر واحد.

  بله یک حرف دیگر هست آن حرف هم خوب است آن تلازم عرفی اگر تلازم هم نمی‌خواهید یک قدری بالاتر بگوئید که اصلا آیه مبنی علیه است برای این که خبره و کسانی که آشنا به اسلام‌اند و خبر واحد حجت است یعنی آیه مفروغ عنه گرفته خبره حجت است، علاوه بر این که خبره حجت است خبر واحد حجت است روی این مفروغ عنه‌ ای روی این سیره عقلا بعد انشاء الله می‌گوئیم خبر واحد خبره، از باب سیره عقلا حجت است اگر هم آیه‌ای باشد آیه اشاره به همان سیره است بگوئیم آیه شریفه در مقام بیان طلبه درست کردن و حوزه درست کردن و مرید برای مسجد و محراب درست کردن است اما مفروغ عنه است این که خبر واحد حجت است روی آن سیره عقلا مفروغ عنه است خبره حجت است یک کسی که آشنا به کلمات ائمه طاهرین است قول این حجت است وعلی کل حال ظاهر بگوئیم خبر واحد حجت است حالا یا به آن تقریبی که اول کردم یا به این تقریب دوم اما از همه اینها که بگذریم این را نباید فراموش کنیم این که آیه شریفه یک وظیفه سنگینی برای ما طلبه‌هاست یک وظیفه سنگینی برای مردم ولو از باب خمس هم نباشد یک وظیفه سنگینی برای اداره حوزه‌هاست یک وظیفه سنگینی برای قبول کردن و اینکه منبر و محراب شلوغ باشد مردم استقبال داشته باشند ندیدم کسی بگوید چون ندیدم قدری تقاضا دارم رویش فکر بکنید اگر حرف من درست باشد که ظاهراً درست است آیه شریفه برای تشکیل حوزه‌ها خیلی رساست انشاء الله امیدواریم فردا از فکر شما استفاده کنیم اگر چیزی نداشتید اگر نشد از فکر شما استفاده کنیم دیگر بحث فردایمان راجع به آیه کتمان است.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo