< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

89/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : بحث در موافقت التزامی در عبادات

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  بحثی که عنوان شده این است که آیا همین طور که موافقت عملیه لازم است در واجبات مخصوصاً در عبادات موافقت التزامی موافقت قلبی هم لازم است یا نه؟

  یعنی مثلاً نماز می‌خواند همین طور که طبق فتوا نماز می‌خواند ملتزم است به این که نماز بخواند این موافقت عملیه 100 درصد عملش مطابق با فتوا آیا لازم است از نظر دل هم این موافقت را داشته باشد یا نه؟ مسئله ، مسئله مشکلی است ولو سرسری از مسئله گذشتند اما مسئله را یک مقدار باید بازش بکنیم و آن این است که این موافقت التزامیه یعنی چه؟

  خب کسی که نماز می‌خواند نباید نیت داشته باشد؟ نباید قصد قربت داشته باشد؟ خب همان قصد قربت و قصد اتیان عمل این موافقت التزامیه خب همین طور که موافقت عملیه لازم است این موافقت التزامیه هم لازم است و مخصوصاً این که آوردن عمل اصلا ممکن نیست نباشد یک کسی نماز بخواند بدون قصد ممکن است نماز بخواند بدون قصد قربت یعنی العیاذ بالله ریائا اما باز هم خودش می‌خواند این نماز نیست یعنی حتی ریاکار می‌داند که این نماز نخواند برای این که قربت الی الله نداشته می‌داند خودش و نمی‌شود که عبادت بدون عبادت قصد قربت این محال است این بدون قصد قربت بدون قصد آوردن عمل نماز بخواند این محال است ممکن نیست.

  لذا اگر این معنایش باشد باید بگوئیم که همین جور که التزام از نظر عمل واجب است التزام از نظر دل هم از نظر قلب هم لازم است واجب است برای این که اصلاً آن قصد قربت آن اتیان به عمل علت است محرک است نمی‌شود که انسان قصد قربت نداشته باشد اما یا این که قصد نماز نداشته باشد اما نماز بخواند این یک صورت که اگر مراد از این چیزی که فرمودند هل التزام القلبی یلزم کما ان التزام عملی یلزم اگر مرادشان قصد الفعل قصد القربه باشد باید بگوئیم که بله نه لازم است ، واجب هم نیست ارشاد است قهراً نماز بدون قصد معنا ندارد .

  اگر مرادشان استدامه حکمیه باشد یعنی همین جور که توجه به عمل دارد باید توجه از اول نماز تا آخر نماز به نماز داشته باشد اگر این را بخواهند بگویند نه التزام قلبیه لازم نیست برای این که در همه مردم حکم پیدا می‌شود انشاء الله در میان شما زیاد است که حضور قلب باشد توجه به عمل از اول نماز آخر نماز این حضور قلب است هیچ کس ندارد بالاخره یک جا شیطان خرابش می‌کند فکرش را می‌برد یک جای دیگر و من نمی‌گویم درست است اما راستی این جور است ولی این روایت ظاهراً درست نیست که پیغمبر اکرم پهلوی یک شتری بود فرمودند هر کسی 2 رکعت نماز بخواند که در او حضور قلب باشد از اول نماز تا آخر حضور قلب باشد من این شتر را به او می‌دهم حالا هم همین است من که پیغمبر نیستم خاک کف پای پیغمبر هم نیستم اما اگر شما 2 رکعت نماز حضور قلب این جوری بتوانید بخوانید دیگر پیغمبر اکرم گفتند شتر را می‌دهند وقتی اینها وارد نماز شدند هر کدامشان یک فکری کردند می‌گویند این دروغ است- امیرالمومنین علی علیه السلام هم فکر کرد که این شتر را من می‌گیرم نحرش می‌کنم گوشتش را به فقرا می‌دهم که باز هم حضور قلب نه.

  حالا علی کل حال ظاهر این اسم امیرالمومنین که آمده یا دوست نادان یا دشمن دانا اسم علی را آورده باید اسم سلمان را آورده باشد نمی‌دانم اسم اباذر و مقداد، آنها بودند از خواص بودند حضرت برای این که به آنها بفهمانند که نمی‌توانی حضور قلب را مراعات بکنی یکی از بزرگان می‌گفت در مدت عمرم 2 رکعت نماز با حضور قلب نخواندم.

  خب این حضور قلب که نیست اما دین دارد نماز می‌خواند چه چیزی محرکش است؟ آن قصدی که اسمش را می‌گذارند علم اجمالی تو فقه اسمش را می گذارند استدامه حکمی مرحوم سید توی عروه هی مرتب این را دارند می‌گویند که اگر از او بپرسند چه می‌کنی؟ می‌گوید نماز می‌خوانم یعنی آن غفلت یا آن مغفول عنه متوجه الیه می‌شود خب اگر مرادشان این باشد التزام عملی بمعنا حضور قلب نه، این را هم می‌گوئیم لازم نیست مخصوصاً این که اگر لازم بود باید گفته باشند حیث این که نگفتند همین نگفتن دلیل بر این است که لازم نیست اصلاً لازم می‌آید اختلال نظام لازم می‌آید تعلیق حکم برای یک امر محالی که انسان بتواند وقتی که می‌گوید الله اکبر تا وقتی که می‌گوید السلام علیکم و رحمت الله و برکاته توجه به این که در محضر خداست ادب حضور باید مراعات شود و ذهنش این طرف و آن طرف زود تمام توجه خدا باشد به این می‌گویند حضور قلب و این نمی‌شود هم اما در روایات هم داریم اگر کسی یک ثلث نمازش حضور قلب است همان قبول می‌شود اگر 2 ثلثش است همان قبول می‌شود اگر هیچ چیز است هیچ چیز قبول نمی‌شود ولی یک امر لازمی باشد یعنی لازم به این معنا که اگر نیامد نماز باطل باشد یا عقاب داشته باشد خب نیست این جورها پس اگر مرادشان از این التزام، التزام قلبی، اگر مرادشان این حضور قلب باشد این هم می‌گوئیم لازم نیست بلکه همان استدامه حکمیه کفایت می‌کند یعنی همان که محرکش است که این دارد نماز می‌خواند ولو از محرک غافل است آن محرک دارد کار می‌کند اما این غافل از محرک است خیال می‌کند خودش است دارد کار می‌کند نه، آن نیت آن قصد قربت ولو این توجه ندارد آن دارد کار می‌کند این می‌گوید سبحان ربی العظیم و بحمده این نمی‌گوید آن قصد می‌گوید آن محرک است این هم قسم دوم.

  قسم سوم که این خیلی مهم است و این هم یک درصد هم نداریم یعنی ماها که اینجا نشستیم هیچ کدام نمی‌توانیم بگوئیم داریم و آن تسلیم در مقابل اوامر خدا و اذ قال له اسلم قال اسلمت لرب العالمین اسلم در چه؟ بچه‌ات را سر ببر اسلمت لرب العالمین بچه را سر برید اما خدا نخواست که بچه سر بریده شود قد صدقت الرویا جائزه اش بود مقام تسلیم.

  مقام تسلیم و رضا 2 قسم است یک تسلیم و رضا در مقابل مقدرات نداریم دیگر گمان نکنم توی مجلس ما کسی بتواند بگوید من تسلیم و رضا در مقدرات الهی دارم یعنی مصائب و گرفتاریها را از الطاف خفیه خدا می‌دانند گفتن می‌شود اما راستی مصائب را از الطاف خفیه خدا بداند و بگوید این برهان نظم این رهان اتم ذره‌ای این طرف و آن طرف محال است بشود اگر پشه‌ای در این عالم یک بال زیادتر زند یا یک بال از ماشین خلقت کم کند عالم به این چنانی مضمحل خواهد شد علم به این، علم را داریم نه، یقین به این باور به این می‌گویند مقام تسلیم و رضا در مقابل مقدرات الهی نداریم دیگر اگر راستی واقعاً نه این که بخواهیم کلاه سر خودمان بگذاریم دلمان را باز کنیم از خدا خیلی گله داریم خیلی حالا گاهی مودب است گله‌ها را تصورش هم نمی‌کند چه رسد به زبان بیاورد.

  گاهی بی ادب است حسابی می‌گوید من خدا را قبول دارم مستجمع جمیع صفات کمال هم می‌دانم اما خدا را عادل نمی‌دانم این چه وضعی است؟ چرا من این جور آن یکی آن جور؟ چرا من باید گرفتار باشم؟چرا من باید فلج باشم؟ خب یکی کسی اینها را هضمش بکند بگوید که مرگ مصطفی از الطاف خفیه خداست نمی‌شود بگوید اما مهم تر از این که نمی‌شود تسلیم در مقابل اوامر و نواهی خدا ممکن است کسی تسلیم مقدرات الهی باشد اما وقتی می‌رسد به اوامر و نواهی زورش می‌آورد عمل را بجا می‌آورد از ترس جهنم یا لذت برای بهشت یا اصلاح کارها و استعینوا بالصبر و الصلاه و انها لکبیره الا علی الخاشعین آن خشوع کجا پیدا می‌شود؟ آن است لذت می‌برد از نماز والا اگر نه، نماز برایش به قول قرآن سنگین است و انها لکبیره این نماز هم که می‌گوید از باب مثال است نه هر چه مخالف هوا و هوسش است برایش سنگین است دلش می‌خواهد به قول قرآن یرید الانسان لیفجرا امامه دلش می‌خواهد جلو باز باشد هر غلطی می‌خواهد بکند از نظر چشم و زبان و گوش و سایر اعضا و جواره اما این جلویش را بگیرند اصلاً دین یعنی جلوگیری ، جلویش را بگیرند بگویند این کار را نکن، آن کار را نکن این کار را بکن انها لکبیره .

  لذا اگر قرآن راجع به نماز می‌گوید راجع به نماز نیست راجع به همه واجبات و محرمات همین است یک در میلیون هم نمی‌توانیم پیدا کنیم که راستی بگوید الرکعتان فی جوف اللیل احب الی من الدنیا و ما فیها مقام تسلیم در مقابل پروردگار عالم در مقابل اوامر و نواهی پروردگار عالم هر کدامتان دارید خوشا به حالتان اما این هم از واجبات باشد نه، برای این که همین قرآن می‌گوید از واجبان نیست می‌گوید واستعینوا بالصبر و الصلاه و انها لکبیره الا علی الخاشعین افراد غیر خاشع این تسلیم را ندارند طوری نیست نمی‌توانیم بگوئیم خشوع است که فقط بهشت می‌آورد نه دیگر اکثر اهل الجنه البله همین عموم مردم بهشتشان را می‌روند قبل از آن که ما بهشتمان را برویم بنابراین نمی‌شود ما بگوئیم آن مقام تسلیم ، تسلیم در مقابل اوامر و نواهی نمی‌شود بگوئیم واجب است.

  لذا این فرمایش آقایان که مرحوم شیخ انصاری با اجمال گذشتند و مرحوم آخوند اجمالشان کمتر است نمی‌دانیم چه می‌خواهند بگویند؟

  هل الموافقت الالتزامیه کالموافقت العملیه واجب ام لا؟ معنایش چیست؟ موافقت التزامی مرادشان چیست؟ موافقت التزامیه یعنی نیت؟ قصد قربت؟ خب باید بگوئیم واجب است استدامیه حکمیه خب باید بگوئیم واجب است تسلیم و رضا در مقابل عبادات؟ باید بگوئیم خیلی خوب است اما واجب نیست اما لازم نیست اصلاً بحثش هم در اصول نیست.

  من خیال می‌کنم بحث را که در اصول آوردند برای همین است که آیا استدامه حکمیه شرط است یا نه؟ جوابش این است شرط است و این که مرحوم آخوند می‌گویند نه و می‌اندازنش توی دست انداز باید بگوئیم اصولیها که این بحث را آوردند توی اصول مرادشان همین است دوام توجه راجع به عمل نیست 1 درصد پیدا می‌شود توجه به عمل از اول تا آخر اما استدامه حکمیه این هست محرک است.

  لذا اگر این استدامه حکمیه از بین برود آیا نماز باطل است یا نه؟ خب فقها می‌گویند نه مگر این که از بین برود وقتی از بین برود دیگر عمل باطل است آن که توی رساله‌ها توی عروه آمده همین است ولو اگر از او بپرسند چه کار می‌کنی؟ نتواند جواب بدهد اما برود جلو دلیل بر این است استدامه حکمیه هست برای این که اگر استدامیه حکمیه از کار بیفتد مثل آدم خواب می‌شود کی استدامیه حکمیه از بین می‌رود؟ وقتی خوابش ببرد توی نماز خوابش ببرد آن وقت استدامیه حکمیه از بین می‌رود پس این که مرحوم سید در عروه می‌فرماید اگر از او بپرسند چه می‌کنی؟ نتواند جواب بدهد نمازش باطل است ما می‌گوئیم نه نمازش صحیح است برای این که در حاق در عمق جانش این استدامیه حکمیه هست لذا محرک برای رفتن جلو است ولو خیلی گیج است مثل همه ما توی نماز چیزی که به فکر نمی‌آید خدا.

  استاد بزرگوار ما آقای بروجردی (رض) بعضی اوقات یک حرفهای شیرینی با یک تبسمهای شیرینی می‌فرمودند راجع به همین جا می‌فرمودند مثل ما طلبه‌ها که برویم توی جواهر و مسئله را داریم حلش می‌کنیم تا بگوید السلام علیکم و رحمه الله و برکاته خب معلوم است آقای بروجردی می‌خواست احترام به ما طلبه‌ها بگذارد والا ما طلبه‌ها توی جواهر هم نرفتیم ، نمی‌رویم توی آن چیزهایی می‌رویم که همه‌تان می‌دانید از اول نماز تا آخر نماز چیزی که به فکرمان نیست خداست از آن طرف هم اگر خدا مقام تسلیم که نداریم لذا اگر خدا جهنم نداشت هیچ کدام نماز نمی‌خواندیم به بهشت هم خیلی اهمیت نمی‌دهیم این جهنم که حسابی جلو را می‌گیرد اگر عقیده به جهنم نداشتیم نه نمازی بود و نه روزه‌ای نه چیز دیگری.

  لذا به قول صدر المتالهین (رض) چه خوش می‌گوید، می‌گوید جهنم یکی از الطاف خفیه خدا خیلی عالی است این مرحوم صدر المتالهین در اسفار که جدا اسفار یکی از مفاخر بزرگ عالم تشیع است مرحوم صدر المتالهین یکی از مفاخر بزرگ تشیع است یک وقت حضرت امام توی درس می‌خواستند تعریف صدر المتالهین را بکنند توی درس اصول نه توی آن درص خصوصی‌شان می‌گفتند و ما ادراک من صدر المتالهین یک وقت توی یک جلسه خصوصی یک کسی از بزرگان بود انصافاً حضرت امام را خیلی دوستش داشتند گفت که آخوند ملاصدرا گفت اگر به تو بگویند آخوند فلانی بدت نمی‌آید آخوند چیست؟

  لذا راستی از مفاخر است توی این اسفار خیلی چیزهای خوبی دارد یک بحث خیلی مفصلی راجع به جهنم، جهنم یکی از الطاف خفیه خدا از جهاتی و منجمله این که محرک است برای آوردن واجبات برای اجتناب از محرمات و حرف خیلی متین است حالا چیزها دارند راجع به این الطاف خفیه خدا راجع به جهنم و منجمله این جهنم است آدم می‌سازد این شیعه را می‌برند جهنم برای این که لیاقت رفتن به بهشت نداشته حالا این باید برود بهشت چکارش می‌کنند از الطاف خفیه خدا می‌برند جهنم می‌سوزاندش آن کدورتها را می‌برد مثل آتش که کدورت‌های آن سنگ را می برد و می‌کند این کدورتهایش را می‌برد و در روایات داریم پیغمبر اکرم گاهی سر می‌زند مثل مرغی که دانه بردارد این شیعه‌های سوخته را که دیگر لیاقت دارد برمی‌دارد می برد توی حوض کوثر دیگر می‌شوند یک انسان کامل یعنی اتصال به زهرا یک انسان کاملش می‌کند آن وقت می‌برندش بهشت دیگر با بهشتی ها فرقی ندارد.

  بنابراین این محرک نمی‌شود نباشد این محرک مسلم هست و بله گاهی گیج هستیم از اول نماز تا آخر نماز گاهی متوجه این محرکیت می‌شویم و بالاخره گاهی حضور قلب داریم گاهی نداریم بدا به حال آن کسی که اصلا ً حضور قلب ندارد از اول نماز تا آخر نماز در محضر ربوبی هست توجه به این محضر ربوبی نیست.

  این حرفهای ما راجع به التزام قلبی حالا باز هم تقاضا دارم از همه‌تان فکر کنید بیائید با ما همکاری کنید ما یکی از نگرانی‌هایمان از شما این است که با ما همکاری نمی‌کنید حالا لااقل همکاری درسی بکنید آن چه من گفتم دلم می‌خواهد ایراد بشود قلت قلت بشود انشاء الله اضافه بر آن چه من گفتم بگوئید من استفاده بکنم اینها برای من خیلی شیرینی است و این شیرینی را من در میان شما ندارم.

 وصلی الله علی محمد و علی محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo