< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

1388/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : آیا عام مخصص در مابقی حجت است یا نه؟

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

بحث دیروز بحث مشکلی بود لذا در میان بزرگان اختلاف عجیبی است و آن این است که عام مخصص آیا حجت است در مابقی یا نه؟ گفتم مشهور در میان قدما گفتند که عام مخصص ولو مجاز است اما حجت در مابقی و دیروز درباره‌اش صحبت کردیم دلیلشان را هم آوردند که مرحوم آخوند در کفایه دلیل‌های آنها را قبول ندارد و من دیروز می‌گفتم که ممکن است قدما این جور بگویند عام مخصص مجاز در مابقی اما حجت است عرفاً دلیلش هم این که اگر به آن گفته باشند اکرم العلما الا الفساق منهم به قاعده این که مجمل است، مجاز است هیچ کس را اکرم نکرد یا فقهای فقط را اکرام کرد گفتم معذور نیست عرفاً اگر عقاب بشود نجاست و این که عام مخصص حجت است در مابقی همه همه الا الفساق منهم را بیرون کن مابقی علما دیگر هر کس باشد فقیه باشد یا فیلسوف باشد یا ادیب باید اکرامش کرد والا اگر عرض من را قبول نکنید حرف مرحوم آخوند رد کفایه درست است و نمی‌توانند قدما که می‌گویند عام مخصص مجاز است مجمل است دیگر بگویند حجت است در مابقی این خلاصه بحث دیروز بود.

بحث امروز این است که مرحوم آخوند یک ابتکار دارند که از نظر فن بسیار عالی است ولو بعضی از بزرگان مثل مرحوم نائینی مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی قبول دارند اما به عقیده ما یک ابتکار شیرینی است ایشان می‌فرمایند که عام مخصص حجت است در مابقی، چرا؟ می‌فرمایند برای این که استعمال عام گاهی برای این است که مکلف آن عام را عمل بکند اراده جد روی مستعمل است می‌گوید اکرم العلما داده دست اجرا وجود دارد به این که همه علما اکارم بشوند احترام بشوند حالا ولو فاسق هم باشد برای خاطر علمش اکرام شود می‌فرماید در عام این یک استعمال است داعی عمل است اسمش را گذاشتند اراده جدّیه می‌فرمایند اما یک قسم هم در عام داعی عمل نیست جد روی محتوا و استقراق نیست بلکه عام را می‌گوید ضرباً للقانون اراده عموم می‌کند اما برای عمل نه برای این که توی قوانین اول کلی درست بکند بعد تبصره‌ها را بزند می‌فرماید این یک قاعده کلی در میان عقلا که عقلا گاهی عام را می‌گویند ضرباً للقانون یعنی برای این که قانون درست بکنند کاری به عمل مکلف ندارند اصلاً کار به این دارند یک کلی بگویند ثم روی آن کلی تبصره بزنند و باب تفنین می‌فرمایند این جوری است که عام گفته شده اراده استقراق هم از آن شده اما داعی عمل نیست داعی تقنین است این همه جا هست در همین مجلس شورای اسلامی خب بعضی اوقات اصلاح هم می‌کند می‌گوید کلی او یا کلیات او تصویب شد اما حالا کلیات او تصویب شد دولت می‌توان این را بدهد دست اجرا یا نه؟ نه باید صبر بکند آن وقت مجلس، همه تقنین‌ها حالا چه مسلمان باشند چه غیر مسلمان، چه متمدن باشند چه غیر متمدن آن وقت مثلاً روز اول می‌آیند یک تبصره بزنند یعنی یک تخصیص به این عام می‌خورد روز دوم می‌آیند یک تخصیص می‌زنند بعضی اوقات یک تبصره می‌زنند لذا می‌گویند هم مثلاً تبصره 50 ام راجع به این قانون این است آن وقتی که تمام شد یعنی تبصره‌ها، تخصیصها این عام مخصص را می‌دهند به دولت می‌گویند بده به مردم برای اجرا اراده جد می‌آید روی آن عام مخصص اولی چه بوده؟ ارده استعمالی.

لذا هر کجا تطابق اراده جد و اراده استعمال باشد آن عام دلالت می‌کند بر محتوا، بر استقراق کجاست این؟ آنجا که تبصره نخورد به داعی تقنین گفته نشود به قول مرحوم آخوند در کفایه می‌گویند که ضرباً للقانون نباشد یعنی به داعی این که عام را گفته به داعی تقنین نه عام را گفته به داعی این که دولت بدهد اجرا یعنی به عبارت دیگر از مقام شأنیت بیاید به مقام فعلیت از مقام فعلیت برود به مقام تنجز این تطابق اراده جد و اراده استعمالی اما گاهی این تطابق جد و استعمال نیست بلکه اراده جد غیر از اراده استعمال است اراده استعمال غیر از اراده جد است تطابق دارند باز این را اصرار بکنم برای این که بعد رد آقای بروجردی و مرحوم نائینی بدرد می‌خورد این را اصرار بکنم مرحوم آخوند در همین جا 3-2 جا می‌فرمایند که عام را که می‌گوید مسلم است از او اراده می‌کند استقراق را یعنی استعمال شیء در ما وضع له این که قدما می‌گویند عام مخصص مجاز است ایشان می‌گوید نه آقا مجاز چه؟ اراده استعمال جدی روی استقراق اما گاهی به داعی عمل است گاهی به داعی تقنین است یک مثال هم برایتان بزنم فراوان داریم مرحوم آخوند در باب اوامر خب همین را می‌فرمودند که امر ظاهر در واجوب است اما گاهی به داعی عمل است گاهی نه همان دلالت بر وجوب کرده اما داعی از این وجوب مثل این که فارسی می‌گوید اگر مردی بزن این جاز نیست ذق انک عزیر حکیم یعنی عذاب جهنم را بکش توئی که ادعای عزت و ادعای استکبار می‌کرد این کلمه ذق به قول مرحوم آخوند مجاز نیست استعمال شده در همان وجوب الا این که به داعی به داعی تحکم به داعی تهدید و امثال اینها.

لذا مرحوم آخوند در کفایه اگر یادتان باشد یعنی معمولاً دیگران گفتند برای کلمه هیأت افعل و ما بمعناها 10-8 تا معنا دارد ایشان فرمودند نه 10-8 معنا ندارد فقط یک معنا دارد و آن وجوب ترغیب و تحریص اما این وجوب تداعی اش تفاوت می‌کند لذا 10-8 معنا دارد به اعتبار داعی نه به اعتبار امر وضع از برای تهدید شده باشد مرحوم آخوند خیلی از جاها همین را می‌فرمایند که این عامی که ما استعمال می‌کنیم همیشه مراد استقراق است، استعمال شیء در ما وضع له است و اما داعی گاهی جد است یعنی برای مکلف است عمل کن گاهی داعی جد نیست برای تقنین است مثل همان وجوب که جد نیست برای تهدید است، اینجا هم جد نیست یعنی برای عمل نیست برای تقینی است نه این که عام در وضع ما وضع له استفاده شده نه، در وقتی که می‌خواهد قانون گذار قانون را بگوید عام را می‌آورد معنا ندارد بعضی اراده کند، او اراده می‌کند کل را اما مقام انشااست مقام انشاء که مقام عمل نیست مقام انشاء، این مقام انشاء عام را گفته اراده کرده همه همه را به داعی تقنین به قول مرحوم آخوند ضرباً للقانون آن وقت گاهی تبصره برایش پیدا نمی‌شود مثلاً رأی نمی‌آورد فلان تبصره بخورد رأی نمی‌آورد اجرا آن وقت تطابق اراده جد و اراده استعمال گاهی هم تبصره‌ها می‌خورد، تخصیص‌ها می‌خورد این عام استعمال بوده نه جد عدم تطابق اراده جد و استعمال آن عام مخصص را می‌دهد به اجرا می‌دهد به مکلف برای عمل عدم تطابق اراده جد با اراده استعمال، اراده استعمال یعنی آن که ضرباً للقانون بوده اراده جد یعین آن که برای عمل بوده مخالفت می‌شود بین جد و بین استعمال کدام حجت است؟ خب معلوم است آنکه مقام فعلیت پیدا کرده داده دست مکلف به مقام فعلیت می‌شود به او گفته عمل کن حرف خوبی است انصافاً و از ابتکارات مرحوم آخوند است لذا این جور می‌شود عام مختصص هم حقیقت در مابقی است هم حجت در مابقی هیچ وقت عام مجاز نمی‌شود استعمال شیء فی غیر ماوضع له نیست هیچ وقت عام را نگفته و از او اراده بکند بعض را همیشه عام می‌گوید اراده می‌کند کل را اما این اراده کل گاهی برای تقنین است به داعی تقنین گاهی هم برای عمل است به داعی عمل آنجا که به داعی عمل باشد به آن می‌گوئیم اراده جد آنجا که برای تقنین باشد به آن می‌گوئیم اراده استعمالی این اراده استعمالی و اراده جد گاهی تطابق دارد گاهی تخالف دارد اما عام همیشه استعمال شده در ما وضع له این عام حجت است در مابقی برای خاطر این که توی تقنین توی مقام انشاء اینها تبصره‌هایشان را زدند کارهایشان را کردند آن وقت آن عام متخصص را می‌دهند دست مردم می‌گویند جد روی این است یعنی چه؟ یعنی تخالف اراده استعمالی با اراده جدّی همه روی اراده است نه روی لفظ مرحوم آخوند همه را برمی‌گرداند به مقام معنا نه به مقام لفظ، مقام لفظش را که بحث‌ ما مباحث الفاظ است دیگر می‌شود در اطلاق هم همین را مرحوم آخوند می‌گویند فرق نمی‌کند دیگر باب اطلاق و باب عام و خاص مجاز نیست که مشهور از قدما گفتند حجت است با این که حجت نیست و توی دردسر بیفتند آن هم نیست ولو ادله قدما هم ناتمام است به قول مرحوم آخوند ادله آنها ناتمام است اما ما دلیل می‌آوریم که عام مخصتص حجت است در مابقی.

در خلاصه حرف مرحوم آخوند است، مسلم کفایه خواندید، کفایه را هم خوب درست کردید به عقیده ما این یک ابتکار است بسیاری از بزرگان منجمله استاد بزرگوار ما حضرت امام، استاد بزرگوار ما آقای داماد قبول داشتند و حضرت امام هم روی این قضایا چون ادبی است ما نور می‌دادند یعنی معمولاً چون که یک ذوق ادبیتی داشتند این چیزها را خیلی دوست داشتند لذا هر وقتی که به این جور چیزهای می‌رسیدند خیلی مفصل درباره ادبیت جمله صحبت می‌کردند.

مرحوم آقای نائینی (رض) این فحل در اصول انصافاً مرحوم نائینی خیلی از جهاتی بالا بوده؛ یک شاگردهای خیلی عالی داشته که علمش را شاگردهایش زنده کردند لذا تقریرات ایشان 2 دوره نوشته شده هم مرحوم آقای کاظمینی نوشتند هم مرحوم آقای خوئی و آن مرحوم آقای کاطمینی یک قلم رسا بعضی اوقات حضرت امام توی درس می‌فرمودند مقرر با آن قلم رسا ، انصافاً قلم خوبی داشتند (رحمت الله علیه) این یک شانس مرحوم نائیین بوده.

یک شانس‌اش هم شاگردهایش مثل مرحوم کاظمینی و مرحوم آقای خوئی و مرحوم آقای حکیم یک شاگردهای خیلی بالائی داشته. و شانس سوم مرحوم نائینی هم انصافاً ایشان در اصول فحل بوده ابتکارات خیلی بالائی در اصول داشته.

حالا ما نحن فیه ایشان در مقابل استادشان یک ابتکار دارند از ابتکارشان تشکر می‌کنیم اما اول می‌خواهند مرحوم آخوند را رد بکنند بعد از رد می‌گویند که آقا از این عام مخصص آیا اراده کرده همه را؟ نه ارگ هم بخواهی بگوئی آری هم دروغ است هم شوخی است.

خب مسلم است اکرم العلما الا الفساق منهم را اراده کرده عالم غیر فاسق باید اکرام شود لذا ایشان می‌فرماید آیا اراده کرده است؟عام استقراقی را این که دروغ است این که شوخی است پس اراده کرده است از عام مخصص مابقی را این که شما می‌گوئید اراده استعمالی یک شوخی است، اراده استعمالی دیگر یعنی چه؟ اراده استعمالی همان اراده جد است، اراده جد همان اراده استعمالی و از این فحل تعجب هم هست که چرا این جور می‌فرماید.

از حرف‌های ما فهمیده شد حرف مرحوم نائینی هیچ پایه ندارد شوخی است و دروغ است نه، و آن این است که در عام مخصص این عام 2 تا استعمال دارد، یک استعمال دارد ضرباً للقانون یک استعمال دارد بر این عمل کردن مکلف در هر دو اراده شده استقراق این که می‌گویند شوخی است نه، جدی است در هر دو اراده شده عام، استقراق اما در آن رتبه انشاء از این استعمال اراده کرده است تقنین را در آن استعمال دوم که مقام فعلیت است اراده کرده است عمل مکلف را هر دو عام است اما داعی تفاوت یکی به داعی استعمال است تقنین است یکی به داعی جد و عمل است و این که ایشان می‌فرمایند عام مخصص مسلم استقراق ندارد می‌گوئیم در مقام عمل آری اما در مقام استعمال نه. مسلم است که استعمال کرده است عام را اراده کرده است استقراق را در صورت دوم هم استقراق را و علی کل حال اراده‌ها تفاوت می‌کند. چرا مرحوم نائینی این اراده‌هارا فراموش کرده رفته روی استعمال؟ نمی‌دانم. مرد می‌خواهم مثل شاگردهای مرحوم نائینی که انشاء الله مطالعه کند و این حرف رد من به مرحوم نائینی را ببیند درست است یا نه؟ علی کل حال از نظر ما حرف مرحوم نائینی در حالی که خودشان خیلی فحل اند اما حرف‌شان رد بر کفایه ضعیف است جداً.

حالا بحث فردایمان ابتکار مرحوم نائینی است که ابتکار خوبی است و می‌خواهند بگویند عام فخصص حجت است در مابقی.

و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo