< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

99/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: 1- کم و زیاد کردن واجب در نماز 2- اخلال عمدی در نماز/ مسئله 1 و 2/ خلل و اقسام آن/ کتاب الصلوة

الحمدلله احکام جماعت تمام شد. بحث امروز به بعد به امید خدا مربوط به خلل است. بحث امروز ما راجع به خلل فوق‌العاده مشکل است. از نظر لفظ آسان است، اما ملتزم شدن به آنچه سیّد می‌فرمایند مشکل است. از طرفی هم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» از خود چیزی ندارد و آنچه فرموده است فقه و علمای محشین بر عروه فرمودند. یعنی شهرت بسیار قویست و ما این شهرت را قبول نداریم. از یک طرف خلاف شهرت گفتن کار بسیار مشکلی است. من یادم نمی‌رود استاد بزرگوار ما آقای بروجردی خیلی برایشان سخت بود که پا روی شهرت بگذارند و خلاف شهرت حرف بزنند و جداً هم خلاف شهرت صحبت کردن کاری بسیار مشکل است. عبارت مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه»:

فصل في الخلل الواقع في الصلاة أي الاخلال بشيء مما يعتبر فيها وجودا أو عدما.[1] مسأله 1:

الخلل أما أن يكون عن عمد أو عن جهل أو سهو أو إضطرار أو إكراه أو بالشك، ثم إما أن يكون بزيادة أو نقيصة، والزيادة إما بركن أو غيره ولو بجزء مستحب كالقنوت في غير الركعة الثانية أو فيها في غير محلها أو بركعة، والنقيصة إما بشرط ركن كالطهارة من الحدث والقبلة، أو بشرط غير ركن، أو بجزء ركن أو غير ركن، أو بكيفية كالجهر والاخفات والترتيب والموالاة أو بركعة .[2]

اگر چیزی را در نماز واجب باشد بیاوریم و یا واجب باشد نیاوریم، و این آنجا که واجب است نیاورده و آنجا که باید نیاورد، آورده است؛ این نماز باطل است. کم و زیاد کردن در نماز یا عمدی است و یا روی جهل است و یا روی سهو است و یا روی اضطرار و اکراه و یا روی شک است. نمی‌دانسته و زیاد یا کم کرده است. این خلل را یا زیاد می‌کند و یا کم. در فصل خلل می‌خواهیم راجع به زیاد و کم کردن در نماز بحث کنیم. این خلاصه‌ی بحث است که باب خلل هم باب مفصلی است و راجع به اینها که گفته شد، بحث می‌کنیم.مسأله 2:

الخلل العمدي موجب لبطلان الصلاة بأقسامه من الزيادة والنقيصة حتى بالاخلال بحرف من القراءة أو الأذكار أو بحركة أو بالموالاة بين حروف كلمة أو كلمات آية أو بين بعض الإفعال مع بعض، وكذا إذا فاتت المولاة سهوا أو إضطرارا لسعال أو غيره ولم يتدارك بالتكرار متعمدا .[3]

اگر چیزهایی که واجب است در نماز بیاورد، عمداً نیاورد، نمازش باطل است. مثلاً یک حرف از حمد را نیاورد و یا یک حرف زیاد کند. می‌فرمایند سهوش نیز همین است و اگر عملی که برای سهو است به جا نیاورد، شکیات و سهویات و ظنیّات در باب خلل است و باید مراعات شود.

این فرمایش مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» در مسئله‌ی اول است. مسئله‌ی اول مربوط به شماره کردن بود و مسئله‌ی عمده این مسئله‌ی دوم است. از آنچه مرحوم سیّد فرمودند، فهمیدیم که باید نماز صحیح بخواند. اگر یک حرف از نماز، عمداً کم و زیاد شد، نماز باطل است. اگر فرمایش مرحوم سیّد درست باشد که مشهور هم هست، بلکه قضیه مفروضٌ عنها در میان بزرگان است. اگر این فزمایش درست است، لاأقل پنجاه درصد مردم نمازهایشان باطل است. شخصی از وقتی می‌گوید الله اکبر تا وقتی که می‌گوید «السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته» صحیح بخواند. اگر جمله یا کلمه یا حرفی را غلط بخواند، نمازش باطل است. به این بزرگان می‌گوییم پنجاه درصد مردم بلکه بیشتر که عرب و عجم هم ندارد برای اینکه من به قرائت عرب‌ها گوش دادم و آنها هم مراعات تجوید را در قرائت نمی‌کنند. آنها هم مراعات فقه را در نماز نمی‌کنند. در میان ما نیز پنجاه درصد افراد در نماز، یا از نظر حرف و یا از نظر جمله و کلمه و یا از نظر افعال مثل موالات و طمأنینه و امثال اینها مراعات نمی‌کنند. از طرف دیگر همین که نماز می‌خواند اما نماز غلط می‌خواند و الان نزد مرجع تقلیدش آمده و کارهایش را صاف کرده و آن مرجع تقلید می‌گوید نمازت را بخوان تا ببینم. این هم نماز را می‌خواند و مرجع تقلید می‌بیند نماز متداول خواند، یعنی نماز مشهور در میان مردم خواند و مراعات تجوید نشد. اگر بگوید نماز باطل است، معنایش اینست که مثلاً تو یک عمر نماز خواندی و نمازهایت باطل است و باید قضا کنی. اگر بگوید نمازت صحیح است، منافات دارد با آنچه در رساله دارد و در رساله مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «الخلل العمدي موجب لبطلان الصلاة بأقسامه من الزيادة والنقيصة حتى بالاخلال بحرف من القراءة أو الأذكار أو بحركة أو بالموالاة بين حروف كلمة أو كلمات آية أو بين بعض الإفعال مع بعض»

و معمولاً آن مرجع تقلید به او نمی‌گوید برو نمازهایت را قضا کن. نصیحتش می‌کند و گوشزد می‌کند که حمد و سوره‌ی تو صحیح نیست و باید حمد و سوره‌ات را درست کنی. این نمازی که پیش من خواندی از نظر رکوع و از نظر موالات و از نظر قیام مثلاً از نظر جلسه‌ی استراحت، درست نبود. نمی‌گوید نمازهایت باطل است بلکه می‌گوید برو و نمازهایت را درست کن و نماز صحیح بخوان.

اینجا که محشین این جمله‌ی مرحوم سیّد را امضا کردند که: «الخلل العمدي موجب لبطلان الصلاة بأقسامه من الزيادة والنقيصة حتى بالاخلال بحرف من القراءة أو الأذكار أو بحركة»

و همه‌ی آنها این را قبول دارند. از نظر گفتن در رساله اینست، اما از نظر عمل، «کلّ امرء رکب امراً بجهالة فلاشیئ علیه» و قاعده‌ی رفع و رفع مالایعلمون و قاعد لاتُعاد و امثال اینها می‌گوید نمازت صحیح است. می‌گوید این مدت گناه کردی اما نمازت صحیح است و لازم نیست قضا کنی و اما از این به بعد نمازت را درست کن. در اینجا می‌گویند «و لا بحرف» نماز باطل است، اما از نظر سیره، سیره‌ی متشرعه و سیره‌ی فقها و سیره‌ی مردم عادی اینست که نماز اگر نماز متداول شد، ولو مراعات تجوید نشود، ولو مراعات مقارنات نماز نشود، این نماز اعاده و قضا ندارد و نمی‌توانیم بگوییم الان که لاأقل پنجاه درصد مردم نمازهایشان باطل است. استاد بزرگوار ما آقای بروجردی«رحمت‌الله‌علیه» گاهی تبسّم می‌کردند و یک جمله می‌فرمودند به مرگ گفته‌اند تا به تب راضی شوند. ما هم در اینجا می‌گوییم این حرف‌هایی که الان مرحوم سیّد در اینجا گفتند از همین قبیل است. در فقه می‌گویند اگر استقرار نداشته باشی، عمداً نمازت باطل است. اما همین که استقرار ندارد و آمده توبه کند و کارهایش را درست کند و این مرجع تقلید می‌بیند که او استقرار نداشت و مثلاً «سمع الله لمن حمده والله اکبر» را در راه گفت و می‌بیند مراعات تجوید عرفی نشد، اما نمی‌گوید نمازت باطل است. لذا مسئله‌ی امروز مسئله‌ی مشکلی است. از یک طرف اگر جداً بخواهیم حرف بزنیم و نماز مردم را صحیح بدانیم و به مردم بگوییم که قضا ندارد و اعاده ندارد، باید بگوییم یک نماز متداول «اوّله التکبیر آخره التسلیم» بخوان. ولو مراعات تجوید نشود، ولو مراعات صحّت فقهی نشود، قضا ندارد و اعاده ندارد و «کلّ ما رکب امرءٍ بجهالة فلاشئ علیه».

بحث امروز راجع به جهالت هم نیست. الان پنجاه درصد مردم نمازی با سرعت می‌خوانند و همان که پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» با اصحاب نشسته بودند و کسی آمد و یک نماز خواند و در روایت دارد که رکوع و سجده نداشت یعنی هنوز به رکوع نرفته بلند می‌شد و هنوز بلند نشده به سجده می‌رفت و بالاخره یک نماز مثل عموم مردم خواند. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» بعد او را خواستند و به او فرمودند این نماز نبود و مثل مرغکی است که دانه بردارد. بعد حتماً پیغمبر اکرم به او یاد دادند، اما به او نگفتند که نمازهایت را قضا کن.[4]

این سیره‌ی پیغمبر و ائمه‌ی طاهرین و مراجع تقلید است، و اما از آن طرف هم سیره‌ی فقه ما اینست که اگر این جلسه‌ی استراحت، عمداً به جا آورده نشد، نماز باطل است. آنچه من می‌توانم بگویم اما خلاف شهرت است و موافقت با متشرعه و موافقت با اسلام عزیز است، اینست که این واجبات نماز را اگر جهلاً نیاورد، نمازش صحیح است و اگر نقصی در آن پیدا شود، نماز با سرعت بخواند و مقارنات نماز که رکن نیست مراعات نشود، نماز او صحیح است. گاهی این حرف در کلمات دیده می‌شود.

یادم نمی‌رود در روایت «لاتُعاد الصلاة إلاّ من خمس»[5] ، آقای بروجردی«رحمت‌الله‌علیه» البته با تبسّم و شوخی می‌فرمودند این «لاتُعاد» عمد را هم می‌گیرد. البته شوخی می‌کردند و می‌خواستند «لاتُعاد» را توسعه بدهند.

آنچه انسان می‌تواند بگوید، اینست که نماز صحیح متداول در میان مردم نمازخوان، باطل نیست. اگر عمداً باشد و می‌داند باید مخارج حمد گفته شود و نگوید، حرف دیگری است و مربوط به بحث ما نیست. اما اگر جهلاً یا سهواً نماز بخواند و مخارج در حمد و سوره نیاید و یا مقارنات نماز نیاید، جاهل مقصر است و بگویید گناه دارد اما بالاخره نماز او که یک عمر اینطور نماز خوانده، قضا ندارد و اگر این نماز وقت داشته باشد، اعاده ندارد و اگر مدت‌ها هم چنین باشد، اعاده ندارد. ندیدم کسی بگوید، اما عملاً چنین است که عرض می‌کنند. عملاً نمی‌گویند تو که حمد و سوره‌ات باطل است و دم مرگ هستی باید نمازهایت را قضا کنی. یا تو که حمد و سوره‌ات باطل است به قول مرحوم سیّد «ولو بحرف» و ضاد والضالین گفته نشده باید یک عمر نماز بخوانی. اگر دم مرگ هستی باید وصیت کنی که برایت نماز بخوانند. هیچکس این را نگفته است. وقتی برویم در کتاب‌ها، همه گفتند و وقتی در عمل برویم، هیچکس نگفته است. باید عمل را بگیریم و بگوییم اگر رکنی از ارکان یا عمدی از مخارج از افعال و مقارنات نیامد، نماز باطل است و اما اگر جاهل مقصر است و اگر متداول است که مخارج به جا گفته نشود و تجوید عرفی گفته نشود، گناه کرده اما این نماز صحیح است. این مسئله‌ی اول است که نمی‌دانیم چه بگوییم، اما ظاهراً‌حرف من مطابق سیره‌ی متشرعه مسلمان‌هاست و اگر به این سیره دست بزنیم، لازمه‌اش اینست که لاأقل پنجاه درصد مردم نمازهایشان باطل باشد و نمازهایشان قضا داشته باشد و اما این را نه گفتند و نه می‌شود گفت. مسئله‌ی بعد هم فوق‌العاده مثل این مسئله مشکل است و مشهور در میان اصحاب راجع به جاهل مقصر است که جاهل مقصر، معذور نیست. اگر یادتان باشد چند روز قبل مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه»‌ با کمال شهامت فرمودند جاهل مقصر، معذور نیست. اما اگر بخواهیم بگوییم جاهل مقصر معذور نیست، باز لازم می‌آید بیش از پنجاه درصد نمازهای مردم باطل باشد و این را نمی‌توان گفت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo