< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

99/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: 1- آيا مي‌توان به نماز طواف، نماز يوميه را اقتدا کرد 2 – آيا نابالغ مميز مي‌تواند مأموم يا امام باشد؟ 3- آيا رضايت امام جماعت بر حضور مأموم شرط است؟ 4- حکم کثرت امام جماعت و مأموم / مسئله 4و5و6و7و8و9/ نماز جماعت‌/ کتاب الصلوة

 

مسئله 4:

يجوز الاقتداء فى اليومية أيا منها كانت أداء أو قضاء بصلاة الطواف كما يجوز العكس.[1]

مي‌خواهد نماز صبح يا نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا را با نماز طواف بخواند. امام جماعت در طواف است و مي‌خواهد نماز طواف بخواند و اين اقتدا کند به او و نماز طواف بخواند يا به عکس. مي‌فرمايند اين جايز است. جوازش هم براي اينست که گفتيم که مي‌شود نماز واجب را به جماعت خواند؛ در اينجا هم نماز طواف و نماز يوميه از فرائض است،‌ بنابراين مي‌توان به جماعت خواند. اما ديروز قبول نکرديم. مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» نيز اين قاعدۀ کلي را قبول نکردند و يک قاعدۀ کلي اينکه نماز جماعت دليل مي خواهد. حتي ديروز روايت را خوانديم که اگر دليل نداشته باشد، بدعت است و «البدعة في النار». مانحن فيه يکي از مصاديق ديروز است و نمي‌دانيم آيا مي‌توان به نماز طواف، نماز يوميه را اقتدا کرد يا به عکس و يا نه؛ دليل نداريم و قاعده بر اين شد که تا دليل نباشد، بگوييم نمي‌شود.

مرحوم سيد«رحمت‌الله عليه» در اينجا پنج شش فرع را فرمودند.مي‌فرمايند اقتداي يوميه و به عکس در صلاة احتياط آيا مي‌شود يا نه؟ مثلاً شک سه و چهار کرده و مي‌خواهد دو رکعت نماز احتياط بخواند و نماز احتياط را به نماز جماعت بخواند. يا در مسئله‌ی 6 نماز آيات يا نماز عيدين و يا نماز اموات را به جاي يکديگر بخواند. يا اينکه امام جماعت نماز آيات مي‌خواند و اين نماز ظهر را اقتدا کند و امثال اينها که مرحوم سيد در اينجا پنج شش فرع عنوان فرمودند، اما اگر مطالعه کرده باشيد، مي‌بينيد که مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» جازم به اين مسائل نيست، بلکه ديروز اشکال مي‌کردند و ما هم فرمايش ايشان را قبول مي‌کرديم و امروز اين چند فرع را مي‌گوييم که جايز نيست. اگر بخواهد نماز احتياط را با جماعت بخواند يا نماز آيات را با نماز ظهر بخواند و بالاخره از خود درآوري در نماز جماعت داشته باشد. همه‌ی اينها را گفتيم که نمي‌شود و يک قاعده هم درست کرديم و گفتيم اگر شک هم بکند، تمسّک به عام در شبهه‌ی مصداقي است و جايز نيست. معناي تمسک عام در شبهه‌ی مصداقي اينست که نمي‌دانيم کاري که مي‌کنيم عبادت است يا نه؟! اصل مي‌گويد عبادت نيست و اگر بخواهيم بگوييم عبادت است، تمسک کرديم به عموم عام و مصداقي براي عموم عام درست کرديم و معلوم است که جايز نيست. پس ما به همه‌ی اين چند فرعي که مرحوم سيد در اينجا آوردند، اشکال داريم و مي‌گوييم نماز جماعت بايد دليلي براي جواز داشته باشد. صرف اينکه واجب است، نمي‌تواند مطلب را درست کند. يا صرف اينکه مستحب است، نمي‌تواند عدم جواز را اثبات کند. ما اگر مي‌خواهيم نماز جماعت بخوانيم بايد اين نماز جماعت دليل داشته باشد، حال امام واقع شود يا مأموم. مسئله 5 و 6 و 7 همين است که اشاره کردم.

 

مسئله 8:

أقل عدد تنعقد به الجماعة في غير الجمعة والعيدين إثنان أحدهما الإمام سواء كان المأموم رجلا أو امرأة بل وصبيا مميزا على الأقوى، وأما في الجمعة والعيدين فلا تنعقد إلا بخمسة أحدهم الإمام.[2]

اصل مطلب خوب است. نماز جماعت يک امام و يک مأموم مي‌خواهد و به دو نفر هم نماز جماعت منعقد مي‌شود الاّ‌ اينکه مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» مي‌فرمايد که زن باشد يا مرد باشد، بالغ باشد يا غيربالغ.

اين مسئله اختلافي است. مرحوم سيد اختلاف دارند در عروه. بعضي اوقات مي‌فرمايند نابالغ اگر مميز باشد‌ و اگر خوب بتواند نمازش را بخواند، آنگاه مي‌تواند اقتدا کند. ما در آنجا گفتيم و در اينجا هم مي‌گوييم که نه تنها مي‌تواند اقتدا کند بلکه مي‌تواند امام جماعت واقع شود براي اينکه نمازش تشريعي است و وقتي تشريعي شد، مي‌تواند مأموم واقع شود و مي‌تواند امام واقع شود. نمي‌دانم چرا مرحوم سيد در اينجا امامت را نفرموده بلکه مأموميت را فرموده است؛ لذا ما مي‌گوييم مثلاً طلبه‌ی چهارده ساله متدين که خوب مسئله بداند و تقيد به ظواهر شرع داشته باشد، مي‌تواند امام جماعت واقع شود حتي براي هزار نفر. نمازش تشريعي است و اصل نماز هم که نماز يوميه است، بنابراين اشکال ندارد.

مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» عکس اين مطلب را گفتند و اما اينکه امام جماعت هم واقع شود، به سکوت برگزار کردند و اما ما مي‌گوييم دو نفر عادل و ثقه و مسئله‌دان باشند و اما دو نفر بالغ، معنا ندارد. نماز هم تشريعي است و سفارش شده که به غير مميز نماز صبح يا نماز ظهر و عصر بخوان. اين هم به مسجد مي‌رود و نماز ظهر و عصر مي‌خواند و مردم هم به او اقتدا مي‌کنند. او به مسجد مي‌رود و امام جماعت هم هست و نماز جماعت مي‌خواند و حرفي در آن نيست. اما اينکه امام جماعت واقع شود، ما در اينجا مي‌گوييم و مرحوم سيد به سکوت باقي گذاشتند و علي الظاهر سکوتش معنا ندارد و بايد بگوييم که بلوغ شرط نيست. همينطور که در صحّت نمازش شرط نيست، در صحّت جماعتش هم شرط نيست و همينطور که مي‌تواند خودش نماز جماعت بخواند و به ديگران اقتدا کند، ديگران هم مي‌توانند به او اقتدا کنند.

 

مسئله 9:

لا يشترط في انعقاد الجماعة في غير الجمعة والعيدين نية الإمام الجماعة والإمامة، فلو لم ينوها مع اقتداء غيره به تحققت الجماعة سواء كان الإمام ملتفتا لا قتداء الغير به أم لا،... [3]

مسئله، مسئله‌ی خوبيست و فراوان هم واقع مي‌شود و آن اينست که غيربالغي به نماز مي‌رود و اين نماز جماعت مي‌خواند و امام جماعت مي‌گويد من راضي نيستم. آيا رضايت امام جماعت شرط است يا نه؟قاعده اقتضاء مي‌کند نه. اين امام جماعت با شخصي دشمني دارد و مي‌گويد من راضي نيستم فلاني پشت سر من نماز بخواند. حال او مي‌آيد و بدون اجازۀ امام جماعت بلکه با نهي او، اقتدا مي‌کند. آيا نمازش صحيح است يا نه؟! مشهور گفتند بله صحيح است، ولو با نهي امام جماعت باشد. يا امام جماعت مي‌گويد فلاني به مسجد نيايد و به من اقتدا نکند، يا کسي مي‌گويد اين امام جماعت نبايد در مسجد باشد و با هم اختلاف دارند اما به همديگر اقتدا مي‌کنند. اين طوري نيست؛ براي اينکه نيت جماعت هست و عدالت هم هست، حال اختلاف شخصي بين امام و مأموم باشد يا نباشد. به عبارت ديگر ما نيت و عدالت مي‌خواهيم و اگر نيت جماعت و عدالت در امامت پيدا شد، اختلاف بين امام و مأموم و اختلاف بين هر دو، معنا ندارد.

مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» مي‌فرمايند اگر راضي نباشد که پشت سرش نماز بخوانند، ثواب ندارد. يعني امام ثواب نمي‌برد. در مأموم نفرمودند و در مأموم ما مي‌گوييم اگر با امام اختلاف خانوادگي دارند و با هم بد هستند اما او را عادل مي‌داند و به مسجد مي‌رود و بدون اينکه او بفهمد، اقتدا مي‌کند. ما مي‌گوييم ثواب هم دارد. براي اينکه ما نماز جماعت مي‌خواهيم و نماز جماعت واقع شده و اشکالي در مسئله نيست الاّ عدم رضايت امام يا مأموم. و اينکه از شرايط جماعت اينکه امام جماعت راضي به جماعتش باشد يا مأموم راضي به اقتداء باشد، دليل نداريم. لذا مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» مي‌گويند ثواب ندارد اما ما مي‌گوييم نه، شرايط جماعت هست و رضايت امام جماعت يا رضايت مأموم شرط نيست و اگر احدهما يا هر دو راضي نباشند و اما هر دو عادل باشند، مانعي ندارد. نظير آنجاست که اقتدا مي‌کند به کسي و امام جماعت متوجه نيست که به او اقتدا کرده است. يا اقتدا مي‌کند به شخصي با شياع و عدالتش را به دست مي‌آورد اما نمي‌داند که او کيست، بلکه اختلاف هم با او دارد. جماعت منعقد است و شرايط هم منعقد است، بنابراين بايد بگوييم اشکال ندارد و حتي بايد بگوييم ثواب هم دارد و اينکه مرحوم سيد مي‌فرمايند ثواب ندارد، وجهي ندارد.

در ادامه‌ی مي‌فرمايند:وكذا يجب وحدة الإمام فلو نوى الاقتداء باثنين ولو كانا متقارنين في الأقوال والأفعال لم تصح جماعة وتصح فرادى إن أتى بما يجب على المنفرد ولم يقصد التشريع،

يک جماعت طولي است. مثلاً امام جماعت صد تا و مأموم هم صد تا باشند. يکي به ديگري اقتدا مي‌کند و ديگري اقتدا مي‌کند به ديگري و باز ديگري اقتدا مي‌کند به ديگري و بالاخره صد نفر يک نماز صبح مي‌خوانند. شرايط نماز هم مراعات مي‌کنند و شرايط جماعت را نيز مراعات مي‌کنند و مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» مي‌فرمايند اين مانعي ندارد، اما مانعش اينست که اين نماز بدعت است. درحقيقت برمي‌گردد به اينکه صد تا امام جماعت يا صد تا مأموم با هم درست مي‌کنيم و اين دليل مي‌خواهد و چندين مرتبه و من جمله امروز گفتيم جماعت يک امر اختراعي است و در خصوصيتش دليل مي‌خواهد و اگر در خصوصيت دليل نباشد، جايز نيست و گفتيم همان عدم الدليل، دليل بر عدم جواز است. همين مقدار که نمي‌دانيم نماز جماعت منعقد شده يا نه، منعقد نشده است. اگر بخواهيم در قالب علمي بريزيم، آنگاه مي‌گوييم نماز جماعت دليل مي‌خواهد و اين دليل ندارد و اگر بخواهيم دليل کلي درست کنيم ‌و بگوييم عبادت است،‌ تمسّک به عام در شبهه‌ی مصداقي است و اين جايز نيست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo