< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

99/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: 1- آيا فوريت در خواندن نمازهاي قضاء واجب است؟ 2- اگر شخص احتمال دهد نماز قضاء به ذمّه دارد/ مسئله 27 و 28 و 29 و 30/ نماز قضاء‌/ کتاب الصلاة

 

مسئله 27:

لا يجب الفور في القضاء، بل هو موسّع ما دام العمر؛ إذا ‌ ‌لم ينجرّ إلي المسامحة في أداء التکليف و التهاون به.‌[1]

اگر نماز از کسي فوت شده و نمازهايي را نخوانده، بايد بخواند اما اينکه فوراً اينطور نيست که فوراً ‌اين کار را انجام دهد. کارهايش را مقدم بيندازد بر نمازهاي قضا و يا حال ندارد و نمازهاي ادا را مي‌خواند و نمازهاي قضا را نمي‌خواند. مي‌فرمايند طوري نيست. اما بايد منجر به تساهل و تسامح و منجر به مسامحه نشود. دربارۀ همه‌ی قضاها مثل نماز قضاء، مثل بدهکاري به ديگران، مثل برآوردن حاجات از افراد مستمند، ايشان مي‌فرمايند همه‌ی اينها فور نيست اما بايد تسامح و تساهل هم نباشد.

ما در مسئله‌ی اصول گفتيم امر دلالت بر فور دارد، اما نه فور عقلي بلکه فور عرفي. اگر امري جلو آمد، بايد اين امر را هرچه زودتر انجام دهد و اينکه به تأخير بيندازد، ما گفتيم امر دلالت بر فور دارد و مي‌گويد بايد مأمورٌبه را فوراً يعني فور عرفي ‌به جا بياورد. مثلاً به ديگران بدهکار است و وقتي براي آن تعيين نشده است. قاعدۀ فور به ما مي‌گويد اداي دِين هرچه زودتر، بهتر و هرچه زودتر، واجب‌تر. تسامح در اداي دِين جايز نيست. ساير واجبات نيز همينطور است، اگر به شما گفتند بيا تو را ببينم. عقل ما مي‌گويد فوراً‌ بايد بروي. بايد تسامح و تساهل نکني. تسامح و تساهل دليل دارد؛ لذا اگر از او بپرسند چرا زودتر نيامدي، بايد جواب بدهد. بنابراين در اين فرمايش مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» اگر حرف مرا بزنند خوب است و اما اگر حرف مرا نزنند و بگويند اگر واجبي به ذمّه‌اش هست و من جمله نماز قضاء، هروقت که مي‌خواهد بخواند مادام العمر. مگر اينکه مرادشان از اين تسامح و تساهل همين حرف من باشد. اما حرف مرا نمي‌زنند براي اينکه در اصول مشهور در ميان بزرگان است که امر دلالت بر امر دارد. اگر گفتند کار را انجام بده و نگفتند امروز، آنگاه مي‌تواند عقب بيندازد. مگر اينکه بگويد کار را امروز يا همين ساعت انجام بده؛ لذا مي‌گويند امر دلالت بر فور ندارد و مراد ما فور عقلي نيست بلکه فور عرفي است. بنابراين دلالت بر فور عرفي ندارد و اگر عقب بيندازد، طوري نيست. اما ما در اصول مي‌گوييم امر عرفاً دلالت دارد بر فور؛ و اگر مي‌تواند انجام دهد و انجام ندهد، نظير اينکه مي‌تواند دين مردم را بدهد و ندهد، مؤاخذه مي‌شود. اين فرمايش مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه»‌ با آنچه در اصول داريم، تهافتي دارد. البته در اصول ما مشهور در ميان اصحاب اينست که امر هيچ دلالتي ندارد به جز امر، و اما اينکه امر را فوراً بياور و يا امر را با رفقيت بياور و يا امر را تنها انجام نده، اينها در امر نخوابيده است. من جمله اينکه مرحوم سيد فرمودند: «لا يجب الفور في القضاء، بل هو موسّع ما دام العمر».

ما مي‌گوييم: «يجب الفور في القضاء، بل هو لاموسّع مادام العمر» بلکه فور عرفي و عقب انداختن مأمورٌبه، چه مأمورٌ به شرعي و چه مأمورٌبه عرفي، در حاق امر، فور خوابيده است.

مسئله 28 و 29 نيز تکرار همين حرف‌هاست و بالاخره يک مسئله‌ی اصولي است و ما ادعا مي‌کنيم که يک مسئله‌ی عرفي است که امر دلالت بر فور عرفي دارد. آقايان مي‌فرمايند نه، «لايجب الفور في القضاء، بل هو موسّع مادام العمر». ما مي‌گوييم «يجب الفور في القضاء»، «يجب الفور في المأمورٌبه»، «يجب الفور في اداء الدين» و امثال اينها.

 

مسئله 30:

إذا احتمل اشتغال ذمّته بفائتة أو فوائت يستحبّ له تحصيل ‌ ‌التفريغ بإتيانها احتياطاً، وکذا لو احتمل خللاً فيها و إن علم بإتيانها.‌[2]

اگر احتمال دهد که نمازي به ذمّه‌اش هست، مستحب است که اين نماز را بخواند. از جاهايي که استحباب منجّز در امر است، در نماز قضاست. معمولاً‌در امرش را نفرمودند اما در نماز قضا، اين استحباب را کردند. مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» دارند و ديگران هم متابعت از مرحوم سيد کردند. ما مي‌گوييم آنچه مستحب مؤکّد است، رواتب است. اما اگر مي‌داند نافله‌هايش را خوانده و اگر مي‌داند نمازهايش را خوانده و شک کند که آيا نمازهايش را درست خوانده يا نه؛ مستحب نيست نماز قضا بخواند. در روايت داريم: «إنّ اللّه َ يُحِبُّ أن يُؤخَذَ بِرُخَصِهِ كما يُحِبُّ أن يُؤخَذَ بعَزائمِهِ»[3]

روايتي خوبي است براي اينکه بگويد اسلام سهل است. پروردگار عالم همينطور که دوست دارد مأمورٌبه و منهي عنه‌ها را به جا آورند، دوست دارد آنچه مرخص در آن شده، ترک کنند و اينکه همينطور نماز بخواند، ديروز درباره‌اش صحبت کرديم که نماز خواندن ولو ابتدايي باشد، خوب است «الصلاة قربان کل تقي، من شاء استکثر و من شاء استقل»؛ اما اگر کسي نوافلش را خوانده و الان احتمال مي‌دهد که درست نخوانده، قاعدۀ فراغ مي‌گويد درست خواندي. يا کسي مي‌داند که واجباتش را به جا آورده و الان نمي‌داند به ذمه‌اش هست يا نه؛ پس به ذمّه‌اش نيست. و ما اين مستحب مرحوم سيد را قبول نداريم. اگر مي‌داند نوافلش را خوانده و اگر مي‌داند نمازهايش را خوانده، اگر بخواهد دوباره نوافل يا نمازهايش را قضاء کند، اين رسم در اسلام و رسم در شارع مقدس نبوده؛ لذا دَوَران امر بين اينکه نوافل قضايي بخواند يا مثلاً‌ قرآن بخواند. يا واجبات احتياطي مستحب بخواند و يا کمک به خلق خدا کند. ما مي‌گوييم انسان بايد تابع امر خدا باشد. پروردگار عالم فرموده نوافل را بخوان و نمازهاي واجب را هم بخوان و بعد به دنبال کارت برو و بعضي اوقات اين احتياطها منجر به وسواس مي‌شود و خيلي خطرناک است.

ما بايد مواظب باشيم که افراطي در کارهايمان نباشيم. اگر افراط‌گري آمد در هرچه باشد، بعضي اوقات ديديم که از خوبان هم هست اما مثلاً‌در گفتن والضالين وسواس پيدا کرده و وقتي به والضالين مي‌رسد مرتب مي‌گويد و آخرالامر هم به جايي نمي‌رسد. يا نمي‌داند نماز ظهر يا نماز عصر خوانده شده يا نه و مرتب نماز ظهر و عصر مي‌خواند. ما بايد برويم در قواعدي که برايمان تعيين شده و آن قواعد را انجام دهيم و افراط‌گري و تفريط‌گري در کارمان نباشد؛ لذا دَوَران امر بين اينکه نوافل را بخواند يا نماز قضاي احتياطي بخواند، مسلّم پيش همه‌ی فقها و مسلّم پيش اصحاب است که نوافل را بخواند. نوافل را بخوان و بعد هم نمازهايت را بخوان و به دنبال کارت برو و شک و شبهه راجع به هرچه باشد، بايد اهميت ندهيم، مخصوصاً اگر احتمال دهيم که اين شک و شبهه‌ها منجر به وسواس مي‌شود. اگر وسواسي شد، واجب است که ترک اين وسواس کند و بهترين راه براي ترک وسواس، بي‌اعتنايي است. شکياتي که اعتبار ندارد و حق‌الناس‌ها و حق‌الله‌ها که اعتبار ندارد، به خاطر اينست که ما راه را گم نکنيم و اگر بخواهيم با دلخواه خودمان جلو رويم، بعضي اوقات در نوافلش وسواس پيدا مي‌شود و بعضي اوقات در واجبات وسواس پيدا مي‌شود و اين جمله‌ی «لا اعتبار بالقطع الوسواسي» که همه‌ی فقها قبول دارند، بايد در عملمان باشد. لذا در اين فرمايش مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» که مي‌فرمايند: «إذا احتمل اشتغال ذمّته بفائتة أو فوائت يستحبّ له تحصيل ‌ ‌التفريغ بإتيانها احتياطاً، وکذا لو احتمل خللاً فيها و إن علم بإتيانها»

اين جمله‌ی «و إن علم بإتيانها» خيلي اوقات انسان را منجر به وسواسي‌گري مي‌کند و روايتي که خواندم «إنّ اللّه َ يُحِبُّ أن يُؤخَذَ بِرُخَصِهِ كما يُحِبُّ أن يُؤخَذَ بعَزائمِهِ»

لذا آنچه تأکيد شده در اينست که نافله‌ها را انجام دهيد. بنابراين اگر دارالامر بين نماز قضاي احتياطي و نوافل است، يعني اگر به جاي اينکه شانزده رکعت نافله‌ی ظهر و عصر بخواند، شانزده رکعت نماز احتياطي مي‌خواند. مسلّم فقها قبول ندارند و نوافل بايد مقدم بر اينها باشد بلکه همينطور که گفتم بايد مواظب باشد يکي از مهارهاي بزرگ، شيطان است که از راه تکرار بي‌جا ما را بدبخت مي‌کند. بنابراين خيلي بايد مواظب باشيم که اين مسئله‌ی مرحوم سيد را مراعات کنيم و اينطور نيست که مستحب باشد نوافل را تکرار کنيم و يا مستحب باشدنمازهايمان را تکرار کنيم، بلکه مستحب است که نوافل را به جا بياوريم و شک و شبهه را رها کنيم. مستحب است نماز اول وقت بخوانيم و مواظبت از واجبات کنيم و اهميت به نماز اول وقت بدهيم. حال کسي نافله‌ها را خوانده و نماز ظهر و عصر را هم خوانده و دوباره مي‌خواهد نماز ظهر و عصر بخواند. در اينجا به عنوان تشريک حرام است بلکه به عنوان احتياط مستحبي هم نباشد. بايد روش انسان روش ائمه‌ی طاهرين«سلام‌الله‌عليهم» باشد. آنها نوافل را به جا مي‌آورند به طور عالي و نمازهايشان را هم عالي به جا مي‌آوردند، اما اين نوافل يا نمازها را احتياطاً تکرار نمي‌کردند و چنين چيزي در روش پيغمبراکرم و در روش ائمه‌ی‌ طاهرين«سلام‌الله‌عليهم» نبوده و ما هم بايد از آنها تقليد کنيم و از اين تکرارها در زندگي ما نباشد و روش ما روش اهل‌بيت«سلام‌الله‌عليهم» باشد. اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» خيلي خدمت به خلق خدا را دوست داشتند و در اين باره خيلي سفارش مي‌کردند. به اندازه‌اي که راوي مي‌گويد کار داشتم و رفتم خدمت امام دوم و امام دوم را بردم کارم را انجام دهد و ديدم امام حسين«سلام‌الله‌عليه» معتکف است. امام حسن«سلام‌الله‌عليه» از من پرسيدند چرا به برادرم نگفتي؟ گفتم معتکف بود و مي خواستم مزاحم نشوم. فرمودند: «إنّه لو اعانک کان خيراً له من اعتکافه شهراً»[4] ؛ ثواب يک حاجت برآوردن از يک ماه اعتکاف، بيشتر است. لذا انسان يک حاجت از ديگران برآورد، از يک ماه نماز احتياط مستحبي بيشتر است. اينکه همينطور نماز بخواند به عنوان اينکه نکند نمازهايم باطل بوده، اين روش پيغمبر اکرم و ائمه‌ی طاهرين«سلام‌الله‌عليهم» نبوده و نيست و روش مراجع هم نبوده و نيست و بايد هرچه به ما گفتند انجام دهيم و مراعات نکردم آن کار غلطي است و منجر به کارهاي بدي مي‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo