< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

99/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيا ترتيب در نمازهاي قضاء لازم است؟/ مسئله 16/ نماز قضاء‌/ کتاب الصلوة

 

مسئله 16:

يجب الترتيب في الفوائت اليومية؛ بمعني قضاء السابق في‌ ‌الفوات علي اللاحق وهکذا، ولو جهل الترتيب وجب التکرار إلّا أن يکون ‌ ‌مستلزماً للمشقّة التي لا تتحمّل من جهة کثرتها،فلو فاتته ظهر ومغرب ولم ‌ ‌يعرف السابق صلّي ظهراً بين مغربين، أو مغرباً بين ظهرين، وکذا لو فاتته صبح ‌ ‌وظهر أو مغرب وعشاء من يومين أو صبح وعشاء أو صبح ومغرب ونحوهما ممّا ‌ ‌يکونان مختلفين في عدد الرکعات، و أمّا إذا فاتته ظهر و عشاء أو عصر و عشاء ‌ ‌أو ظهر و عصر من يومين ممّا يکونان متّحدين في عدد الرکعات فيکفي الإتيان ‌بصلاتين بنية الاُولي في الفوات و الثانية فيه، وکذا لو کانت أکثر من صلاتين ‌ ‌فيأتي بعدد الفائتة بنية الاُولي فالاُولي. [1]

مسئله از مسائل مهم عروة الوثقي است و مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» در اين مسئله و مسائل بعد خيلي پافشاري دارند و بايد بگوييم به جايي هم نرسيدند. علي کل حالٍ در اين مسئله‌ی 16 مي‌فرمايد ترتيب در نمازهاي قضاء لازم است. حتي اگر کسي نماز صبحش را نخوانده و الان مي‌خواهد نماز ظهر و عصر بخواند، اول بايد نماز صبح را بخواند و بعد نماز ظهر و عصر را بخواند و اگر ترتيب يادش رفته است، بايد به اندازه‌اي نماز بخواند تا ترتيب پيدا شود. مگر اينکه مشقّت طاقت فرسا داشته باشد و ممکن نباشد. آنوقت نگفتند قاعدۀ حرج آن ترتيب را از کار بيندازد. بايد توجه داشته باشيد که يک مسئله‌ی مستحدث است. در ميان قدماء اين مسئله نبوده است و اين مسئله از زمان شيخ طوسي«رحمت‌الله‌عليه» و فقط در خِلاف پيدا شده است و آنجا مرحوم شيخ طوسي ادعاي اجماع هم کرده است و ترتيب را فقط در خِلاف لازم دانسته است. توجه به اين مطلب داشته باشيد که بالاتر از نود درصد اجماع‌هاي در خلاف، اجماع نيست؛ لذا بزرگان ماندند که با اين فرمايش مرحوم شيخ طوسي«رحمت‌الله‌عليه» چه کنند. بهترين حرف‌ها، حرف استاد بزرگوار ما آقاي بروجردي«رحمت‌الله‌عليه» است. مي‌فرمايند مراد از اين اجماع‌ها در خلاف، يک اصطلاح است. اينکه مي‌فرمايند «فيه اجماعٌ» يعني «فيه روايةٌ» و اصطلاح ايشان اينست که هرکجا روايتي باشد، اين روايت را تقبّل کردند به همگي و ادعاي اجماع روي آن کردند و الاّ بيش از نود درصد اجماع‌هاي در خِلاف، اجماع اصطلاحي در اصول نيست. يعني مسئله‌اي را همه گفته باشند و نصّي براي آن مطلب نباشد. از آن طرف هم مثل شيخ طوسي«رحمت‌الله‌عليه» فوق‌العاده مهم است. من يادم نمي‌رود هروقت مرحوم آقاي بروجردي اسم شيخ طوسي را مي‌آوردند، فوق‌العاده به او اهميت مي‌دادند. زماني يکي از حرف‌هايشان اين بود که مي‌فرمودند مصباح المتهجد را ايشان نوشتند و اول خودشان يک دوره به مصباح المتهجد عمل کردند. مصباح المتهجد مثل مفاتيح است و کتاب بزرگي در ادعيه است. بعد هم دستور دادند اهل بيت و خانوادۀ ايشان يک دوره به مصباح المتهجد عمل کنند، و بعد اجازۀ انتشار آن را دادند. مصباح المتهجد کتاب دعا، يعني مورد عمل شيخ طوسي است و همه مي‌دانيم که دو کتاب اصول اربعه مربوط به شيخ طوسي است. ما تهذيب و استبصار و من لايحضر داريم که تهذيب و استبصار مربوط به اين مرد بزرگ است؛ لذا ايشان در اين مسئله ادعاي اجماع کردند اما مجبوريم اجماع را به قول آقاي بروجردي«رحمت‌الله‌عليه»، به معناي روايت معنا کنيم.

 

صحيحه عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا نَسِيتَ صَلاَةً أَوْ صَلَّيْتَهَا بِغَيْرِ وُضُوءٍ وَ كَانَ عَلَيْكَ قَضَاءُ صَلَوَاتٍ فَابْدَأْ بِأَوَّلِهِنَّ فَأَذِّنْ لَهَا وَ أَقِمْ ثُمَّ صَلِّهَا ثُمَّ صَلِّ مَا بَعْدَهَا بِإِقَامَةٍ إِقَامَةٍ لِكُلِّ صَلاَةٍ قال: وَ إِنْ كَانَتِ اَلْمَغْرِبُ وَ اَلْعِشَاءُ اَلْآخِرَةُ قَدْ فَاتَتَاكَ جَمِيعاً فَابْدَأْ بِهِمَا قَبْلَ أَنْ تُصَلِّيَ اَلْغَدَاةَ اِبْدَأْ بِالْمَغْرِبِ ثُمَّ اَلْعِشَاءِ.[2]

روايت از نظر سند خوب است و از نظر دلالت هم خوب است، اما چيزي که هست قدماء اصلاً به اين روايت عمل نکردند. گفتم اول کسي که قائل به ترتيب شده و ادعاي اجماع کرده که اجماع يعني روايت، مرحوم شيخ طوسي«رحمت‌الله‌عليه» است و از قبل شيخ طوسي اصلاً اين قول در کتاب فقه ما نيست و اين قول مهم و اين قول فوق‌العاده به درد بخور و مورد ابتلا را متعرض نشدند. چيزي که بايد توجه کنيم اينکه گفتم اول کسي که روايت را نقل کرده و ادعاي اجماع کرده، شيخ طوسي«رحمت‌الله‌عليه» است و بعد هم توجه داشته باشيد که گفته‌ی شيخ طوسي«رحمت‌الله‌عليه» مطرود شده است. يعني در ميان فقها بعد از شيخ طوسي، قول به وجوب ترتيب يا نيست و يا کم است و اگر هم باشد، احتياط واجبي در مسئله هست. مثلاً در عروه مسئله وقتي مرحوم سيد مسئله را متعرض شده، همه‌ی محشين گفتند ترتيب لازم نيست. اگر مثل استاد بزرگوار ما آقاي بروجردي«رحمت‌الله‌عليه» باشد، ايشان هم احتياط واجب کردند. اما همين احتياط واجب برايشان سنگين بود؛ لذا در صدد توجيه بودند، چنانچه خود مرحوم سيد در عروه در مسئله‌ی 17 تا 26 و 27 تمهّلات و توجيهاتي براي مسئله درست مي‌کنند که اين بار سنگين را بردارند. اينکه خيلي از مردم نماز قضاء دارند و ترتيبش را نمي‌دانند و بخواهند ترتيب بين قضاء و ادا درست کنند، خيلي مشکل است. بعضي اوقات بايد صد نماز بخوانند تا ترتيب پيدا شود؛ لذا محشين بر عروه گفتند ترتيب در نماز قضاء لازم نيست. بعضي‌ها احتياط کردند که من در احتياطش هم اشکال دارم، براي اينکه احتياط کردن در اينگونه مسائل، مشکل است.درجاتشان عاليست، عاليتر، استاد بزرگوار ما آقاي بروجردي«رحمت‌الله‌عليه» درحالي که يک مجسمه‌ی احتياط بودند، اما در درس بارها از ايشان شنيده بودم که مي‌فرمودند احتياط هم در ترک احتياط است. اما آقاي بروجردي نمي‌توانستند دست از اين احتياطها بردارند. فراموش نمي‌کنم وقتي که آقاي بروجردي«رحمت‌الله‌عليه» از دنيا رفتند، هفت هشت ده نفر بر توضيح‌المسائل حاشيه نوشتند و حاشيه‌ی غالب اينها اين بود که اين احتياط لازم نيست. يادم نمي‌رود مثل آقاي شاهرودي«رحمت‌الله‌عليه» يکي دو جا احتياطهاي آقاي بروجردي را قبول داشتند و يا فتوا مي‌دادند و يا احتياط را قبول داشتند و الاّ‌ همه‌ی آنها مي‌گفتند اين احتياط لازم نيست و بايد توجه داشته باشيم که «الإسلام سهله»، مخصوصاً در فقه. ما که الحمدلله در فقه مستغني هستيم، ما که الحمدلله در فقه مثل شيخ طوسي و مثل صاحب جواهر داريم، بايد احتياط در رساله‌ی ما نباشد. اين احتياطها قابل توجيه است و با قاعدۀ «الإسلام سهله» بايد احتياط را توجيه کرد و نه احتياط را بر مردم تحميل کرد. لذا اين قول به ترتيب، يک قول شاذي است، در ميان متأخرين مثل محشين بر عروه و مثل رساله‌نويس‌ها، لازم نمي‌دانند و اگر هم لازم بدانند، شاذ است و احتياط واجب مي‌کنند. مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» رفتند در توجيهات، لذا تا توانستند براي رفع وجوب، توجيه درست کردند. مثلاً اگر نمي‌داند چند نماز به ذمّه دارد، يک شبانه روز نماز بخواند براي به دست آوردن ترتيب. بعد نماز قضاها را شروع کند و اگر ترتيب هم در مورد آنها نيست، مانعي ندارد. علاوه بر اين، روايت معارض هم دارد.

 

روايت 6 از باب 62 از ابواب مواقيت، وسائل الشيعه، جلد 4، صفحه 289:

عن جميل عن أبي عبد الله عليه‌السلام، قال: قلت: تفوت الرجل الأولي والعصر والمغرب ويذكر بعد العشاء؟ قال: يبدأ بصلاة الوقت الذي هو فيه، فإنه لا يأمن الموت فيكون قد ترك الفريضة في وقت قد دخل، ثم يقضي ما فاته الأول فالأول.[3]

حتي در آنجا که يقين دارد، مثلاً‌ نماز صبحش قضاء شده و مي‌خواهد نماز ظهر و عصر بخواند و سوال مي‌کند که آيا اول نماز صبح را بخواند و بعد نماز ظهر و عصر و يا مي‌توانم نماز ظهر و عصر را بخوانم و بعد نماز صبح را بخوانم؟ حضرت مي‌فرمايند: نه، نماز ظهر و عصر را بخوان، براي اينکه ممکن است بميري و نماز ظهر و عصرت از بين برود.

سند روايت عاليست و دلالت روايت نيز عاليست و معارض با روايت قبلي است، لذا جمع بين روايات اقتضاء مي‌کند روايت جميل و روايتي که دلالت بر وجوب مي‌کند، نه اينکه حمل بر استحباب کنيم، براي اينکه براي حمل بر استحباب غالباً هرج لازم مي‌آيد؛ بلکه بايد روايت را طرد کنيم، به خاطر اعراض اصحاب. اصحاب به روايت عمل نکردند و قدماء که اصلاً قولي در ميانشان نيست و متأخرين هم شيخ طوسي است که فرموده و ادعاي اجماع و ادعاي روايت کرده و روايتش هم روايت جميل است. بعد هم بزرگان عمل به روايت نکردند و کم است کسي که ترتيب را در نماز قضاها واجب بداند. بنابراين علاوه بر اينکه روايتي که به آن تمسّک شده معارض دارد و جمع بين روايات، طرد روايت است، «خُذ بمشتهر بين ‌أصحابک ودع الشاذ النادر فانّ‌المجمع عليه لاريب فيه». به راستي وقتي انسان دو روايت را ببيند، به خوبي مي‌گويد «فإن المعرض عليه لاريب فيه»، «فانّ الشاذ لاريب فيه» و علي کل حالٍ دو دسته روايت داريم. يک روايت مستهله است يعني از زمان شيخ طوسي پيدا شده است. يک روايت قديمي است و در ميان قدماء بوده است و معلوم است که روايت قدماء مقدم بر روايات متأخرين است و علاوه بر اين، متأخرين هم از اين قول اعراض کردند و قول به وجوب ترتيب نداريم و بايد بگوييم شاذ است و احتياط است و بايد ما اين مسئله را در ميان مردم طرح نکنيم براي اينکه براي مردم سنگين است و براي مردم هرج است و در اين جمله‌ی مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» که مي‌فرمايد: «يجب الترتيب في الفوائت اليومية؛ بمعني قضاء السابق في ‌ ‌الفوات علي اللاحق وهکذا، ولو جهل الترتيب وجب التکرار إلّا أن يکون ‌مستلزماً للمشقّة التي لا تتحمّل من جهة کثرتها»؛ به مرحوم سيد بگوييم اين مشقّت در دل اين ترتيب خوابيده است.

خيلي کم پيدا مي‌شود شخصي خيلي نماز قضا داشته باشد و ترتيب را بداند و اگر بخواهد ترتيب را حفظ کند بايد يک عمر نماز بخواند تا ترتيب پيدا شود، لذا اصلاً لازمه‌ی اين فتوا، مشقّت است و مرحوم سيد اگر فرموده بودند: «لايجب الترتيب في الفوائت اليومية لأنّه يستلزم المشقّة التي لا تتحمل من جهة کثرتها» خيلي عاليتر و بهتر بود.

بحث مفصل است و مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» خيلي مفصل در اين باره صحبت کرده است اما متأخرين مثل محشين بر عروه يا رساله‌نويس‌ها به مسئله خيلي اهميت ندادند و مفروغٌ‌عنه گرفتند که ترتيب در نماز قضاء‌ لازم نيست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo