< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

98/04/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اگر تصمیم داشت سوره ی قدر را بخواند و بسم الله الرحمن الرحیم آن را گفت و شک کرد که بسم الله را برای چه سوره ای گفته است/ شک در بسم الله الرحمن الرحیم سوره/ قرائت‌/ واجبات نماز/ کتاب الصلاة// نکته‌ی اخلاقی

 

مسئله 12:

إذا عیّن البسملة لسورة ثمّ نسیها فلم یدر ما عیّن، وجبت‌ ‌إعادة البسملة لأیّ سورة أراد، ولو علم أنّه عیّنها لإحدی السورتین من ‌ ‌«الجحد» و «التوحید» ولم یدر أنّه لأیّتهما،أعاد البسملة‌، وقرأ إحداهما ‌ ‌ولا یجوز قراءة غیرهما.‌[1]

به عنوان مثال تصمیم گرفته بود سوره ی انا انزلناه را بخواند، اما یادش رفت. حال در وسط انا انزلناه و یا هنوز وارد آن نشده، شک کرد که آیا برای قل هو الله احد نیت کرده است یا برای انا انزلناه! بنابراین نمیداند چه نیت کرده است!

در اینجا اعاده ی بسم الله برای هر سورهای که میخواهد واجب است. معلوم است که هر چیزی در نماز از اول تا آخر بخواهد انجام دهد، باید مُحرز باشد. اگر بخواهد با شک جلو رود، دلیل خاصی میخواهد؛ و شک این آقا برمیگردد به اینکه سورهای که میخواهد بخواند، بسم الله آن چیست و باید بسم الله را تعیین کند. اراده داشته برای انا انزلناه و یادش رفت و الان نمیداند بسم الله را برای چه گفته است. اگر برای انا انزلناه بخواهد بسم الله بگوید و اگر برای قل هو الله میخواهد، بسم الله بگوید و بالاخره باید مُحرز شود که این بسم الله برای سوره ی معین است. اگر مثلاً در این باره که به وضوح باقی گذاشتند، اراده کرده بود انا انزلناه بگوید و انا انزلناه را شروع کرد اما شک کرد که بسم الله برای چه گفت، قاعده ی تجاوز میگوید برای همین انا انزلناه گفته است. اگر نمیداند که آیا برای انا انزلناه گفت یا نه؛ باز مسئله ی دیروز بود که گفتیم همین انا انزلناه که میخواند، بسم الله را به خودش تخصیص میدهد. اما بحث ما این دو مسئله نیست؛ بلکه بحث ما اینست که تصمیم داشت انا انزلناه بخواند و بسم الله را گفته و نمیداند برای انا انزلناه گفته یا نه؛ در اینجا نداریم چیزی که بگوید برای انا انزلناه گفت یا برای چیز دیگر. یعنی مُحرز نیست و باید بسم الله را بگوید تا مُحرز شود. بسم الله برای سوره ی معین باشد و سوره ی معین هم بسم الله میخواهد.

 

مسئله 14:

لو کان بانیاً من أوّل الصلاة أو أوّل الرکعة أن یقرأ سورة معیّنة ‌ ‌فنسی وقرأ غیرها کفی،ولم یجب إعادة السورة،وکذا لو کانت عادته سورة‌ ‌معیّنة فقرأ غیرها.‌[2]

بنا داشت سوره ی انا انزلناه بخواند، اما ناگهان دید که قل هو الله میخواند. میفرمایند این کفایت میکند.

این مسئله برمیگردد به مسئله ی دیروز که گفتم اختلافیست بین فقها که بسم الله را باید تعیین کند برای سورهای یا نه!

گفتم مشهور در میان فقها میگویند باید تعیین کند مگر اینکه عادت کرده باشد. مثل عموم مردم که قل هو الله میخوانند. و اما دیروز میگفتیم که اگر تعیین نکرد، خود به خود تعیین میشود. برای اینکه وقتی گفت «بسم الله الرحمن الرحیم»، معلوم نیست که برای چیست و وقتی گفت قل هو الله احد، آنگاه این قل هو الله احد تعیین میکند که بسم الله برای قل هو الله احد است. یعنی بعد، قبل را تعیین میکند و واجب نیست که تعیین کنیم و سوره بخوانیم. گاهی تعیین میکنیم و میگوییم بسم الله الرحمن الرحیم برای انا انزلناه. گاهی میگوید بسم الله الرحمن الرحیم و نیت سوره نمیکند و بعد میگوید قل هو الله احد. آنگاه قل هو الله احد، بسم الله را به خودش تخصص میدهد. لذا اگر یادتان باشد دیروز مرحوم سید فرمودند و ما هم پذیرفتیم که تعیین قبلی لازم نیست و بسم الله باید برای سوره ی معین باشد. گاهی از اول تعیین میکند و گاهی خود به خود معین میشود. یعنی بسم الله الرحمن الرحیم مطلق میگوید و بعد میگوید قل هو الله احد و آن قل هو الله تخصص میدهد بسم الله را به سوره ی توحید.

مسئله اینست که:لو کان بانیاً من أوّل الصلاة أو أوّل الرکعة أن یقرأ سورة معیّنة ‌ ‌فنسی وقرأ غیرها کفی،ولم یجب إعادة السورة،وکذا لو کانت عادته سورة‌ ‌معیّنة فقرأ غیرها.‌

تصمیم داشت انا انزلناه بخواند اما فراموش کرد و سوره ی دیگری غیر از سوره ی معین خواند. میفرمایند «کفی». این کفی برای اینست که قصد اول مناط نیست. این شخص قصد داشت کاری بکند اما وقتی وارد سوره شد، گفت بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد و این قل هو الله آن بسم الله را به خودش اختصاص میدهد و تفاوت ندارد بر اینکه از اول قصد باشد یا بعد منقصد شود. به این معنا که بسم الله برای سورهای شود که در نماز میخواند.

یا اینکه کسی عادت دارد قل هو الله احد بخواند و الان بدون قصد، انا انزلناه خوانده است. وقتی انا انزلناه میخواند، انا انزلناه میگوید این بسم الله برای انا انزلناه است. گاهی قصدش بسم الله را برای سوره ی معین درست میکند و گاهی قرائتش، بسم الله را برای خود تعیین میکند.

دیروز میگفتیم که تعیین بسم الله لازم است؛ برای اینکه ما صد و سیزده بسم الله الرحمن الرحیم داریم و این برای صد و سیزده سوره است و باید تعیین شود که این بسم الله برای کدامیک از این صد و سیزده سوره است. اگر مجاز و مشترک بود، حرفیست؛ اما فرض ما اینست که صد و سیزده بسم الله الرحمن الرحیم برای صد و سیزده سوره است؛ لذا باید تعیین کند کدام سوره است.

بالاخره گاهی با تعیین میخواند. یعنی میگوید بسم الله الرحمن الرحیم به عنوان سوره ی قل هو الله. گاهی میگوید بسم الله و عادتش سوره ی قل هو الله است. آن نیت ارتکازی او بسم الله را برای قل هو الله میکند. اما یک دفعه اصلاً نیت ندارد؛ وقتی نیت نداشت، قل هو الله که میگوید برای ما کار میکند، یعنی بسم الله الرحمن الرحیم را مختص خودش میکند. مرحوم سیّد دیروز فرموند و امروز هم میفرمایند و درست است.

میفرمایند: وکذا لو کانت عادته سورة‌ ‌معیّنة فقرأ غیرها.‌

مثلاً گفت بسم الله الرحمن الرحیم و عادتش این بود که بگوید قل هو الله احد، اما عمداً گفت «انا انزلناه فی لیلة القدر». در اینجا انا انزلناه، بسم الله قبل را برای خودش میکند.

 

مسئله 15:

إذا شکّ فی أثناء سورة أنّه هل عیّن البسملة لها، أو لغیرها ‌ ‌وقرأها نسیاناً؟ بنی علی أنّه لم یعیّن غیرها.‌[3]

در وسط سوره است، مثلاً انا انزلناه میخواند و شک کرد که آیا بسم الله را برای این انا انزلناه گفته یا نه؛ بنابراین بگوید برای انا انزلناه گفتهام. این از دو جهت است:

1ـ قاعده ی تجاوز؛ برای اینکه نمیداند بسم الله انا انزلناه را خواند یا نه؛ قاعده ی تجاوز میگوید خواندی. یکی هم به عنوان بحثمان. مثلاً میگوید انا انزلناه فی لیلة القدر، و شک میکند که بسم الله را برای إنا انزلناه خوانده یا نه؛ میگوییم خواه شک کن و خواه شک نکن، انا انزلناه، آن بسم الله الرحمن الرحیم را مختص خودش میکند.

میفرمایند بنا بگذارد به اینکه نمازی که میخواند درست است و بسم الله هم برای همان سوره است. یکی به دلیل قاعده ی تجاوز و یکی هم به دلیل بحثی که امروز داشتیم و آن اینست که اگر روی بسم الله قصدی نکرده، انا انزلناه، آن بسم الله را برای خودش اختصاص میدهد. حتی آنجا که یقین هم هست، میگوید بسم الله الرحمن الرحیم برای سوره ی انا انزلناه و اما الان میگوید قل هو الله احد. این قل هو الله احد نمیتواند بسم الله را برای خودش کند؛ برای اینکه بسم الله الرحمن الرحیم را برای قل هو الله نگفته است. اگر مطلق گفته بود قل هو الله احد، آنگاه بسم الله را برای خودش میکرد و اگر برای قل هو الله گفته بود، قل هو الله بسم الله را برای خودش میکرد اما اگر برای انا انزلناه گفته، آنگاه قل هو الله نمیتواند بسم الله را برای خودش کند و باید بسم الله را تکرار کند.

 

مسئله 16:

یجوز العدول من سورة إلی اخری اختیاراً ما لم یبلغ النصف، ‌إلّا من«الجحد»و«التوحید»، فلا یجوز العدول منهما إلی غیرهما،بل من ‌ ‌إحداهما إلی الاُخری بمجرّد الشروع فیهما ولو بالبسملة، نعم یجوز العدول ‌ ‌منهما إلی«الجمعة»و«المنافقین» فی خصوص یوم الجمعة؛ حیث إنّه یستحبّ ‌ ‌فی الظهر أو الجمعة منه أن یقرأ فی الرکعة الاُولی«الجمعة»،وفی الثانیة ‌ ‌«المنافقین»، فإذا نسی وقرأ غیرهما حتّی «الجحد» و «التوحید»یجوز العدول ‌ ‌إلیهما ما لم یبلغ النصف،و أمّا إذا شرع فی «الجحد» أو «التوحید» عمداً ‌ ‌فلا یجوز العدول إلیهما أیضاً علی الأحوط.‌[4]

گفت بسم الله الرحمن الرحیم به قصد قل هو الله احد و الان که میخواهد انا انزلناه بخواند، نمیشود. اما اگر گفت بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فی لیلة القدر و بعد خواست قل هو الله احد بخواند، میگویند این کار میشود. مگر اینکه اگر از نصف گذشته باشد، برگشت نمیشود.

یکی هم راجع به سوره ی توحید و قل یا أیها الکافرون است که عدول در اینجا نمیشود.

مشهور در میان اصحاب اینست، الاّ اینکه روایتها مختلف است؛ بنابراین باید بگوییم که روایتها به ما میگوید اگر میخواهی عدول کنی از سورهای به سورهای، جایز است، اما در قل هو الله احد و قل یا أیها الکافرون، این کار را نکن.

مرحوم سیّد فتوا میدهند، اما از روایات فهمیده میشود که مستحب است که این کار را نکنیم.

اگر بیشتر سوره خوانده شده باشد و بخواهد عدول کند؛ مرحوم سید میفرمایند عدول نکن؛ اما مشهور در همه ی اینها میگویند عدول کردن از سورهای به سورهای، اشکال ندارد، حتی سوره ی توحید و سوره ی قل یا أیها الکافرون را هم برگرداند و سوره ی دیگری بخواند، اشکال ندارد.

مرحوم سیّد همان قول مشهور را گرفته و برای هرکدام روایتی آورده است و به روایات متعارض هم اهمیت نداده است. اگر یادتان باشد گفتم بنای مرحوم سیّد بر اینست که اگر قول بزرگی در مسئله باشد، احتیاطی روی آن داشته باشند. رسم مرحوم سیّد اینست که اگر دو سه نفر از علما داشته باشند، ایشان یک أحوط وجوبی داشته باشند. اما در اینجا یک امر مستحبی در همه قرار دارند و برای هرکدام یک روایت آوردند و به روایات متعارض اهمیت ندادند و همان قول مشهور که گفته عدول از سوره به سوره جایز است، الاّ در قل هو الله احد و قل یا ایها الکافرون و الاّ آنجا که نصف سوره خوانده شده باشد؛ عدول جایز نیست و باید همان سوره را تمام کند.

حال اگر بخواهیم مفصّل روی آن صحبت کنیم، باید همه ی روایاتش را بخوانیم و حرف مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» انطباق دهیم با قول مشهور و ببینیم که چطور میتوان جمع کرد. و اگر مسئله اهمیت ندارد، عمل کردن به همان که مرحوم سیّد فرمودند، جایز است.

 

درس اخلاق:

یکی از چیزهایی که در قرآن و روایات ما به آن فوق العاده اهمیت داده شده، همنشین و رفیق خوب است. و قرآن اسم رفیق بد را شیطان گذاشته و به دوری از این رفیق بد را فوق العاده اهمیت داده است. ﴿وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‌ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا، يا وَيْلَتي لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً، لَقَدْ أَضَلَّني عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَني وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا﴾؛ در روز قیامت بعضیها پشت دست میگزند و میگویند ای کاش با اسلام عزیز سر و کار داشتم. ای وای به من که رفیق بد و همنشین بد، به سر من چه آورد! و مرا از یاد خدا دور کرد.

بعد قرآن میفرماید شیطان، گمراه کننده است، پس مواظب باش!

آیه خیلی داغ است. ما دو سوره در آخر قرآن داریم که خیلی تکان دهنده است و آن سوره ی معوذتین است.در سوره ی اول یک مرتبه پناه برده از چند چیز خیلی مهم. ﴿بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ، مِنْ شَرِّ مٰا خَلَقَ، وَ مِنْ شَرِّ غٰاسِقٍ إِذٰا وَقَبَ، وَ مِنْ شَرِّ اَلنَّفّٰاثٰاتِ فِي اَلْعُقَدِ، وَ مِنْ شَرِّ حٰاسِدٍ إِذٰا حَسَدَ﴾

پناه میبرم از شر آدمهای شرور و از شر غریزه ی جنسی وقتی تحریک شود. و از شرّ زنهای عشوهگر وقتی عشوهگری کنند. همچنین از شر حسود، وقتی حسادتش گل کند.

چهار مورد است و اگر انسان به هرکدامش مبتلا شود، جهنمی و بیچاره میشود.

در سوره ی دوم برعکس است. یعنی سه چهار مرتبه پناه برده به خدا از یک چیز. ﴿بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلنّٰاسِ، مَلِكِ اَلنّٰاسِ، إِلٰهِ اَلنّٰاسِ، مِنْ شَرِّ اَلْوَسْوٰاسِ اَلْخَنّٰاسِ، اَلَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ اَلنّٰاسِ، مِنَ اَلْجِنَّةِ وَ اَلنّٰاسِ﴾

خدایا پناه میبرم به تو، خدایا پناه میبرم به تو، خدایا پناه میبرم به تو از رفیق بد در وقتی که وسوسه کند.

الان یکی از کارهای دشمن همین شده است؛ جوانهای ما مخصوصاً در دانشگاهها و دبیرستانها فوج فوج با رفیق بد میروند. حتی رسیده به آنجا که دست از تشیع برمیدارند. شبهه در تشیّع و شبهه در یقینات زیاد دارند. به قول حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» بعضی اوقات میفرمودند وای به کسی که به خنّاس مبتلا شود.

اگر برای رفیق و همنشین بد ما هیچ نداشت به جز آیه ی اول و به جز این دو سوره، آنگاه بس بود که مواظب خودمان و مواظب زنمان و مخصوصاً مواظب بچههایمان باشیم. الان بچههای ما در مخاطره ی عجیبی هستند. از همه ی شما تقاضا دارم این عاقبت بخیری را برای خود و بچه هایتان بخوانید و اهمیت دهید؛ و الاّ وضع فوق العاده خطرناک است؛ چنانچه دشمن با بی حجابی و بدحجابی و با عشوه گری، جوانهای ما را میبرد. این دو چیزی که فوق العاده مهم است، یکی بردن بچههایمان با انحرافات است و یکی هم بردن زنهایمان با بی حجابی و بدحجابی و عشوه گری و اختلاط بین زن و مرد است و علی کل حال فی الجمله بحث امروز این شد که همنشین بد، انسان را بد میکند.

این شعر انصافاً شعر خوبیست. میگوید:

یار بد بدتر بود مار بدمار بد تنها همی بر جان زندیار بد بر جان و بر ایمان زند تا توانی می گریز از یار بد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo