< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

98/04/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: 1- اگر کسی وقت ندارد باید حمد را بخواند و نباید سوره بخواند 2- اگر کسی سوره سجده دار در نماز بخواند/ قرائت‌/ واجبات نماز/ کتاب الصلاة

 

مسئله 2:

لا یجوز قراءة ما یفوت الوقت بقراءته من السور الطوال، فإن‌ ‌قرأه عامداً بطلت صلاته ‌و إن لم یتمّه؛ إذا کان من نیّته الإتمام حین ‌ ‌الشروع، و أمّا إذا کان ساهیاً فإن تذکّر بعد الفراغ أتمّ الصلاة وصحّت، و إن‌ ‌لم یکن قد أدرک رکعة من الوقت أیضاً ولا یحتاج إلی إعادة سورة اخری،و إن‌ تذکّر فی الأثناء عدل إلی غیرها إن کان فی سعة الوقت‌، وإلّا ترکها ورکع ‌ ‌وصحّت الصلاة.‌[1]

اگر کسی وقت ندارد، باید فقط حمد بخواند و نباید سوره را بخواند. اهمیت درک وقت بیش از درک سوره است. حال اگر کسی عمداً بداند وقت ندارد اما یک سوره ی طولانی را شروع کرد، و در حالی که سوره را میخواند وقت تمام شد و مثلاً آفتاب غروب کرد؛ در اینجا میفرمایند نمازش باطل است.

بطلان نماز به خاطر اینکه نباید سوره بخواند اما شروع به خواندن سوره کرده و کار حرامی انجام میدهد و نهی در عبادت است و نهی در عبادت هم موجب فساد است.

تا اینجا حرفی نیست، که وقت مهمتر از سوره است؛ لذا اگر وقت فدای سوره شد، نماز را باطل میکند. اما در فرمایش بعد ایشان در مطلب گیر میکنیم.

میفرمایند:

و أمّا إذا کان ساهیاً فإن تذکّر بعد الفراغ أتمّ الصلاة وصحّت...

اگر سهواً این سوره را شروع کرده و وقت گذشت، نمازش صحیح است. تا اینجا هم معلوم است و چیزی که انسان را گیر می‌اندازد، حرف آخر مرحوم سیّد است که میفرمایند: «و إن‌ تذکّر فی الأثناء عدل إلی غیرها ...»؛ اگر ببیند که تا سوره را بخواند، وقت از دستش میرود؛ آنگاه سوره را رها میکند. اگر میتواند عدول به سوره ی قل هو الله میکند و نماز را تمام میکند. میفرمایند اما اگر عدول نکرد، و سوره را خواند، نماز او صحیح است. تهافتی بین صدر و ذیل عبارت مرحوم سید پیدا میشود. اینکه باید عدول کند و سورهای که میخواند، ولو اولش سهوی بوده اما الان عمدی است و نهی در عبادت است و نهی در عبادت موجب فساد است، و اگر عدول نکند، نمازش باطل است و اما مرحوم سید میگویند اگر عدول نکند، نمازش صحیح است.

مسئله اینست که:

لایجوز قراءة ما یفوت الوقت بقراءته من السور الطوال، فإن‌ ‌قرأه عامداً بطلت صلاته ‌و إن لم یتمّه؛ إذا کان من نیّته الإتمام حین ‌ ‌الشروع، و أمّا إذا کان ساهیاً فإن تذکّر بعد الفراغ أتمّ الصلاة وصحّت، و إن ‌ ‌لم یکن قد أدرک رکعة من الوقت أیضاً ولا یحتاج إلی إعادة سورة اخری،و إن ‌ تذکّر فی الأثناء عدل إلی غیرها إن کان فی سعة الوقت‌، وإلّا ترکها ورکع ‌ ‌وصحّت الصلاة.‌

در اینجا سوره را بیجا میخواند و باید نخواند، و این نهی در عبادت و موجب فساد است. یا اینکه «من زاد فی صلاته فعلیه الإعادة»، موجب فساد است. اگر در وسط سوره دید که الان آفتاب میزند، باید سوره را رها کند و سوره ی کوچکتر بخواند. بالاخره مرحوم سید فرمودند اگر عدول نکرده باشد، نماز صحیح است.

 

مسئله 3:

لا یجوز قراءة إحدی سور العزائم فی الفریضة، فلو قرأها عمداً ‌ ‌استأنف الصلاة و إن لم یکن قرأ إلّا البعض ولو البسملة أو شیئاً منها؛ إذا کان من ‌ ‌نیّته حین الشروع الإتمام أو القراءة ‌إلی ما بعد آیة السجدة،و أمّا لو قرأها ‌ ‌ساهیاً،فإن تذکّر قبل بلوغ آیة السجدة وجب علیه العدول إلی سورة اخری و إن ‌ ‌کان قد تجاوز النصف،و إن تذکّر بعد قراءة آیة السجدة أو بعد الإتمام،فإن کان ‌ ‌قبل الرکوع فالأحوط إتمامها إن کان فی أثنائها وقراءة سورة غیرها بنیّة ‌ ‌القربة المطلقة بعد الإیماء إلی السجدة أو الإتیان بها و هو فی الفریضة ثمّ ‌ ‌إتمامها وإعادتها من رأس،و إن کان بعد الدخول فی الرکوع ولم یکن سجد‌ ‌للتلاوة فکذلک،أومأ إلیها أو سجد و هو فی الصلاة،ثمّ أتمّها وأعادها،و إن کان ‌ ‌سجد لها نسیاناً أیضاً فالظاهر صحّة صلاته ولا شیء علیه،وکذا لو تذکّر قبل ‌ ‌الرکوع مع فرض الإتیان بسجود التلاوة أیضاً نسیاناً،فإنّه لیس علیه إعادة ‌ ‌الصلاة حینئذٍ.[2]

مرحوم سیّد در این مسئله گیر است و با چهار ـ پنج احتیاط مسئله را تمام میکند و انصافاً مسئله ی مشکلی است.

مسئله اینست که یکی به جای سوره ی «قل هو الله احد»، سوره ی إقرء را بخواند. حال اگر این سوره را تا آخر بخواند، باید سجده به جا بیاورد. حال شخصی عمداً این سوره را بخواند. میفرمایند اگر عمداً باشد، نمازش باطل است. بطلان نماز هم برای اینست که نهی در عبادت است و نهی در عبادت، موجب فساد است، و به این شخص گفتند این سوره ی إقرأ چون سجده دارد، در نماز نخوان؛ و این شخص سوره ی إقرأ را در نماز خوانده و باید سجده کند و نمیتواند سجده کند. پس از اول نهی شده که این چهار سوره ی سجده دار باید در نماز خوانده نشود. حتی اگر عمداً بسم الله الرحمن الرحیم سوره ی إقرأ و یا آیه ی اول و دوم آن را خواند، میفرمایند باز هم نماز باطل است؛ برای اینکه از این سوره نهی شده و الان که بسم الله سوره ی إقرأ را میگوید، منهیٌ عنه است و نهی در عبادت موجب فساد است.

و اما در صورت سهو، مثلاً نمیخواست سوره ی إقرأ را بخواند اما سهواً این سوره را خواند؛ حال اگر به آیه ی سجده نرسیده، چیز سهوی بیجا آمده و مانعی ندارد و یک سوره ی دیگر مثل قل هو الله میخواند و نماز تمام میشود؛ و اما اگر سهواً آیه ی سجده را هم خواند، چه کند؟!

مرحوم سیّد نتوانستند جازم به چیزی شوند، بنابراین احتیاط کردند. احتیاطش اینست که فرمودند با ایماء جواب آن سجده را بدهد و نماز را تمام کند و سجده را به جا بیاورد، اما باز هم دوباره نمازش را بخواند؛ الاّ اینکه فرق میگذارند با قبل رکوع و بعد رکوع؛ و اینها به خاطر روایاتی است که در مسئله هست. روایات درباره ی سوره ی «عزائم» متشتّت است. هفت هشت تا قول که مرحوم صاحب جواهر نقل میکنند و مرحوم سیّد هم این هفت هشت قول را با احتیاط و با تردید و با اینکه جمع بین هر دو کند، مسئله را اینگونه تمام کردند. مثلاً درباره ی سوره ی «عزائم» بعضیها گفتند سوره ی عزائم را میخواند و در نماز سجده ی آن را هم به جا میآورد و نمازش را هم میخواند. این هم جای قل هو الله را میگیرد و هم سجده ی آن را به جا آورده و هم نمازش را خوانده است. گفتند مثل آنجاست که در نماز ببیند الان بچه در حوض میافتد و مینشیند و بچه را میگیرد و آرام میکند و بعد بلند میشود و نمازش را میخواند؛ و یا سهواً روی زمین میافتد و باز بلند میشود و نمازش را میخواند. اینها فعل کثیر نیست؛ لذا آنها فعل کثیر را معنا کردند به اینکه به هوا بپرد. بعضیها گفتند و در رساله ی عملیه هم آمده و مرحوم سید هم در بعضی جاها گفتند فعل کثیر مثل اینکه در نماز برقصد. البته نباید این مثال را زده باشند. مثالش همین که به هوا بپرد. و اما اگر بنشیند و بچه را آرام کند و یا بنشیند و عقرب را بکشد؛ اینها فعل کثیر نیست و من جمله سجده کردن، فعل کثیر نیست. بنابراین اگر آیه ی سجده را خواند، میتواند سجدهاش را در نماز بخواند. این قول خوبیست مگر روایاتی که نهی از خواندن آن آیات شده و گفتند به خاطر تشتّت روایتها، آن روایتها هم حمل بر کراهت میشود؛ و اگر کسی بگوید فعل کثیر است، و یا روایتها، روایات خوبی است؛ لذا این صور عزائم را نمیشود در نماز خواند.

مرحوم سید درباب سهوش نتوانستند فتوا دهند، برای اینکه میبینند فعل کثیر نیست؛ لذا میفرمایند به جای این سجده اشاره کند و نماز را بخواند، اما به این نماز اکتفا نکند و یک نماز دیگر هم بخواند. بالاخره تشتّت روایتها نمیتواند برای ما کار کند، لذا قول دوم که شاذ نیست و مشهور است، اینست که اگر سهواً این سوره ی عزائم را خواند، پس در نماز سجده کند. بعد بلند شود و نمازش را تمام کند و چیزی عمداً در نماز واقع نشده، به جز سجده و سجده هم فعل کثیر نیست و آنجا که لازم باشد، به جا آوردن فعل نیمه کثیر مانعی ندارد، مثل همان جا که خم میشود بچه را آرام کند و یا پایش به لباسش گرفته و مجبور است که بنشیند و این پا را از لباس در بیاورد. گفتند این کارها طوری نیست برای اینکه هیچکدام فعل کثیر نیست و مانعی ندارد.

قول دیگری که به نظر من قول قویست، اینست که اصلاً این سجده که گفتند فوری است، فور دقّی فلسفی نیست، بلکه فور عرفی است؛ و فور عرفی، مانعی ندارد. نمازش را میخواند و بعد از آن که نماز تمام شد، سجده ی تلاوت را به جا میآورد. حال اگر شما بگویید که اصلاً نمیشود آیه ی عزائم را در نماز خواند؛ آنگاه اگر سهواً آیه ی عزیمت را خواند، صبر میکند و نمازش را میخواند و بعد از نمازش هم بلافاصله سجده را به جا میآورد. این مثل نماز احتیاط است که درحالی که جزء میدانند، اما گفتند این نماز احتیاط را بلافاصله بخواند، اما بلافاصله عرفی. برای اینکه همه ی موضوعات احکام را باید از عرف گرفت و بین آخر نماز و سجده و یا بین وسط نماز و سجده ی سوره ی عزیمت، فورش از دست نمیرود و سهواً در نمازش سوره به جا آورده شده و طوری نیست و سجدهاش را هم بعد میخواند و فور آن هم محفوظ میشود و اشکال ندارد.

مرحوم سیّد درحالی که روی این فتوا میدهد، اما احتیاط میکند و میفرماید در صورت سهوش، در حین نماز سجده کند اما بعد دوباره نماز را بخواند. این در ذهن مبارک مرحوم سیّد بوده که این فوریت از بین نرفته است. اینکه در مبطلات نماز داریم که باید فاصله نباشد، منظور فاصله ی عرفی است و در اینجا این فاصله ی عرفی، نیست؛ بنابراین نماز درست است.

لذا مرحوم سیّد با احتیاط از مسئله گذشتند و آنچه من عرض کردم، در عبارت مرحوم سید آمده است. عبارت مرحوم سیّد اینست:و أمّا لو قرأها ‌ساهیاً،فإن تذکّر قبل بلوغ آیة السجدة وجب علیه العدول إلی سورة اخری و إن ‌ ‌کان قد تجاوز النصف،و إن تذکّر بعد قراءة آیة السجدة أو بعد الإتمام،فإن کان ‌ ‌قبل الرکوع فالأحوط إتمامها إن کان فی أثنائها وقراءة سورة غیرها بنیّة ‌ ‌القربة المطلقة بعد الإیماء إلی السجدة أو الإتیان بها

میفرمایند: سجدهاش را به جا میآورد و نمازش را تمام میکند و وقتی نتوانستند فتوا دهند احتیاط واجب میکنند که نمازش را دوباره بخواند. یعنی قبول میکنند که اگر کسی در نماز، عمداً سوره ی عزیمه بخواند؛ نمازش باطل است، به قاعده ی اینکه نهی در عبادات موجب فساد است؛ و اما اگر سهواً باشد، یکی از فروضش اینست که وقتی آیه ی عزیمه را خواند، نماز را بخواند و بعد از نماز سجده کند. در اینجا نیز باز نتوانستند جازم شوند، بنابراین احتیاط کردند که نماز را دوباره بخواند. اما قبول کردند که بین سجده و بعد نماز، این فور عرفی هست؛ لذا میفرمایند که «أومأ إلیها أو سجد و هو فی الصلاة،ثمّ أتمّها وأعادها،و إن کان ‌ ‌سجد لها نسیاناً أیضاً فالظاهر صحّة صلاته ولا شیء علیه»؛ یعنی اگر سهواً سوره سجده را به جا آورد، نمازش درست است و بعد نماز سجده را به جا میآورد و فعل کثیر هم نیست و اشکال ندارد. ظاهراً این آخر کلام مرحوم سیّد کلام طیبی است و خلاصه ی حرف اینطور میشود که آن صور عزائم یعنی آن چهار سوره، باید عمداً در نماز خوانده نشود و اگر عمداً خوانده شد، نماز باطل است؛ برای اینکه نهی در عبادت است و نهی در عبادت موجب فساد است؛ و اما اگر سهواً سوره را خواند، سجده را در همان وسط نماز به جا بیاور، و فعل کثیر هم نیست و نمازش درست است. هم سجده را در وسط به جا آورده و هم نمازش را خوانده و این فعل کثیر نیست و نماز را باطل نمیکند. و در زمانی که دیدید خلاف مشهور است و یا چیز دیگری در ذهنشان بوده، بنابراین فوراً احتیاط کردند و گفتند این نماز را هم دوباره بخواند؛ اما اگر به طور مختصر فرموده بودند که نمیشود سور عزائم را در نماز خواند و اگر کسی عمداً بخواند نمازش باطل است و نهی در عبادت و موجب فساد است و اما اگر سهواً بخواند مانعی ندارد و میتواند در وسط نماز سجده کند و نمازش را بخواند. در اینجا هم سجده کرده و هم نمازش را خوانده و نهی در عبادت هم نیست برای اینکه سهواً بوده است و هم نمازش صحیح است و هم سجده را در وسط نماز به جا آورده است.

خیال میکنم این عرض من با برداشتن احتیاطهای مرحوم سید حرف خوبی باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo