< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

98/04/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قرائت/ قرائت‌/ واجبات نماز/ کتاب الصلاة

 

فصل فی القراءة‌

‌یجب فی صلاة الصبح و الرکعتین الأوّلتین من سائر الفرائض قراءة سورة ‌ ‌«الحمد» و سورة کاملة غیرها بعدها، إلّا فی المرض والاستعجال،فیجوز ‌ ‌الاقتصار علی«الحمد»،وإلّا فی ضیق الوقت أو الخوف ونحوهما من أفراد ‌ ‌الضرورة، فیجب الاقتصار علیها وترک السورة،ولا یجوز تقدیمها علیه،فلو ‌ ‌قدّمها عمداً بطلت الصلاة للزیادة العمدیة إن قرأها ثانیاً،وعکس الترتیب ‌ ‌الواجب إن لم یقرأها،ولو قدّمها سهواً وتذکّر قبل الرکوع أعادها بعد«الحمد»، ‌ ‌أو أعاد غیرها، ولا یجب علیه إعادة «الحمد» إذا کان قد قرأها.‌[1]

در رکعت اول و دوم، در هر نمازی، چه واجب و چه مستحب، باید سوره ی حمد خوانده شود، و غیر سوره ی حمد، کفایت نمیکند. علاوه بر سوره ی حمد، در نماز واجب باید یک سوره غیر از حمد خوانده شود. مشهور در میان عموم مردم، سوره ی توحید است.

سنّیها آن جمله ی اول را قبول دارند و جمله ی دوم را قبول ندارند و میگویند لازم نیست. کسانی که مشرّف شدند، دیدند که گاهی دو سه تا آیه از یک سوره میخوانند؛ و شیعه در مقابل سنّی میگوید واجب است علاوه بر حمد، یک سوره هم خوانده شود. اگر یادتان باشد، در بسم الله الرحمن الرحیم سوره ی حمد هم که ما جزء میدانیم؛ اما آنها بسم الله الرحمن الرحیم را جزء سوره نمی‌دانند؛ چه در حمد و چه در غیر حمد. و اما شیعه میگوید باید یک سوره ی حمد با بسم الله الرحمن الرحیم خوانده شود که این بسم الله الرحمن الرحیم هم یک آیه است. سنّیها آن را آیه نمیدانند و متأسفانه قرآنهای ما هم به همان رسم سنّیهاست و وقتی بسم الله الرحمن الرحیم را میگوید جزء آیه ی اول حساب نمیکند و نمیدانم این اشتباه برای چیست و چرا الان این اشتباه را جبران نمیکنند. این غلط است در قرآنهای سنّیها که بسم الله را جزء نمیدانند و در قرآنهای ما که بسم الله را جزء میدانیم؛ لذا مثلاً اگر یک سوره، صد آیه با بسم الله داشته باشد، همان اول مینویسد این سوره 99 آیه دارد. سنّی میگوید، برای اینکه بسم الله را جزء نمیداند؛ اما ما درحالی که بسم الله را جزء میدانیم اما این روش غلط را در قرآن داریم و هرچه داد میزنیم کسی به فریاد نمی‌رسد؛ و علی کل حالٍ در نماز باید حمد و سورهاش که قرآن هم آمده «سبع المثانی» یعنی دو تا هفت آیه در دو رکعت باشد. یعنی حمد و بسم الله در رکعت اول و حمد و بسم الله یعنی هفت آیه در رکعت دوم.

از این جهت اختلافی در میان شیعه نیست؛ اما در سوره ی بعد از حمد، بعضیها گفتند جزء نیست، مانند سنّیها؛ اما شیعه این را نپذیرفته است، اما در صورت ضرورت آن را پذیرفته است، و این جملهای که مرحوم سیّد دارد، عین روایت است و اینست که اگر ضرورتی در کار باشد، میتواند سوره را نخواند؛ چنانچه در مستحبات میتواند سوره را نخواند. بعد هم در مسئله ی سوره مباحثه می‌کنیم و روایات را میخوانیم که آیا سوره واجب است یا نه؛ و در صورت ضرورت چه میشود!

آنچه الان مرحوم سیّد دارند، اینست که: «یجب فی صلاة الصبح و الرکعتین الأوّلتین من سائر الفرائض» و اگر فرموده بودند «یجب فی الأولتین من الفرائض قرائة سورة الحمد و سورة الکاملة غیرالحمد»، خیلی بهتر بود. بنابراین نمیشود دو تا حمد هم بخواند. یعنی به جای سوره هم سوره ی حمد بخواند، نمیشود و باید سورهای غیر از حمد بخواند.

إلّا فی المرض والاستعجال،فیجوز ‌ ‌الاقتصار علی«الحمد»،

در اینجا هم اگر مرحوم سید فرموده بودند إلّا فی الضرورة فیجوز الاقتصار علی الحمد، آنگاه خیلی شیرین تر بود. برای اینکه مرحوم سید مطلق استعجال را نمیگوید بلکه استعجالی که ضرورت بیاورد. همچنین مطلق مرض را هم نمیگوید بلکه مرضی که بتواند سوره را قطع کند؛ لذا هر دو ضرورت میشود؛ و اگر فرموده بودند «و سورة الکاملة غیرها بعدها إلّا فی الضرورة فیجوز الاقتصار علی الحمد»، بهتر بود.

مسئله واضح و مسلّم در میان شیعه است و از اختلافهایی که شیعه و سنّی با هم در نماز دارند، یکی گفتن بسم الله الرحمن الرحیم است که آنها لازم نمیدانند اما ما لازم و جزء سوره میدانیم و یکی هم سوره ی بعد حمد است که ما یک سوره ی کامل را لازم میدانیم و سنّی لازم نمیداند، و بعضی اوقات دو سه تا آیه میخواند؛ و این یکی از اختلافهای بین سنی و شیعه است.

 

مسئله 1:

القراءة لیست رکناً، فلو ترکها وتذکّر بعد الدخول فی الرکوع ‌ ‌صحّت الصلاة، وسجد سجدتی السهو مرّتین؛ مرّة للحمد،ومرّة للسورة،وکذا ‌ ‌إن ترک إحداهما وتذکّر بعد الدخول فی الرکوع صحّت الصلاة وسجد سجدتی ‌ ‌السهو،ولو ترکهما أو إحداهما وتذکّر فی القنوت أو بعده قبل الوصول إلی حدّ ‌ ‌الرکوع رجع وتدارک،وکذا لو ترک«الحمد» وتذکّر بعد الدخول فی السورة رجع‌ ‌وأتی بها ثمّ بالسورة.‌[2]

در اینجا خیلی با جزم میفرمایند، درحالی که اختلاف در میان فقها زیاد است. یک مسئله در میان فقها داریم که فیالجمله دو سجده ی سهو برای هر زیادت و کمی که رکن نباشد، لازم است. این یک قول است اما قول شاذ است، و مرحوم سیّد از کسانی است که روی آن پافشاری دارد و حتی رسانده به آنجا که اگر کسی حمد و سوره را نخواند، و به رکوع رفت، نمازش درست است و بعد از نماز دو سجده ی سهو برای حمد و دو سجده ی سهو برای سوره به جا بیاورد. معمولاً کسانی که میگویند برای هر زیادت و کمی، سجده ی سهو بجا بیاورد، حمد و سوره را یکی حساب میکنند. بعضی برای هم زیادتی و کمی احتیاط میکنند؛ بعضیها احتیاط واجب و بعضیها احتیاط مستحب. اما آنچه در روایات است و همه ی این روایاتی که آقایان وارد کرده برای هر کم و زیادتی حمل بر استحباب کنید، اینست که روایتی داریم که در پنج جا سجده ی سهو لازم و واجب است و اما در غیر این پنج جا، سجده ی سهو لازم و واجب نیست و اگر بخواند، خوب است و اگر نخواند طوری نیست. 1ـ کلام بیجا؛ مثلاً در نماز یادش نباشد و حرف بزند. بچه میخواسته مهر را بردارد و این گفته مهر را برندارد. نمازش درست است اما واجب است که دو سجده ی سهو بخواند.

2ـ سلام بیجا؛ السلام علیکم و رحمة الله و برکاته جزء سلامها نیست بلکه یک تشریفاتی برای پیغمبر اکرم است. روایت شیرینی هم داریم به نام روایت معراجیه، که میگوید پیغمبر اکرم به معراج رفتند و وقتی به قاب قوسین أو أدنی رسیدند، خدا به پیغمبر سلام کرد و گفت «السلام علیک أیّها النبی و رحمة الله و برکاته». پیغمبر اکرم جواب داد و جواب او سلام به اهل بیت است. این نکته دارد که اهل بیت «سلاماللهعلیهم» جنبه ی ولایت دارند به جای خدا و لذا پیغمبر اکرم گفتند «السلام علینا و علی عباده الله الصالحین» و بعد خدا جوابش را داد و گفت «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»؛ یعنی سلام بر تو و اهل بیت «سلاماللهعلیهم». لذا گفتند السلام علیک أیها النبی تشریفات است و السلام علینا و علی عباده الله الصالحین و یا السلام علیک ایها النبی، جزء است و یا با هر دو و یا با یکی از نماز خارج میشویم. اگر یادش رفت یکی از این دو را بگوید، چیزی نیست اما اگر یادش رفتم «السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته» را بگوید باید دو سجده ی سهو به جا بیاورد.

3ـ شک 4 و 5 بعد از اکمال سجدتین؛ مثلاً نمیداند یک رکعت زیاد خوانده یا یک رکعت کم خوانده، بنابراین باید بنا را بر چهار رکعت بگذارد و نماز را تمام کند و دو سجده ی سهو به جا بیاورد.

4ـ سجده ی فراموش شده؛ باید دو سجده بجا بیاورد اما یک سجده به جا آورد و بلند شد و بعد به رکوع رفت و به او گفتند یا فهمید که در رکعت قبل یک سجده به جا آورده، در اینجا نماز درست است و بعد از آن دو سجده ی سهو به جا بیاورد.بنابراین در پنج جا گفتند سجده ی سهو لازم است؛ معنایش اینست که در غیر این پنج جا، سجده ی سهو لازم و واجب نیست و اگر برای هر زیادی یا نقصانی که رکن نباشد، دو سجده ی سهو به جا بیاورد، خوب است و اگر به جا نیاورد، مانعی ندارد.

روایتها را این را میگوید و در رسالهها نیز همینطور است. بعضیها احتیاط مستحب یا احتیاط واجب کردند و از کسانی که فتوا میدهند، مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» است.

ایشان میفرمایند:

القراءة لیست رکناً، فلو ترکها وتذکّر بعد الدخول فی الرکوع ‌ ‌صحّت الصلاة، وسجد سجدتی السهو مرّتین؛ مرّة للحمد،ومرّة للسورة،

 

درس اخلاق

یکی از چیزهایی که خیلی در روایات ما سفارش شده است، نظم در امور است. انسان وقتش را منظم و مرتب کند. خواب او نظم داشته باشد، بیداری او، مطالعه و رفت و آمد او نظم داشته باشد؛ و این نظم در امور، خیلی برکت میدهد و خیلی روی آن سفارش شده است.

امیرالمؤمنین «سلاماللهعلیه» دم مرگ در وصیت سیاسی ـ الهی، فرمودند: «الله الله فی نظم امورکم». و ما طلبهها این را باید مراعات کنیم.

من در مدت عمرم از اساتید بزرگ، از کسانی که مقیّد به درس و بحث و رسیدن به جایی بودند، زیاد دیدم.

خاطره ی شیرینی از مرحوم آقای طیّب دارم. مرحوم آقای طیب انصافاً مرد ملاّ و به کار و متدینی بود. مرد انقلابی اما در حد توسط و با قاطعیت بود. من در اصفهان پیش ایشان مکاسب میخواندم. خصوصی هم بود و هفت هشت نفری بیشتر نبودیم. در یکی از درسها ده دقیقه و شاید کمتر تأخیر داشتم. زمانی که وارد شدند، یک جمله به من فرمودند. گفتند تو هم که خوب نبودی، بد شدی. من خیلی از این جمله لذت بردم که استاد من اقای طیب مرا نصیحت میکند به زبان شوخی، اما چه نصیحت ارزندهای.

من با مرحوم آقای مفید «رضواناللهتعالیعلیه» در زمانی که اتوبوس و ماشین نبود و پیاده از بیدآباد به مدرسه صدر میرفتیم. آقای مفید حجرهای داشتند و در آنجا درس خارج فقه و اصول میگفتند، و چندین سال تابستانها که من با ایشان بودم، در وقت منظمی با هم پیاده میآمدیم و با هم پیاده برمیگشتیم و وقتی برمیگشتیم، ظهر بود و به دنبال نمازمان میرفتیم و بعد از نماز برای ناهار به خانه میرفتیم و من یک تأخیر در رفت و آمد از این مرد ندیدم.

یا اینکه من تقریباً چهارده سال در درس آقای داماد بودم. ایشان خیلی مطالعه میگرد و خیلی شاگرددوست بود و مواظب شاگردانش بود و دلسوزی عجیبی از نظر تلطف و مهربانی داشت. ایشان سر دقیقه مینشستند و سر دقیقه بلند میشدند. یک ذره کم و زیاد نبود. یک روز آقای داماد شاید پنج یا ده دقیقه دیر کردند. وقتی وارد شدند، شاگردان ایشان خندیدند. ایشان تا وارد شدند فرمودند سلام، اشکال وارد است. بعد نشستند و فرمودند زنی در وسط راه مسئله میپرسید و من از شما عذرخواهی می‌کنم.

من دوازده سال در درس حضرت امام بودم، یک تعطیلی از ایشان ندیدم اما سر وقت نشستن و سر وقت بلند شدن، از رسومات عالی حضرت امام بود.

دیگران چیزی نمیگفتند اما حضرت امام با آن حلمشان، در این باره حساسیتی داشتند. اگر طلبهای دیر میآمد، ایشان می‌گفتند که من نمیگویم به درس من بیایید، اما اگر میخواهید در درس من بیایید، مرتب و منظم باشید و دیر و زود نیایید. و بالاخره خودشان و شاگردانشان مرتب و منظم بودند.

من از همه ی شما تقاضا دارم این روایت «الله الله فی نظم امورکم» در زندگی شما باشد.

درباره ی نظم و اینکه ذرهای کم و زیاد نمیشد، راجع به بزرگان و من جمله راجع به حوزه ی علمیه ی قم و قبلاً هم حوزه ی علمیه ی اصفهان بود و الان این نظم آنطور که میخواهیم، نیست.

خدا را قسم میدهم به امیرالمؤمنین و آن جمله ی «الله الله فی نظم امورکم» در زندگی ما نظم خاصی حکمفرما کند. ان‌شاءالله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo