< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

98/04/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قیام اضطراری/ قیام‌/ واجبات نماز/ کتاب الصلاة

 

مسئله 14:

القیام الاضطراری بأقسامه-من کونه مع الانحناء،أو المیل إلی ‌ ‌أحد الجانبین،أو مع الاعتماد،أو مع عدم الاستقرار،أو مع التفریج الفاحش بین ‌ ‌الرجلین-مقدّم علی الجلوس،ولو دار الأمر بین التفریج الفاحش والاعتماد، ‌ ‌أو بینه وبین ترک الاستقرار قدّما علیه،أو بینه وبین الانحناء،أو المیل إلی أحد ‌ ‌الجانبین قدّم ما هو أقرب إلی القیام ‌ولو دار الأمر بین ترک الانتصاب وترک ‌ ‌الاستقلال قدّم ترک الاستقلال فیقوم منتصباً معتمداً، وکذا لو دار بین ترک ‌ ‌الانتصاب وترک الاستقرار قدّم ترک الاستقرار،ولو دار بین ترک الاستقلال وترک ‌ ‌الاستقرار قدّم الأوّل، فمراعاة الانتصاب أولی من مراعاة الاستقلال والاستقرار،‌ ‌ومراعاة الاستقرار أولی من مراعاة الاستقلال.‌[1]

آنجا که میتواند بایستد اما در ایستادن لنگ است و قیامش به زور است؛ این قیام مقدم بر جلوس است. فرمایش ایشان را به طوری کلی نمیتوان قبول کرد؛ برای اینکه بعضی از جاها فرمایش ایشان صحیح است، و آنجاست که عرفاً قیام صدق نکند. مثل آنجا که باید پاها را گشاد بگذارد به هر اندازه که میشود، و نماز اینگونه بخواند که قیام در آن صادق نیست. بنابراین وقتی قیام صادق نباشد، نوبت به جلوس میرسد. و اینکه مرحوم سیّد میفرمایند باز هم نماز با قیام آنگونه بخواند و نمیتواند نماز نشسته بخواند؛ خلاف عرف و خلاف متعارف در میان متشرعه است. اما یک وقت میتواند بایستد و عرفاً هم قیام صادق است؛ مثل اینکه باید به جایی تکیه دهد و نماز بخواند؛ در اینجا معلوم است که میتواند نماز ایستاده بخواند، بنابراین باید نماز ایستاده بخواند و نوبت به نشستن نمیرسد. اما مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» مثالهایی که میزند همان جاست که عرفاً قیام نیست و یا همان جاست که عرفاً قیام است و در هر دو صورت میفرماید قیام مقدم بر جلوس است.

وقتی در روایات رویم، کار مشکلتر میشود؛ و اینکه ما روایاتی داریم که مطلقا میگوید اگر نمیتوانی بایستی، پس بنشین. یعنی همان رسمی که الان در میان متشرعه است. الان در مسجدها نصف افراد روی صندلی نماز میخوانند؛ درحالی که میتوانند تکیه بدهند یا کسی دستشان را بگیرد و بالاخره میتوانند قیام اضطراری را به جا بیاورند؛ اما همین مقدار که نمیتواند بایستد، بنابراین مینشیند و نماز میخواند. روایاتی هم داریم که کار مردم را آسان میکند. یعنی مردم توجه دارند که پایشان درد میکند و نمیتوانند بایستند، بنابراین بنشینند. اما به اینها بگویید الان که نمیتوانید بایستید، پس مراتب اضطرار را به جا بیاور. نه کار مردم است و نه مردم از این روایات میفهمند که تا بشود ایستاد ولو قیام صادق نیست، باید ایستاد و نوبت به جلوس نمیرسد.

 

روایت 15، وسائل الشیعه؛ جلد 5، صفحه 485:

امام صادق «سلامالله علیه»: وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: اَلْمَرِيضُ يُصَلِّي قَائِماً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى جَالِساً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى عَلَى جَنْبِهِ اَلْأَيْمَنِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى عَلَى جَنْبِهِ اَلْأَيْسَرِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعِ اِسْتَلْقَى وَ أَوْمَأَ إِيمَاءً وَ جَعَلَ وَجْهَهُ نَحْوَ اَلْقِبْلَةِ وَ جَعَلَ سُجُودَهُ أَخْفَضَ مِنْ رُكُوعِه» .[2]

اینکه در رسالهها آمده و مرحوم سیّد هم در جاهای دیگر فرمودند، اینست که: «الصلاة لا یترک بحالٍ»؛ اگر مریض هستی، بنشین و نماز بخوان. اگر نمیتوانی بنشینی، پس بخواب و نماز بخوان. خوابیدن هم یا به دست راست باشد و اگر نمیشود به دست چپ و اگر نمیشود به پشت باشد. بعد هم میفرماید حال که خوابیده نماز میخوانی با ایما و اشاره رکوع و سجده کن. در مسئله ی بعد هم میگویند که آیا باید مهر به پیشانی بگذارد یا نه.

این روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله گفته اول قیام، و اگر نتوانست، نشسته بخواند.

مرحوم سیّد میفرمایند: القیام الاضطراری بأقسامه-من کونه مع الانحناء،أو المیل إلی ‌ ‌أحد الجانبین،أو مع الاعتماد،أو مع عدم الاستقرار،أو مع التفریج الفاحش بین ‌ ‌الرجلین-مقدّم علی الجلوس.

روایت میگوید نه، الاّ اینکه کسی دخل و تصرف در روایت کند و بگوید مراد از روایت که میگوید «اَلْمَرِيضُ يُصَلِّي قَائِماً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى جَالِساً»، یعنی «فإن لم یستَطع» تکیه دهد و یا عصا به دست بگیرد و یا کسی دستش را بگیرد، یا اینکه مقداری خم شود. یعنی آنجاها که صدق قیام نمیکند، و اینگونه معنا کردن روایتها کار مشکلی است.

روایت به ما میگوید اگر مریضی و نمیتوانی بایستی، پس نشسته نماز بخوان.

اگر حرف مرا بزنید و بگویید مراد از روایت اینست که اگر نمیتوانی بایستی ولو تکیه دهی، ولو دستت را بگیرند، ولو پاهایت را گشاد بگذاری، ولو اینکه مقداری خم شوی؛ میگوییم روایت هر صورت را نمیگوید بلکه آنجا را میگوید که صدق قیام نکند. آنگاه نوبت به جلوس میرسد. اما اگر صدق قیام کرد، نوبت به جلوس نمیرسد. و اما این فرمایش مرحوم سیّد که «لافرق فی حال الإضطرار بین الإعتماد علی الحائط أو الإنسان أو الخشبَه، القیام الاضطراری بأقسامه-من کونه مع الانحناء،أو المیل إلی ‌ ‌أحد الجانبین، أو مع الاعتماد،أو مع عدم الاستقرار، أو مع التفریج الفاحش بین ‌ ‌الرجلین-مقدّم علی الجلوس». آنگاه با این روایت شریف «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: اَلْمَرِيضُ يُصَلِّي قَائِماً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى جَالِساً»، جور در نمیآید؛ مگر اینکه کسی روایت را اینطور معنا کند که بگوید «المریض یصلّی قائماً فإن لَم یَستطع قائماً»؛ یعنی اینها نیست که خم شود یا پاها را فراخ بگذارد و یا تکیه دهد، بلکه آنجا که قیام صادق باشد. هرکجا قیام صادق است، نوبت به جلوس نمیرسد و هرکجا قیام صادق نیست، نوبت به جلوس میرسد، و الاّ اگر ما باشیم و روایت، روایت کار مردم را میگوید که اگر نمیتوانی بایستی، پس بنشین و نماز بخوان. حال اگر کسی باید خم شود و نماز بخواند و اما اگر بنشیند درست نماز میخواند، باید چه کند؟! این شخص باید بنشیند و نماز بخواند برای اینکه قیام بر آن صادق نیست. چنانچه اگر کسی بتواند تکیه دهد و نماز بخواند، باید بایستد و نماز بخواند؛ برای اینکه قیام بر این صادق است. هرکجا قیام صادق است، باید بایستد و هرکجا قیام صادق نیست، باید نشسته نماز بخواند. و مرحوم سیّد میفرمایند: «القیام الاضطراری بأقسامه-من کونه مع الانحناء،أو المیل إلی ‌ ‌أحد الجانبین،أو مع الاعتماد،أو مع عدم الاستقرار، أو مع التفریج الفاحش بین‌ ‌الرجلین-مقدّم علی الجلوس» و این درست نیست؛ برای اینکه آن اجمال علی الغیر آن درست است. قیام صادق است و تکیه میدهد به دیوار و نماز میخواند. اما آنجا که قیام صادق نیست، مثل اینکه باید رکوع کند تا بتواند نماز بخواند اما اگر بنشیند، میتواند صاف نماز بخواند. در این صورت نوبت به قیام نمیرسد برای اینکه قیام بر آن صادق نیست؛ لذا در مثال مرحوم سیّد، انحناء را به خم شدن معنا کنیم و تفریح القاحش و غیره مقدم بر جلوس نیست. در آنجا که بتواند ایستاده نماز بخواند، نوبت به نشسته نمیرسد ولو اینکه تکیه دهد. اما آنجا که قیام صادق نیست، مثل رکوع؛ باید نشسته بخواند و نوبت به رکوع و انحناء نمیرسد. این روایتی هم که خواندم حرف مرحوم سیّد را نمیزند. روایت میفرماید: «اَلْمَرِيضُ يُصَلِّي قَائِماً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى جَالِساً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى عَلَى جَنْبِهِ اَلْأَيْمَنِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى عَلَى جَنْبِهِ اَلْأَيْسَرِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعِ اِسْتَلْقَى وَ أَوْمَأَ إِيمَاءً وَ جَعَلَ وَجْهَهُ نَحْوَ اَلْقِبْلَةِ وَ جَعَلَ سُجُودَهُ أَخْفَضَ مِنْ رُكُوعِه».

 

و فِي الموثّق‌ اِبْنُ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَا حَدُّ اَلْمَرَضِ اَلَّذِي يُفْطِرُ فِيهِ اَلرَّجُلُ وَ يَدَعُ اَلصَّلاَةَ مِنْ قِيَامٍ؟ فَقَالَ: «بَلِ اَلْإِنْسٰانُ عَلىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ» هُوَ أَعْلَمُ بِمَا يُطِيقُهُ.[3]

همه ی این روایتها به ما میگوید اگر میتوانی، بایست و نماز بخوان و اگر نمیتوانی بنشین و نماز بخوان. حال بگوییم مراد از روایت اینست که اگر میتوانی بایستی که عرف بگوید ایستاده نماز خواندی؛ آنگاه بایست و نماز بخواند. مثل اعتماد به دیوار، و یا مثل اینکه برای اینکه بتواند آرام باشد، مقداری غیرمتعارف پاها را باز بگذارد. آنگاه نماز ایستاده بخواند. اما آنجا که قیام صادق نیست، مثل رکوع؛ یعنی میتواند نماز بخواند اما قدش خمیده شده به اندازهای که رکوعاً باید نماز بخواند؛ در اینجا نشسته بخواند. لذا ظاهراً در این فرمایش مرحوم سیّد این مثالها درست نیست و اگر فرموده بودند: «القیام الإضطراری الذی لا یصدق علیه القیام کالإنحناء أو مع التفریج الفاحش»، در اینجا جلوس باشد اما اگر اعتماد علی الغیر باشد، مقدم بر جلوس باشد؛ برای اینکه صورت رکوع صدق قیام نمیکند و اعتماد علی الغیر صدق قیام میکند و اگر صدق قیام کرد، معلوم است که تا میتواند بایستد، باید نماز را ایستاده بخواند. آنوقت آن حال رکوع یا گشاد گذاشتن زیاد پاها صدق قیام نمیکند، بنابراین نشسته نماز بخواند. اما انحناء کم و اعتماد بر دیوار یا چیزی، صدق قیام میکند، پس قیام مقدم بر جلوس میشود. بگوییم مراد مرحوم سیّد نیز همین است اما در مثالهایی که مرحوم سیّد زده و انحناء را با اعتماد علی الغیر و تفریج فاحش پیش هم گذاشته است و همه را مقدم بر جلوس کرده، درست نیست؛ برای اینکه اگر کسی کمرش درد میکند و مجبور است در حال قیام نماز بخواند، صدق قیام نمیکند و نوبت به جلوس میرسد و باید بنشیند و نماز نشسته بخواند، بدون اینکه اعتماد به چیزی کند و بدون اینکه معونهای داشته باشد. روایتهایی که اطلاق دارد، اینگونه معنا کنیم و اگر این جمله نبود، میشد روایات را با حرف مرحوم سیّد یکی بدانیم، اما مرحوم سیّد انحناء و اعتماد علی الغیر و تفریج فاحش را پیش هم گذاشته است و مسلّم هر سه پیش هم نمیشود. مثلاً اگر میتواند ایستاده اما رکوعاً نماز بخواند و یا بنشیند و سالم نماز بخواند؛ در اینجا باید بنشیند و نماز بخواند. اگر به راستی حرف مرحوم سیّد درست بود، حال اینکه در مسجدها رسم شده که به مجردی که پایش درد میکند روی صندلی نماز میخواند؛ باید بگوییم برای درد پا نمیشود صندلی گذاشت برای اینکه تا بتواند اعتماد به غیر داشته باشد، باید اعتماد به غیر داشته باشد و آن مقدم بر جلوس است؛ اما الان رسم این شده و مراجع هم امضا کردند که اگر میتوانی ایستاده و اگر نمیتوانی نشسته بخوان.

 

مسئله 15:

إذا لم یقدر علی القیام-کلاًّ ولا بعضاً-مطلقاً حتّی ما کان منه ‌ ‌بصورة الرکوع صلّی من جلوس،وکان الانتصاب جالساً بدلاً عن القیام، ‌ ‌فیجری فیه حینئذٍ جمیع ما ذکر فیه حتّی الاعتماد وغیره،ومع تعذّره صلّی ‌ ‌مضطجعاً علی الجانب الأیمن کهیئة المدفون،فإن تعذّر فعلی الأیسر عکس ‌ ‌الأوّل،فإن تعذّر صلّی مستلقیاً کالمحتضر،ویجب الانحناء للرکوع و السجود ‌ ‌بما أمکن،ومع عدم إمکانه یومئ برأسه،ومع تعذّره فبالعینین بتغمیضهما، ‌ ‌ولیجعل إیماء سجوده أخفض منه لرکوعه،ویزید فی غمض العین للسجود ‌ علی غمضها للرکوع، والأحوط وضع ما یصحّ السجود علیه علی الجبهة ‌ ‌والإیماء بالمساجد الاُخر أیضاً،ولیس بعد المراتب المزبورة حدّ موظّف ‌ ‌فیصلّی کیفما قدر،ولیتحرّ الأقرب إلی صلاة المختار،وإلّا فالأقرب إلی صلاة ‌ ‌المضطرّ علی الأحوط.‌[4]

فرمایش مرحوم سیّد تا اینجا درست است الاّ اینکه یکی مسئله ی ایماء است که از نظر روایات ایماء در همه جا واجب نیست؛ بلکه امر مستحبی است که اگر به جا نیاورد، همین که از اول نماز تا آخر نماز میخواند، کفایت میکند؛ و جایی نداریم که ایماء یک امر واجبی باشد.

و اما راجع به اینکه کسی که نمیتواند سجده کند، پیشانی را به مهر بگذارد. مرحوم سیّد نتوانستند فتوا دهند و احتیاط واجب کردند. ولی جمع بین روایات اقتضاء میکند که آن هم واجب نیست. خوابیده نماز میخواند و جمع بین روایات میگوید واجب نیست مهر را به پیشانی بگذارد و مرحوم سید نتوانستند فتوا دهند، بنابراین فرمودند احتیاط وجوباً مهر را به پیشانی بگذارد.

 

سألته، عن المریض لا یستطیع الجلوس قال: فلیصل و هو مضطجع و لیضع علی جبهته شیئا اذا سجد[5] .

روایت صحیحالسند و ظاهرالدلاله است و میگوید اگر نمیتوانی سجده کنی، مهر را به پیشانی بگذار.

 

روایت 2 از باب 1 از ابواب قیام، وسائل الشیعه؛ جلد 5، صفحه 481:

صحیحه حلبی عن أبی عبدالله علیهالسلام: سألته، عن المریض إذا لم یستطع القیام و السجود قال یومی برأسه ایماء و ان یضع جبهته علی الارض أحبّ الی.[6]

اگر ایماء کند، خوب است و اگر مهر را به پیشانی بگذارد، خوب است؛ اما واجب نیست و من دوست دارم ایماء و گذاشتن مهر به پیشانی را.

جمع بین دو روایت میگوید گذاشتن مهر به پیشانی واجب نیست، اما مستحب است. لذا مرحوم سیّد نتوانستند به خاطر شهرت، به صحیحه ی حلبی فتوا دهند، اما نتوانستند از صحیحه حلبی بگذرند؛ لذا احتیاط واجب کردند و گفتند کسی که نمیتواند سجده کند، مهر را به پیشانی بگذارد، اما از نظر ما هر دو روایت صحیحالسند و ظاهرالدلاله است. یکی دلالت میکند بر وجوب و یکی دلالت میکند بر استحباب و جمع بین روایات میگوید گذاشتن مهر به پیشانی در وقتی که نتواند سجده کند، یک امر خوبیست، اما واجب نیست و مستحب است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo