درس خارج فقه آیت الله مظاهری
97/01/19
بسم الله الرحمن الرحیم
میدانید که مرحوم سید از نظر قلم، قلم رسایی دارد، هم در عروه و هم در حاشیه بر مکاسب که آرامتر و سلیستر و پرمحتواتر از مابقی حاشیههای بر مکاسب است. لذا عروه کتاب فرعی است که برای طلبهها نوشته شده و نه برای استدلال. اما آن حقیقت مرحوم سید موجب شد که عروه، مبدأ واقع شد و بزرگان یعنی بیش از بیست نفر حاشیه بر مناسک زدند و مناسک را تقریر کردند و این حقیقتی است که از مرحوم سید پیدا شده است، اما گاهی سلیس بودن و موجز بودن از عروه حذف میشود، از جمله در اینجا. مسئله یک مسئله ی واضحی است و مرحوم سید میتوانستند با نصف سطر مسئله را بگویند و کلمه ی ضمان و عدم ضمان را نیز در کار نیاوردند و بگویند مناط استفاده ی کاسب سر سالش است، اما اگر در وسط سال فائده برد و سرمایهاش زیاد شد اما سر سالش ارزان شد و فائده مساوی با سرمایه شد، خمس سرمایه را داده است و لازم نیست خمس بدهد.
مسئله 55:إذا عمّر بستانا، و غرس فیه أشجارا أو نخیلا للانتفاع بثمرها و تمرها، لم یجب الخمس فی نموّ تلک الأشجار و النخیل. و أما إن کان من قصده الاکتساب بأصل البستان فالظاهر وجوب الخمس فی زیادة قیمته، و فی نموّ أشجاره و نخیله.
زمینی را باغ کرد و در این باغ درختکاری کرد برای اینکه تجارت کند. سر سالش که میشود لازم نیست خمس بدهد ولو اینکه زمین خریده، ولو اینکه زمین را باغ کرده و الان باغ منفعت دارد، اما خمس برای او واجب نیست.
دیروز عرض کردم در میان محشین بر عروه اختلافی هست و آن اینست که معنای «الخمس بعد المؤنة» چیست. بعضی فرمودند «الخمس بعد المؤنة» یعنی خرج و مخارجش را از کاسبی بردارد و تجملگرایی هم در کاسبی نداشته باشد. در این صورت میتواند خرج و مخارج را از سرمایه بردارد و استفادهای که کرده خمس ندارد. و اما اگر تجملگرایی کرده باشد، این تجملگرایی خمس دارد. برای اینکه عرفاً مؤنه نیست، بنابراین باید خمس این تجملگرایی را بدهد. مثلاً اگر مسافرتهای بیجا و خرج و مخارج خلاف شأنش و بالاخره کارهایی که بالاتر از رفاه است، انجام داده باشد، باید خمس آن تجملگرایی را بدهد. این یک قول است که ما هم بر همین قائلیم.
در قول دوم گفتند مؤنه، خرج و مخارج است. حال خرج و مخارج هرچه بالا رود. مثلاً برای تفریح به خارج کشور رفته و چندین میلیون خرج کرده و الان که حساب میکند، میبیند زائد بر سرمایه چیزی ندارد، لازم نیست خمس بدهد. یعنی به عبارت دیگر مشهور در میان اصحاب و محشین بر عروه فرمودند خرج و مخارج عرفی به معنای اینکه استفادههایی کرده و آن استفادهها را خرج کرده است، گاهی ضروری خرج کرده و گاهی رفاهی و گاهی تجملگرایی خرج کرده است. اینها خمس ندارد. معمولاً اینطور میشود که خمس متعلق میشود به موجودی که در سال پیدا کرده باشد. هرچه موجود است، باید خمس آن را بدهد و اما اگر موجود نیست، خمس ندارد. در قول سوم گفتند خرج و مخارج عرفی است و اما اگر کسی خانه و زندگی دارد و اما برای اینکه گاهی به باغ برود، باغی در خارج شهر میخرد. گفتند این چندین میلیونی که داد و باغ خرید، خمس ندارد. مثل اینکه در اینجا مرحوم سید میفرمایند موجودی خمس دارد و اما اگر موجود نباشد و خرج کرده باشد، ولو خرج تفریحی کرده باشد یا خرجی کرده باشد که احتیاج ندارد اما باغ خریده باشد. اما بینی و بین الله نمیتوان به اینها مؤنه گفت. «الخمس بعد المؤنة» یعنی «الخمس بعد المخارج السنة». الان خریدن باغ مشهور شده و نود درصد مردم هم خمسش را نمیدهند. مثلاً میگوید من صد میلیون استفاده کردم اما الان ندارم زیرا خانهام را عوض کردم و یا باغی برای بچهها خریدم. ظاهراً به اینها مؤنه گفته نمیشود و ظاهراً حق مطلب حرف من باشد که روایاتی که میگوید «الخمس بعد المؤنة»، زندگی ضروری یا زندگی رفاهی را میگوید، اما زندگی تجملگرایی و خارج بر مخارج عرفی، مؤنه نیست و زائد بر مؤنه است و جزء سرمایه است و باید خمس آن را بدهد. عبارت این بود که:إذا عمّر بستانا، و غرس فیه أشجارا أو نخیلا للانتفاع بثمرها و تمرها، لم یجب الخمس فی نموّ تلک الأشجار و النخیل. و أما إن کان من قصده الاکتساب بأصل البستان فالظاهر وجوب الخمس فی زیادة قیمته، و فی نموّ أشجاره و نخیله.باغی درست کرد برای اینکه از میوههایش استفاده کند یا بچههایش در این باغ تفریح کنند. یا باغی درست کرد برای اینکه کاسبی کند و صد میلیون او دویست میلیون شود. این خلاف فتاوای مرحوم سید هم هست. مرحوم سید در اینجا فتوا میدهند که مخارج مافوق رفاه، هرچه باشد خمس ندارد، ولو اینکه باغ بخرد برای اینکه گاهی بچهها در آنجا تفریح کنند و یا مثلاً خانه بخرد به خاطر چشم و هم چشمی، درحالی که خانه به اندازه ی احتیاج داشته است و خانه را فروخته و خانه ی تجملی خریده است. مرحوم سید در اینجا میگویند خمس ندارد، درحالی که بینی و بین الله پایینتر از این هم خمس دارد. «الخمس بعد المؤنة» یعنی خرج و مخارج ضروری، خرج و مخارج رفاهی. مثلاً دختر شود میدهد به اندازه ی رفاهش جهیزیه میدهد اما یک بار هم دختر شوهر میدهد و برای چشم و هم چشمی چندین برابر رفاه جهیزیه میدهد. مرحوم سید میفرمایند این زیادی خمس ندارد اما ما میگوییم خمس دارد. برای اینکه اسم تجمل، مؤنه نیست چه رسد به اینکه چیز زائدی مثل باغ و امثال آن باشد.