< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

96/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا خمس به شیعیان بخشیده شده است؟

بحث دیروز دربارۀ یک مسئلۀ مشکلی بود و در آن مسئله روایاتی برای اباحۀ خمس داریم، و اینکه اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» خمس را اباحه کردند، و فرمودند: «الخمس مباحٌ لشیعتنا».

گفتم این روایتها صحیح‌السند و ظاهرالدلاله است، لذا أخباریها به این روایتها تمسّک کرده‌اند و اینکه خمسی واجب بوده است اما اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» این خمس را بخشیده‌اند.

طرف دیگر مسئله اینکه اصحاب، چه قدماء ‌و چه متأخرین این حرف را قبول نکردند و فرموده‌اند خمس مثل زکات و مثل صلاة از فروع دین اسلام است. به آن روایتها هم اهمیت ندادند، لذا می‌بینیم که مثل مرحوم محقّق در شرایع، مسئله را عنوان می‌کنند و از مسئله خیلی ساده رد می‌شوند و مسائل خمس را عنوان می‌کنند. دیروز گفتم که مرحوم سید، صاحب عروه، با بی‌اعتنایی از این مسئله می‌گذرند. در آخر کتاب خمس اشاره‌ای می‌کنند به اینکه کسانی که گفته‌اند خمس مباح شده است برای شیعه، این روایتها حمل می‌شود بر آنجا که شیعه در مضیقه‌ای باشد مثل آن زمان که رفت و آمد با سنّی‌ها داشتند، لذا از غنائم آنها استفاده می‌کردند و آنها غنائم دارالحرب را بین خودشان قسمت می‌کردند و شیعه نمی‌توانست غنائم دارالحرب را بگیرد چون اذن امام در آن جنگ نبوده است، لذا در مضیقه واقع شده بودند. هم در معاملاتشان با سنّیها و هم در ازدواجشان با زنهایی که به غنیمت گرفته شده بودند، لذا چون در مضیقه واقع شده بودند، امام «سلام‌الله‌علیه» فرمودند اینها که خمس نمی‌دهند، اگر شما با آنها معامله داشته باشید، اشکال ندارد؛ لذا آنها مخمّس را با شیعه را معامله می‌کردند و امام «سلام‌الله‌علیه» می‌دیدند شیعه در مضیقه است، هم از باب تجارت و هم از باب خرید و فروش با سنّی ها و هم از باب مناکح و ازدواجها و غنائم، بنابراین امام «سلام‌الله‌علیه» فرمودند با اینهایی که معامله می‌کنید و آنها باید خمس دهند و نمی‌دهند، ما خمس آنها را از شما نمی‌خواهیم. لذا مرحوم سید خیلی ساده از مسئله می‌گذرند و دیروز عبارت مرحوم سید را خواندم و روایات را با اشاره حمل می‌کنند بر این مسئله.

عبارت مرحوم سید اینست که:

اذا انتقل إلیٰ الشخص مال فیه الخمس ممّن لایعتقد وجوبه کالکفّار‌ ‌والمُخالفین لم یجب علیه إخراجه و یحلّ له الجمیع فإنّ الأئمّة - صلوات اللّه علیهم‌ -‌ قد ‌ ‌أباحوا لشیعتهم ذلک‌؛‌ سواء کان من ربح تجارة أو معدن أو غیر ذلک، ‌وسواء کان من ‌ ‌المناکح والمساکن والمتاجر أو غیرها‌،‌ ...

مثل سنّیها که اعتقاد به خمس ندارند و شیعیان با این سنّیها رفت و آمد می‌کردند. آنها خمس نمی‌دادند و شیعیان در مضیقه واقع شدند، مرحوم سید می‌فرمایند اینها که اعتقاد به خمس ندارند، خمس برایشان واجب نیست. به عبارت دیگر خمس نمی‌دهد و از شما خانه می‌خرد، لذا معامله صحیح است برای اینکه اعتقاد به خمس ندارد. بنابراین الان فتاوا همین است که شما اگر از یهودی خانه بخرید، می‌دانید که او این خانه را از درآمد سالش تهیه کرده و خمس ندارد، مانعی برای شما ندارد. لذا می‌فرمایند: «لم یجب علیه إخراج الخمس»،‌خمسی که سنّی یا کافر باید بدهد و نمی‌دهد و چیزی به شما می‌فروشد، آنچه شما می‌خرید درست است و خمس برای شما واجب نیست.

سواء کان من ربح تجارة أو معدن أو غیر ذلک، ‌وسواء کان من ‌ ‌المناکح والمساکن والمتاجر أو غیرها‌،‌ ...

مرحوم سید و بسیاری از بزرگان مسئله را اینطور حل کردند و گفتند مسائل اباحۀ خمس مورد خاصی است و ائمه «سلام‌الله‌علیهم» منّتا علی الشیعه، خمس را برای شیعه مباح کرده‌اند. شیعه باید خمس غنائم و خانۀ غیر مخمّس را بدهد و باید با کسی که اعتقاد به خمس ندارد، معامله نکند و برای اینکه شیعه در مضیقه واقع نشود، همۀ اینها «أباحوا لشیعتهم».

دیروز گفتم حرف متینی است و بسیاری از بزرگان هم فرمودند. محشین بر عروه هم قبول کردند. اما سه چهار چیز دیگر هم هست که مباحثۀ امروزمان است.

1ـ روایات تحلیل، معرضٌ عنها عندالاصحاب است. برای اینکه روایتها در مرئی و منظر اینها بوده و روایتها از نظر سند صحیح است، اما قدماء و متأخرین اعتنا به این روایتها نکردند، و هرچه فراوان‌تر و هرچه صحیح‌تر در ضعف روایات بیشتر است.

اگر حرف مرحوم سید را قبول نمی‌کنید، این حرف را باید قبول کنید، برای اینکه روایات تحلیل را احدی از ما، چه قدماء و چه متأخرین، قائل نیستند و لذا کسانی که می‌خواستند مفصل دربارۀ انفال صحبت کنند و فرضی پیدا کنند برای اینکه این قول را داشته است، ابن ابی عقیل و ابن جنید را پیدا کردند و ابن ابی‌عقیل و ابن جنید مثل صاحب حدائق از متأخرین قولشان مورد اعتماد شیعه نبوده و الان هم نیست.

وجه سوم که این هم بسیار عالیست، اینست که این روایات تحلیل موسمی و موردی است. یعنی امام صادق و امام باقر روایات تحلیل را نقل می کنند و اما موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیه» از کسانی است که خمس را می‌گرفتند و قضایای فراوانی و روایات فراوانی دربارۀ موسی بن جعفر به بعد داریم که همۀ ائمۀ طاهرین خمس را می‌گرفتند و گله می‌کردند از کسی که خمس نمی‌دهد. حتی می‌گفتند این از ما نیست که حق ما را نمی‌دهد. آقا امام زمان هم که نائب خاص و نائب عام داشته و الان هم قطع نظر از وکیل‌الناحیه که در علم رجال راجع به وکلای امام زمان داریم، مسلّم است که مجتهد جامع‌الشرایط به جای امام زمان است و همۀ اینها خمس را می‌گرفتند. لذا معلوم می‌شود روایات زمان امام باقر و امام صادق موقتی و موسمی و موردی بوده است. حال اگر حرف مرحوم سید را قبول کردید، موردش را درست می‌کنید و می‌گویید مربوط به سنّیها بوده که خمس را قبول نداشتند و با شیعیان رفت و آمد داشتند و شیعیان در مضیقه بودند و برای رفاه شیعه، امام «سلام‌الله‌علیه» خمس آن مورد را بخشیدند. مورد در زمان امام باقر و امام صادق بوده و الاّ مرحوم سید در عروه و مابقی همین را می‌گویند که خرید و فروش با سنّی اشکال ندارد، درحالی که می‌دانیم سنّی خمس را قبول ندارد و درآمد دارد و از درآمدش خانه می‌خرد و چیزی برای مغازه‌اش می‌خرد، لازم نیست خمس او را بدهند. اگر بدانیم شیعه‌ای درآمد سال دارد و می‌خواهد خانۀ شما را از پول غیر مخمّس بخرد، شما می‌فرمایید جایز نیست، مگر اینکه خمسش را خود شما بدهید؛‌و اما شما می‌فرمایید اگر سنّی بخواهد خانه را از شما بخرد و یهودی بخواهد خانه را از شما بخرد که قائل به خمس نیستند، شما می‌توانید خانه را به آنها بفروشید و پول غیر مخمّس را از آنها بگیرید و برای شما اشکال ندارد. لذا مسئله مسلّم پیش اصحاب است و هیچ کس را پیدا نمی‌کنید که بگوید باید خمسش را بدهی. اما گفتند اگر شیعه‌ای خمس نمی‌دهد و الان می‌خواهد از شما خانه بخرد و شما می‌دانید این چند میلیونی که به شما می‌دهد از درآمد سالش است. شما نمی‌توانید به او خانه بفروشید. اما همین فقهاء در رساله‌ها و در کتابهای بالا مثل صاحب جواهر و مقررّین بر عروه و در رساله‌های عملیه می‌گویند اگر کسی اعتقاد به خمس ندارد و از شما خانه می‌خرد، می‌توانی خانه به او بفروشی و پول غیرمخمّس از او بگیری. پس جایز است که خانه را به یهودی یا سنّی بفروشی درحالی که می‌دانی قائل به خمس نیست. اما نمی‌توانی به شیعه بفروشی برای اینکه قائل به خمس است و پولی که از او می‌گیری پول غیرمخمّس است و اگر بخواهید معامله را درست کنید، شما باید خمسش را بدهید.

مسئله چهارم اینست که اگر تحلیل خمس درست باشد، لازم می‌آید محرومیت سادات از وجوه بریه. برای اینکه سنّی می‌گوید ما کتاب خمس نداریم. ما شیعه‌ها می‌گوییم خمس داریم و حکمت خمس برای آل رسول و برای سادات است تا سادات به نوایی برسند. برای اینکه گرفتن زکات برای سادات جائز نیست و لذا پروردگار عالم جبران کرده و گفته الان که نباید خمس به تو داد، به جای آن باید خمس به تو داد. حال کسانی که خمس را اباحه کردند، سادات را از خمس و وجوه بریه محروم کرده‌اند. شما می‌گویید وجوه بریه مطلقا برای غیر سید است و سید نمی‌تواند وجوه بریه بگیرد. زکات که نمی‌تواند بگیرد و خمس هم که نمی‌تواند بگیرد و برای شیعه اباحه شده است. آنگاه لازم می‌آید محرومیت سادات از وجوه برّیه، و مسلّم است که این در شیعه نیست. اگر خدای ناکرده در شیعه بود، لاستواء، قول فوق‌العاده مشهوری می‌شد و دوش به دوش زکات و دوش به دوش کتاب خمس می‌شد. اینطور نمی‌شد که بگوییم مسئلۀ اباحه مختص ابن جنید یا ابن ابی عقیل است. معلوم می‌شود که اباحۀ خمس وجهی داشته است.

حرف مرحوم سید در این سه چهار وجه خوب است و عرایض من هم ظاهراً خیلی خوب است و می‌توانیم همۀ اینها را بر ردّ روایات اباحۀ خمس بگوییم.

حرف دیگر هم حرف تقیه است که بعضی از بزرگان زدند. مرحوم صاحب جواهر «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» نیز خیلی مسئله را پرورانده است، و اینکه امام «سلام‌الله‌علیه» برای اینکه شیعه مشهور نشود، تا می‌توانستند تقیه مدارایی درست می‌کردند. می‌فرمودند به نماز اینها بروید و حتی امام صادق می‌فرمود ثواب نماز اینها بهتر از پشت سر شیعه است. با آنها رفت و آمد داشته باشید و مواظب باشید تشیع خود را اظهار نکنید. مواظب باشید که با هم برادر باشید. به این تقیۀ مدارایی می‌گویند و من جمله در قضیه خمس می‌فرمودند انصاف نیست در وضع فعلی از شما خمس بگیریم،‌بنابراین خمس ندهید، برای اینکه خمس دادن شما و نماز فرادای شما و نماز خواندن مستقل شما موجب شیوع شما می‌شود و دشمن شما را می‌کشد و با شما در می‌افتد. لذا تقیۀ مدارایی مخصوصاً در زمان امام باقر و امام صادق خیلی فراوان بوده است. موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیه» خیلی مواظب علی بن یقطین بودند. به علی بن یقطین می‌گفتند خمس نده و مواظب باش وضو که می‌گیری مثل سنّیها وضو بگیر حتی اگر تنها در خانه هستی. مثلاً‌لباسی به عنوان عیدی به علی بن یقطین داده بودند و می‌دانستند با این لباس دردسر درست می‌شود می‌فرمودند این لباس را نگاه دار و به ان عطر بزن و نپوش و به آن اهمیت بده. زیرا به دردت می‌خورد و اتفاقا همان لباس او را نجات داد. بنابراین این تقیۀ مدارایی چیز مهمی در تشیع است و ما باید این تقیه مدارایی را همیشه با سنّیها داشته باشیم. ما باید این تقیه مدارایی را به خاطر وحدت بین سنّی و شیعه تا می‌توانیم حفظ کنیم و امام صادق و امام باقر «سلام‌الله‌علیهما» روی این تقیۀ مدارایی خیلی کار می‌کردند و خیلی فعالیت می‌کردند و خیلی مذمّت می‌کردند به کسی که علناً کاری که ضرر برای شیعه دارد انجام بدهد. بنابراین تمام این روایات تحلیل خمس،‌ حمل شود بر تقیۀ مدارایی. آنچه مرحوم سید فرموده درست است و ظاهراً چیزهایی که من گفتم درست است و بعضی از بزرگان نیز در کتابهایشان متفرّقاً آنچه من گفتم و نگفتم، فرمودند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo