< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

96/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خمس جواهری که به واسطه فرورفتن در دریا به دست می آید

الرابع: الغوص، وهو إخراج الجواهر من البحر مثل اللؤلؤ والمرجان وغیرهما؛ معدنیاً کان أو نباتیا، لا مثل السمک ونحوه من الحیوانات، فیجب فیه الخمس بشرط أن یبلغ قیمته دینارا فصاعدا، فلا خمس فی ما ینقص من ذلک ...

چهارم چیزی که خمس بر آن واجب است، رفتن در دریا و بیرون آوردن چیز پرقیمتی است. بعد مسئله را متعرض می‌شوند که این چیز پرقیمت نباید مثل کشتی غرق در دریا شده باشد. خود دریا لؤلؤ و مرجان دارد و این وارد است و می‌داند کجای دریا لؤلؤ و مرجان هست و می‌رود در دریا و لؤلؤیی به دست می‌آورد. می‌فرمایند اگر قیمت آن یک دینار به بالا باشد، خمس دارد و تقریباً یک مثقال طلاست؛ و اما اگر کمتر باشد، خمس ندارد و مالک همۀ آن است.

مسئلۀ اول یک مسئلۀ مشهور در میان اصحاب است. اختلافی هم در مسئله نیست و همۀ قدماء و متأخرین این فرمایش مرحوم سید را فرمودند. اما قضیۀ «قیمته دیناراً»، در معدن یک دسته روایت داشتیم که معدن و کنز و غوص اگر بیست دینار قیمت داشته باشد، خمس دارد و الاّ نه. یک دسته روایات هم داشتیم که اگر یک دینار به بالا باشد،‌ خمس دارد و الاّ‌ نه. اگر یادتان باشد، در آنجا گفتیم که جمع عرفی دارد و جمع عرفی اینست که بیست دینار حدّ نصاب است. اما یک دینار مستحب است؛ لذا اگر به یک دینار برسد، مستحب است خمسش را بدهد، و اما اگر ده دینار یا پانزده دینار شد، تا برسد به بیست دینار، واجب نیست و اگر بیست دینار به بالا شد، خمس واجب است. اما در این جمع دلالی حرف هست. بعضیها گفتند روایات بیست دینار ضعیف‌السند است، مثل مرحوم آقای خوئی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و ما گفتیم نه، آنچه ایشان می‌گویند ضعیف است، قبل از آن بزنطی است و بزنطی اصحاب اجماع است، لذا به بعد روایت نگاه نمی‌کنیم و روایت مصححه است. بعضی گفتند اعراض اصحاب است و چون اعراض اصحاب از بیست روایتی‌هاست، آن یک دیناری را می‌گیریم و آن بیست دیناری را طرد می‌کنیم. اگر یادتان باشد این را نیز گفتیم نه، برای اینکه اعراض اصحاب در اینگونه روایات که اختلافی است، نیست. و اگر جمع دلالی را نگویید، لاأقل بعد از حرفها روایتها را طرح کنیم و نوبت به اصل می‌رسد و اصل اقتضاء می‌کند بیست دینار را. مثلاً رفته معدن را گنجی یا چیزی را از دریا به دست آورده که قیمتش ده دینار است، نمی‌دانیم آیا خمس دارد یا نه، رُفع مالایعلمون می‌گوید نه. لذا قطع نظر از روایات، اصل اقتضاء می‌کند که بیست دینار باشد.

مرحوم صاحب جواهر اختلاف فتوا دارند. بعضی از محشین بر عروه هم اختلاف فتوا دارند. عجب اینجاست که مرحوم سید در عروه هم اختلاف فتوا دارند. در باب معدن و در باب کنز، ایشان فرمودند بیست دینار و در اینجا می‌فرمایند یک دینار؛ و این اختلاف فتوا عجب است. اگر جمع دلالی داشته باشد، بیست دینار مستحب و یک دینار واجب می‌شود. اگر اعراض اصحاب از بیست دینار باشد، آنگاه می‌شود یک دینار. اما یک جا بگویند بیست دینار و یک جا بگویند یک دینار، ظاهراً وجهی ندارد. و مرحوم سید در باب معدن فرمودند بیست دینار و در باب کنز حواله دادند به معدن و در باب غوص می‌فرمایند یک دینار. لذا همان روایتی که در معدن استدلال کردند، همان را در باب کنز آوردند و هم محشین بر عروه مثل آقای حکیم و آقای خوئی و امثال اینها یا گفتند یک دینار و یا گفتند بیست دینار. اما اینکه آنجا بیست دینار و اینجا یک دینار گفتند، وجهی برای آن دیده نمی‌شود.

مرحوم صاحب جواهر نیز در باب معدن و کنز فرمودند بیست دینار اما در اینجا می‌فرمایند یک دینار و استدلال می‌کنند و می‌فرمایند یک دینار قدرمتیقن است.

عبارت مرحوم صاحب جواهر اینست که: «فالقدر المتیقن هو الدینار هنا و عشرین دیناراً فی نصاب المعدن».

اگر بخواهیم قدر متیقن گیری کنیم، باید دلیلی باشد برای قدرمتیقن. به صاحب جواهر عرض می‌کنیم اولاً قدرمتیقن‌گیری یعنی چه! قدرمتیقن اینست که اینجا یک دینار باشد. می‌گوییم قدر متیقن دلیل نیست و اگر بخواهید دلیل بیاورید باید بگویید یک دینارش قطعی است. بیست دینارش مشکوک است، شک می‌کنیم آیا یک دینار برایمان واجب است یا بیست دینار، آنگاه رفع مالایعلمون می‌گوید یک دینار. لذا این قدر متیقن به مقام شامخ صاحب جواهر نمی‌خورد، برای اینکه ما در فقه در جایی نداریم که بگوید قدرمتیقن اینست پس یک دلیل است در مقابل غیرقدرمتیقن. صاحب جواهر باید بفرمایند «فالأصل یقتضی هو الدینار لاعشرون دینارا». اگر بخواهند اعراض اصحاب را بگویند، یعنی بگویند اصحاب نگفتند، آنگاه می‌توانند بگویند اعراض اصحاب روی روایت است اما نمی‌توانند بگویند اعراض اصحاب روی اصل است، الاّ اینکه کسی ادعای اجماع کند، مثل قدماء که معمولاً ادّعای اجماع کردند و اجماعشان در مثل معدن و کنز، خیلی جدی نبود. اما اجماعشان در باب غوص جدّی‌تر است. حال بگوییم این اجماع حجت است. اما از آن طرف اجماع، مقطوع‌المدرکیه است و وقتی مقطوع المدرکیه شد، قدر متیقن و اجماع و شهرت و امثال اینها دربارۀ آن نمی‌تواند کار کند.

مرحوم صاحب جواهر باید بگویند فالقدر المتیقن هو الدینار و عشرون دیناراً یقتضی الأصل استحباب را. همینطور که در جمع دلالی یکی می‌گوید بیست دینار و یکی می‌گوید یک دینار. آنگاه یک دینار واجب و بیست دینار مستحب است. به این قدر متیقن می‌گویند. اما در باب برائت اگر بگوییم قدرمتیقن بگوییم، طلبگی گفتیم. یک تومان را می‌دانم و دو تومان را نمی‌دانم، پس دو تومان برایم واجب نیست و یک تومان برایم واجب است. لازم نیست بگوییم قدرمتیقن است بلکه می‌دانم یک تومان بر من واجب است.

علی کل حالٍ مسئله اینطور شد که این مسئله الان در عروه اختلافی است. در باب معدن می‌گویند بیست دینار و تمسک به روایتها می‌کنند. وقتی به غوص می‌رسند، می‌گویند یک دینار و به همان روایتها تمسک می‌کنند. آنجا که تمسک می‌کنند به بیست دینار، می‌گویند روایت بیست دینار داریم و در اینجا می‌گویند قدرمتیقن یک دینار و مابقی مشکوک است، پس هیچ چیز نیست. همان روایتهایی که جمع دلالی دارد و جمع دلالی می‌گوید یک دینار، در اینجا می‌آورند اما در باب معدن این فرمایش را نمی‌کنند و به قول صاحب قدرمتیقن گیری نمی‌کنند، بلکه می‌گویند روایتهای بیست دینار مورد عمل اصحاب است و روایات یک دینار، مورد عمل اصحاب نیست. مرحوم آقای خوئی روایت بیست دینار را ضعیف‌السند می‌دانند و آقای خوئی هم اشاره دارند که مشهور گفتند روایت صحیح‌السند است برای اینکه قبل از آن بزنطی است و بزنطی از اصحاب اجماع است.

اگر کسی معدنی بیرون آورد و به اندازۀ یک دینار باشد، خمس دارد. اما مشهور گفتند یک دینار و پنج دینار و ده دینار نیست بلکه باید بیست دینار به بالا باشد.

مسئلۀ دیگر که از این هم از عجائب است و دیروز هم می‌گفتم. مرحوم سید هفت فرع در باب معدن فرمودند و در باب گنج همان هفت فرع را تکرار می‌کند. همان فتواها هم که در باب معدن دادند، در باب گنج می‌دهند. بعد می‌رسند به غوص و دوباره همان حرفهایی که در معدن و گنج زدند، بدون تفاوت در غوص می‌آورند.

عبارت مرحوم سید اینست که:

ولا فرق بین اتّحاد النوع وعدمه...یک دفعه یک مرجان و یک لؤلؤ درمی‌آورد و یک دفعه دو تا لؤلؤ درمی‌آورد. اینها فرق نمی‌کند. همین را در باب معدن نیز فرمودند. گفتند اگر دو تا معدن در پیش هم یا حتی جدا از هم باشد. مثلاً از یک معدن، ده دینار بیرون آوردند و این خمس ندارد اما دو معدن باشد و از هر معدن ده دینار بیرون آورند، خمس دارد. در اینجا فرمودند: ولا فرق بین اتّحاد النوع وعدمه ، فلو بلغ قیمة المجموع دینارا وجب الخمس، ولا بین الدفعة والدفعات،در باب معدن فرمودند یک دفعه در بیاورد. مثل اینکه در یک روز چیز مهمی از معدن درآورد و به یک دینار یا بیست دینار رسید، باید خمس دهد. چنانچه اگر در عرض یک ماه به دست آورد، باز باید خمس دهد. در اینجا هم می‌فرمایند: ولا بین الدفعة والدفعات، فیضمّ بعضها إلی بعض، کما انّ المدار علی ما أخرج مطلقا ، و ان اشترک فیه جماعة لا یبلغ نصیب کلّ منهم النصاب فلا یجب الخمس...در باب معدن می‌فرمود اگر به تنهایی معدن درآورد، خمس دارد و اگر چهار یا پنج نفری معدن درآورند، باز خمس دارد. در معدن می‌گفتند روی هم رفته نصاب داشته باشد، خمس دارد و در اینجا هم می‌گویند خمس دارد. اما ما می‌گفتیم باید نصیب کل واحد بیست دینار یا یک دینار باشد. اما همۀ آنها یک دینار به دست بیاورند، خمس ندارد. مرحوم سید در آنجا می‌فرمود خمس دارد و در اینجا نیز تکرار می‌کند. ویعتبر بلوغ النصاب بعد إخراج المؤن کما مرّ فی المعدن، والمخرج بالآلات من دون غوص فی حکمه علی الأحوط اگر یادتان باشد در باب معدن می‌فرمود خرج و مخارج را کم کن و اگر به یک دینار یا بیست دینار رسید، خمس بده و در اینجا نتوانستند فتوا دهند. یک دفعه به دریا می‌رود و لؤلؤ بیرون می‌آورد و یک دفعه با آلات و امثال اینهاست و یا مثلاً چیزی مثل تور به ته دریا می‌اندازد، آیا این هم غوص هست یا نه؛ در اینجا نتوانستند فتوا دهند و می‌فرمایند احتیاط. وأمّا لو غاص وشدّه بآلة فأخرجه فلا إشکال فی وجوبه فیه...و اما اگر خودش با کشتی یا چیز دیگری زیر آب رفت و جواهر درآورد، غوص است و باید خمسش را بدهد. هرچه در آنجا فرمودند در باب کنز نیز فرمودند و همان را در باب غوص فرمودند، لذا مرحوم اقای خوئی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» هفت هشت صفحه در معدن و بعد هم هفت هشت صفحه در کنز و بعد نیز هفت هشت صفحه در غوص گفتند. آنچه در معدن گفتند، در کنز گفتند و آنچه در کنز گفتند در غوص نیز گفتند، درحالی که می‌شد با یک صفحه مسائل معدن را بگویند و بعد در مسائل کنز و غوص بگویند و ممّا ذکرناه یظهر مسائل کنز و مسائل غوص بلا تفاوتٍ.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo