< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

96/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چیزهایی که خمس به آنها تعلق می گیرد؛ غنائم جنگی

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.‌

 

ومن الغنائم التی یجب فیها الخمس الفداء الذی یؤخذ من أهل الحرب بل الجزیة المبذولة لتلك السریة، بخلاف سائر أفراد الجزیة، ومنها أیضا ما صولحوا علیه، وكذا ما یؤخذ منهم عند الدفاع معهم إذا هجموا على المسلمین فی أمكنتهم ولو فی زمن الغیبة فیجب إخراج الخمس من جمیع ذلك قلیلا كان أو كثیرا من غیر ملاحظة خروج مؤنة السنة على ما یأتی فی أرباح المكاسب وسائر الفوائد.

غنائم دارالحرب اقسامی دارد. قسم اول اینکه لشکر اسلام با لشکر کفر تلاقی کند و مسلمانها پیروز شوند و از آنها غنیمت بگیرند. قسم دوم اینکه غنیمت نگیرند، اما خسارت بگیرند. بگویند جنگی که شما راه انداختید، خسارت داشت و باید خسارتش را به اسلام برگردانید. یا اینکه مصالحه‌ای واقع شود و جنگ تمام شود و به عنوان مصالحه از کافر چیزی بگیرند. یا اینکه دفاعی واقع شود که این دفاع اینست که اگر هجوم آوردند در مملکت اسلامی، باید همه جلوی اینها را بگیرند، در زمان غیبت باشد یا زمان حضور، و اجازه هم از ولی امر لازم نیست. عده‌ای کافر حربی هجوم آوردند روی شهر یا دهاتی و می‌خواهند آن ده را براندازی کنند و غارت کنند، همه باید در مقابل دشمن بایستند؛ به این دفاع می‌گویند. در باب جهاد،‌ جهاد و دفاع بحث مفصلی دارد. حال در اینجا همین جمله که اگر کفار حربی هجوم آوردند روی مملکت یا شهر یا دهی، اجازه لازم نیست،‌چه در زمان پیغمبر و چه زمان ائمۀ طاهرین و چه در زمان غیبت؛ همه باید جلوی دشمن را بگیرند و دشمن را از مملکت خود بیرون کنند و غنائمی هم از آنها بگیرند. بنابراین غنائمی می‌گیرند و طبق آیۀ (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ ...) عمل می‌شود.

مسئله اشکالی ندارد. بزرگان فرمودند و صاحب جواهر مفصل در همین جا هم فرمودند و محشین بر عروه نیز در اینجا اشکال ندارند. اشکالی که در مسئله هست، دو جمله است. یکی فِداء‌ و جزیه و مصالحه چه در دفاع و چه در غیردفاع با هم تفاوتی ندارد. حال بگویند غنیمت می‌گیرند، یکی از مصادیقش اینست که فدیه و جزیه بگیرند و تصالح کنند و خسارت بگیرند و مرحوم سید اینها را پیش هم گذاشته است، ظاهراً‌ وجهی ندارد. باید فرموده باشند «و من الغنائم الخسارة الذی یأخذ من اهل الحرب فی الحرب» سواءٌ کان اینکه او حمله کرده باشد و ما دفاع کنیم و یا اینکه جنگی باشد و ما جنگ را فتح کنیم. لذا فدیه مصداق همان غنیمت است و جزیه و مصالحه نیز مصداق همان غنیمت است، در دفاع باشد یا در غیر دفاع باشد. دشمن ناگهان هجوم آورده باشد و بخواهد شهری را غارت کند، به آن دفاع می‌گوییم و یا با کافر حربی می‌جنگند برای اینکه دفع دشمن کنند، لذا نمی‌دانم فرمایش مرحوم سید چیست که «و من الغنائم الفداء، و من الغنائم الجزیه،‌و من الغنائم المصالحه» چه در دفاع و چه در غیر دفاع،‌ غنیمت است و باید خمسش را داد. این اشکال لفظی و طلبگی است، می‌توانستند به نیم سطر مسئله را تمام کنند و قبلاً ‌هم گفتند و اگر اینجا هم نگفته بودند، ‌غنیمت دارالحرب مراتب و مصادیقی دارد و به هر مرتبه و مصداق، مسلمانها که غنیمت گرفتند، باید اول خمس آن را بدهند و بعد قسمت کنند.

اما چیزی که اشکال طلبگی نیست و به راستی اشکال است، اینکه ایشان می‌فرمایند همۀ اینها خمس دارد. «فیجب إخراج الخمس من جمیع ذلك قلیلا كان أو كثیرا من غیر ملاحظة خروج مؤنة»، هرچه گرفتند باید خمسش را بدهند و اخراج مؤنه لازم و جایز نیست. جنگی واقع شده و در آن جنگ خسارت گرفته شده و یک ثلث این خسارت را خرج کردند، حال بگوییم باید خمس این یک ثلث خرج را هم بدهند، معنا ندارد. اگر یادتان باشد در مباحثۀ قبل می‌گفتم اصلاً إخراج المؤنة یک امر عقلی و عرفی است. اگر شارع مقدس فرموده «الخمس بعد المؤنة»، ارشاد به حکم عقلاست. عقلاء می‌گویند خمس بر تو واجب است بعد از خرج و مخارجت. زکات بر تو واجب است بعد از آنکه خرج و مخارج جدا کردن گندم از کاه و غیره را حساب کنی و مابقی اگر به سرحد نصاب رسیده،‌ زکات بده.

در مسئلۀ‌ غنیمت نیز باید همین را بگوییم. در مسئلۀ غنیمت مرحوم سید فرمودند واجب است خمس غنائم دارالحرب را بدهند بعد المؤنه. اما در اینجا می‌گویند مصادیق غنیمت که خرج شده، خمس دارد. چه فرق می‌کند بین اینکه خسارت بگیرد اما این خسارت خرج و مخارج رفت و آمد و اینطرف و آنطرف زدن دارد، ‌یا اینکه جنگی شود و دفاعی شود و بعد از آنکه دفاع دشمن را عقب زد‌ و غنائم از او گرفت، باید خمس آنچه خرج نکردند، بدهند. چه فرق می‌کند بین حرب ابتدایی یا دفاع!‌ بنابراین روایت به ما گفت و سید هم روی آن فتوا داد که «یجب الخمس بعد اخراج المؤنه»، حال غنیمت دارالحرب دفاع باشد یا جنگ ابتدایی باشد. غنیمت دارالحرب خسارت گرفتن باشد یا به زور ضبط کردن مال کافر حربی باشد. همینطور که مال کافر حربی را بعد از جنگ جمع می‌کنند و از اسلام است و مسلمانها باید خمسی بدهند و مابقی را قسمت کنند، همچنین اگر دفاع باشد، در دفاع هم دشمن هجوم آورده و مسلّم باید با دشمن جنگید و اجازه از حاکم شرع هم نمی‌خواهد. زیرا جنگی جلو آمده و دشمن هجوم آورده و باید جلوی دشمن را گرفت. اگر مالی هم به دست آوردند، غنیمت است و بین مسلمانها تقسیم می‌شود. هرچه در جنگ ابتدایی گفتیم، در جنگ دفاعی نیز همان را می‌گوییم. بگوییم در جنگ ابتدایی خمس دارد و در جنگ دفاعی خمس ندارد و یا برعکس، مسلّم وجهی برای این جمله نمی‌ماند، لذا این فرمایش مرحوم سید که می‌فرمایند: «ولو فی زمن الغیبة فیجب إخراج الخمس»، درست است اما «من غیر ملاحظة خروج مؤنة» درست نیست و بعد از خروج مؤنه اصلاً غنیمت بر آن صادق نیست. سابقاً می‌گفتیم که اصلاً مؤنه که برداشته می‌شود، نباید گفت جزء غنیمت است و اصلاً غنیمت نیست و مانند غنیمت کسب است. همینطور که در غنیمت کسب «الخمس بعد المؤنة» داریم، ‌در غنیمت دارالحرب نیز «الخمس بعد المؤنه» و دارالحرب و غنیمت هرچه باشد. گاهی گرفتن مال و گاهی گرفتن خسارت است. همینطور که گرفتن مال،‌خمس دارد اما بعد المؤنه، گرفتن خسارت هم خمس دارد، اما بعد المؤنه. اما اگر مطالعه کرده باشید مرحوم سید فرمودند و فتوا هم دادند و محشین بر عروه هم امضا فرمودند. ولی علی کل حال فرمایش مرحوم سید درست نیست و امضا کردن حرف مرحوم سید هم صحیح نیست. هذا کلّه در غنائم و من جمله دفاع، الاّ اینکه مرحوم سید مقداری حرف دارد. از جمله حرفها که دربارۀ دفاع دارند، اینست:

مسئله 1:إذا غار المسلمون على الكفار فأخذوا أموالهم فالأحوط بل الأقوى إخراج خمسها من حیث كونها غنیمة ولو فی زمن الغیبة، فلا یلاحظ فیها مؤنة السنة، وكذا إذا أخذوا بالسرقة والغیلة. نعم لو أخذوا منهم بالرباء أو بالدعوى الباطلة فالأقوى إلحاقه بالفوائد المكتسبة فیعتبر فیه الزیادة عن مؤنة السنة، وإن كان الأحوط إخراج خمسه مطلقا.

همۀ محشین بر عروه این را امضا می‌کنند. من روی حواشی دقت کردم، هیچکدام روی این فرمایش مرحوم سید حرف ندارند و امضا می‌کنند. گاهی می‌گویند این فواید،‌ فواید غنیمت دارالحرب نیست بلکه فواید کسب است و باید خمسش را به خاطر فواید کسب و یا برای مطلق فایده بدهند. بعضی هم می‌گویند خمس من باب غنیمة دارالحرب است. اما همه این مسئله را امضاء‌ کردند. درحالی که مسئله هیچوقت نبوده است. در زمان پیغمبر اکرم امنیت اجتماعی اقتضاء می‌کرد که همه در رفاه باشند. یهودیها از منافقین سرسخت بودند و بالاخره به واسطۀ نفاقشان، ‌اسلام آنها را براندازی کرد و نابود کرد، اما تا به جنگ و جهاد نرسیده بود، همۀ اینها در پناه اسلام بودند. در زمان ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم»، چه خود ائمۀ طاهرین امضا داشتند و چه افرادی که خلافت را غصب کرده بودند، قبول داشتند که امنیت اجتماعی باید باشد. یک دسته در شهری زندگی کنند، ولو واقعاً کافر حربی باشند، اما ائمۀ طاهرین با اینها حتی رفت و آمد داشتند و ما بگوییم جایز است که در منزل دارالحرب دزدی کنید، عقل نمی‌پسندد و عقلاء هم نمی‌پسندند. یا اگر بگوییم مالش را بخور و قرض کن و مالش را نده و یا خانه‌اش را جمع کن، اینها نبوده و نمی‌توان گفت و اصلاً با اسلام عزیز منافات دارد. اسلام عزیز می‌گوید با کسی نجنگ و اگر کسی با تو جنگید، تو با او بجنگ. حال مثلاً کسی برود در دهاتی که کافرحربی هستند، و از خانۀ آنها دزدی کند و بعد بگویند دزدی کردن تو طوری نیست. لذا اصل مسئله را نمی‌توان درست کرد. مسئله، مسئلۀ سنگین و مشکلی است. بله، در ربا، مسئلۀ دیگری هست، مشهور در میان فقهاست و مسلّم است و روایت هم داریم که دادن ربا به کفار جایز نیست، اما ربا گرفتن از کافر اشکال ندارد. الان هم در رساله‌ها آمده است، اما اینکه کلاه سرش بگذار و مالش را بدزد و علیه او شکایت کن و خانه‌اش را جمع کن، نبوده و نمی‌شود گفت. امنیت اجتماعی اقتضاء می‌کند که همه در امنیت اسلام باشند، مگر اینکه با اسلام دعوا داشته باشند، آنگاه کافر حربی می‌شود. آن وقت است که باید با او جنگید، آنگاه مالش را به عنوان (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ ...) از باب غنیمت جنگی جمع می‌کنند.

بله، غیر از کافر حربی که مسلمان نما باشد، لذا امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه» سه جنگ با کافر حربی داشتند، جنگ جمل، جنگ صفین و جنگ نهروان. در این جنگها غنیمت نگرفتند. الان هم مورد فتواست که اگر کافر حربی مسلمان شد و حربی بود یعنی مسلمان نما شد، مثل جنگ جمل و جنگ صفین و جنگ نهروان، بعد از آنکه با آنها جنگ کردید و فتح کردید، مالشان از خودشان است. بعضی گفتند این منتی از امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه» است که غنیمت نگرفتند، اما این وجه ندارد. آنچه وجه دارد اینست که کافر حرفی باید غنیمت بدهد، مسلمان حربی باید کشته شود و متفرق شود و نابود شود اما مال او به عنوان غنیمت گرفته نمی‌شود. صاحب جواهر نقل کردند یا احتمال دادند که این منتی از امیرالمؤمنین بوده و الاّ در جنگ غنیمت لازم است و اطلاق (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ) می‌گوید مسلمان باشد یا کافر باشد. آنچه مسلّم پیش اصحاب است و سیرۀ امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه» بوده و هشت سال دفاع ما هم چنین بوده،‌اینست که مثلاً صدامیها با ما جنگیدند اما مالشان بر ما حلال نبود و زن و بچۀ آنها در امنیت ما بودند. خودشان در جبهه کشته می‌شدند اما مالشان را به عنوان غنیمت نمی‌گرفتند. این در زمان ما نبود و در زمان امیرالمؤمنین هم نبود و امیرالمومین در جنگ جمل و صفین و نهروان، فقط دشمن را می‌کشتند اما مالشان را به عنوان غنیمت نمی‌گرفتند.

و صلّی الله علیه محمّد وَ آل محمّد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo