< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

95/03/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسأله17: آیا کفاره عبد و واجب النفقه بر مولا و مرد واجب است؟/ مسائل/ فصل في أحكام القضاء/ کتاب الصوم

مرحوم سید در مسأله‌ی 17 فرموده‌اند: «لا تجب كفارة العبد على سيده من غير فرق بين كفارة التأخير وكفارة الإفطار، ففی الأولى إن كان له مال وأذن له السيد أعطى من ماله وإلا استغفر بدلا عنها، وفی كفارة الإفطار يجب عليه اختيار صوم شهرين مع عدم المال والإذن من السيد وإن عجز فصوم ثمانية عشر يوما، وإن عجز فالاستغفار[1]

یعنی واجبات مالی بر مولی واجب نيست. الحمدلله اين مسأله فعلاً سالبه به انتفاع موضوع است و ما عبد و مولی نداريم. اگر مرحوم سيّد مسأله را به طور عام فرموده بودند، مسأله مورددار می‌شد و آن اين است که آيا واجب‌النفقه منحصر به خورد و خوراک و مسکن است يا نه؟ اگر کسی واجب‌النفقه‌ی کسی شد، بايد او را در محتاجٌ اليه اداره کند. مثلاً زن واجب‌النفقه است، لذا در رساله می‌نويسيد: خورد و خوراک و مسکن او در حد شأنش بر شوهر واجب است. يا پدر و مادر واجب‌النفقه هستند؛ لذا اگر مثلاً وضع مالی اولاد خوب است و وضع مالی پدر و مادر خوب نيست، گفته‌اند: خوراک و پوشاک و مسکن بر اين اولاد واجب است. حالا اگر اين مادر مريض شدند، گفته‌اند: به دکتر بردن آنها واجب نيست. يا اگر بايد پدری در بیمارستان بستری شود و عمل جراحی شود، گفته‌اند: اين واجب نيست.

اولاد هم اگر خودش چيزی و کاری نداشته باشد؛ يعنی بالفعل و بالشأن فقير باشد، در خوراک و پوشاک و مسکن، به اندازه‌ی متعارف واجب‌النفقه‌ی پدر و مادر است، اما گفته‌اند: اگر شوهر خواست، واجب نيست آن جهيزيه‌های عجيب و غريب را بدهند، يا اگر پسر زن بخواهد و پدر و مادر هم تمکّن مالی داشته باشند، گفته‌اند: واجب نيست.

راجع به عبد هم همين است و نمی‌دانم چه شده که مرحوم سيد در حالی که در فتانت و زرنگی و تفريع فروع خيلی عالی بوده است، اما در اين‌جا مسأله‌ای را عنوان کرده‌اند که اصلاً مورد نياز نيست و در مسائلی که مهم است، ساکت مانده‌اند؛ درحالی که بايد آن مسائل را عنوان کرده باشند و در ضمنش عبد را هم گفته باشند. لذا عبارت بايد اين‌طور باشد: «لا يجب کفارة واجب النفقة علی غيره من غير فرق بين کفارة التأخير و کفارة الافطار»؛ بعد گفته باشند: «کالعبد والزوجة والاولاد و الابوين.» اما فرموده‌اند: «لا تجب كفارة العبد على سيده من غير فرق بين كفارة التأخير وكفارة الإفطار» و مسأله‌ی سالبه به انتفاع موضوعی را ذکر فرموده‌اند و در مسائل مهمی ساکت مانده‌اند.

مسأله‌ی ديگر راجع به اصل فرمايش ایشان است. اين فرمايش در رساله‌ها هم آمده است، ‌اما چيزی است که مردم نه پسنديدند، نه می‌پسندند و نه عمل می‌کنند. مثلاً اگر کسی زنش مريض است و دندانش درد می‌کند و اين مرد زنش را دوست دارد، فوراً او را به دکتر می‌برد و پانسمان می‌کند، يا اگر بچه‌اش عمل دارد، او را به دکتر می‌برد، يا مادرش مريض است و احتياج به عمل دارد، او را دکتر می‌برد. اما اگر بگويد: بر من واجب نيست، به او می‌خندند. وضع فعلی واجب‌النفقه را يک امر متعارف در همه چيز می‌داند؛ يعنی درحقيقت هرچه زن احتياج دارد به گردن شوهر است. مثلاً اگر يک مرد ديوانه‌ای پيدا شود وبگويد: به اندازه‌ی متعارف به تو نان و پنير می‌دهم و خودش چلوکباب بخورد و بگويد واجب نيست که به او چلوکباب بدهم، در اين صورت می‌گويند: این مرد ديوانه شده است. يا اگر کسی به اولادش نفقه ندهد و حسابی برای آنها تنگ بگيرد و مثلاً‌ اولاد را به مدرسه نبرد و بگويد: واجب نيست، نمی‌توان اين‌ها را گفت.

لذا نفقه معنای عامی دارد و معنای عام اين است که هرچه اين زن محتاجٌ اليه است، اين شوهر بايد بدهد. يک اگر دفعه مثلاً بچه‌اش را کشته و مرد می‌تواند ديه بدهد، اما ندهد و بگويد: به من ربطی ندارد، وجهی ندارد، یا اينکه در رساله‌ها آمده و همچنين مرحوم صاحب عروه صحبت کرده‌اند، که وقتی همسرش مسکن می‌خواهد، يک اطاق برايش اجاره ‌کند و غذای متعارفی هم به او بدهد و او را برای اين گرفته باشد که زن شبش باشد، پياده کردنش ممکن نيست. به مرحوم آقا سيد محمدباقر درچه‌ای گفته بودند: زن و شوهری خيلی با هم خوب و رفيق بودند و آن زن مهريه‌اش را به شوهرش داد و شوهر سرمايه کرد و زن بی‌مهريه شد و کم کم ميانشان اختلاف افتاد و او هم زن را بدون مهريه طلاق دارد. مرحوم آقا سيد محمدباقر درچه‌ای فرموده‌ بودند: از نظر فقه طوری نيست، اما اين مرد از شمر بدتر است. به راستی نمی‌توان اين‌ها را پياده کرد.

اگر در همين وجوب نفقه بگويند: هرچه خودش می‌خورد، آنها هم بايد بخورند و هرچه بر خودش واجب است، برای زن و اولادش هم واجب است، می‌گوییم: اصلاً همه‌ی شما اولادتان را بر خودتان مقدم می‌اندازيد؛ حاضريد مسکن نداشته باشيد و شب بی شام بخوابيد و خيلی سختی بکشيد، اما حاضر نيستيد دخترتان بی‌جهيزيه بماند. هميشه چنين بوده است. از آن طرف هم مسأله‌ای هست که من نمی‌توانم آن مسأله را حل کنم و لذا رسيده به آنجا که در رساله نوشته‌ام: اين مسأله درست نيست. مثلاً زن بی‌ادبی است که شوهر کرده و به شوهرش می‌گويد: من وظيفه ندارم غذا بپزم و تو بايد بپزی و من بخورم. شما در رساله‌ها نوشته‌ايد: جايز است؛ يا اگر زنی بگويد: من وظيفه ندارم خانه جارو کنم و خانه‌داری کنم، می‌گوييد: جايز است؛ يا در رساله‌ها نوشته‌اید: اگر بگويد: من روزی صد تومان می‌گيرم و بچه را شير می‌دهم، مرد بايد بدهد.

اما اين درست نيست. شرط ضمن عقد در همه جا و از زمان پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) تا روز قيامت هست که خانه‌داری و شوهرداری و بچه‌داری از زن است. همان قضيه‌ی مشهور که صبح عروسی حضرت زهرا (‌عليها السلام)، پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) آمدند و هديه‌ای که آوردند که يک جمله بود و آن جمله این بود که فرمودند: زهرا جان! اين خانه کار دارد، کارهای داخل خانه برعهده‌ی تو و کارهای خارج خانه به عهده اميرالمؤمنين (‌عليه السلام) است. دست زهرا (‌عليها السلام) را در دست اميرالمؤمنين (‌عليه السلام) گذاشتند و گفتند: امانت خوبی است، امانتداری کن. بعد حضرت زهرا (‌عليها السلام) می‌فرمايند: «فَلَا يَعْلَمُ مَا دَاخَلَنِي‌ مِنَ‌ السُّرُورِ إِلَّا اللَّهُ»، خدا می‌داند چقدر از اين تقسيم راضی شدم که پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: بيرون نرو و کارهای خانه را بکن و بچه‌داری و شوهرداری کن.[2] حضرت زهرا (‌عليها السلام) هم حسابی خانه‌داری و بچه‌داری و شوهرداری می‌کرد. حال حضرت زهرا (‌عليها السلام) بگويد: من فرمانده کل در زمان ظهور هستم. بله يک بار می‌خواهد کمک کند و آن کمک خيلی ثواب دارد. پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) وارد شدند و ديدند اميرالمؤمنين (‌عليه السلام) عدس پاک می‌کند و خيلی خوشحال شدند و فرمودند: کمک کردن به خانم خيلی ثواب دارد. يعنی وظيفه‌ی اوست، اما اگر تو به او کمک کنی، خيلی خوب است. لذا من در رساله نوشته‌ام: در ميان همه، شرط ضمن عقد است که خانه‌داری و شوهرداری و بچه‌داری از زن است و اين توقعاتی که از بعضی زن‌های بی‌معنا پيدا می‌شود و بعضی اوقات دادگاه‌ها دامن به آتش می‌زنند، هيچ‌کدام از اين‌ها درست نيست.

در نفقه هم درست نيست. بايد زن‌داری کرد و شأن زن را مراعات نمود و بايد زن در ميان مردم سرافراز باشد. اسلام زندگی ضروری نمی‌خواهد، زندگی تجمل‌گرايی هم نمی‌خواهد، بلکه زندگی رفاهی را می‌خواهد؛ «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ[3] اسلام برای خودخوری نمی‌گويد، بلکه برای زن و بچه‌اش و برای خودش می‌گويد. به عنوان مثال، مرد نبايد بگويد: بر من که واجب نيست بچه‌ها به مدرسه بروند، يا آنها را تربيت کنم، بنابراين هرچه بار آمدند، به مریوط نیست؛ يا بر من که لازم نيست خانه تهيه کنم و بالاخره خرابه‌ای تهيه می‌کنم. پس اين‌ها را نمی‌توان گفت. راجع به عبد هم همين است. راجع به زنی هم که بچه شير می‌داده و يک ماه روزه‌ها را خورده است، نمی‌توان گفت: کفاره بر او واجب نيست؛ خودش که ندارد، شوهرش هم که واجب نيست بدهد، بنابراين کفاره بر او واجب نيست. اگر زن روزه‌خور است و روزه‌هايش را خورده است، الان شوهر بايد کفاره‌اش را بدهد. اگر هم زن مريض بوده و قضا برايش واجب است و ندارد که بدهد، اما شوهرش دارد، آن‌وقت چون واجب‌النفقه است، پس در همه چيز واجب‌النفقه است. يا زن اگر واجب‌الحج است و نمی‌تواند برود، شما نمی‌توانید بگوييد: استطاعت ندارد و نمی‌تواند برود؛‌ بلکه اگر شوهرش می‌تواند، بايد اورا ببرد.

حالا اين رسوماتی که الان هست، گناهانش را کنار بگذاريد، تجمل‌گرائي‌هایش را هم کنار بگذاريد، اين‌ها مربوط به اسلام نيست، شأن و رفاه را بگيريد و اين شأن و رفاه هم برای خود و هم برای واجب‌النفقه‌هایش باشد. واجب‌النفقه هم فرق ندارد زن باشد، يا اولاد باشد، يا پدر و مادر باشد و يا عبد باشند. اما مرحوم سيد فرموده‌اند: در عبد واجب نيست، در اولاد و زن و پدر و مادر هم واجب نيست و بعضی اوقات در رساله‌ها، چهار- پنج مسأله‌ی اين جوری درست کرده‌اند که به راستی استيحاش دارد. نمی‌توان گفت: اگر زن مريض است، بردن او به دکتر و دارو گرفتن برای او واجب نيست؛ ولی اين شهرت بسزايی شده که در ميان عموم مردم اين شهرت بسزا، برعکس است.

حالا بگوييم: اسلام آمده و اين شهرت عوام مردم را طرد کرده است. ولی به راستی اگر اسلام می‌خواست اين کار را بکند، يک قاعده‌ی کلی در امور مشهوره و متعارفه بود. به قول حضرت امام (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه)، برای رد کردن مردم و برای رد کردن عرف، طنطراق می‌خواهد. ايشان به قياس و ربا مثال می‌زدند و گفتند: ربا يک امر متعارفی است. مردم می‌دانند که قرض‌الحسنه خوب است اما نمی‌دهند. شارع مقدس حسابی با ربا جنگيده است و می‌فرمايد: «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَ يُرْبِی الصَّدَقَاتِ»[4] و وقتی می‌خواهد با ربا بجنگد، می‌فرمايد: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ[5] به «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَ يُرْبِی الصَّدَقَاتِ»اکتفا نمی‌کند؛ برای اينکه می‌خواهد عرف را تخطئه کند و تخطئه‌ی عرف، تاکيد و طنطراق می‌خواهد. به راستی اين چيزهايی که در رساله نوشته‌ايم، اگر بخواهيم به خورد مردم بدهيم، خيلی تاکيد و دليل می‌خواهد و بايد دليل قرآنی و روايی و سيره‌ای بياوريم.

مولوی خيلی عالی راجع به زن و شوهر گفته است:

من کيم؟ ليلی و، ليلی کيست؟ من ما یکی روحیم اندر دو بدن

زن و شوهر يعنی اين و الاّ اگر غير اين شد، زن و شوهر نيستند. آنچه از قرآن و روايات و سيره می‌فهميم،‌ زن و شوهر يعنی توافق و گذشت و ايثار و عفو. آيا اين اخلاق است که صد يا دويست تومان سيگار برای خودش بخرد، اما برای زنش گوشت نخرد؟ زنی می‌گفت: شش ماه است که گوشت نياورده و گفته ندارم که گوشت بخرم؛ اما نفقه به اندازه‌ی ضروری می‌دهد. شما می‌گوييد: بس است. يا می‌خواهد به مجلس برود و لباس ندارد. يک دفعه تجملگرائی است که اين بر خودش و بر شوهرش حرام است و گناهش بزرگ است، اما نمی‌تواند گدا صفت به جلسه برود و خجالت بکشد و شوهر که می‌تواند برايش لباس تهيه کند، اما تهيه نکند و بگويد: برای من واجب نيست که لباس تهيه کنم.

پس بنابراين بايد متعارف حفظ شود و تجمگرائی و ضروری نباشد، بلکه زندگی رفاهی باشد؛ «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ.»[6] این زندگی رفاهی باید هم برايش خودش، هم برای اولادش و هم برای پدر و مادرش باشد و مقداری بالاتر، هم باید قانون مواسات باشد.

علی کل حال، آنچه من می‌فهمم و در رساله هم روی آن فتواداده‌ام،‌ اين است که مطلب امروز، مطلب مهمی است که اين وجوب نفقه‌ای که شما گفتيد: منحصر به ضرورتِ خورد و خوراک و پوشاک و مسکن است، درست نيست، بلکه بايد شأن او مراعات شود و در رفاه باشد. علاوه بر خورد و خوراک، ‌احتياج‌های او بايد رفع شود و من جمله از احتياج‌ها اين است که يک ماه روزه خورده و بايد سی هزار تومان بدهد، اما ندارد و در اين‌جا شوهر بايد بدهد.

بله، اگر کسی گناه کرده، گناهش گردن شوهر نيست. مثلاً اگر زنی روزه‌ی عمدی خورد، بايد کفاره را خودش بدهد، اما اگر بچه شير می‌داده، يا مريض بوده،‌ کفاره دارد و کفاره بر شوهر واجب است. راجع به اولاد و پدر و مادر هم چنین است. برعکس هم اينکه مشهور شده که زن می‌تواند بگويد: من برای کارهای خانه و بچه‌داری و شوهرداری، الاّ‌ نزديکي، پول می‌گيرم و مثلاً در ماه صد تومان بده تا خانه را تميز کنم، يا هزار تومان بده تا بچه را شير بدهم، نمی‌توان اين را گفت و مسلّم به او می‌گويند: برای خانه‌داری و شوهرداری و بچه‌داري، زن شده‌ای.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo