< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

94/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چهارم: نداشتن مرضی که روزه برای او ضرر داشته باشد/ فصل في شرائط وجوب الصوم/ کتاب الصوم

مرحوم سید فرموده‌اند: «الرابع: عدم المرض الذی يتضرر معه الصائم ولو برئ بعد الزوال ولم يفطر لم يجب عليه النية والإتمام وأما لو برئ قبله ولم يتناول مفطرا فالأحوط أن ينوی ويصوم وإن كان الأقوى عدم وجوبه[1]

مسأله تکراری است و مرحوم سيّد دو سه مرتبه در همين مسائل نزديک يک‌ديگر تکرار کرده‌اند. مسأله این است که اگر کسی مريض باشد و نتواند روزه بگيرد، اگر آن روزه برايش ضرر دارد، روزه‌ی او باطل است. اما قبلاً يک استثنايی فرمودند که در این‌جا هم می‌فرمايند و اختلاف فتوا هم دارند و بالاخره در این‌جا می‌فرمايند: اگر کسی مريض است و بعد از ظهر خوب می‌شود و بخواهد نيت کند که روزه بگيرد، روزه‌ی او صحيح نيست ولو اينکه چيزی نخورده باشد و اما اگر قبل از ظهر خوب شود؛ مثلاً ‌مريض است و روزه در شب و حين طلوع فجر برايش ضرر دارد، اما تا قبل از ظهر افطار نمی‌کند و قبل از ظهر خوب می‌شود. آيا در اين حال که روزه برای او ضرر ندارد، می‌تواند نيت کند و روزه‌ی آن روز را بگيرد؟ اول می‌فرمايند: احتياط این است که اين کار را بکند، اما بعد می‌فرمايند: أقوی این است که اين روزه برايش واجب نيست و اگر بگيرد فايده ندارد و بايد قضا کند و نيت قبل زوال به درد او نمی‌خورد.

اگر يادتان باشد، ما سابقاً در هر دو، اشکال داشتيم و اشکال ما هم این است که مرض موجب فساد روزه نيست. اگر کسی مريض است و آن مرض برايش ضرر دارد، ‌می‌تواند روزه نگيرد و روزه‌اش را بخورد و اما اگر روزه گرفت، روزه‌ی او باطل نيست، بلکه صحيح است.

اما مسأله‌ی دوم که نيت قبل از ظهر در این‌جا نمی‌آيد، اين هم وجهی ندارد. ديروز می‌گفتيم: از روايات استفاده می‌کنيم که نيّت ماه مبارک رمضان برای سالم از طلوع فجر تا مغرب است؛ «أَتِمُّوا الصِّيامَ‌ إِلَى اللَّيْلِ».[2] اما برای معذور، نيت روزه از اول ظهر تا مغرب است. ديروز مثال زديم، مرحوم سيد هم مثال زدند به اينکه کسی مسافر است و در مسافرت چيزی نمی‌خورد و عمداً اين کار را می‌کند، برای اينکه روزه‌ی آن روز را بگيرد. مثلاً عجله می‌کند و قبل از ظهر ولو ده دقيقه باشد، به وطنش می‌رسد و نيت روزه می‌کند و روزه می‌گيرد و روزه‌ی آن روز صحيح است. مانحن فيه هم همين است. مثلاً مريض است و روزه برايش ضرر دارد و اگر روزه بگيرد، بنابر فتوای آقايان روزه‌اش باطل است، اما مثلاً می‌داند اگر اين آمپول را بزند، روزه برايش ضرر ندارد و اميد دارد که قبل از ظهر به اين آمپول دسترسی پيدا کند. در این‌جا نمی‌خواهد نيت روزه کند، برای اينکه نمی‌داند وضعش چگونه است؛ اما به اميد اينکه بتواند آمپول را پيدا کند، چيزی نمی‌خورد. لذا مثلاً يک ربع به اذان ظهر آمپول را می‌زند و آن وقت نيت روزه می‌کند و روزه‌ی آن روز صحيح است. پس بين مسافرت و مرض فرقی نيست. يک دليلی می‌خواهد که بين مسافرت و مرض تفکيک کند و اگر بخواهد تفکيک کند، بايد ببرد در ملاک‌ها و بگويد: يکی ملاک دارد و ديگری ملاک ندارد که اين هم فقه نمی‌شود.

اما آنچه ما استفاده می‌کنيم این است که نيت روزه از طلوع فجر تا مغرب است. همين‌طور که قرآن شريف هم می‌فرمايد: از طلوع فجر است، اما در روايات می‌گويد: الاّ برای معذور. حال اين معذور گاهی مسافر است و قبل از ظهر می‌رسد و می‌تواند نيت کند و گاهی مريض است و خوب می‌شود و می‌تواند نيت کند. گاهی هم نمی‌داند و علم پيدا می‌کند و می‌تواند نيت کند. برای هرکه معذور است، نيت روزه از ظهر تا مغرب است و برای هرکه معذور نيست، نيت روزه از طلوع فجر تا مغرب است. غافل و غيرغافل هم ندارد و در مثالی که زدم غافل نيست. يک دفعه غافل است؛ مثلاً خوابش برده و قبل از ظهر بيدار شده است، يا اينکه اصلاً تصميم روزه نداشته و قبل از ظهر تصميم روزه پيدا کرده و يا غافل بوده و قبل از ظهر تصميم روزه پيدا کرده ويا مريض بوده و يا مسافر بوده و قبل از ظهر تصميم روزه پيدا کرده است. الان در این‌جا هم مرحوم سيد ترديد دارند و نتوانسته‌اند جزماً بفرمايند و لذا احتياط کرده‌اند و می‌گويند: روزه را بگيرد و بعد قضای آن را به جا بياورد. اما درباره‌ی مسافرت و غافل و در جاهای ديگر نمی‌گويند.

ديروز می‌گفتيم: روزه‌ی مغمی عليه باطل نمی‌شود. حال کسی مثل مرحوم سيد بگويد: روزه‌ی مغمی عليه باطل می‌شود، آن وقت مسأله‌ی ديگری می‌شود و مثل این است که چيزی بخورد. اما در همين جا، اگر همين مغمی عليه تصميم روزه نداشته و چيزی نخورده، اما يک ساعت غش کند و قبل از ظهر به هوش بیاید، می‌تواند نيت روزه کند.

معمولاً مرحوم سيّد می‌فرمايند و در اين مرض است که احتياط دارند. مرحوم سيد می‌فرمايند: «الرابع: عدم المرض الذی يتضرر معه الصائم ولو برئ بعد الزوال ولم يفطر لم يجب عليه النية والإتمام وأما لو برئ قبله ولم يتناول مفطرا فالأحوط أن ينوی ويصوم وإن كان الأقوى عدم وجوبه.»

ما می‌گوييم: الاقوی وجوبه؛ اقوی این است که بايد اين کار را بکند. ولی مرحوم سيد نتوانسته‌اند جازم شوند و اين نتوانستن دليل بر این است که خدشه‌ای در ذهن مبارکشان بوده است. ما می‌گوييم: شما که در مسافرت می‌گوييد، پس در مرض هم بگوييد؛ شما که در غفلت و مغمی عليه می‌گوييد، پس در این‌جا هم بگوييد. اما فرق گذاشتن، دليل می‌خواهد و اگر دليل نداشته باشيم، همه از يک نسق است و يک گونه است و ما می گوييم: همه‌ی اينها يک نَسق است.

مرحوم سيّد يک قاعده‌ی کلی درست کرده‌اند و فرموده‌اند: نيت روزه برای عامد و برای کسی که می‌تواند روزه بگيرد، از طلوع فجر تا مغرب است و اما برای معذور، از ظهر تا مغرب است؛ يعنی نصف روز نيت می‌کند و يک روزه‌ی تمام در نامه‌ی عملش نوشته می‌شود. حال اين قبل از ظهر نيت می‌کند؛ زيرا گاهی غافل است و گاهی مسافر است و گاهی مغمی عليه است و گاهی مريض است. لذا مسأله‌ی مغمی عليه هم همين است؛ کسی که قبل از طلوع فجر غش کرد، يا او را بيهوش کردند و تا قبل از ظهر بيهوش بود و مثلاً‌ يک ربع به ظهر مانده به هوش آمد، الان طبق رواياتی که می‌گويد: نيت روزه قبل از ظهر است، به اين می‌گويند: روزه بگير و روزه‌ی تو درست است. برای مابقی بايد حاشيه نوشته شود.

يکی از فضلای جلسه يک جزوه‌ی خوبی نوشته بودند که از ايشان تشکر می‌کنم. به ایشان گفتم: جزوه‌ی شما دو ايراد دارد: يکی اينکه چرا فارسی است؟ ما بايد عربی سلیس بنويسيم و جزوه‌ی ما عربی باشد. علی کل حال آنچه رسم سابق است، این است. يکی هم اينکه به اين فاضل گفتم: تحشيه می‌خواهد. بايد بنويسی و بعد حاشيه‌ای در آن از خودتان يا از ديگران ايراد کنيد.

مرحوم داماد (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه)، ‌اين مرد محقق و متحقق و عالي، می‌گفتند: حاج شيخ می‌گفتند: يک جزوه‌ا‌ی نوشتم و نزد مرحوم آقا سيد محمد فشارکی بردم. آقا سيد محمد فشارکی انصافاً خيلی بالا بوده است. فردا جزوه را آورد و خوشحال بود و گفت: خوب جزوه نوشتی، اما يک ايراد داشت و آن این بود که تحشيه نداشت. اگر آدم چيزی هم نداشته باشد، بالاخره يک چيزی برای تحشيه پيدا می‌شود. تحشيه چيز خوبی است و جزوه نوشتن چيز واجبی است و تزئيناتی هم بايد داشته باشد و من جمله از تزئينات حاشيه زدن است. چنانچه درس بدون گفتگو درس نيست؛ مسلّم من برای خودم حرف می‌زنم و شما هم عقيده داريد و در مقابل حرف من بايد حرف بزنيد. بالاخره در جلسه‌ی درس بايد حرف زد و اين حرف زدن، خواه درست باشد يا نباشد، رویه‌ی سلف سابق است و همين جمله‌ی حضرت امام (رضوان الله‌تعالی‌عليه) است. از شما تقاضا دارم که فقه سنتی و فقه جواهری و فقه سلف سابق را زنده کنيد و در فقه سلف سابق، يکی حرف زدن در درس بوده است که حتماً‌ بايد باشد. البته باید به گونه‌ای باشد که درس به هم نخورد و کم و خوب باشد. يکی هم اينکه حتماً مباحثه باشد، چنانچه اگر مباحثه نداشته باشد، سلف سابق نيست و به جايی نمی‌رسد. علاوه بر اين، بايد جزوه نويسی هم باشد. در اين جزوه هم حتماً بايد تحشيه باشد.

و علی کل حال ما در اين مسألهی چهارم دو حرف داريم: يکی در اصل مطلب که گفته‌اند: مرض موجب بطلان روزه است، ما قبول نداريم و می‌گوييم: دليل امتنانی است و بيش از اينکه تکليف را بردارد، نمی‌تواند کار کند و اما اگر بخواهد ملاک را بردارد، خلاف امتنان است و نمی‌شود. بنابراين اگر کسی مريض است و روزه برايش ضرر دارد؛ اما روزه را گرفت،‌ روزه‌اش صحيح است. اين يک حرف ماست که به صدر کلام مرحوم سيد می‌خورد و حرف ديگر ما هم به ذيل کلامشان می‌خورد که اگر کسی روزه برايش ضرر داشت، اما قبل از ظهر خوب شد و چيزی هم نخورده است، آيا می‌تواند همان وقت، يعنی قبل زوال نيت کند و روزه را بگيرد يا نه؟ مرحوم سيد نتوانسته‌اند جازم شوند و بالاخره گفته‌اند: نه و ما می‌گوييم: هر عذری جلو بیاید، نيت روزه را از طلوع فجر تا قبل زوال می‌آورد. من جمله اگر قبل از زوال خوب شود و چيزی هم نخورده باشد و نيت روزه هم نکرده باشد، الان می‌تواند نيت روزه کند و روزه‌ی آن روزش درست است. حالا شما اگر حرف مرا قبول نداريد، حاشيه بنويسيد.

«الخامس: الخلو من الحيض والنفاس فلا يجب معهما وإن كان حصولهما فی جزء من النهار.»[3]

در باب روزه، طهارت شرط نيست، مگر اينکه دليلی بيايد و آن دليل بگويد: در این‌جا طهارت شرط است. لذا اگر مثلاً ‌کسی در روز محتلم شود، وقتی محتلم شد، روزه‌اش باطل نيست و لازم نيست فوراً غسل کند و می‌تواند غسل نکند، تا اينکه براي نمازش غسل کند، يا نماز نخواند و غسل نکرده افطار کند و بعد از افطار غسل کند. در این‌جا روزه درست است، ولو اينکه در روز محتلم شده است. پس يک قاعده‌ی کلی هست که طهارت شرط نيست، مگر دو سه جا: يکی در باب جنابت عمدی و يکی هم در باب حيض و نفاس که ولو اينکه عمدی هم نيست، اما روزه باطل می‌شود. در احتلام روزه باطل نمی‌شود، اما در حيض و نفاس ولو عمدی هم نيست و اضطراری است، روزه باطل می‌شود؛ ولو اينکه يک لحظه قبل از اذان مغرب باشد. مثلاً اگر زنی پنج دقيقه قبل از مغرب حائض شود، روزه‌ی آن روزش باطل است و لذا می‌تواند همان وقت چيزی بخورد؛ ولی بايد قضای آن روزه را بگيرد.

اگر راجع به جنابت عمدی و حيض و نفاس عمدی و غيرعمدی هم روايت نداشتيم،‌ آن قاعده‌ی کلی را می‌گفتيم که «يشترط فی الصلوة الطهارة، و لا يشترط الطهارة فی الصوم ندباً أو واجباً». اما روايت داريم و به اندازه‌ی روايت در باب حيض و نفاس مطلقا می‌گوييم و در باب جنابت، در صورت عمدش می‌گوییم.

«السادس: الحضر فلا يجب على المسافر الذی يجب عليه قصر الصلاة، بخلاف من كان وظيفته التمام كالمقيم عشرا أو المتردد ثلاثين يوما والمكاری ونحوه والعاصی بسفره، فإنه يجب عليه التمام إذ المدار فی تقصير الصوم على تقصير الصلاة، فكل سفر يوجب قصر الصلاة يوجب قصر الصوم وبالعكس

مرحوم سيد اين مسأله را در باب نماز مسافر فرموده‌اند، در باب‌های ديگر هم فرموده‌اند و من جمله در همين جا سه چهار مرتبه فرموده‌اند و اين مسأله بين سنّی و شيعه اختلافی است. سنّي‌ها می‌گويند: در مسافرت بايد روزه گرفت وبعضی گفته‌اند: مخيّر است و اما سنّي‌ها نگفته‌اند: حتماً‌ بايد روزه‌اش را بخورد.آنها به «فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ»[4] تمسک کرده‌اند. ولی نزد شيعه مسلّم است که در مسافرت نمی‌توان روزه گرفت، مگر اينکه هشت فرسخ نباشد، يا دائم السفر باشد.

در اصل مسأله حرفی نيست و مسلّم است و اين جمله مرحوم سيد هم اشاره به این است که اگر در قرآن راجع به روزه آیه‌ای نيامده، در روايات اهل بيت (‌عليهم السلام) آمده و فرقی ميان قرآن و روايات اهل بيت (‌عليهم السلام) نيست. لذا هرکجا در نماز بگوييم: نماز شکسته است، در روزه هم می‌گوييم: بايد بخورد و هرکجا در باب نماز می‌گوييم: نماز را بايد تمام بخواند، در این‌جا هم می‌گوييم: روزه را بايد بگيرد. این مسأله تا این‌جا هفت هشت مرتبه تکرار شده و کسی هم اشکال نکرده، بلکه بايد بگوييم: يک ضرورت در فقه شيعه است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo