< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

94/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم روزه‌ی مستحبی در سفر/ شرط پنجم: مسافر نباشد/ فصل في شرائط صحة الصوم/ کتاب الصوم

مرحوم سيد (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) فرموده‌اند: «بل الأقوى عدم جواز الصوم المندوب فی السفر أيضا إلا ثلاثة أيام للحاجة فی المدينة و الأفضل إتيانها فی الأربعاء و الخميس و الجمعة[1]

همین‌طور که نمی‌شود روزه‌ی واجب را در مسافرت گرفت، نمی‌شود روزه‌ی مستحبي را هم در مسافرت گرفت. بنابراين اگر کسی ماه شعبان را در مسافرت باشد و بخواهد در اين يک ماه به مرور زمان قصد اقامت نکند و روزه باشد، اين کار نمی‌شود.

اين مسأله، مسأله‌ی مشکلی است و اگر بشود درست کرد، مسأله‌ی مفيدی است. مثلاً انسان به کربلا می‌رود و برمی‌گردد، آیا می‌تواند در اين هفت هشت ده روز، روزه بگيرد؟ يا مثلاً در مشهد بيکار است، آیا می‌تواند روزه‌ی مستحبی بگيرد؟ در این‌که آيا می‌شود يا نه، اختلاف است. بعضی از بزرگان- چه قدماء و چه متأخرين- می‌گويند: نمی‌شود. اما بعضی از بزرگان چه قدماء و چه متأخرين و من جمله مرحوم محقق در شرايع[2] و صاحب جواهر[3] می‌فرمايند: می‌شود. هرکدام استدلال‌هايی دارند.

در بعضی از روايات که روايات شيرينی هم است، اما مُرسل است، می‌گويد: در مسافرت خدمت امام صادق (‌عليه السلام) بودم و آقا روزه بودند. ماه مبارک رمضان رسيد و آقا روزه‌شان را افطار کردند. من به آقا عرض کردم: شما ديروز که مستحب بود،‌ روزه گرفتيد و امروز که واجب است، روزه را می‌خوريد؟ فرمودند: ديروز مربوط به خودم بود و روزه‌ی مستحبی بود و اختيار داشتم که روزه بگيرم يا نگيرم، اما روزه‌ی امروز مربوط به خدا است و خدا گفته است که روزه را بخور. لذا روزه‌ی واجبم را می‌خورم و روزه‌ی مستحبم را ديروز گرفتم.[4]

نظير اين روايت‌ها هست، از آن طرف هم روايت هست که پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در مسافرت روزه- چه واجب و چه مستحب- نمی‌گرفتند.[5] يا مثلاً‌روايتی است که سندش هم خوب است و امام صادق (‌عليه السلام) می‌فرمايند: روزه در مسافرت جايز نيست، چه واجب باشد و چه مستحب باشد.[6]

لذا به خاطر اين رواياتِ مشتّت،‌ در ميان بزرگان- هم در ميان قدماء و هم متأخرين- اختلاف است.

يک دسته می‌گويند در مسافرت نمی‌شود روزه- چه واجب و چه مستحب- گرفت، مگر این‌که قصد اقامه کند.

اما ديروز بحث ‌کرديم که اگر نذر کند که در مسافرت روزه بگيرد، می‌شود و مشهوردر ميان اصحاب هم بود و ما نتوانستيم قبول کنيم.

حال از این دو دسته روايت، يک روايت می‌خوانيم که بر عدم جواز دلالت می‌کند و يک روايت هم می‌خوانيم که بر جواز دلالت می‌کند، تا ببينيم جمع بين روايات چه اقتضاء می‌کند.

روايت 8 از باب 10 از ابواب مايصحّ ‌به الصوم: موثّقه عَمَّار: «عَنْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ... لَا يَحِلُّ لَهُ الصَّوْمُ فِی السَّفَرِ فَرِيضَةً كَانَ أَوْ غَيْرَهُ وَ الصَّوْمُ فِی السَّفَرِ مَعْصِيَةٌ.»[7]

دلالتش خيلی داغ است. اول می‌فرمايند: «لَا يَحِلُّ»، بعد می‌فرمايند: اصلاً‌ روزه در مسافرت معصيت است. نظير اين روايت هست و فعلاً همين روايت برای ما بس است و سند و دلالتش خوب است و «لَا يَحِلُّ» هم دارد و بعد هم علاوه بر «لَا يَحِلُّ» فرموده‌اند: «وَ الصَّوْمُ فِی السَّفَرِ مَعْصِيَةٌ».

 

روايت 3 از باب 12 از ابواب ما يصحّ منه الصوم: صحيحه سلَْیمان جعفری: «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ كَانَ أَبِی عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَصُومُ يَوْمَ عَرَفَةَ فِی الْيَوْمِ الْحَارِّ فِی الْمَوْقِفِ وَ يَأْمُرُ بِظِلٍّ مُرْتَفِعٍ فَيُضْرَبُ لَهُ»؛[8] می‌گويد: من ديدم در عرفات هوا خيلی گرم بود و امام صادق (‌عليه السلام) در عرفات روزه گرفتند و دستور دادند چادر مانندی نصب کنند و زير اين چادر رفتند و روزه بودند.

اين روايت، هم سند و هم دلالتش خوب است و اين نقل امام کاظم (‌عليه السلام) هم خصوصيت دارد. امام کاظم (‌عليه‌السلام) نقل می کنند و به حسب ظاهر معنايش اين است که می‌خواهند بگويند: امام صادق (‌عليه السلام) روزه گرفته‌اند، بنابراين روزه گرفتن در مسافرت اشکال ندارد.

آن‌وقت بین دو دسته روایت تعارض می‌شود. در روايت اول، سند و دلالت خيلی خوب است، در روايت دوم هم سند و دلالت خيلی خوب است و بين دو دسته روايت تعارض است. يکی می‌گويد: جايز نيست، بلکه معصيت است و يکی هم می‌گويد: جايز است، به اندازه‌ای که امام صادق (‌عليه السلام) در روز عرفه روزه گرفته‌اند.

کسانی که می‌گويند جايز نيست و معصيت است، می‌گويند: روايت امام صادق (‌عليه السلام) را حمل می‌کنيم بر این‌که امام صادق (‌عليه السلام) نذر کرده بودند.

این جمع، جمع عرفی نيست و اسمش را جمع تبرّعی می‌گذارند؛ اما بالاخره جمع بين روايتين می‌شود. آن روايت می‌گويد: معصيت است و اين روايت می‌گويد نه، پس بله، معصيت است و اگر امام صادق (‌عليه السلام) روزه گرفته‌اند، نذر کرده بودند و روايت ديروز می‌گفت: نذر روزه در مسافرت، اشکال ندارد. اين يک جمع است که جمع تبرّعی است، اما بالاخره کسانی که گفته‌اند جايز نيست، روايت جعفری را اين‌طور حمل کرده‌اند.

کسانی که می‌گويند جايز است، می‌گويند: معصيت در این‌جا به معنای کراهت است. کراهت هم نه کراهتی که حضاضت و مرجوحيّت داشته باشد، که اگر آن باشد، نمی‌شود؛ بلکه کراهت نظير این‌که در روايات داريم و در اصول اگر يادتان باشد مرحوم شيخ انصاری مفصل درباره‌ی آن صحبت کردند که «اِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ يُؤْخَذَ بِرُخَصِهِ‌ كَمَا يُحِبُ‌ أَنْ يُؤْخَذَ بِعَزَائِمِهِ»؛[9] خدا دوست دارد همین‌طور که گناهانش را ترک می‌کني، مباهاتش را هم انجام دهي. در مسافرت خدا گفته روزه نگير، پس تو هم نگير. يک امر ارشادی و عقلی است. معصيت نيست، بلکه همين رخصت‌ها است که برای مباحات و مستحبات آمده است و معنای روايت اين‌طور می‌شود که «وَ الصَّوْمُ فِی السَّفَرِ مَعْصِيَةٌ»؛‌ يعنی خوب است که در مسافرت آزاد باشد و در وطنش متعبّد به متظاهرات و مستحبات باشد.

اين جمع هم خوب است، اما اين هم جمع تبرّعی است. جمعِ اول جمع تبرّعی است، جمعِ دوم هم جمع تبرّعی است و اين دو دسته روايت با هم می‌جنگند و اگر کسی اطمينان پيدا کند به جمع اول، آن وقت می‌گويد: جايز نيست. چنانچه به مشهور قدماء نسبت می‌دهند که گفته‌اند: نه،[10] اما به متأخرين نسبت می‌دهند که گفته‌اند: جايز است.[11] افراد هم از افراد بزرگی هستند، هم از قدماء و هم کسانی که می‌گويند جايز نيست و هم کسانی که می‌گويند جايز است.

اما آنچه ما بررسی کرديم، حرفی که به قامت اين قدماء يا متأخرين بخورد و به بزرگی آنها بخورد، ما نديديم. يعنی به راستی می‌بينند يک دسته از روايات بر عدم جواز دلالت دارد و يک دسته از روايات بر جواز دلالت دارد و رفته‌اند در جمع و نتوانسته‌اند جمع عرفی پيدا کنند و رفته‌اند در جمع‌های احتمالی که به آن جمع تبرّعی می‌گويند و اين‌طور جمع کرده‌اند که يکی جمع کرده که نمی‌شود و يکی بین روايات جمع کرده که می‌شود. بنابراين راستی اين‌طور است که ظهور هر دو روايت خوب است و جمع بين هر دو مشکل است و رفته‌اند در احتمالات و هرکسی به نظر مبارکش آمده که جايز نيست و احتمالی آورده، يا گفته است جايز است و احتمالی آورده و يکی بين روايات جمع کرده و به عدم جواز برگشته و يکی بين روايات جمع کرده و به جواز برگشته است. درحقيقت چهار پنج روايت است و عمده همين است که من عرض کردم، که روايات صحيح السند و ظاهرالدلاله با هم می‌جنگند و این‌که چطور اين جنگ را درست کنيم، رفته‌اند در تبرّعيات و هرکسی بين روايات جمعی کرده است.

چيزی که به نظر من می‌رسد، اما نديدم کسی متعرض شود و اين برای بحث ديروز و بحث فردا خوب است، اين است که در باب نذر، مسلّم بايد متعلَّق نذر، راجح باشد. مثل این‌که نذر می‌کند فردا يا امروز دو رکعت نماز بخواند. این‌جا متعلَّق نذر رجحان دارد و «لله عليّ» روی امر راجحی ‌آمده و آن مستحب را واجب بالعرض می‌کند. در باب قسم، گفته‌اند رجحان نمی‌خواهد و بايد حرام نباشد و اما در باب نذر، ‌روايت هم داريم که متعلَّق نذر بايد راجح باشد و خود نذر نمی‌تواند مشرّع باشد. اين معلوم است و همه گفته‌اند که اگر ما بخواهیم به واسطه‌ی نذر، يک مرجوحی را راجح کنيم، اين علاوه بر این‌که دور اصطلاحی است، يک چيز واضحی است که اگر به شما گفتند بايد متعلَّق نذر رجحان داشته باشد، معنايش اين است که اول بايد رجحان بالذات باشد و سپس نذر روی امر راجحی بيايد و اما اگر شما بخواهيد به واسطه‌ی نذر، رجحان درست کنيد و رجحانِ متعلَّق نذر رابه واسطه‌ی نذر درست کنيد، نمی‌شود و دور است.

اگر چنين باشد،‌ بحث ديروز که می‌فرمود: رجحانِ روزه‌ی در مسافرت را به واسطه‌ی نذر درست کن، این دور است. بحث ديروز اين بود که روزه در مسافرت نمی‌شود و استثنا کرده بودند الاّ‌ روزه‌ای که نذر کند در مسافرت بگيرد. آن روايت بود و آن حرف‌ها در روايت بود و آن فرمايشات مرحوم آقای خوئی (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) بود و بالاخره ما نتوانستيم قبول کنيم. اما اين ايراد در گفتگوها نيست و آن اين است که روايتی که می‌گويد در مسافرت نذر کن، آن‌وقت روزه رجحان پيدا می‌کند، اين به واسطه‌ی نذر است و اين دور است. لذا علاوه بر آن ايرادها، اين ايراد هم هست و لذا آن روايتی که ديروز روی آن صحبت کرديم و به ما می گويد: روزه‌ی مستحبی در مسافرت اشکال ندارد و اگر نذر کردي، واجب می‌شود، این ایراد هم به آن وارد است. روايت ديروز اين بود که می‌گفت: روزه در مسافرت جايز نيست، مگر این‌که نذر کنی و اگر نذر کردي، روزه در مسافرت جايز است. [12] لذا روزه در مسافرت معصيت است و تفاوت بين سنی و شيعه همين است که سنّی می‌گويد: روزه در مسافرت معصيت نيست و می‌توانی ماه رمضان روزه بگيری، چنانچه غير ماه رمضان هم می‌توانی روزه بگيري. اما ما شيعيان می‌گوييم: روزه مطلقا جايز نيست و واجبش هم مسلّم جايز نيست و این‌که مستحبش جايز است يا نه، همين حرف‌هايی است که می‌زنيم و اما اگر نذر کند، ‌آيا جايز است يا نه؟ روايتی که ديروز خوانديم، به ما می‌گويد: اگر نذر کني، جايز است.

روايات ديگری هم در باب روزه‌ی مستحبی داريم. روايت‌ها صحيح‌السند و ظاهرالدلاله است و راجع به دعايی برای استجابت دعا است. امام صادق (‌عليه السلام) به ما ياد می‌دهند و می‌فرمايند: اگر حاجتی داشته باشی، سه روز، که روز چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه باشد، در مدينه بمان و روزه بگير و روز جمعه موقع افطار حاجتت را از خدا بخواه، که پروردگار عالم حاجتت را برآورده می‌کند. اين روايت‌ها می‌گويد: چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه در مسافرت روزه بگير، نماز مستحبی هم بخوان و برای حاجتت نماز هم بخوان و نمازت درست است.[13]

مرحوم سيد (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) وقتی به اين مسأله می‌رسند، تخصيص می‌زنند و می‌گويند: روزه در مسافرت جايز نيست، الاّ در مدينه و این‌که بخواهد سه روز در آنجا بماند و روز چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه را برای استجابت دعا روزه بگيرد، آن‌وقت جايز است.[14] اما تخصيص می‌زنند؛ يعنی می‌گويند: عام روزه‌ی مستحبی را جايز نيست در سفر گرفت، الاّ‌ این‌که مدينه روز چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه را برای استجابت دعا روزه بگيرد. درحقيقت مرحوم سيد به واسطه‌ی این سه روايت، برای بحث ديروز تخصيص قائل می‌شوند.

ايراد ما به مرحوم سيد اين است که اين مسأله تخصيص بردار نيست. شما اول رجحان را درست کنید؛ شما در این‌جا فرموديد: روزه‌ی مستحبی در مسافرت معصيت است. عبارت مرحوم سيّد اين است: «بل الأقوى عدم جواز الصوم المندوب فی السفر أيضا»؛ در مسافرت روزه‌ی مستحبی نمی‌توان گرفت و اگر بگيرد، معصيت است. حالا شما می‌گوييد: من نذر می‌کنم و به واسطه‌ی نذر، آن معصيت را رفع می‌کنم و به متعلَّق نذر،‌ رجحان می‌دهم و بعد سه روزِ چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه را برای استجابت دعا روزه می‌گيرم. يا مرحوم سيد در مسأله‌ی ديروز تخصيص قائل می‌شوند و می‌گويند: روزه‌ی مستحبی در مسافرت جايز نيست، الاّ این‌که نذر کند که در مسافرت روزه بگيرد. می‌گويیم: اين نذر بايد رجحان داشته باشد و رجحانش را با چه چيزی درست می‌کنيد؟ اگر بگوييد: به نذر، آن‌وقت نذر مشرّع می‌شود و اگر بگوييد: رجحان نمی‌خواهيم، معنايش اين است که در متعلَّق نذر رجحان لازم نيست و هر دو اشکال دارد و این چيزی است که به نظر من، در همه‌ی اين‌ها می‌آيد.

اما با این عرض ما بحث امروز هم حسابی درست می‌شود و آن اين است که روزه‌ی مستحبی در مسافرت اشکال ندارد، حال اگر نذر کرد، واجب می‌شود و متعلَّق نذر رجحان دارد و اگر نذر نکرد،‌ مستحب می‌شود و امام صادق (‌عليه السلام) در مسافرت روزه گرفتند و فرمودند: در ماه رمضان روزه واجب است برای خدا و من تخطّی نمی‌کنم و خدا که گفته بخور، من هم می‌خورم؛ اما روزه‌ی مستحبی مربوط به خودم است و رجحان دارد و لذا روزه گرفتم و ماه رمضان هم روزه‌ام را افطار کردم.

اگر اين حرف من درست باشد، اين دو سه تا فرعی که از فروع مشکل در صوم است، حل می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo