< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

94/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم بقاء بر جنابت نسیاناً یا جهلاً/هشتم: بقاء بر جنابت تا اذان صبح/ فصل دوم: ما یمسک عنه الصائم (مفطرات روزه)/ کتاب الصوم
مسأله‌ی دیروز بالاخره به این‌جا رسید که اگر کسی نسیاناً یا جهلاً- جهل تقصیری یا جهل قصوری- غسل نکرد و با جنابت وارد اذان صبح شد، روزه‌ی او صحیح است. مرحوم سید فرموده بودند روزه‌ی او باطل است ولو یک ماه روزه گرفته باشد، باید یک ماه را قضاء کند و مسأله‌ی جهل را هم متعرض نشده بودند. دیروز مباحثه‌ی ما به این‌جا رسید که روزه‌ی او صحیح است و قضاء ندارد. بله نمازش چون شرط واقعی است، حدیث «لَا تُعَادُ»[1] می‌گوید نمازهایت را قضا کن. این خلاصه‌ی بحث دیروز بود.
بحث امروز مترتب بر این بحث است و آن این است که مرحوم سیّد و دیگران فرموده‌اند: اگر کسی مثلاً یک هفته غسل جنابت به ذمه‌اش بود و یادش رفته بود که غسل کند، یا جاهل به جهل مقصر بود و بالاخره غسل نکرده و الان غسل روز جمعه کرد، فرموده‌اند: این غسل روز جمعه کار غسل جنابت را می‌کند؛ ولو نیت غسل جنابت هم نکند، آن غسل کار غسل جنابت را می‌کند، بلکه آن غسل کار همه‌ی اغسال را می‌کند. مثلاً غسل جنابت و غسل مس میت یا نذر و امثال این‌ها به ذمه‌اش است و الان یک غسل کرد؛ مثلاً غسل مس میت به ذمه‌اش بود و غسل مس میت کرد. مرحوم سید این را راجع به مس میت نمی‌گویند، اما خیلی‌ها می‌گویند وقتی یک غسل کند، جای همه‌ی آن اغسال را می‌گیرد و پاک می‌شود و لازم نیست غسل جنابت و مس میت و اغسال دیگر را انجام دهد؛ او پاک می‌شود، ولو آن غسل واجب باشد یا مستحب باشد. مخصوصاً مرحوم سید و امثال ایشان گفته‌اند که اگر غسل روز جمعه را انجام داد، این غسل به جای همه‌ی اغسال است. لذا در مسأله‌ی ما هم گفته‌اند: اگر غسل را فراموش کرد و یک روز یا دو یا سه روز را روزه گرفت و بعد روز جمعه غسل جمعه کرد، روزه‌ی آن دو سه روز قبل باطل است و اما از این به بعد ولو متوجه نیست که جُنُب است، اما غسل روز جمعه کار آن اغسال را می‌کند.
فی الجمله مسأله‌ی را حل کرده‌اند، اما علی کل حال مسأله‌ی خوبی است. مخصوصاً کسانی که می‌گویند لازم نیست روز جمعه و غسل جمعه باشد، بلکه هر غسلی خود به خود از همه‌ی اغسال مجزی است، یک روایت در این باره نقل کرده‌اند و مثل این‌که به این روایت عمل شده است. روایت مرسله است و از مرسلات مرحوم صدوق است که به عنوان «رُویَ» آمده است.
مرحوم صدوق دو قسم روایت دارد: گاهی جازماً می‌فرماید: «قال أبوعبدالله علیه‌السلام» و یا «قال ابوجعفر علیه‌السلام». به این‌ها جازمات صدوق می‌گویند و اهل رجال معمولاً جازمات صدوق را حجت می‌دانند و می‌گویند سند پیش مرحوم صدوق تمام بوده و مرحوم صدوق کمتر از مرحوم نجاشی نیست و لازم نیست نجاشی بگوید ثقة، بلکه مرحوم صدوق که به طور جزم به أبوعبدالله نسبت داده، پس سند پیش او تمام بوده است. اما قسمت دیگر که در من لایحضر هم هست، گاهی می‌فرمایند: رُویَ. گفته‌اند: این‌ها حجت نیست، بلکه مرسله است و ما بخواهیم مرسلات را- ولو از صدوق- حجت بدانیم، نمی‌شود.
اما حرف دیگری هم در مسأله‌ هست و آن این‌ است که مرحوم صدوق در اول من لایحضر قول می‌دهد که هر روایتی که در این من لایحضر است، بینی و بین الله حجت است.[2] لذا بسیاری از بزرگان گفته‌اند: ممکن است دلالت را نپذیرید و ممکن است دلالت از مستنکرات باشد، اما این قول مرحوم صدوق در اول من لایحضر، همه‌ی من لایحضر را درست می‌کند. بزرگان قدری بالاتر رفته‌اند و گفته‌اند: مرحوم کلینی هم در اول کافی همین قول را داده، لذا از نظر سند کافی است و از اول تا آخرش حجت است[3]؛ ولو نتوانیم بعضی از دلالت‌ها را بپذیریم و در آن حرف باشد و تعارض داشته باشد، اما حجت است، چون مرحوم کلینی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) قول داده که سند درست است. این حرف‌ها در رجال هست و ما نباید در رجال سختگیری کنیم.
استاد بزرگوار ما آقای بروجردی تخصص عجیبی در رجال و درایه داشتند و انصافاً خیلی کار کرده بودند. در آن وقتی که ایشان از نجف به بروجرد آمدند، بیکار بودند و کسی نبود درس بگویند. ولو درس هم می‌گفته‌اند، مختصر و برای چند نفر بود، لذا مطالعه کردند و مدتی در رجال کار کردند. اما از کسانی که در رجال سختگیر نیست، آقای بروجردی است. این کتاب‌هایی که معمولاً بزرگان حجت نمی‌دانند، ایشان درست می‌کردند و حتی ایشان دعائم را حجت می‌دانستند، چه رسد به من لایحضر با آن قول مرحوم صدوق در اول آن. حتی ایشان تهذیب را هم می‌گفته‌اند و می‌فرمودند مرحوم شیخ در اول تهذیب قول داده است و همین‌طور که مرحوم کلینی در اول کافی آنچه در کافی است، تثبیت کرده است، همین‌طور مرحوم صدوق (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در اول تهذیب تثبیت کرده و گفته است آن روایتی که من نقل می‌کنم، بینی و بین الله حجت است.[4] لذا آقای بروجردی انصافاً خیلی راه را باز کرده بودند و نمی‌شود سختیگری کرد و اگر سختگیری کنند در آن می‌مانند و خیلی‌ها فرار می‌کنند و الا خیلی از کسانی که در رجال سختگیر هستند، با کسانی که در رجال سختگیر نیستند، خیلی تفاوت پیدا نکرده است.
این روایتی که می‌خوانیم با «رُویَ» است و اگر حرف آقای بروجردی را قبول داشته باشید، روایت از سند خوب است و الاّ نه. مرحوم صاحب وسائل هم به گفته‌های آقای بروجردی ملتزم هستند.
«قَالَ الصَّدُوقُ: وَ رُوِيَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّ مَنْ جَامَعَ فِي أَوَّلِ شَهْرِ رَمَضَانَ، ثُمَّ نَسِيَ الْغُسْلَ حَتَّى خَرَجَ شَهْرُ رَمَضَانَ، أَنَّ عَلَيْهِ أَنْ يَغْتَسِلَ وَ يَقْضِيَ صَلَاتَهُ وَ صَوْمَهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ قَدِ اغْتَسَلَ لِلْجُمُعَةِ، فَإِنَّهُ يَقْضِي صَلَاتَهُ وَ صِيَامَهُ إِلَى ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ لَا يَقْضِي مَا بَعْدَ ذَلِكَ‌[5]
روایت می‌فرماید: اگر کسی جُنُب شد و غسل نکرد، ولو نسیاناً باشد، باید روزه‌هایش را بگیرد؛ مگر این‌که غسل جمعه کرده باشد که آن غسل جمعه به جای غسل جنابت است.
بعضی از بزرگان طبق روایت فتوا داده‌اند و گفته‌اند: فقط غسل جمعه کار غسل جنابت را می‌کند، اما بسیاری از بزرگان گفته‌اند: جمعه بودن دخالت ندارد و معنایش این است که غسل کار اغسال متعدد را می‌کند؛ هر غسلی که به ذمه‌اش باشد و انجام دهد، این طهور می‌شود. گفته‌اند: مثل وضو که هر کس که محدث به حدث اصغر است، هر حدث اصغری که باشد به مجرد این‌که وضو بگیرد، آن وضو تمام احداث او را رفع می‌کند، در این‌جا هم وقتی غسل کند، تمام احداث او و من جمله غسل جنابتش رفع می‌شود.
مسأله‌ی سر تا پا این است که اگر کسی در ماه رمضان غسل نکرد، روزه‌اش باطل است و باید قضای آن روزه‌ها را به جا بیاورد، ولو یک ماه روزه گرفته باشد. مگر این‌که غسل جمعه کرده باشد که اگر غسل جمعه کرده باشد، آن غسل می‌تواند جای همه‌ی اغسال، من جمله غسل جنابت بنشیند. آن‌وقت امام (علیه السلام) می‌فرمایند: «فَإِنَّهُ يَقْضِي صَلَاتَهُ وَ صِيَامَهُ إِلَى ذَلِكَ الْيَوْمِ»؛ تا روزی که غسل نکرده نماز و روزه‌اش را قضا می‌کند و از آن روز به بعد روزه‌ها و نمازهایش قضا ندارد.
اشکالی که هست این است که روایت با قاعده‌ی «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ‌ بِالنِّيَّات‌ِِِ»[6]منافات دارد. الان هم خیلی از محشین بر عروه گفته‌اند: اگر غسل کند، ولو غسل جمعه هم نباشد و یک غسل مستحب یا واجبی مثل غسل مس میت یا اول ماه و امثال این‌ها انجام دهد، آن غسل جنابت را هم از بین می‌برد. یا اگر حائض بوده و غسل نکرده، لازم نیست غسل حیض کند. آن غسل ولو مستحب است، اما جای اغسال را می‌گیرد. الان هم بعضی از محشین بر عروه فتوا داده‌اند و غسل جمعه را هم دخالت نداده‌اند. البته بعضی از محشین بر عروه این غسل جمعه را دخالت داده‌اند.
اما حرف در این است که «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ‌ بِالنِّيَّات‌ِِِ» می‌گوید: این‌طور نمی‌شود که نیت غسل جنابت نکرده‌ای، خود به خود غسل جنابت شود. مثل این‌که کسی قربة الی الله دو رکعت نماز بخواند، و خود به خود نماز صبحش شود؛ باید نیت نماز صبح کند و نیت رکن است. اما جواب داده‌اند که در «لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ‌ خَمْس‌»[7] نیت نیست و اول که وارد می‌شود طهور را می‌گوید. باز ایراد کرده‌اند و گفته‌اند: صلاة بدون نیت که صلاة نیست، بلکه مفروغٌ عنه است.
حرف دیگری هم در مسأله‌ی هست و آن این است که همه‌ی آقایان می‌فرمایند: می‌تواند با چند نیت، یک غسل کند و اگر چند نیت کند، یک غسل جای چند غسل می‌شود. هم روایت دارد و هم فتوا دادند و فتوا هم اجماع دارد وکسی شبهه نکرده است. لذا مثلاً شخصی جُنُب است و به حمام می‌رود و ده غسل نیت می‌کند؛ می‌گوید: غسل جنابت و غسل توبه و زیارت و جمعه و امثال این‌ها و یک غسل می‌کند. گفته‌اند: یک غسل جای آنها را می‌گیرد و غسل با نیت متعدد می‌شود. روی این حرف اجماع است و مسلّم است و هیچ‌کس هم شبهه نکرده، اما شرطش این است که نیت کند. لذا در آنجا همه‌ی آنها گفته‌اند اگر نیت کند غسل متعدد می‌شود و اگر نیت نکند، هیچ. بنابراین اگر غسل جنابت کرد، غسل جنابتش درست است، ولی غسل جمعه درست نیست؛ به این معنا که غسل نکرده است. گفته‌اند: اگر نیت غسل جمعه کرد، غسل جمعه می‌شود و اگر نیت غسل زیارت نکرد، گفته‌اند: غسل زیارتش واقع نشده و باید نیت کند تا یک غسل، چهار یا پنج غسل شود.
مسأله‌ی دیگری هم هست و اجماع روی آن است و مرحوم سید هفت هشت مرتبه در باب اغسال و صلاة دارند و می‌فرمایند: اگر کسی به نیت کون علی الطهارة غسل کند، لازم نیست اغسال واجبه یا مستحبه را نیت کند و آن کون علی الطهارة جامعی است که همه‌ی اغسال را دربرمی‌گیرد. باز معنایش این می‌شود که کون علی الطهارة یعنی غسل جنابت، کون علی الطهارة یعنی غسل جمعه، یا غسل مس میت تا آخر. پس باید یا یک جامعی مثل کون علی الطهارة بیاورد.
من از همه‌ی شما تقاضا دارم راجع به غسل و وضو این را به یاد داشته باشید و به نیت کون علی الطهارة غسل کنید. آن‌وقت این هر غسل واجب و مستحبی را می‌گیرد. کون علی الطهارة عبارتٌ أخریِ مافی الذمه است، الاّ این‌که چون معلوم نیست مستحب بر ذمّه باشد، پس مافی الذمّه نگفته‌اند و الاّ کون علی الطهارة و مافی الذمّه مثل هم است. الاّ این‌که کون علی الطهارة قدری مثل شما علمی است و ما فی الذمّه عوامی است و الاّ تفاوتی با هم ندارد. لذا همه‌ی شما کون علی الطهارة غسل کنید و کون علی الطهارة وضو بگیرید، آن‌وقت آن اشکال‌ها رفع می‌شود. این را آقایان هم فرموده‌اند. مثلاً کسانی که گفته‌اند اگر وضو برای نماز باشد، باید در وقت باشد، حالا اگر کسی می‌خواهد برای نماز وضو بگیرد و صبح از خانه بیرون بیاید و به درس و بحث برود و بعد هم نمازش را با همان وضو بخواند،گفته‌اند: در این‌جا به نیت کون علی الطهارة وضو بگیر، آن‌وقت هم الان طاهر هستی و هم با آن وضو می‌توانی نمازهایت را بخوانی. باز مثلاً گفته‌اند: غسل استحباب نفسی دارد، اما وضو استحباب نفسی ندارد و این در میان اصحاب مشهور است. پس باید برای چیزی وضو گرفت، حالا آن چیز یا واجب باشد یا مستحب باشد. لذا گفته‌اند: اگر بخواهی قبل از ظهر برای نماز وضو بگیری، نمی‌شود، برای این‌که قبل از ظهر نماز واجب نیست که بخواهی وضو بگیری. لذا گفته‌اند کون علی الطهارة وضو بگیر، آن‌وقت طاهر می‌شوی؛ طاهرِ کون علی الطهارة و بعد هم با آن وضو ولو صبح وضو گرفته باشی، یا دو سه ساعت قبل از ظهر وضو گرفته باشی و وقت نماز نبوده، اما کون علی الطهارة وقت نمی‌خواهد. این هم مسلّم پیش اصحاب است.
آن‌وقت با این حرف‌ها در مسأله‌ی می‌مانیم و آن این می‌شود که اگر کسی جُنُب است و غسل جمعه کرد، اگر به نیت کون علی الطهارة غسل کند، غسل جنابتش رفع می‌شود، برای این‌که بالاخره حدث اکبر است و با کون علی الطهارة، برایش طهارت پیدا می‌شود و آن طهارت، جنابت را رفع می‌کند. اما اگر غسل جمعه کرد، غسل جمعه‌ی او درست است برای این‌که زن حائض یا مرد جُنُب هم می‌تواند غسل جمعه کند و غسلش درست است- مثلاً خانمی حائض شده و نمی‌تواند برای حیضش غسل کند، اما اگر غسل جنابت یا جمعه کند، درست است. لذا در مانحن فیه اینطور می‌شود که گفته‌اند: این غسل جمعه می‌کند و غسل جمعه‌ی او درست است، اما غسل جنابتش رفع نمی‌شود؛ برای این‌که نیت نکرده است.
شما عزیزان باید مسأله‌ی دان و یک رساله‌ی متحرک باشید؛ شما باید یک عروه‌ی متحرک باشید و اتفاقا ما طلبه‌ها، مسأله‌ بلد نیستیم و یکی از ننگ‌های ما طلبه‌ها همین است که ولو خارج می‌خواند و به راستی ملاّ است، اما مسأله‌ی بلد نیست و این نقص بزرگی است. لذا همه‌ی این چیزهایی که گفتم در عروه هست و محشین بر عروه هم دارند؛ اجماعی و بدون حرف هم است، ولی ما در این مسأله‌ی می‌مانیم و آن این است که اگر کسی جُنُب است و فراموش کرده و شما گفتید که نسیاناً روزه‌اش باطل است ولو یک ماه جُنُب باشد، اگر بخواهد روزه‌اش را درست کند، باید به عنوان جنابت غسل کند، تا این‌که رفع جنابت شود و یا به عنوان کون علی الطهارة غسل کند، تا جنابت رفع شود و اما اگر غسل جمعه کند، نه کون علی الطهارة است و نه غسل جنابت است؛ پس اگر غسل کند و فردا روزه بگیرد، باز روزه‌اش باطل است.
مگر این‌که حرف ما را بزنید که بقای بر جنابت تا اذان صبح، اگر نسیاناً باشد، روزه را باطل نمی‌کند و حتی بالاتر گفتیم: اگر جهلاً- جهل قصوری یا تقصیری- هم باشد، باز بقای بر جنابت تا اذان صبح روزه را باطل نمی‌کند. طهارت از جنابت شرط صحت وضو نیست و اما برای نماز شرط است، برای این‌که «لَا تُعَادُ الصَّلَاةُ إِلَّا مِنْ‌ خَمْس‌» می‌گوید: اگر ولو نسیاناً یا جهلاً غسل نکردی، باطل است؛ مگر این‌که کسی مثل شما زرنگ باشد و بگوید کاری به این‌ها نداریم و «رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون»‌[8] می‌گوید همه‌ی آنها صحیح است. پس با کون علی الطهارة، برای طهارت غسل می‌کند. حالا آن طهارت هرچه باشد، یک عام و طبیعی است و این طبیعی مصادیقی دارد که یک مصداقش غسل جمعه است که طهور استحبابی است و یک مصداقش جنابت است که طهور واجبی است.




BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo