درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الصوم
94/06/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
چهارم: استمناء/ فصل دوم: ما یمسک عنه الصائم (مفطرات روزه)/ کتاب الصوم
در مسألهی چهارده که مربوط به مباحثهی دیروز، یعنی استمنای عمدی است، میفرمایند: «إذا علم من نفسه أنه لو نام في نهار رمضان يحتلم فالأحوط تركه، وإن كان الظاهر جوازه خصوصا إذا كان الترك موجبا للحرج.»[1]یعنی میداند که اگر بخوابد، محتلم میشود. حالا آیا میتواند بخوابد یا نه؟ مرحوم سید نتوانستهاند جازم شوند، لذا در مسأله احتیاط کردهاند و البته بعد میفرمایند: جایز است.
در مسألهی استمناء، خروج المنی موجب غسل است، اما ظاهراً موجب فساد روزه نیست و آنچه موجب فساد روزه است، إمناء است که دیروز لغتش آمد، و اما صرف خروج منی، دلیلی بر فساد صوم نیست. در باب غسل، ملاک استمناء و إمناء و غیره نیست، بلکه خروج المنی است. اگر کسی منی از او خارج شد، چه زن باشد، چه مرد باشد واجب است که غسل کند. مسألهی دیگر هم مسألهی امروز یا دیروزمان است که اگر کسی إمناء کرد، علاوه بر این که واجب است غسل کند، روزهاش هم باطل است. بلکه در آن دو روایت میخواندیم روزه باطل است و موجب قضاء و کفاره هم است.
در مسألهی الان نیز همین است که این اگر بخوابد، محتلم میشود و محتلم یعنی خروج المنی. به عبارت دیگر گاهی اخراج المنی است و گاهی خروج منی است؛ اگر خروج منی باشد، موجب غسل است و اگر اخراج المنی باشد، هم موجب غسل است و هم در مثل روزه، چه روزهی مستحب باشد، یا واجب، یا روزه ماه رمضان باشد، یا غیر ماه رمضان، موجب قضاء و کفاره است.
ظاهراً احتیاطشان وجهی نداشته باشد، که ما بگوییم: این نخوابد برای این که محتلم نشود، بلکه همان که در آخر فتوا دادهاند که جایز است، بگوییم: آن خوابش اشکال ندارد و احتلام هم إمناء و اخراج المنی نیست و خروج المنی قهراً و یا خروج المنی بدون اختیار است، بلکه ناراحت میشود که چرا چنین شد.
بنابراین مسأله اینطور شد که « إذا علم من نفسه أنه لو نام في نهار رمضان يحتلم فالأحوط تركه، وإن كان الظاهر جوازه خصوصا إذا كان الترك موجبا للحرج.» و ظاهراً نمیتوان برای «أحوط ترکه» وجهی، حتی احتیاط مستحبی درست کرد؛ برای این که اگر ما قاعده را گذاشتیم بر این که آنچه موجب فساد روزه است، اخراج المنی است و یا إمناء است، این کسی که میخوابد و در خواب محتلم میشود، خروج المنی است و این إمناء نیست، بلکه احتلام است. لذا احتلام و استمناء هم در میان عرف مردم و هم در روایات ما و هم در کلمات اصحاب دو لغت است.
مسأله 15: «یجوز للمحتلم في النهار الاستبراء بالبول أو الخرطات وإن علم بخروج بقايا المني في المجرى، ولا يجب عليه التحفظ بعد الإنزال من خروج المني إن استيقظ قبله خصوصا مع الإضرار أو الحرج.»[2]
کسی خواب بود و محتلم شد، حالا میخواهد غسل کند، برای این که ذرات منی که در مجرا هست بیرون بیاید و وقتی غسل میکند در مجرا هم ذرات منی نباشد، باید بول کند. لذا در رسالهها هم آمده است که این شخص باید بول کند، تا این که ذرات منی بیرون بیاید. این استبراء از منی است. یک استبراء از بول هم داریم که آن هم به خاطر همین است که اگر ذرات بول در مجرا هست، بیرون بیاید.
علی الظاهر هم در استبراء بول و هم در استبراء منی اگر هفت هشت ده دقیقه طول بکشد، مجرا خود به خود پاک میشود و دربارهی استبراء میگویند مستحب است و واجب نیست، مگر این که یقین کند که بول بیرون آمده است. اما در بول که استبرای از منی است، معمولاً در رسالهها نوشتهاند: باید استبرای از منی کند، یعنی بول کند و اگر بول نکرده غسل کرد و بعد بول کرد، معمولاً در رسالهها نوشتهاند که جُنُب میشود و باید غسل کند.
همهی اینها اموراتی است که اگر به راستی بخواهیم روی آن دقت کنیم، باید بگوییم هیچکدام از اینها موجب فساد صوم و موجب وجوب غسل و امثال اینها نیست. اولاً: اگر هفت هشت دقیقه طول بکشد، مجرا هم از بول و هم از منی پاک و خشک و در مجرا نابود میشود. حالا در آن وقتی که موجود است، یا کسی حرف ما را نزند و بگوید: مطلقا همینطور که در رسالهها آمده که مثلاً صبح محتلم شده و ظهر بخواهد غسل کند، گفتهاند: اول باید بول کند و بعد غسل کند؛ زیرا ذرات منی در مجرا هست و به واسطهی بول، این ذرات منی بیرون میآید و اگر غسل نکند، ذرات منی هست و وقتی بخواهد بول کند ذرات منی بیرون میآید و موجب غسل او میشود. یعنی به واسطهی آن ذرات جُنُب میشود. نمیدانم آیا این حرف درست است یا نه و آیا میتوان درست کرد. اصلاً خروج المنی یک امر عرفی است و اما این که ذراتی در بدن هست و آن ذرات بعد به واسطهی بول بیرون میآید و امثال اینها، ظاهراً همه اینها دقتهایی است که عرف نمیتواند این دقتها را قبول کند. هم در باب بول و هم درباره منی، هر دو همینطور است و از همین جهت همه فقها استبرای از بول را مستحب میدانند و ندیدهام کسی بگوید استبرای از بول واجب است و معمولاً استبرا را مستحب میدانند و سببش هم این است که کسی که بول کرد، معمولاً مجرایش پاک است و وقتی مجرا پاک شد، میتواند وضو بگیرد و نماز بخواند. استبرا هم یک امر خوبی است اما امر واجبی نیست. اگر در آنجا مستحب است، پس اینجا را هم باید بگوییم مستحب است. اما نمیدانم چه شده که فقها استبرای از منی را واجب میدانند و استبرای از بول را مستحب میدانند. بعضی هم مثل همین جا استدلال میکنند و میگویند: ذرات منی یا ذرات بول در مجرا موجود است و اگر ذرات منی موجود باشد، در وقتی که میخواهد غسل کند، اگر بول نکند، آن ذرات بیرون میآید.
لذا ما میگوییم: استبراها مستحب است و در هیچ کجا واجب نیست. این حرف من عرفیت هم دارد. مثلاً کسی محتلم شد و یادش نبود که بول کند و غسل کرد، بگوییم غسلش باطل است؛ برای این که جُنُب است، به این دلیل که ذرات منی در مجرا بوده و بیرون آمده و او را جُنُب کرده است. گفتم در بول نمیگویند و میفرمایند استبرا امر مستحبی است. اگر مستحب باشد، در استمنا هم باید بگوییم، در احتلام هم باید بگوییم مستحب است؛ اما این که در این مسأله واجب باشد و در آن مسأله مستحب یاشد، هیچکدام وجه ندارد و اگر بخواهیم بگوییم، باید این را بگوییم که اگر کسی محتلم شد، مستحب است که بول کند و اگر بول نکرد و غسل کرد، غسلش درست است.
«یجوز فی نهار شهر رمضان الاستبراء بالبول أو الخرطات وإن علم بخروج بقايا المني في المجرى». استبراء در اینجا یعنی استبراء از منی و استبراء از منی یعنی بول. اگر فرموده بودند: «یجوز فی نهار شهر رمضان ان یبول و ان علم بخروج ذرات المنی» یعنی درحالی که میداند ذرات منی باقی مانده، اما میتواند بول کند. اگر ذرات منی بتواند کار کند و غسل را باطل کند، باید روزه را هم باطل کند و اگر روزه را باطل نمیکند، باید بگوییم غسل را هم باطل نمیکند. اما فرق گذاشتن یک چیز مشهوری شده و ان شاء الله فضلای جلسه فکر کنند و ظاهراً اگر بگوییم: اگر کسی محتلم شد و بلافاصله غسل کرد و مثلاً یک ساعت بعد از غسل، بول کرد، این بول موجب غسل نمیشود.
بنابراین بودن این ذرات در مجرا و بیرون آمدن آن، موجب نجس شدن محل بول و موجب غسل نمیشود؛ برای این که این ذرات عرفیت ندارد که ما بگوییم این که بول کرده و منی هم از او بیرون آمده، باید غسل کند. در استبرای از بول میفرمایند: اگر کسی بلافاصله بول کرد و وضو گرفت و نماز خواند، نماز و وضویش درست است و اگر بعد هم بول کرد، طوری نیست. بل الاستبراء امرٌ مستحب. اما در اینجا میفرمایند: باید استبرای از احتلام و استبرای از منی کند؛ مثلاً در بیداری نزدیکی کرد و جُنُب شد، میگویند اول باید بول کند و بعد غسل کند، زیرا ذرات منی موجود است و آن ذرات منی به واسطهی بول بیرون میآید و اگر بول نکند، ذرات منی هست و هرگاه ذرات منی بیرون آید، جُنُب میشود.
بالاخره اینها مسائلی است که فقها در باب استبرا از بول و منی و در باب غسل، فرمودهاند که هرکسی جُنُب شد، اول باید بول کند و بعد غسل کند و اگر اول غسل کرد و بول نکرد، هرگاه بول کرد، جُنُب میشود؛ برای این که ذرات منی در مجرا موجود است.
ما میگوییم: اولا: ذرات منی در آن موجود نیست، بعد هم دلیل ندارد که ذرات منی موجب غسل شود. ذرات منی در مجرا باشد و بعد بیرون بیاید، دلیل ندارد که نجس باشد و وضو را باطل کند. و اگر اینطور بگوییم که چه استبرای از احتلام و چه استبرای از منی که بول باشد و چه استبرای از بول که آن نُه مسح باشد، هر دو امر مستحبی است، چیز خوبی است و اما این که بخواهیم واجب کنیم، همین جا مرحوم سید واجب نکرده و فرموده است: «يجوز للمحتلم في النهار الاستبراء بالبول أو الخرطات وإن علم بخروج بقايا المني في المجرى».
بزرگان و کسانی که برای حرف مرحوم سید تقریر نوشتهاند و حتی بعضی از محشین گفتهاند: «لعدم صدق الإمناء»؛ یعنی ذرات منی در بول است و بول که بیرون میآید، نجس است، اما موجب غسل نیست «لعدم صدق الإمناء». چه در بول و چه در منی و استبرای از احتلام و استبرای از إمناء، چه محتلم باشد و چه نزدیکی کرده باشد، واجب نیست بول کند، «لعدم صدق الإمناء»؛.[3] از آن طرف هم استبرای مشهور واجب نیست «واتفق الاصحاب علی ذلک» که واجب نیست.
حرف من این است و بعضی از بزرگان هم گفتهاند و من در رساله دارم که اگر هفت هشت ده دقیقه طول بکشد، استبرای از منی که بول باشد، لازم نیست و استبرای از بول هم که آن نُه مسح باشد، مستحب نیست؛ برای این که مجرا آن را خشک و نابود کرده است.
حالا فرض ما این است که طول نکشیده و مرحوم سید هم از کسانی است که میگوید اگر طول بکشد، لازم نیست، چه استبرای از منی باشد و چه استبرای از بول باشد؛ حالا طول نکشیده، یعنی محتلم شد و از خواب بیدار شد و هنوز بول نکرده، غسل کرد و یا خیلی اتفاق میافتد که سوال میکنند که یادم رفت بول کنم و غسل کردم. معمولاً در رسالهها هست و شما جواب میدهید که غسلت باطل شد؛ زیرا ذرات منی موجود بود و وقتی ذرات منی بیرون آمد،غسل باطل شد.
اما مرحوم سید و محشین بر عروه در همین جا میگویند: «لعدم صدق الإمناء»؛ وقتی عدم صدق امناء شد، پس اصلاً باید بگوییم غسلش درست است و غسلش باطل نیست و گناهی هم انجام نداده است. من ندیدهام کسی بگوید اگر کسی محتلم شد، یا نزدیکی کرد و قبل از بول غسل کرد، بعد غسلش باطل است، گناه هم کرده؛ برای این که ذرات منی از او بیرون آمده است. در وجوب غسلش گفتهاند، اما الان مسألهی ما در استمناء است که استمناء حرام است الاّ ما أخرجه الدلیل. حالا که استمناء حرام شد، بنابراین ذراتش باشد یا خودش باشد، مگر این که کسی بگوید ذرات منی صدق منی نمیکند. اگر این را بگوییم، مسأله صاف میشود و مسأله 15 هم سالبه به انتفاع موضوع میشود. اما چون کسی نگفته، مسأله به این جهت مشکل است.
مسألهی بعد نیة الاستمناء است که دیروز اشارهای کردم. مثلاً کسی تحریک میشود و تصمیم میگیرد که استمناء کند، اما خدا به او توفیق میدهد و این کار را نمیکند. آیا روزهاش باطل است یا نه؟
مرحوم سید میگویند: باطل است؛ زیرا نیت قاطع کرده است. [4] یا این که تصمیم میگیرد به جای خلوتی برود و آنجا استمنا کند، اینجا هم باطل است؛ زیرا نیت قطع کرده است. نیة القطع و القاطع موجب فساد صوم است. این را سه چهار مرتبه تکرار کردهاند و البته باید اشاره کنند. حالا قطع و قاطع اکل و شرب باشد، یا جنابت یا استمناء یا مابقی مفطرات باشد، نیة القطع و نیة القاطع یوجب الفساد. در اینجا هم همین مسأله است که در مسأله 17 میفرمایند: اگر قصد استمناء کرد و بعد استمناء نکرد، یا قصد کرد بعد این کار را انجام دهد، نیة القطع یا نیة القاطع موجب فساد است و معنایش این است که استمناء روزه را باطل نمیکند و آنچه روزه را باطل میکند قصد استمنا است.
انصافاً گفتن این حرف کار مشکلی است که انسان بگوید نیت استمناء موجب فساد است و خود استمناء هم موجب فساد است. اگر استمناء قهری باشد، موجب فساد نیست. مثل این که محتلم شده است، اگر قصدی باشد، این قصد کرد که استمناء کند، اما نکرد، باید بگوییم روزه باطل است، اما اگر قصد استمناء کرد و استمناء کرد باز روزهاش باطل است. میگوییم قصد الاستمناء مقدم بر استمناء است. اگر قصد نداشت، مثل محتلم شدن، آنوقت روزه صحیح است ولو خروج منی هم شده است و اما اگر قصد کند، باید بگوییم آن قصد موجب فساد نیست و آنچه موجب فساد است، خروج المنی نیست، بلکه اخراج المنی است که اسمش را استمناء میگذاریم و این موجب فساد صوم است و نیت قبلی، هم قطع و هم قاطعش نباید موجب فساد باشد. لذا مسألهی 17 هم مسألهای تکراری است و تکرار نباید باشد.
در مسأله 18 میفرمایند: «إذا أوجد بعض هذه الأفعال لا بنية الإنزال لكن كان من عادته الإنزال بذلك الفعل، بطل صومه أيضا إذا أنزل، ...»[5] مثلاً در وررفتن به خانمش و ملاعبه کردن، میفرمایند: در ملاعبه کردن، اگر بداند یا عادتش این باشدکه خروج منی میشود، روزهاش باطل است و اما اگر این عادت نباشد، روزه صحیح است، مگر این که قصد انزال داشته باشد.
این مسأله هم تکرار است، برای این که همین جمله را در بحث دیروز مباحثه کردیم که فرمودند اگر عادتش نباشد و ملاعبه کرد و اتفاقا جُنُب شد، روزهاش صحیح است. همان را در اینجا میفرمایند که اگر عادت نداشت و ملاعبه کرد، روزهاش صحیح است ولو این که جُنُب شود و اما اگر عادت داشت، یعنی سریع الانزال بود و میدانست اگر ور برود و تحریک شود و حتی تحریک فکری شود، خروج منی میشود، این اخراج است و روزه را باطل میکند.
در این هفت هشت فرعی که در استمناء فرمودند، ظاهراً اگر یک قاعده کلی فرموده بودند، عالی بود و آن این است که استمناء روزه را باطل میکند، اما خروج المنی روزه را باطل نمیکند و هرکجا استمناء باشد روزه باطل میشود و هرکجا استمناء نباشد، اشکال ندارد.
در مسألهی چهارده که مربوط به مباحثهی دیروز، یعنی استمنای عمدی است، میفرمایند: «إذا علم من نفسه أنه لو نام في نهار رمضان يحتلم فالأحوط تركه، وإن كان الظاهر جوازه خصوصا إذا كان الترك موجبا للحرج.»[1]یعنی میداند که اگر بخوابد، محتلم میشود. حالا آیا میتواند بخوابد یا نه؟ مرحوم سید نتوانستهاند جازم شوند، لذا در مسأله احتیاط کردهاند و البته بعد میفرمایند: جایز است.
در مسألهی استمناء، خروج المنی موجب غسل است، اما ظاهراً موجب فساد روزه نیست و آنچه موجب فساد روزه است، إمناء است که دیروز لغتش آمد، و اما صرف خروج منی، دلیلی بر فساد صوم نیست. در باب غسل، ملاک استمناء و إمناء و غیره نیست، بلکه خروج المنی است. اگر کسی منی از او خارج شد، چه زن باشد، چه مرد باشد واجب است که غسل کند. مسألهی دیگر هم مسألهی امروز یا دیروزمان است که اگر کسی إمناء کرد، علاوه بر این که واجب است غسل کند، روزهاش هم باطل است. بلکه در آن دو روایت میخواندیم روزه باطل است و موجب قضاء و کفاره هم است.
در مسألهی الان نیز همین است که این اگر بخوابد، محتلم میشود و محتلم یعنی خروج المنی. به عبارت دیگر گاهی اخراج المنی است و گاهی خروج منی است؛ اگر خروج منی باشد، موجب غسل است و اگر اخراج المنی باشد، هم موجب غسل است و هم در مثل روزه، چه روزهی مستحب باشد، یا واجب، یا روزه ماه رمضان باشد، یا غیر ماه رمضان، موجب قضاء و کفاره است.
ظاهراً احتیاطشان وجهی نداشته باشد، که ما بگوییم: این نخوابد برای این که محتلم نشود، بلکه همان که در آخر فتوا دادهاند که جایز است، بگوییم: آن خوابش اشکال ندارد و احتلام هم إمناء و اخراج المنی نیست و خروج المنی قهراً و یا خروج المنی بدون اختیار است، بلکه ناراحت میشود که چرا چنین شد.
بنابراین مسأله اینطور شد که « إذا علم من نفسه أنه لو نام في نهار رمضان يحتلم فالأحوط تركه، وإن كان الظاهر جوازه خصوصا إذا كان الترك موجبا للحرج.» و ظاهراً نمیتوان برای «أحوط ترکه» وجهی، حتی احتیاط مستحبی درست کرد؛ برای این که اگر ما قاعده را گذاشتیم بر این که آنچه موجب فساد روزه است، اخراج المنی است و یا إمناء است، این کسی که میخوابد و در خواب محتلم میشود، خروج المنی است و این إمناء نیست، بلکه احتلام است. لذا احتلام و استمناء هم در میان عرف مردم و هم در روایات ما و هم در کلمات اصحاب دو لغت است.
مسأله 15: «یجوز للمحتلم في النهار الاستبراء بالبول أو الخرطات وإن علم بخروج بقايا المني في المجرى، ولا يجب عليه التحفظ بعد الإنزال من خروج المني إن استيقظ قبله خصوصا مع الإضرار أو الحرج.»[2]
کسی خواب بود و محتلم شد، حالا میخواهد غسل کند، برای این که ذرات منی که در مجرا هست بیرون بیاید و وقتی غسل میکند در مجرا هم ذرات منی نباشد، باید بول کند. لذا در رسالهها هم آمده است که این شخص باید بول کند، تا این که ذرات منی بیرون بیاید. این استبراء از منی است. یک استبراء از بول هم داریم که آن هم به خاطر همین است که اگر ذرات بول در مجرا هست، بیرون بیاید.
علی الظاهر هم در استبراء بول و هم در استبراء منی اگر هفت هشت ده دقیقه طول بکشد، مجرا خود به خود پاک میشود و دربارهی استبراء میگویند مستحب است و واجب نیست، مگر این که یقین کند که بول بیرون آمده است. اما در بول که استبرای از منی است، معمولاً در رسالهها نوشتهاند: باید استبرای از منی کند، یعنی بول کند و اگر بول نکرده غسل کرد و بعد بول کرد، معمولاً در رسالهها نوشتهاند که جُنُب میشود و باید غسل کند.
همهی اینها اموراتی است که اگر به راستی بخواهیم روی آن دقت کنیم، باید بگوییم هیچکدام از اینها موجب فساد صوم و موجب وجوب غسل و امثال اینها نیست. اولاً: اگر هفت هشت دقیقه طول بکشد، مجرا هم از بول و هم از منی پاک و خشک و در مجرا نابود میشود. حالا در آن وقتی که موجود است، یا کسی حرف ما را نزند و بگوید: مطلقا همینطور که در رسالهها آمده که مثلاً صبح محتلم شده و ظهر بخواهد غسل کند، گفتهاند: اول باید بول کند و بعد غسل کند؛ زیرا ذرات منی در مجرا هست و به واسطهی بول، این ذرات منی بیرون میآید و اگر غسل نکند، ذرات منی هست و وقتی بخواهد بول کند ذرات منی بیرون میآید و موجب غسل او میشود. یعنی به واسطهی آن ذرات جُنُب میشود. نمیدانم آیا این حرف درست است یا نه و آیا میتوان درست کرد. اصلاً خروج المنی یک امر عرفی است و اما این که ذراتی در بدن هست و آن ذرات بعد به واسطهی بول بیرون میآید و امثال اینها، ظاهراً همه اینها دقتهایی است که عرف نمیتواند این دقتها را قبول کند. هم در باب بول و هم درباره منی، هر دو همینطور است و از همین جهت همه فقها استبرای از بول را مستحب میدانند و ندیدهام کسی بگوید استبرای از بول واجب است و معمولاً استبرا را مستحب میدانند و سببش هم این است که کسی که بول کرد، معمولاً مجرایش پاک است و وقتی مجرا پاک شد، میتواند وضو بگیرد و نماز بخواند. استبرا هم یک امر خوبی است اما امر واجبی نیست. اگر در آنجا مستحب است، پس اینجا را هم باید بگوییم مستحب است. اما نمیدانم چه شده که فقها استبرای از منی را واجب میدانند و استبرای از بول را مستحب میدانند. بعضی هم مثل همین جا استدلال میکنند و میگویند: ذرات منی یا ذرات بول در مجرا موجود است و اگر ذرات منی موجود باشد، در وقتی که میخواهد غسل کند، اگر بول نکند، آن ذرات بیرون میآید.
لذا ما میگوییم: استبراها مستحب است و در هیچ کجا واجب نیست. این حرف من عرفیت هم دارد. مثلاً کسی محتلم شد و یادش نبود که بول کند و غسل کرد، بگوییم غسلش باطل است؛ برای این که جُنُب است، به این دلیل که ذرات منی در مجرا بوده و بیرون آمده و او را جُنُب کرده است. گفتم در بول نمیگویند و میفرمایند استبرا امر مستحبی است. اگر مستحب باشد، در استمنا هم باید بگوییم، در احتلام هم باید بگوییم مستحب است؛ اما این که در این مسأله واجب باشد و در آن مسأله مستحب یاشد، هیچکدام وجه ندارد و اگر بخواهیم بگوییم، باید این را بگوییم که اگر کسی محتلم شد، مستحب است که بول کند و اگر بول نکرد و غسل کرد، غسلش درست است.
«یجوز فی نهار شهر رمضان الاستبراء بالبول أو الخرطات وإن علم بخروج بقايا المني في المجرى». استبراء در اینجا یعنی استبراء از منی و استبراء از منی یعنی بول. اگر فرموده بودند: «یجوز فی نهار شهر رمضان ان یبول و ان علم بخروج ذرات المنی» یعنی درحالی که میداند ذرات منی باقی مانده، اما میتواند بول کند. اگر ذرات منی بتواند کار کند و غسل را باطل کند، باید روزه را هم باطل کند و اگر روزه را باطل نمیکند، باید بگوییم غسل را هم باطل نمیکند. اما فرق گذاشتن یک چیز مشهوری شده و ان شاء الله فضلای جلسه فکر کنند و ظاهراً اگر بگوییم: اگر کسی محتلم شد و بلافاصله غسل کرد و مثلاً یک ساعت بعد از غسل، بول کرد، این بول موجب غسل نمیشود.
بنابراین بودن این ذرات در مجرا و بیرون آمدن آن، موجب نجس شدن محل بول و موجب غسل نمیشود؛ برای این که این ذرات عرفیت ندارد که ما بگوییم این که بول کرده و منی هم از او بیرون آمده، باید غسل کند. در استبرای از بول میفرمایند: اگر کسی بلافاصله بول کرد و وضو گرفت و نماز خواند، نماز و وضویش درست است و اگر بعد هم بول کرد، طوری نیست. بل الاستبراء امرٌ مستحب. اما در اینجا میفرمایند: باید استبرای از احتلام و استبرای از منی کند؛ مثلاً در بیداری نزدیکی کرد و جُنُب شد، میگویند اول باید بول کند و بعد غسل کند، زیرا ذرات منی موجود است و آن ذرات منی به واسطهی بول بیرون میآید و اگر بول نکند، ذرات منی هست و هرگاه ذرات منی بیرون آید، جُنُب میشود.
بالاخره اینها مسائلی است که فقها در باب استبرا از بول و منی و در باب غسل، فرمودهاند که هرکسی جُنُب شد، اول باید بول کند و بعد غسل کند و اگر اول غسل کرد و بول نکرد، هرگاه بول کرد، جُنُب میشود؛ برای این که ذرات منی در مجرا موجود است.
ما میگوییم: اولا: ذرات منی در آن موجود نیست، بعد هم دلیل ندارد که ذرات منی موجب غسل شود. ذرات منی در مجرا باشد و بعد بیرون بیاید، دلیل ندارد که نجس باشد و وضو را باطل کند. و اگر اینطور بگوییم که چه استبرای از احتلام و چه استبرای از منی که بول باشد و چه استبرای از بول که آن نُه مسح باشد، هر دو امر مستحبی است، چیز خوبی است و اما این که بخواهیم واجب کنیم، همین جا مرحوم سید واجب نکرده و فرموده است: «يجوز للمحتلم في النهار الاستبراء بالبول أو الخرطات وإن علم بخروج بقايا المني في المجرى».
بزرگان و کسانی که برای حرف مرحوم سید تقریر نوشتهاند و حتی بعضی از محشین گفتهاند: «لعدم صدق الإمناء»؛ یعنی ذرات منی در بول است و بول که بیرون میآید، نجس است، اما موجب غسل نیست «لعدم صدق الإمناء». چه در بول و چه در منی و استبرای از احتلام و استبرای از إمناء، چه محتلم باشد و چه نزدیکی کرده باشد، واجب نیست بول کند، «لعدم صدق الإمناء»؛.[3] از آن طرف هم استبرای مشهور واجب نیست «واتفق الاصحاب علی ذلک» که واجب نیست.
حرف من این است و بعضی از بزرگان هم گفتهاند و من در رساله دارم که اگر هفت هشت ده دقیقه طول بکشد، استبرای از منی که بول باشد، لازم نیست و استبرای از بول هم که آن نُه مسح باشد، مستحب نیست؛ برای این که مجرا آن را خشک و نابود کرده است.
حالا فرض ما این است که طول نکشیده و مرحوم سید هم از کسانی است که میگوید اگر طول بکشد، لازم نیست، چه استبرای از منی باشد و چه استبرای از بول باشد؛ حالا طول نکشیده، یعنی محتلم شد و از خواب بیدار شد و هنوز بول نکرده، غسل کرد و یا خیلی اتفاق میافتد که سوال میکنند که یادم رفت بول کنم و غسل کردم. معمولاً در رسالهها هست و شما جواب میدهید که غسلت باطل شد؛ زیرا ذرات منی موجود بود و وقتی ذرات منی بیرون آمد،غسل باطل شد.
اما مرحوم سید و محشین بر عروه در همین جا میگویند: «لعدم صدق الإمناء»؛ وقتی عدم صدق امناء شد، پس اصلاً باید بگوییم غسلش درست است و غسلش باطل نیست و گناهی هم انجام نداده است. من ندیدهام کسی بگوید اگر کسی محتلم شد، یا نزدیکی کرد و قبل از بول غسل کرد، بعد غسلش باطل است، گناه هم کرده؛ برای این که ذرات منی از او بیرون آمده است. در وجوب غسلش گفتهاند، اما الان مسألهی ما در استمناء است که استمناء حرام است الاّ ما أخرجه الدلیل. حالا که استمناء حرام شد، بنابراین ذراتش باشد یا خودش باشد، مگر این که کسی بگوید ذرات منی صدق منی نمیکند. اگر این را بگوییم، مسأله صاف میشود و مسأله 15 هم سالبه به انتفاع موضوع میشود. اما چون کسی نگفته، مسأله به این جهت مشکل است.
مسألهی بعد نیة الاستمناء است که دیروز اشارهای کردم. مثلاً کسی تحریک میشود و تصمیم میگیرد که استمناء کند، اما خدا به او توفیق میدهد و این کار را نمیکند. آیا روزهاش باطل است یا نه؟
مرحوم سید میگویند: باطل است؛ زیرا نیت قاطع کرده است. [4] یا این که تصمیم میگیرد به جای خلوتی برود و آنجا استمنا کند، اینجا هم باطل است؛ زیرا نیت قطع کرده است. نیة القطع و القاطع موجب فساد صوم است. این را سه چهار مرتبه تکرار کردهاند و البته باید اشاره کنند. حالا قطع و قاطع اکل و شرب باشد، یا جنابت یا استمناء یا مابقی مفطرات باشد، نیة القطع و نیة القاطع یوجب الفساد. در اینجا هم همین مسأله است که در مسأله 17 میفرمایند: اگر قصد استمناء کرد و بعد استمناء نکرد، یا قصد کرد بعد این کار را انجام دهد، نیة القطع یا نیة القاطع موجب فساد است و معنایش این است که استمناء روزه را باطل نمیکند و آنچه روزه را باطل میکند قصد استمنا است.
انصافاً گفتن این حرف کار مشکلی است که انسان بگوید نیت استمناء موجب فساد است و خود استمناء هم موجب فساد است. اگر استمناء قهری باشد، موجب فساد نیست. مثل این که محتلم شده است، اگر قصدی باشد، این قصد کرد که استمناء کند، اما نکرد، باید بگوییم روزه باطل است، اما اگر قصد استمناء کرد و استمناء کرد باز روزهاش باطل است. میگوییم قصد الاستمناء مقدم بر استمناء است. اگر قصد نداشت، مثل محتلم شدن، آنوقت روزه صحیح است ولو خروج منی هم شده است و اما اگر قصد کند، باید بگوییم آن قصد موجب فساد نیست و آنچه موجب فساد است، خروج المنی نیست، بلکه اخراج المنی است که اسمش را استمناء میگذاریم و این موجب فساد صوم است و نیت قبلی، هم قطع و هم قاطعش نباید موجب فساد باشد. لذا مسألهی 17 هم مسألهای تکراری است و تکرار نباید باشد.
در مسأله 18 میفرمایند: «إذا أوجد بعض هذه الأفعال لا بنية الإنزال لكن كان من عادته الإنزال بذلك الفعل، بطل صومه أيضا إذا أنزل، ...»[5] مثلاً در وررفتن به خانمش و ملاعبه کردن، میفرمایند: در ملاعبه کردن، اگر بداند یا عادتش این باشدکه خروج منی میشود، روزهاش باطل است و اما اگر این عادت نباشد، روزه صحیح است، مگر این که قصد انزال داشته باشد.
این مسأله هم تکرار است، برای این که همین جمله را در بحث دیروز مباحثه کردیم که فرمودند اگر عادتش نباشد و ملاعبه کرد و اتفاقا جُنُب شد، روزهاش صحیح است. همان را در اینجا میفرمایند که اگر عادت نداشت و ملاعبه کرد، روزهاش صحیح است ولو این که جُنُب شود و اما اگر عادت داشت، یعنی سریع الانزال بود و میدانست اگر ور برود و تحریک شود و حتی تحریک فکری شود، خروج منی میشود، این اخراج است و روزه را باطل میکند.
در این هفت هشت فرعی که در استمناء فرمودند، ظاهراً اگر یک قاعده کلی فرموده بودند، عالی بود و آن این است که استمناء روزه را باطل میکند، اما خروج المنی روزه را باطل نمیکند و هرکجا استمناء باشد روزه باطل میشود و هرکجا استمناء نباشد، اشکال ندارد.