< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسأله‌ی اول: کفاره‌ی مجامعت با زوجه در حال احرام/ مقصد سوم: بقیه‌ی محظورات/ رکن سوم: لواحق/ کتاب حج
مرحوم محقق در تروک احرام 20 چیز را فرمودند؛ یعنی کسی که محرم شد، 20 چیز برای او حرام است. ما هم درباره‌ی آن 20 مورد صحبت کردیم. اما بعضی از این‌ها، علاوه بر این‌که حرام است، کفاره هم دارد که مرحوم محقق می‌فرماید: 8 چیز از این 20 چیز کفاره دارد.
اولین چیزی که مرحوم محقق خیلی مفصل درباره‌اش صحبت کردند، این بودکه محرم صید کند و مثلاً آهویی را شکار کند. بعد هم صاحب جواهر قریب به دویست صفحه در این باره صحبت کردند و ما هم فی الجمله در این باره صحبت کردیم و شاید این روایات فراوان، اما متشتّت و متعارض که درباره‌ی این صید آمده، برای این بوده که در میان عامّه هم اختلاف بالایی بوده است و فروعات فراوانی داشته‌اند و شاگردهای امام صادق علیه السلام با این‌ها تماس داشتند و ان قلت قلت داشتند و لذا معمولاً در حضور امام صادق علیه السلام اختلاف در میان عامه را نقل می‌کردند و آقا جواب می‌دادند و جواب آقا هم مختلف بود. گاهی می‌شد و واقع را می‌گفتند و گاهی نمی‌شد و تقیه می‌کردند و گاهی نمی‌شد و اجمال گویی می‌کردند و بیش از صد روایت در این باب تروک احرام صادر شده است. مسأله هم همیشه مبتلا به نبوده است، بلکه مسأله‌ی نادری بوده و مسأله‌ای که شاید در سالی که به مکه می‌رفتند، یک مورد یا دو مورد بیشتر واقع نمی‌شد و الان اصلاً واقع نمی‌شود و این همه روایت و إن قلت قلت برای همین بوده است که این إن قلت قلت‌ها در میان عامه، هم حنیفی، هم مالکی، هم شافعی و هم حنبلی بوده، و طلبه‌های عامه و خاصه با هم صحبت می‌کردند و طلبه‌های خاصه می‌آمدند و از امام صادق علیه السلام سوال می‌کردند و اما امام صادق علیه السلام هم نمی‌توانستند در همه جا واقع را بگویند و به قول امام صادق علیه السلام: «نحن نلقی الخلاف بینکم حفظا لدمائکم»؛ ما در میان شما اختلاف می‌اندازیم و واقع را نمی‌گوییم، برای این‌که خونتان را حفظ کنیم. و بالاخره روایات متشتّت می‌شد، گاهی واقع، گاهی خلاف واقع و گاهی مجمل می‌شد. ظاهراً همین است که در میان عامه اختلاف بوده و این مسأله بی فایده در روایات اهل بیت علیهم السلام و بین طلبه‌های امام صادق علیه السلام سرایت پیدا کرده و این اختلاف‌ها پیدا شده است.
صاحب وسائل در همین اواخر روایاتی نقل می‌کنند و بعد همین عرض مرا می‌فرمایند که تشتّت روایت‌ها دلیل بر این است که باید حمل بر تقیه شود و این اختلاف‌ها به خاطر اختلافی است که در میان عامه بوده است. علی کل حال مسأله صید را بیش از این دنبال نمی‌کنیم.
مسأله امروز که مسأله داغی است و از یک نظر زیاد واقع می‌شود و از یک نظر کم واقع می‌شود، استمتاء جنسی زن از مرد، یا مرد از زن است. نگاه کردن و دست به بدن نامحرم مالیدن و حرف زدن با شهوت و غیره بر روی هم زیاد واقع می‌شود و الان در کاروان‌ها زیاد اتفاق می‌افتد و از همین جهت مجبورند زن و مرد را از یک‌دیگر جدا کنند، ولی باز هم چیزهایی پیدا می‌شود و آن زمان که این جدایی نبوده، از این نظر مسأله مبتلا به بوده و زیاد واقع می‌شده است. اما از نظر این‌که استمتاء جنسی و مواقعه و جماع، همیشه کم بوده و کم پیدا می‌شود؛ مگر این‌که کسی از نظر شهوت دیوانه باشد و دیوانگی او منجر به چنین کارهایی شود و الا اتفاق نمی‌افتد. روایتی هم هست که گفت: «من تقصیر نکرده، می‌خواستم با خانمم مواقعه کنم و خانم من مسأله را بلد بود و می‌گفت: حرام است و بالاخره من او را گیر انداختم. در میان گیر انداختن که می‌خواستم دخول کنم، زنم خودش را تقصیر کرد، یعنی مقداری از موهای سرش را با دندان گرفت و تقصیر کرد. حال چه می‌شود؟ حضرت حکمش را گفتند و فرمودند: بارک الله به این زن با آن فهم و شعور و دینش و تو هم بد کاری کردی و علی کل حال حضرت گناه بزرگی بر او بار کردند.»[1]
این کار مانند صید است و این کم است که مردی، یک زنی را صید کند. کسی به آقایی گفته بود: من در مشعرالحرام، یا در عرفات، این کار زشت را با زنم کردم، حالا چه کنم؟ آن آقا گفته بود: مسأله سنگین است، اما بگو ببینم چطور توانستی در میان مردم این کار را انجام دهی؟
لذا نگاه کردن و لمس کردن و حرف زدن با شهوت و غیره فراوان واقع می‌شود، که معمولاً کفاره هم ندارد و اما بوسه کردن و مواقعه و امثال این‌ها خیلی کم است.
مسأله‌ی اولی که مرحوم محقق می‌فرمایند، این است که اگر کسی عالماً و عامداً با زن خودش جماع کرد، چه کند؟ حضرت فرمودند: حج او فاسد است و باید یک شتر هم کفاره بدهد. باید این حج فاسد را تمام کند و مواظب او باشند که از این کارها نکند و حجش را تمام کند؛ اما حج من قابل هم می‌خواهد. اگر یادتان باشد در همین جا در باب تروک احرام اختلاف بود و ما می‌گفتیم: حج او صحیح است، الاّ اینکه حج بعدی کفاره است؛ یعنی علاوه بر این‌که باید شتری بکشد، باید حج من قابل هم به جا بیاورد. ولی مشهور در میان فقها می‌گویند: اگر کسی عالماً و عامدا با خانمش جماع کند، باید یک شتر کفاره بدهد و علاوه بر این، حجش را هم تمام کند. مثلاً اگر در مشعر است، به منی بیاید و اعمال حج را تا آخر به‌جا بیاورد و طواف نساء را انجام دهد و حج را تمام کند و مواظب او باشند که از این کارها نکند، اما معلوم است که حج من قابل هم می‌خواهد. معمولاً روی حرف ما این‌طور است که اگر واجب الحج هم نبود، الان حج من قابل برایش واجب است و باید به جا بیاورد و اما روی فرمایش آقایان، اگر واجب الحج نبود، حج من قابل نمی‌خواهد. اما علی کل حال مشهور در میان فقها می‌گویند: این حج باطل است و باید کفاره بدهد و سال آینده حجش را به جا بیاورد.
می‌توان گفت در این باره روایات تقریباً تواتر معنوی دارد. شاید صاحب وسائل بیش از بیست روایت آورده‌اند که بر این مطلب دلالت می‌کند.
عبارت مرحوم محقق این است: «من جامع زوجته في الفرج قبلا أو دبرا عامدا عالما بالتحريم فسد حجه و عليه إتمامه و بدنة و الحج من قابل سواء كان حجته التي أفسدها فرضا أو نفلا.»[2] تفاوتی هم نمی‌کند که این حج واجب باشد یا مستحب باشد؛ یعنی واجب الحج بوده و حج واجب به جا آورده و یا واجب الحج نبوده و حج مستحبی به جا آورده است.
مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند: «اجماع بقسمیه داریم.»[3] مسأله تقریباً به این اندازه که مرحوم محقق گفته‌اند، پیش مسلّم اصحاب است و قدما و متأخرین مسأله را به همین صورت متعرض شده‌اند.
صحیحه‌ی معاوية بن عمار: «قَالَ‌ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ‌ مُحْرِمٍ‌ وَقَعَ‌ عَلَى‌ أَهْلِهِ‌ فَقَالَ إِنْ كَانَ جَاهِلًا فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ جَاهِلًا فَإِنَّ عَلَيْهِ أَنْ يَسُوقَ بَدَنَةً وَ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمَا حَتَّى يَقْضِيَا الْمَنَاسِكَ وَ يَرْجِعَا إِلَى الْمَكَانِ الَّذِي أَصَابَا فِيهِ مَا أَصَابَا وَ عَلَيْهِمَا الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ.»[4]
فی الجمله روایت دلالت می‌کند بر اینکه اگر عالم و عامد باشد و این کار را انجام دهد، علاوه بر اینکه حج او باطل است، باید حج من قابل به جا بیاورد؛ اما باید این حج باطل را تمام کند و قربانی هم بکند و کفاره هم دارد و کفاره‌ی آن هم یک شتر است.
این مسأله اول است و شاید بیست روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله نظیر این روایت، بر این مطلب دلالت دارد.
مشهور در میان أصحاب گفته‌اند: «لافرق بین الدائمة والمنقطعة و بین الزوجة والاجنبیة»؛ گفته‌اند: با زنش که این‌طور است، با اجنبیه هم همین است و گفته‌اند: فرقی نمی‌کند که ازدواج دائمی باشد، یا موقت باشد؛ فرق نمی‌کند بین این‌که از عقب باشد یا از جلو باشد. گفته‌اند: در همه این‌ها، کلمه جامعه و مواقعه صادق است و اطلاق گیری کرده‌اند.
اگر کسی بتواند القای خصوصیت و اطلاق گیری و امثال آن کند، همین است که مشهور فرموده‌اند و اما اگر نتواند القای خصوصیت کند، بگوید در روایت آمده «علی اهله» یعنی با زنش، اما اگر زنش صیغه باشد، آیا او را می‌گیرد یا نه؟ اصل می‌گوید: نه. همین‌طور که روایت معاویة بن عمار صورت جهلش را گفت که اگر جاهل باشد، گناه کرده؛ برای این‌که در حال احرام، تروک احرام را انجام داده، اما رُفع مالایعلمون می‌گوید کفاره بر او واجب نیست و اگر بگوییم حج فاسد است، رُفع مالایعلمون می‌گوید نه و اگر حج فاسد نشد، حج من قابل هم ندارد. یا حتی حج را به جا آورده و اما نمی‌دانیم آیا حج من قابل برایش واجب است یا نه، رُفع مالایعلمون می‌گوید نه. اگر ما باشیم و اصول و بحث طلبگی، روایت‌ها همه راجع به زن و شوهر است و منقطع را نمی‌گیرد و حتی حرام را هم نمی‌گیرد.
اگر یادتان باشد دو سه رو قبل صحبت کردیم که بزرگان گفته‌اند: اگر عمداً صید کند؛ «مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ»[5] و اما اگر تکرار کند، گفته‌اند: اگر خطاءاً باشد، باید دو کفاره بدهد، ولی اگر عمداً باشد، یک کفاره کفایت می‌کند. گفته‌اند: برای این‌که آیه شریفه می‌فرماید: «وَمَنْ عَادَ فَيَنتَقِمُ اللّهُ مِنْهُ». حال کسی در اینجا همین را بگوید که اگر با زنش باشد، حرام است و حجش هم باطل است و کفاره هم باید بدهد، ولی اگر العیاذبالله زنا باشد، گناه بزرگی است و علاوه بر اینکه گناه زنا کرده، گناه ترک احرام هم کرده، اما آیا حجش فاسد است یا نه؟ رفع مالایعلمون می‌گوید: نه، فاسد نیست.
لذا نمی‌دانم آیا حج فاسد است یا نه، یا حج من قابل می‌خواهد یا نه و یا کفاره می‌خواهد یا نه. مگر این‌که القای خصوصیت کنیم و بگوییم: حلالش که این‌طور است، پس راجع به حرامش به طریق اولی همین است. آن‌وقت این القای خصوصیت شکسته می‌شود به حرف چند روز قبل که مشهور در میان فقها گفتند: اگر عامداً صید کند، باید کفاره بدهد و اگر تکرار کند، گناه است، اما کفاره ندارد. اما اگر سهواً دو مرتبه صید کند، دو تا کفاره دارد، برای این‌که آیه «وَمَنْ عَادَ فَيَنتَقِمُ اللّهُ مِنْهُ»[6] ساهی را نمی‌گیرد. در اینجا اگر کسی بگوید: «من فعل ذلک فینتقم الله علیه» و اما این‌که حج فاسد باشد و حج من قابل واجب باشد و کفاره آن بدنه باشد، ممکن است کسی این‌ها را منکر شود.
بله، همان چیزی که در مسأله هست و این چند روز تکرار کردیم، این اجماع‌ها و شهرت‌ها است. شرایع مرحوم محقّق طبق شهرت است و خیلی کم پیدا می‌شود که مرحوم محقق مسأله‌ی شاذی گفته باشند و خصوصیت شرایع همین است و این‌که می‌بینیم شرایع بیش از صد شرح مثل صاحب جواهرها و مثل شهید دوم، صاحب مسالک دارد، یک نکته‌ی آن این است که کلمات مرحوم محقق در شرایع طبق مشهور است. آن شهرت جلوی ما را می‌گیرد که این‌طور حرف بزنیم و باید بگوییم: همین‌طور که مشهور گفته‌اند، حج باطل است و باید مواظب او باشیم که از این کارهای غلط نکند و باید حج باطل را تمام کند و بعد هم حج من قابل و کفاره می‌خواهد و کفاره‌ی آن یک شتر است.
اما این‌که ‌بگوییم: همه‌ی این‌ها برای اهل یعنی زن و شوهر است و اما اگر زن و شهر نبودند، گناه خیلی بزرگ است و « وَمَنْ عَادَ فَيَنتَقِمُ اللّهُ مِنْهُ»، با شهرت جور در نمی‌آید و اگر شهرت نداشتیم، آن‌وقت می‌توانستیم از اینگونه حرف‌ها بزنیم. القای خصوصیت هم ‌که از عقد دائمی به عقد موقت برویم و حکم جلو را به لواطه ببریم و بگوییم گرچه روایت‌ها راجع به عقب ندارد، اما همان‌طور که اگر از جلو باشد، حج باطل است، اگر از عقب هم باشد، حج باطل است، این القای خصوصیت مشکل است.

روایت 1 از باب 7 از باب کفارات استمتاء:
صحیحه‌ی معاویة بن عمار: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ مُحْرِمٍ‌ وَقَعَ عَلَى أَهْلِهِ فِيمَا دُونَ الْفَرْجِ قَالَ: عَلَيْهِ بَدَنَةٌ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِل‌.»[7]
این روایت دخول از عقب یعنی لواطه را نیز می‌گیرد. حالا یک دفعه ملاعبه کرده و آن مادون الفرج است و یک دفعه مثلاً استمناء کرده و یک دفعه از عقب دخول کرده است. حضرت فرمودند: بدنه هست، ولی حج من قابل نیست.
از همین جهت در این باره در میان فقها اختلاف است که آیا اگر مواقعه دُبُراً باشد، حج باطل است یا نه، و بعضی به همین روایت تمسک کرده‌اند و گفته‌اند: حج من قابل نیست، فساد حج هم نیست و اگر این روایت را نداشتیم، می‌گفتیم کفاره هم ندارد.
خدا استاد بزرگوار ما آقای بروجردی را رحمت کند. در زمان ایشان یک شخصی پای منبر ایشان می‌نشست و تا آقای بروجردی می‌گفت: بسم الله الرحمن الرحیم، او می‌گفت: آقا اطلاق ندارد و این مشهور شده بود. حالا من می‌گویم اطلاق ندارد، شما می‌گویید اطلاق دارد. من می‌گویم: نمی‌توانیم القای خصوصیت کنیم و شما می‌گویید: می‌شود القای خصوصیت کرد. اینها چیزهایی است که نمی‌توانیم به یکدیگر تلقین کنیم.
مسأله اول این شد که اگر کسی عالماً و عامداً با خانمش، از جلو مواقعه بکند، این حج فاسد است، اما باید حج را به جا بیاورد و تمام کند. این عمل یک کفاره هم دارد و یک شتر باید کفاره بدهد و این حج باید جبران شود و حج من قابل هم به جا آورده شود.




BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo