< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/10/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسأله ششم: وجوب تأخیر طواف و سعی از وقوفین/ احکام طواف/ طواف/ مقصد دوم: افعال حج/ کتاب حج
بحث امروز، بحث مبتلا به ای است و اجماع قدماء و متأخرین هم روی آن است. همان طور که مباحثه کردیم، اعمال حج را باید به ترتیب انجام بدهد؛ فرموده اند: این ترتیب باید حفظ شود؛ یعنی باید محرِم بشود، برود عرفات، از عرفات برود مشعر، از مشعر برود منا، اعمال منا را انجام بدهد و برود مکه، سعی بین صفا و مروه، طواف و بعد هم طواف نساء را بجا بیاورد. درباره ی تقدم و تأخر، صورت نسیان صورت عذر و صورت عمد صحبت شد و از جاهایی که مفصل صحبت کرده بودند، ما هم صحبت کردیم، همین جاها بود
مسأله امروز این است که آیا اعمال حج -یعنی طواف و سعی بین صفا و مروه و طواف نساء- را می شود قبل از عرفات، یا قبل از مشعر و یا قبل از اعمال منا انجام بدهد یا نه؟ گفته اند: عمدا نه، اما اگر معذور است، مانعی ندارد[1]. در روایات ما و در کلمات اصحاب مثال زده شده به زنی که می داند حائض می شود، این می تواند قبل از آنکه به عرفات برود، اعمال حجش را بجا بیاورد؟ یا پیرمردی که در جمعیت نمی تواند طواف و سعی بین صفا و مروه را انجام دهد، یا کسی نیست که کمکش کند، اما قبل از وقوف به موقفین، یا قبل از عرفات، یا قبل از وقوف به منا می تواند این کار را بکند، آیا جایز است اعمال حج را مقدم بیندازد؟ فرموده اند: این پیرمرد می تواند قبل از آنکه وقوف به عرفات یا وقوف به مشعر الحرام داشته باشد، اعمال حج را بجا بیاورد. حالا دیگر فرق هم نمی کند که وقوف به عرفات را بجا آورده، بعد این کار را بکند، یا وقوف به مشعر را بجا آورده، یا اینکه هیچکدام را بجا نیاورده و برود اعمال حجش را بجا بیآورد.
در مسأله، هم خیلی روایت داریم، هم خیلی مورد فتوای اصحاب- هم قدماء و هم متأخرین- است و یک مسأله ای است که همیشه مبتلا به بوده است. الآن هم مخصوصا برای زنها که ممکن است حائض بشوند، یا کسانی که بواسطه کثرت جمعیت نمی توانند اعمال حج را بعد انجام دهند، خیلی مبتلابه است. مسأله، مسأله خوبی است و الآن هم خیلی از آقایان و خانمها که معذور می شوند، یا معذورند، می توانند بجای نایب گرفتن، خودشال اعمال را انجام دهند و اعمال حجشان را مقدم بیندازند. در مسأله روایات زیادی است، فتاوا هم طبق روایات است، لذا اگر هم روایت معارضی باشد، آن روایت خیلی معتنابه نیست. چند روایت هم داریم که ظاهر آنها این است که اصلا بعد از آنکه محرم شد به احرام حج، می تواند اول برود مکه، طواف و سعی بین صفا و مروه و طواف نساء را بجا بیاورد، بعد برود عرفات و مشعر و منا و اعمال منا را بجا بیاورد و اعمال منا که تمام شد، حجش تمام است. آقایان روایات را بر عذر حمل کرده اند و حمل روایات بر عذر، کار مشکلی است. لذا بعضی از بزرگان روایات را بر تقیه حمل کرده اند، که آن هم کار مشکلی است، برای اینکه اینها معمولا حج إفراد دارند و اصلا حج تمتع ندارند تا این حرفها جلو بیاید و بگوییم حمل بر تقیه می شود. لذا اگر جرأت باشد- که نیست- اصلا انسان بگوید: وقتی کسی به احرام حج محرم شد، می تواند اول اعمال حج را بجا بیاورد، بعد برود عرفات، بعد برود مشعر و بعد برود منا و اعمال منا را انجام بدهد و حجش تمام است و اگر اینجور جرأتی نباشد، دیگر باید بگوییم این روایتها معرض عنها عند الاصحاب است.
حالا آن روایاتی که دلالت بر جواز در صورت عذر دارد را بخوانم.
صحیحه أَبِي بَصِير: «قَالَ: قُلْتُ: رَجُلٌ كَانَ مُتَمَتِّعاً وَ أَهَلَّ بِالْحَجِّ، قَالَ: لَا يَطُوفُ بِالْبَيْتِ حَتَّى يَأْتِيَ عَرَفَاتٍ فَإِنْ هُوَ طَافَ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَ مِنًى مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ فَلَا يَعْتَدُّ بِذَلِكَ الطَّوَاف[2]‌».
دیگر خواه ناخواه معلوم است که طواف از باب مثال است و سعی بین صفا و مروه هم همین است، طواف نساء هم همین است. این روایت هم صحیح السند است، هم ظاهر الدلاله و می گوید: باید این ترتیب حفظ بشود و اعمال مکه باید بعد از اعمال منا انجام داده بشود، یعنی بعد از توقف به موقفین، بعد از عرفات، بعد از مشعر و بعد از منا، نوبت به اعمال حج- طواف، سعی بین صفا و مروه و طواف نساء- می رسد. اما روایت «من غیر علة» دارد و مثل اینکه دلالتش خوب است بر اینکه بگوییم اگر عذری داشته باشد، اشکالی ندارد که اعمالش را مقدم بیاندازد. لذا «رَجُلٌ كَانَ مُتَمَتِّعاً وَ أَهَلَّ بِالْحَجِّ، قَالَ: لَا يَطُوفُ بِالْبَيْتِ حَتَّى يَأْتِيَ عَرَفَاتٍ، فَإِنْ هُوَ طَافَ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَ مِنًى مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ فَلَا يَعْتَدُّ بِذَلِكَ الطَّوَاف»، دلالتش هم نفیا و هم اثباتا خیلی خوب است؛ نفیا خوب است که می گوید: ترتب شرط است، اثباتا خوب است که اگر عذر داشته باشد، این ترتّب از بین می رود. در همین باب 13روایات دیگر است که دلالتش بهتر از این روایت است و به خوبی دلالت دارد که اگر معذور باشد، می تواند اعمال حج را مقدم بر اعمال مِنی، یا حتی مقدم بر توقف در عرفات و مشعر الحرام بجا بیاورد.
موثقه، یا صحیحه اسحاق بن عمار: (بالاخره روایت از نظر سند بلا اشکال است.) «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَیهِ السَّلام عَنِ الْمُتَمَتِّعِ إِذَا كَانَ شَيْخاً كَبِيراً أَوِ امْرَأَةً تَخَافُ الْحَيْضَ تُعَجِّلُ طَوَافَ الْحَجِّ قَبْلَ أَنْ تَأْتِيَ مِنًى، فَقَالَ: نَعَمْ مَنْ كَانَ هَكَذَا يُعَجِّل»‌.[3]
دو سه روایت اینجوری داریم، که این روایتها هم صحیح السند و هم ظاهر الدلاله است. بلکه می توانیم بگوییم: تقریبا بیش از ده روایت از روایات باب 13 از ابواب اقسام حج، که هم صحیح السند است و هم ظاهر الدلاله، می گوید: ترتب شرط است؛ کسی که به احرام حج محرم می شود، آخرین اعمالش طواف زیارت و طواف نساء است.
اما یک مسأله می ماند و آن مسأله این است که آیا کسی عمدا می تواند این کار را بکند یا نه؟ الآن در میان خیلی از حاجی ها رسم است که وقتی رمی جمره عقبه کردند و آمدند ذبح کردند و حلق کردند، می روند اعمال مکه شان را بجا می آورند. مثلا همان روز عید همه کارهایش را می کند و برای اینکه خلوت است، می رود مکه و طواف و سعی بین صفا و مروه و حتی طواف نساء را انجام می دهد و با لباسهای عادی به منا بر می گردد و آن دو روزی که باید رمی جمرات بکند، در منا می ماند. روایات زیادی هم بر جوازش داریم.
یک مسأله دیگر اینکه ما بر روی هم از روایات اهل بیت علیهم السلام استفاده کردیم که ترتب در حج واجب رکن نیست. ممکن است بعض اوقات تکلیف بگوییم- که دیروز می گفتیم- اما اینکه حج باطل شود، نه، اینجور نیست؛ اعمال حجش را بجا بیاورد، ولو اینکه ترتب حفظ نشود. می توانیم بر روی هم از روایات این استفاده را بکنیم. برای جاهل مقصر، برای ناسی و برای معذور قطعی است، حالا اگر کسی در جاهل مقصر شبهه ای بکند، اما در ناسی و معذورش این همه مسأله ای که مباحثه کردیم، به خوبی دلالت دارد که این ترتب یا اصلا شرط نیست، شرط موجه و شرط استحبابی نیست، یا اینکه شرط است، اما شرط ذکری است و در حال جهل و نسیان و عذر و اینها ترتبی در کار نیست،. اگر این مسأله را بپذیریم، که تقریبا پیش بزرگان، مخصوصا پیش صاحب جواهر و امثال ایشان یک مسأله ی تقریبا مسلمی شده است که وقتی به احرام حج محرم بشود، تا وقتی که طواف نساء را بجا آورد، در میان مردم و در مناسکها یک ترتبی است، که اول باید محرم بشود، بعد برود عرفات، بعد برود مشعر، بعد برود منا و در منا اعمال منا را بجا بیاورد. بعد طواف- که اسمش را طواف زیارت می گذارند- را بجا بیاورد، بعد سعی بین صفا و مروه کند، بعد هم طواف نساء را بجا بیاورد و حجش را تمام کند. این چیزی است که الآن مشهور است و در مناسکها دستور داده اند، اما از آن طرف هم از مسائلی که مباحثه کردیم یک حرف فهمیدیم، که عدم مراعات این ترتّب، حتی در صورت عمد هم حج را باطل نمی کند. حالا مانعی ندارد که بگوییم: مثلا کسی که طواف را بجا نیاورده، این طواف به ذمه او است و باید ولو در ماه ذی الحجه طواف را انجام بدهد، ولو اینکه نایب بگیرد. در این باره حرفی نیست، که اگر کسی عمدا طواف نکرد، این طواف به ذمه اش است؛ مثل کسی که واجب الحج است و حجش را بجا نیاورده است، این هم واجب الحج بوده، حجش را بجا آورده، طوافش را بجا نیاورده است، مسلّم این طواف به ذمه اش است و باید انجام بدهد. حالا یا خودش انجام دهد، یا نایب بگیرد، یا قضا کند، یا ادا کند، یا هرچه، باید این طواف را انجام بدهد و اگر انجام نداد مثل کسی که واجب الحج است وحجش را نرود. حجی که بدون طواف بجا آورده، طواف به ذمه اش است، اما حجش باطل است یا نه؟ دلیلی بر این مطلب نداشتیم، لذا به اصل تمسک می کردیم و می گفتیم اصل عدم فساد است، اما باید طوافش را بجا آورد، اگر هم مُرد، ورثه باید نیابتا این طواف را برایش بجا بیاورند و اگر هم بجا نیاوردند، کتک اینکه طواف نکرده را می خورد، اما دلیلی بر فساد و بطلان حجش نداریم.
مسأله سوم: چند روایت مربوط به بحث امروزمان است، این روایتها را چه کنیم؟
صحیحه ابن بکیر و جمیل بن دراج: «عَن ابْنِ بُكَيْرٍ وَ جَمِيلٍ جَمِيعاً، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام أَنَّهُمَا سَأَلَاهُ عَنِ الْمُتَمَتِّعِ يُقَدِّمُ طَوَافَهُ وَ سَعْيَهُ فِي الْحَجِّ، فَقَالَ: هُمَا سِيَّانِ قَدَّمْتَ أَوْ أَخَّرْت‌»[4]
اینکه واجب باشد اعمال طواف زیارت را آخر بجا بیاوری، نه، چنین وجوبی نیست. بله معلوم است که شهرت را نباید از دست بدهی، سیره را نباید از دست بدهی و سیره در حج تمتع این است که اول عمره، بعد حج و وقتی محرم شد به احرام حج، اول عرفات، بعد مشعر، بعد منی و اعمال منی، بعد طواف و سعی و طواف نساء. اما حالا اگر این این کار را نکرد، به احرام حج محرم شد و رفت طواف حجش را بجا آورد، سعی بین صفا و مروه اش را هم بجا آورد، طواف نسائش را هم انجام داد و بعد آمد عرفات؛ یعنی قبل از ظهر روز عرفه اعمال حج را بجا آورد، بعد آمد عرفات و شب رفت مشعر و روز عید رفت منی و در منی هم اعمالش را بجا آورد. آیا این حج باطل است یا نه؟ فقهاء گفته اند باطل است و این روایات می فرماید: «هُمَا سِيَّانِ قَدَّمْتَ أَوْ أَخَّرْت».
فقهاء معمولا گفته اند: این جمع عرفی دارد، برای اینکه صحیحه ابی بصیر که خواندیم، می گفت: «رَجُلٌ كَانَ مُتَمَتِّعاً وَ أَهَلَّ بِالْحَجِّ قَالَ: لَا يَطُوفُ بِالْبَيْتِ حَتَّى يَأْتِيَ عَرَفَاتٍ فَإِنْ هُوَ طَافَ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَ مِنًى مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ فَلَا يَعْتَدُّ بِذَلِكَ الطَّوَاف‌»گفته اند: این روایت صورت عذر را می گوید و معنایش اینجور می شود: «فَقَالَ: هُمَا سِيَّانِ قَدَّمْتَ أَوْ أَخَّرْت اذا کنت معذورا». می شود گفت؟ یا روایت اسحاق بن عمار، که داشت: «عَنِ الْمُتَمَتِّعِ إِذَا كَانَ شَيْخاً كَبِيراً أَوِ امْرَأَةً تَخَافُ الْحَيْضَ تُعَجِّلُ طَوَافَ الْحَجِّ قَبْلَ أَنْ تَأْتِيَ مِنًى فَقَالَ: نَعَمْ» در ذهنش بوده که نمی شود، حضرت ذهنش را امضا کردند و فرمودند اگر معذور است، طوری نیست. فقهاء، من جمله شیخ المشایخ ما مرحوم صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه این جور گفته اند[5]. انصافا جمع عرفی اش را مشکل است انسان بگوید.
اگر این شهرت، بلکه اجماعی که در مسأله است، نداشتیم، نمی شد بگوییم که این روایتها مختص به عذر است و می گفتیم این روایتها دو قسم است: یک قسمت می گوید که مقدم بینداز، یک قسمت می گوید مقدم نینداز و این روایتها جمع عرفی دارد و آن این است که روایتهایی که می گوید مقدم نینداز را حمل بر استحباب می کنیم. اما اصحاب نفرموده اند، صاحب جواهر هم اصلا احتمال حرف من را هم نداده است و مسأله را صاف- همین جوری که الآن در مناسکها هم است- متعرض شده اند و فرموده اند: اعمال حج باید بعد از مِنی باشد و مرادشان از مِنی هم بعد از آمدن به مِنی، یعنی همان روز عید و بعد از ذبح است و الا مرادشان رمی جمرات نیست؛ چون آن پیش اصحاب مسلم است، روایت هم داریم که اگر منایش تمام نشده، اما ذبحش را کرده، رمی جمره عقبه، بعد هم ذبح و بعد حلق کرده است و تمام شده است، می تواند برود اعمال حجش را بجا بیاورد. اما همان روز عید که باید از مشعر بیاید منی، گفته اند: اگر از مشعر نیامد منی و رفت مکه و اعمال حجش را بجا آورد، حجش باطل است. تقریبا یک اجماعی در مسأله وجود دارد و عرض کردم که صاحب جواهر مسأله را مشکل نگرفته اند و خیلی عادی فرموده اند که اعمال حج باید بعد از اعمال مِنی باشد، چنانچه اعمال مِنی باید بعد از مشعر باشد، مشعر هم باید بعد از عرفات باشد، عرفات هم باید بعد از احرام باشد. بعد فرموده اند: الا معذور، ازمعذور هم یک معنای عامی اراده کرده اند، که جاهل مقصر و ناسی و آن کسی که عذر داشته باشد، همه را شامل می شود و همه ی اینها می توانند ترتب را مراعات نکنند من جمله در مسأله ما، هنوز عرفات نرفته، برود حجش را بجا بیاورد، بعد بیاید عرفات و از عرفات برود مشعر و از مشعر برود مِنی و اعمال منی را بجا بیاورد. بعد روایات باب 13 و من جمله روایت ابن بکیر و روایت جمیل را نقل می فرمایند و بر صورت عذر حمل می کنند.
اما بینی و بین الله مسأله مشکل است. بله هم موافق با احتیاط است، هم موافق با اجماع است و چون که در مسأله اجماع داریم، دیگر باید این ان قلت قلت طلبگی را کنار بگذاریم. وقتی که عذر پیدا کرد، طوری نیست و می تواند اعمالش را بجا بیاورد و کسی این تفصیل را کسی نداده است. اشکال در همین تفصیل است که آیا این باید معذور باشد، مثل شیخ کبیر و زن حائض و امثال اینها، یا نه؟ گفته اند: باید معذور باشد، اگر معذور نباشد، حج او باطل است، بعد هم به روایات تمسک می کننداگر حرف من را بزنید، برمی گردد به اینکه وقتی کسی عمدا به احرام حج محرم شد، می رود اعمال حجش را بجا می آورد و ظهر نشده، یا بعد از ظهر می آید عرفات و تا آخر شب می رود مشعر و بعد می رود منی و منی هم دو سه روز می ایستد وکارهایش را تمام می کند و حجش تمام می شود. اما فتوا دادن به این حرف خلاف اجماع است. اما صورت عذرش را آنها هم می گویند می شود، من می گویم هم معذور هم عامد می تواند این کار را بکند. اما حرف من خلاف اجماع است، اما آنچه پیش اصحاب مسلم است و مسأله را هم خیلی آسان می کند الآن هم همینطور است اگر کسی معذور است اعمال حج را می تواند مقدم بر توقف موقفین و منی و امثال اینها انجام بدهد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo